< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بحث تکمیلی فرق بین شرط واقعی و شرط علمی یا ذکری

اما ابتداءً فرق بین شرط واقعی و شرط علمی از حیث حکم، از حیث حکم شرط واقعی منوط به علم و التفات و توجه مکلف نیست. اطلاقاً شرط هست مکلف متوجه باشد یا نباشد مثل طهارت برای نماز. شرط واقعی است که نماز بدون طهارت از روی علم باشد یا از روی جهل درست نیست. چون شرط واقعی است. این از حیث حکم. و اما از حیث موضوع شرط واقعی که اسمش را شرط واقعی گذاشته اند دارای واقعیت است صبغه و صیاغت اعتباری ندارد صیاغت آن حقیقی و واقعی است. در واقع یک وجود واقعی دارد شبیه حکم وضعی است که واقعیت دارد. مثلاً طهارت یک واقعیتی است تا آن واقعیت در واقع محقق نشود آن شرط به وجود نمی آید. پس شرط واقعی را حکماً و موضوعاً تشخیص دادیم اما شرط علمی آن است که شارع یک امری را برای یک عمل عبادی شرط جعل و اعتبار کند به اعتبار شرعی وابسته است مثلاً اباحه مکان که مثل طهارت یک امر واقعی نیست یک اعتبار شرع است فقط یک حکم شرع آمده و این اعتبار شرع در بحث تعریف حکم گفته بودیم که «الحکم هو الاعتبار الشرعی» از آنجا که اعتبار شرعی است موضوعاً اعتبار شرعی است و حکماً وقتی الزام آور است که مکلف ملتفت باشد و عالم باشد و علم به آن شرط داشته باشد. اگر علم به آن شرط نداشته باشد آن شرط الزام آور نیست. برای اینکه اعتبار از سوی شرع وقتی الزام آور می شود که در مرحله تنجز برسد. مرحله تنجز یعنی مکلف علم به آن تکلیف یا به آن شرط حاصل کند. در صورتی که علم به آن شرط وجود نداشته باشد تنجز نیست. تنجز که نبود طبیعتاً الزام آور نیست و مکلف مسئولیتی ندارد و آن شرط که در مرحله تنجز نرسیده مخالفت آن مخالت شرعی نیست و مخل تقرب نمی شود و به تقرب اخلال ایجاد نمی کند. پس شرط واقعی و شرط علمی را حکماً و موضوعاً تشخیص دادیم.

 

سوال شرط واقعی و علمی از کجا معلوم است

سوالی که باقی ماند این که از کجا تشخیص بدهیم که این شرط واقعی است یا این شرط علمی است؟ اولاً می دانید این بحث ها یعنی بحث اجتهادی است در بحث اجتهادی که آدم ورود پیدا کند برسد به آنجایی که شروط را تشخیص بدهد خود شرط را حکماً و موضوعاً تشخیص بدهد این مرحله اجتهاد است از کجا تشخیص بدهیم یعنی در مرحله اجتهاد که رسیدیم کار اجتهاد این است که شرط واقعی را درک می کنیم که این شرط الان دارای واقعیت است و جزء شروط واقعی است و ثانیاً در آثار و احکام یا مجموع ادله که مراجعه کنیم از متممات و از مکملات و از جمع بین ادله استفاده می شود که این شرط در حال غفلت هم تاثیرگذار بوده و در حال نسیان هم تاثیرگذار بوده کشف می کنیم که شرط واقعی است. و ثالثاً شرط واقعی و شرط علمی از لحاظ ساختار شاکله فرق می کند که در ضمن همین بحث گفتم که شرط علمی اعتبار شرع است فقط اعتبار است و شرط واقعی یک امری در واقع است و شرع روی آن امر واقع انگشت گذاشته است. از این راهها تشخیص می دهیم و می شود شرط واقعی. بنابراین شرط واقعی و شرط علمی را به طور کامل شرح دادیم.

نکته

یک نکته تکمیلی هم بگویم و آن اینکه در شروط می بینیم که اگر شک بکنیم که این شرط واقعی است یا شرط علمی است اینجا چه کنیم؟ ما جایی که می توانیم تشخیص بدهیم که تشخیص بدهیم و جایی که نتوانیم تشخیص بدهیم اصل داریم یا نداریم؟ اگر شک کردیم که این شرط واقعی است یا شرط علمی و ذکری است، مراجعه به اصل می کنیم که اصل در شرط شرط واقعی است که مطابق احتیاط هم هست و مقتضای طبیعت عبادات هم هست. چون اصل هم باید از یک مدارکی بیرون بیاید احتیاط در دین قاعده عبودیت و مولویت است. به تعبیر شهید صدر قاعده حق الطاعه اقتضاء می کند که به شرط ملتزم بشویم و آثار را بر شرط مترتب کنیم مگر اینکه ثابت بشود که این شرط علمی است. بنابراین در بحث اجتهادی اصل ابتدای کار نیست اصل انتهای کار است. در ابتداء ما نمی گوییم که این شرط واقعی است ابتداء کار ما تحقیق است اگر تحقیق به جایی نرسید آن موقع شک داشتیم اصل جاری می کنیم و اصل در شرط شرط واقعی است. هر موقعی که می گوییم در این مسئله مقتضای اصل چیست آخر کار است ابتداء ادله فحص می شود و در آخر به اصل متمسک می شویم. مسئله شرط واقعی و شرط علمی هم روشن شد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo