< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/10/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:مسئله هشتم استثناءات عدم موالات

مسئله هشتم سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «ما مرّ من انه لا یعتبر الموالاه فی الغسل الترتیبی انما هو فیما عدا غسل المستحاضه و المسلوس و المبطون فانه یجب فیه المبادره الیه و الی الصلاه بعده» ما حصل فرمایش سید این است که آنچه را که گفتیم که موالات شرط نیست که تحقیق این بود که گفتیم براساس آن ادله ای که داشتیم موالات شرط است و کسانی که می گویند شرط نیست هم الاحوط الموالاه در آخر ثبت شده است. و قدر متیقن هم این است که باید موالات باشد. مضافا بر اینکه سیره هم بر موالات است. می فرماید: موالاتی که گفتیم شرط نیست در غسل ترتیبی در چند مورد استثناء است: 1. غسل مستحاضه که خون جریان دارد و مهلت نمی دهد که غسل بشود به تانی و بدون موالات، 2. مسلوس که سلس البول است و مبطون که مشکل بطن دارد اینها باید غسل را ترتیبی با موالات انجام بدهد یعنی با سرعت تا اینکه بتواند نماز بخواند و با طهارت باقی بماند تا آنجا که نماز را اداء کند. براساس این مبنا که موالات از اساس لازم نباشد اینجا که موالات لازم است به حکم عقل است یعنی عقل حکم می کند بدون هیچ شبهه ای که باید این اغسال سه قسمت بدن را پشت سر هم زود انجام بدهد تا برسد به نماز و غسلش هم کامل گردد. طبیعتاً استثناء یک استثناء عقلی است و درست است و شبهه ای در آن نیست.

 

مسئله نهم غسل زیر باران

مسئله نهم: «یجوز الغسل تحت المطر و تحت المیزاب ترتیبا لا ارتماساً» می فرماید: جایز است غسل زیر باران و زیر میزاب و ناودانی که باران آمده و آب جاری شده ولی آب باران است نه آب منبع دار. «لا ارتماسا» ارتماس دیگر جا ندارد. «نعم اذا کان نهر کبیر جاریاً من فوق علی نحو المیزاب لا یبعد جواز الارتماس تحته ایضا اذا استوعب الماء جمیع بدنه علی نحو کونه تحت الماء» زیر باران و زیر میزاب و ناودان می شود غسل ترتیبی انجام داد نه ارتماسی. اما اگر یک وقت دیدیم که یک نهر آبی از یک قسمت مرتفعی با حجم بالایی سرازیر می شود انسان خودش را زیر آن حجم کثیر آب قرار بدهد مثل بعضی از جاهایی که در کوهساران هست و آبشارهای بزرگ که تمام بدن را فرابگیرد بعید نیست که غسل ارتماسی هم انجام بگیرد.

 

تحقیق در این مسئله

اما بحث این است که آیا در زیر باران که گفته شده است غسل انجام بگیرد این ترتیبش قطعی است یا قطعی نیست؟ برای اینکه معمولا زیر باران به ترتیب از روی سر که می ریزد تمام بدن را که می گیرد ترتیبی آنجا وجود ندارد چگونه ترتیب باشد با نیت و وضعیت ترتیب رعایت بشود؟ امر دائر است بین اینکه اصل غسل انجام بشود یک استثنائی است باران است و اصل غسل، غسل هم شستن تمام بدن است این غسل شستن تمام بدن در آب عادی و جاری ترتیب جا داشت اما این شستن بدن زیر باران ترتیب جا ندارد باران می آید انسان خودش را زیر باران قرار می دهد کل بدن را باران فرامی گیرد و غسل صورت می گیرد بعد از رعایت سایر شرائط تطهیر بدن و ازاله نجاست و نیت غسل زیر باران قرار بگیرد و غسل صورت بگیرد. اولاً طبیعت این گونه غسل با ترتیب ملایمت ندارد. و ثانیاً خود حکم از سوی شرع که برای جواز غسل تحت المطر آمده یک حکمی است جدا از حکمی که در آب جاری و آب کثیر و آب قلیل باشد. بنابراین این بحث که مطرح می شود باید به نصوص مراجعه کنیم. در این رابطه دو تا روایت صحیحه داریم که هر دو صحیحه علی بن جعفر است. روایت اولی عن علی بن جعفر که سند صحیح است و باسناده اسناد شیخ عن محمد بن علی بن محبوب که از اجلاء و ثقات است اسناد شیخ درست است عن احمد بن محمد که از اجلاء و ثقات و از مشایخ شیخ کلینی است عن موسی بن القاسم که توثیق دارد عن علی بن جعفر عن اخیه موسی بن جعفر علیه السلام «انه ساله عن الرجل یجنب هل یجزیه من غسل الجنابه ان یقوم فی المطر حتی یغسل راسه و جسده» آنچه که به وضوح از این حدیث معتبر استفاده می شود این است که غسل جنابت تحت المطر درست و کافی است. حتی از این متن یک اشعاری دیده می شود که ترتیبی در کار نیست همان که گفته شد زیر باران می ایستد باران بدنش را همه را تحت پوشش قرار می دهد بیان به این صورت است که می فرماید: «ان یقوم فی المطر حتی یغسل راسه و جسده»[1] زیر باران قرار می گیرد و طبیعتاً باران می آید و سر و بدنش را فرا می گیرد از این بیان اشعاری به دست می آید که اصلا ترتیبی در کار نباشد. اما اصل مطلب این بود که غسل زیر باران درست است و فرع مطلب که ترتیب از این بیان نه ترتیب استفاده نمی شود بلکه یک اشعاری که ترتیبی در کار نیست. روایت دوم صحیحه علی بن جعفر علیه السلام متن این است «قال و سالته عن الرجل تصیبه الجنابه و لا یقدر علی الماء فیصیبه المطر ایجزیه ذلک او علیه التیمم» می فرماید: «فقال ان غسله اجزاه»[2] کسی که جنب شده است و آب جاری دارای منبع کثیر یا قلیل ندارد آیا اگر این جنب زیر باران قرار بگیرد خودش را قرار بدهد این شستشو توسط باران از غسلش کفایت می کند یا نه باید تیمم کند؟ امام می فرماید: «ان غسله اجزاه» باران اگر بدن را کلاً شستشو بدهد که غسل صدق کند کفایت می کند و اگر تقاطری است که کل بدن را نمی گیرد فقط زیر باران یک نمی برسد این دیگر غسل نیست. اگر باران به طور کامل بدن را شستشو بکند می شود غسل و کافی است. سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه این مسئله را شرح می دهد و می فرماید: از این دو تا روایت استفاده نمی شود که ترتیبی در کار نیست یا بگوییم علی الاقل دلالت بر عدم ترتیب نمی کند و بلکه گفته می شود که در روایت اول که آمده بود که «غسل راسه و جسده» گویا کمک کند که «حتی یغسل راسه و جسده» که ترتیب باشد که ما گفتیم ترتیب بین سر و بدن لازم است. در نتیجه از این دو تا روایت ترتیب استفاده نمی شود اما روایتی که آن متن اعلام می کند که ترتیبی در کار نیست عن محمد بن ابی حمزه عن رجل عن ابی عبدالله علیه السلام «فی رجل اصابته جنابه فقام فی المطر حتی سال علی جسده ایجزیه ذلک من الغسل قال نعم»[3] می فرماید: این روایت دلالت دارد که ترتیبی در کار نباشد. به جهت دو نکته: نکته اول سوال شده است که مطر بر جسد سیلان پیدا کرده و جاری شده بدون ترتیب. و نکته دوم ترک استفصال «قال نعم» ترک استفصال اطلاق مقامی است که دلالت می کند بر اینکه اگر خصوصیتی بود امام بیان می فرمود. نتیجتاً از این روایت استفاده می شود که ترتیبی در کار نیست.

 

سوال:

پاسخ: ما ارتماسی و ترتیبی نمی گوییم ما می گوییم شستشوی کل بدن بدون ترتیب، ارتماس اینجا نیست اینجا فقط غسل است زیر باران بدون ترتیب بدن را بگیرید زیر باران تا بدن شستشو بود زیر باران قسمت سر جدا و سمت راست جدا و سمت چپ جدا نیست پر حجم بیاید در حدی که غسل صدق کند اگر دانه دانه بیاید صدق غسل نمی کند باران در یک حدی که شستشوی بدن صدق کند بدن را زیر باران گرفتید همین طوری که ایستادید باران آمد بعد از نیت سر و بدن همه را فراگرفت می شود غسل و دیگر ترتیب لازم نیست که اول سر بعد سمت راست بعد سمت چپ. از ارتماس خبری نیست.

 

سوال:

پاسخ: ارتماس غمس است فرو رفتن و گم شدن و مختفی شدن زیر پوشش آب قرار گرفتن است آب یک پوششی باشد روی بدن می شود غمس و ارتماس. بنابراین سید می فرماید دلالت این روایت آخر که فرمود: «فقام فی المطر حتی سال علی جسده» ایستاد زیر باران تا باران سیلان پیدا کرد بر کل جسدش «ایجزیه ذلک من الغسل قال نعم» دلالت کامل است. در دلالت بحثی نیست. دلالت این است که ترتیبی اصلا در کار نیست بدن را ازاله نجاست کنید نیت کنید باران خوبی پر حجمی می آید زیر باران بایستید تمام بدن تان که زیر باران رفت و باران بدنت را شستشو کرد غسل صدق می کند ترتیبی در کار نیست.

 

سوال:

پاسخ: آن نحوه غسل در باران نبود، با آب جاری یا آب قلیل بود که آدم می توانست ترتیب را رعایت بکند این باران اصلا اجازه نمی دهد که شما ترتیب را رعایت کنید. طبیعت این است که زیر باران کسی ترتیب را رعایت نمی کند خودش را زیر باران قرار می دهد که بدنش زیر باران شسته بشود. در دلالتش بحثی نیست اما سیدنا اشکالی که دارند اشکال نسبت به سند هست عن رجل که این روایت را عن رجل می شود مجهول. شخصی آمده ولی خصوصیت ندارد و اسم ندارد می شود مجهول. در اعتبار مجهول و مرسل در یک حد هستند یعنی عدم اعتبار. بنابراین می فرماید سند که مجهول هست یا مرسل هست اعتبار ندارد لذا به این روایت اکتفاء نمی شود و اعتماد نمی شود و الا دلالتش کافی بود. بنابراین با توجه به آن دو تا روایت دیگر که اصل جواز غسل زیر مطر را اعلام کردند ما ترتیب را اعلام می کنیم با استفاده از اصل حکم غسل که یا ترتیبی است و یا ارتماس، غسل قسم سوم ندارد اینجا که ارتماس نیست طبیعتا باید ترتیبی باشد. بنابراین گویا فرمایش ایشان این باشد که قدر متیقن هم این است که باید اینجا ترتیب رعایت بشود. اگر ترتیب رعایت نشود ممکن است که شک در تحقق غسل بکنیم و بگوییم که این غسل الان صورت شرعی به خودش نگرفته است لذا باید ترتیب رعایت بشود. زیر باران که ایستاده اید نیت می کنید همان شستن سرتان را بعد که از شستشوی سر تا به گردن فارغ شدید سمت راست را نیت می کنید بعد سمت چپ را نیت می کنید می شود ترتیب زیر باران.[4] بعد از که این مطلب را گفتیم که ترتیب را رعایت کنید عمده ترین نکته در این رابطه این است که در کیفیت غسل فقهاً دو کیفیت بیشتر نداریم: یا ترتیبی و یا ارتماسی. اینجا که ارتماسی نیست طبیعتا باید ترتیبی باشد کیفیت سوم نداریم عمده وجه این است اگر این وجه نبود اگر ما بودیم و نصوص بود که شستشو و غسل زیر مطر و عرف هم که غسل می گوید ما بودیم و روایات بود و آن مطلب کلی نبود و فتوای مشهور هم نبود می گفتیم که زیر باران رفتن در حالی که باران جریان داشته باشد تمام بدن را فرابگیرد قصد قربت بکند غسل محقق می شود ولیکن طبیعتاً احوط این است که باید ترتیب رعایت بشود. و الا اشکال این است که اگر اینجا بگوییم ترتیب است با وضع احکام وضعی تطبیق نمی کند. غسل از احکام وضعیه است احکام وضعیه واقعیت هاست واقعیت ها تابع واقعیت خودش است. غسل زیر باران یک واقعیتی است باران می آید که منظورم از باران باران شدیدی می آید بدن را شستشو می دهد یک ترتیبی را قصد کنیم یک قصدی که اصلا هیچ جنبه واقعی ندارد یک حالتی است که تقریبا از نظر اگر تعبد بالای سر ما نباشد صریحا می گوییم یک چیزی است که عقلی عقلایی عرفی واقعی نیست نصی هم نیست نصوص هم می گوید «فی المطر یجزیه قال نعم» اگر ما جرات داشتیم و خلاف مشهور نمی شد ترتیب در اینجا زمینه ندارد و رعایت ترتیب یک امر اضافی است با واقع حکم وضعی تطبیق نمی کند که غسل یک حکم وضعی واقعی است اما چون که مشهور بگوییم و متن و سیدان فرموده اند لذا ما می گوییم زیر باران هم باید ترتیب را رعایت بکنیم منتها فقط تعبد صرف و محض است.

 

سوال:

پاسخ: تعبد این است که ما فتوایی بر عدم ترتیب در این زمینه برنخوده ایم لذا تعبد از مشهور و رعایت مشهور این است که باید بگوییم ترتیب بشود.

 

سوال:

پاسخ: دو وادی است روایات باب مطر جداست و روایاتی که در باب غسل به آب جاری و آب قلیل هست جداست. روایات باب مطر حقیقتش این است که هیچ کدامش دلالت بر ترتیب ندارد حتی آن روایات اصلی اشعار به عدم ترتیب دارد روایت سوم هم تصریح به عدم ترتیب و حداقل ظهور به عدم ترتیب. و واقعیت امر هم ترتیب معنا ندارد منتها اینجا جمع بین روایات یک باب با یک باب دیگر نمی شود. آب مطر اصلا شائبه ای از ترتیب نیست لذا ما فقط احتراماً به رای مشهور بگوییم اینجا یک ترتیبی باشد ضرر ندارد.

 

مسئله دهم یجوز العدول

اما مسئله دهم: «یجوز العدول عن الترتیب الی الارتماس فی الاثناء و بالعکس لکن بمعنی رفع الید عنه و الاستئناف علی النحو الآخر»[5] می فرماید عدول جایز است برای اینکه غسل مثل عبادت شرعی تعبدی صلاه نیست که اگر شروع کردیم ابتدایش مستحب است اتمامش واجب، اینگونه نیست شروع می کنیم در وسط هم منصرف می شویم اشکال ندارد. بنابراین انصراف است به این معنا که کاملا از آن نحوه از آن کیفیت رفع ید کنیم کیفیت جدیدی را در نظر بگیریم بگوییم الان دیگر برمی گردیم اینجا آب هست یک مرتبه می اندازیم خودمان را زیر آب راحت می کنیم. دیگر از ترتیب گذشتیم. این جایز است و هیچ اشکالی ندارد برای اینکه این غسل مثل آن برنامه ای نیست که در نماز مستحبی شما ورودتان مستحب است و اتمام تان واجب. اطلاق دلیل هر دو هم شامل هر دو مورد می شود می تواند آدم از ارتماس به ترتیب بیاید و از ترتیب به ارتماس بیاید لکن به معنای رفع ید از اولی و از سر گرفتن نحوه دوم.

 

سوال:

پاسخ: درباره ارتماسی دو رای وجود داشت در آخر این شد که ارتماسی آنی الوقوع لازم نیست که رمس حقیقی و دقی و عقلی باشد ارتماس عرفی کافی است وحدت عرفیه کافی است وحدت عرفیه هم با تدریج تطبیق می کند. آدم تا کمر رفته است زیر آب یک مرتبه منصرف بشود بیاید غسل ترتیبی انجام بدهد امکانش هست. این مطلب واضح بود و بحثی نداشت.

 

نکته اخلاقی و فقهی در عدول

درباره عدول یک نکته اخلاقی وجود دارد و یک نکته فقهی، نکته اخلاقی وجود دارد این است که اخلاقاً در عبادات و معاملات و روابط کسی کاری را که شروع کند رحم الله من عمل شیئاً فاتمه، هر کاری را که شروع کند باید به اتمام برساند این یک مطلب. مگر اینکه ضرورت یا دلیلی در آنجا باشد که ضرورت را اعلام بکند که عوض کند از ارتماس به ترتیب یا از ترتیب به ارتماس. تا ضرورتی نباشد هرچند اصل دلیل با ما موافق است که عوض کنیم ولیکن آداب و سیره اگر عوض کردن و بدل کردن در وسط مجاز باشد منتهی می شود به لعب در اعمال شرعیه که از اینجا به آنجا بپرد و از آنجا به اینجا. بنابراین در عدول لازم است وجهی داشته باشد ضرورتی تا آدم عدول کند اگر ضرورتی نباشد هر یکی را که شروع کند باید تا آخر به اتمام برساند و الا ینتهی الی اللعب و العبث.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo