< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:در غسل جنابت واجب غَسل ظاهر بدن

بحث و تحقیق درباره اولین عمل غسل جنابت که شستشوی تمام بدن بود. «غسل البدن بتمامه و کماله» سید طباطبائی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «و الواجب فیه بعد النیه غسل ظاهر تمام البدن دون البواطن منه فلا یجب غسل باطن العین و الانف و الاذن و الفم و نحوها و لا یجب غسل الشعر» مطلب را دیروز شرح دادیم قسمت اصلی گفته شد که غسل و شستن تمامی بدن واجب است بلا شبهه نصاً و اجماعاً بلکه تسالماً. و اما در تکمیل این مطلب سید می فرماید: «فلا یجب غسل باطن العین و الانف و الاذن» در این رابطه که فرموده اند غسل باطن اذن یعنی حفره گوش، منظور از باطن گوش آن گوش یا آن حفره داخلی نیست همین حفره بیرونی فرمود که «لا یجب غسل باطن الاذن» در این رابطه نگاهی بکنیم که نظر فقهاء چه می شود؟ قدمای اصحاب شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «و یدخل اصبعه داخل اذنه»[1] پس می فرماید: باید در حین غسل با انگشت حفره گوش را هم شستشو کند. و همین طور شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: در غسل جنابت باید «یدخل اصبعه فی اذنه»[2] این شیخان علمان اعلام فرموده اند که در غسل جنابت حفره گوش باید شستشو بشود. و بعد در تتمه و ادامه بیان شان آمده است که این قسمت از گوش ملحق به ظاهر هست. جزء ظاهر بدن به حساب می آید. بنابراین شستن داخل گوش در غسل جنابت لازم شد. دلیل و پشتوانه ما قول شیخان که شیخ مفید و شیخ طوسی باشد و تحلیل که فرمودند این قسمت ملحق به ظاهر بدن است. پس از که ظاهر بدن به حساب بیاید موضوع برای شستشو فراهم می شود بلا شبهه. روایتی هم در این رابطه آمده است که این روایت را بخوانیم کتاب فقه الرضا می فرماید: «روی» که در «روی» مسائل مربوط به غسل بیان می شود در نهایت و ذیل می فرماید «و میز شعرک باناملک عند غسل الجنابه فانها نروی عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ان تحت کل شعره جنابه» صاحب جواهر «کل شعره» را می گوید هر قسمتی از بدن، شعره کنایه از قسمت اندک و ناچیز بدن است و باید همه شستشو بشود. «فبلغ الماء تحتها فی اصول الشعر کلها» اما این قسمت مربوط می شود به این بحث «و خلل اذنیک باصبعک»[3] باید با انگشت تان حفره گوش تان را شستشو کنید. کلام شیخان بود و حدیث فقه الرضا بود و مضافا بر آن جزء ظاهر بدن به حساب می آمد. مقتضای اصل هم اشتغال است. شک در محصّل می شود و قاعده اشتغال هم ایجاب میکند که باید شستشو بشود. سید طباطبایی که ما ردی بر ایشان به حساب نیاید بگوییم که منظورشان از اذن شاید آن لایه درونی گوش باشد نه این حفره ای که از بیرون دیده می شود و منظور شیخان این حفره بیرونی باشد تا اشکالی در کار نباشد.

سوال:

پاسخ: این توسعه و تضییق موضوع است نه تعیین مصداق. موضوع هر عمل در خارج اگر مردد بود بین سعه و ضیق مقتضای احتیاط این است که حکم را در حدی انجام بدهیم تا برائت یقینیه حاصل بشود.

غَسل لحیه بلند و موهای بلند زنان

فرع بعدی می فرماید: «و لا یجب غسل الشعر مثل اللحیه بل یجب غسل ما تحته من البشره و لا یجزی غسله عن غسلها نعم یجب غسل الشعور الدقاق الصغار المحسوبه جزءٌ من البدن مع البشره»[4] فرع دیگر این است که درباره شعر موی سر اگر خیلی پرحجم و بهم پیوسته و پایه های خیلی نزدیک و محکمی داشته باشد سر باشد مخصوصا برای بانوان یا لحیه باشد برای آقایان، اینها چه می شود؟ آیا شستن این لحیه ها خودش به عنوان لحیه در غسل جنابت واجب است یا واجب نیست؟ آنچه در نصوص و اجماعات آمده است و متبادر از غسل هست این است که غسل بشره یعنی شستن پوست بدن سراسری این واجب است اجماعاً و نصاً و تبادراً. اما غسل لحیه اگر فرض کردیم لحیه بلندی است اینها که لحیه شان اگر طولانی بود و وسط لحیه اگر خشک بماند اشکالی ندارد. چرا؟ دلیلی بر غسل لحیه نداریم. برای ما عدم وجوب غسل لحیه عدم دلیل آن کفایت می کند. اما آنچه که لازم هست این است که باید اصول شعر یعنی بیخ مو که وصل به پوست هست آن قسمت بشره و پوستی که بن مو هست باید جدا بشود و تخلیل بشود تا آب به آنجا برسد. این دیگر چیزی است که نمی شود فروگذار شد چون صدق غسل تمام بدن نمی کند. اگر موی سر حجمش خیلی سخت متراکم بود و محکم بهم پیوسته بود در حدی باید شستشو بشود که احراز کند که اصل و بن مو که به پوست وصل هست آب رسیده است یعنی آب به بن و اصل مو باید برسد و الا غسل بشره کامل نشده است. دلیل بر این مطلب خود وجوب غسل است که معنای غسل شستن تمام بدن اینجا هم بن مو جزء بدن است باید شستشو بشود و باید آب به آن برسد. مسئله واضح است. مضافا بر آن شیخان شیخ مفید و شیخ طوسی قدس الله انفسهما الزاکیات می فرماید: «و یخلل الشعر» یا «و یمیّز الشعر» جدا کند و باز کند بهم پیوستگی مو را تا آب به پوست بدن برسد و موی سر مثلا مانع از وصول آب به پوست بدن نشود. این لازم است.

نصوص

در این رابطه روایاتی هم داریم که ما را هدایت می کند بر اینکه مطلب از این قرار است. از جمله صحیحه حجر بن زائده عن المفید عن الصدوق عن محمد بن الحسن عن محمد بن یحیی عن محمد بن احمد بن یحیی عن محمد بن الحسین عن جعفر بن بشیر عن حجر بن زائده، که سند طولانی شده به خاطر شیخ مفید و شیخ صدوق در ابتداء سند آمده و سند متشکل از اجلاء و ثقات است همه صحیح اند امامی هستند سند می شود صحیحه. حجر بن زائده از امام صادق است و توثیق خاص هم دارد. عن ابی عبدالله علیه السلام «قال من ترک شعره من الجنابه متعمدا فهو فی النار»[5] این متن دو تا نکته دارد یک نکته اش این است که شعره را ما واحد شعر بگیریم یعنی یک موی که در بدن آدم هست در حال غسل ناشسته باقی نماند نکته دیگر که صاحب جواهر می فرماید شعره متبادر است یا از شعره قسمت کوچکی از بدن تبادر می کند معنای شعره یعنی اندازه کوچک و صغیر و ناچیزی از بدن آدم. ما براساس اینکه بر ظاهر گرفته باشیم کلمه شعره را یک مو در نظر بگیریم که ترک نشود یعنی بن مو باید شستشو بشود. که از این حدیث سند هرچند درست است تاییدی می توانیم داشته باشیم برای اینکه باید بن مو شستشو بشود. و در روایات دیگر هم درباره غسل موی سر خانم ها و بانوان آمده است حدیثی است بصحیحه ربعی بن عبدالله عن محمد بن مسلم که صحیحه محمد بن مسلم می شود سوال از وجوب شستن موی سر برای زنها در غسل جنابت است. آنچه در این روایت به عنوان نکته اصلی دیده می شود این است که در ذیل روایت امام می فرماید: «ینبغی لهنّ ان یبالغن فی الماء»[6] سزاوار است که بانوان در وقت شستشو و غسل سر مبالغه کنند و دقت بیشتر به خرج بدهند تا اینکه بن مو شسته بشود و آب به بشره برسد.

حدیث فقه الرضا

مضافا بر این حدیث دیگری هم که در این رابطه می توانیم برای شما ارائه بدهیم عبارت است از حدیثی که در فقه رضوی آمده است که الان خواندیم که در این حدیث آمده بود «و میز شعرک باناملک عند غسل الجنابه» تا می فرماید: «فبلغ الماء تحتها فی اصول الشعر کلها». این حدیث هم دلالتی دارد بر مطلوب. مضافا بر اینکه اصل دلیل وجوب غسل کفایت می کند که باید بن مو شستشو بشود و حجم مو حائل بین غاسل و مغسول نشود مضافا بر آن و تایید شیخان و صحیحه حجر بن زائده این حدیث نص بسیار صریحی بود که مطلب را به طور واضح بیان می کرد. اما چون به سند این حدیث محققین اشکال می کنند لذا ما می گوییم این حدیث می شود موید. و الا ما در فقه الرضا آن حداقلی که داریم آن حداقلش برای ما یک حداکثری است. حداکثرش این است که این فقه الرضا روایات از امام رضا باشد حداقلش این است که نقل مضمون روایات توسط شیخ صدوق باشد که این حداقل هم برای ما حداکثری است. ولذا در عین حالی که اشکال هم می کنند فقهاء به این روایات استناد هم می کنند و ذکر هم می کنند.

نکته

و نکته هم این است که اصل این کتاب شبهه ندارد وجود این کتاب قطعی است شبهه ای که دارد این است که آیا این کتابی که آمده است متن جوری است که هم به قول صدوق تطبیق می کند هم به روایت. یک جور اشارت هایی به روایت می شود و یک جور بیانی که گویا مضمون روایت را برای ما حکایت می کند. ما همان حداقلش را می گیریم برای ما کافی است ان شاء الله. تا به اینجا مطلب را کامل کردیم و بحثی باقی نماند که موی سر و موی بدن اگر دقیق و نازک باشد که قطعا باید شستشو می شود و نیاز به بحث ندارد ولی اگر مو متراکم و در حجم بالا بود شستن خود مو واجب نیست هرچند صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: شستن مو از باب مقدمه واجب است تا خود مو شستشو نشود طبیعتا آب به بن مو نمی رسد پس اگر از باب مقدمه بشود که آن هم باید شستشو بشود.[7] اما تحقیق این است که علی التحلیل ما آنچه در نصوص داریم تخلیل شعر داریم و منظور از تخلیل شعر این است که آب به پوست بدن برسد یعنی شستن خود مو تنهایی کافی نیست. یک مسئله شرعی هم بگویم در مسح کسانی که موی سر دارند احتیاط این است که مسح باید به پوست برسد لذا اگر موی سر مانع بشود از رسیدن رطوبت به پوست سر علی الاقل اشکال شدیدی دارد هرچند فتوای یجوز و لا یجوز خیلی برای شما مطلب را سنگین اعلام نمی کند ولی طبق قاعده خالی از اشکال نیست. باید طوری در نظر بگیرید که در حداقلی کمیت لازم نیست در حداقلی دست مرطوب از وضو باید در محل مسح به پوست اصابت کند. اما آنچه که گفته می شود این است که ما درباره شستشوی موی سر یا موی ریش بحثی که داشتیم عمدتا فرضی بود و الا واقع مسئله این است که شستشو که به عمل بیاید مخصوصا بن مو که خیس بشود خود مو هم خیس شده است خیلی اتفاق نادری است که بن مو خیس بشود و خود مو بعض جاهایش خشک ماند. حالا از باب مثال اگر خشک ماند اعتناء نکنید و وجوب برایش ثابت نشده است. می فرماید: «و الثقبه التی فی الاذن او الانف للحلقه ان کانت ضیقه لا یری باطنها لا یجب غسلها و ان کانت واسعه بحیث تعد من الظاهر وجب غسلها» ثقبه شکافی که در گوش و بینی بانوانی که در زمان قدیم بود و الان هم هست در بینی و گوش شکافی می کردند که گوشواره آویزان کنند یک زینتی و یک حلقه ای بیاندازد به بینی خودش یا به گوش خودش، سید می فرماید آن سوراخ و ثقبه اگر وسیع باشد در حدی که با چشم از دور دیده شود ملحق به ظاهر است و اگر سوراخ تنگی است که بهم چسبیده است دیده نمی شود شستشویش لازم نیست. اولا سید عادتش این است که ریزنگری فوق العاده دارد و الا طبیعتا کسی که غسل بکند سرش را خوب زیر آب بگیرد آنجا هم یک سوراخ گوش طبیعتا مانعی ندارد که از وصول آب ممانعت کند فرض کردیم به سرعت سرش را زیر آب برد و وقت ندارد شک می کند که آن ثقبه اب گرفت یا نگرفت اگر واجب باشد شستشو قاعده فراغ جاری نمی شود باید شستشو بشود و اگر که ما قائل به این باشیم که آن محل ظاهر به حساب نمی آید و باطن است دیگر اعتناء نمی کنیم. و این مسئله فتوایی نیست این مسئله مربوط می شود به تشخیص خودتان، موضوعات و ظاهر و باطن مربوط می شود به تشخیص خود آدم فقط اگر کسی خیلی از لحاظ حواس وضعیت درستی ندارد باید کسی ارشاد کند که از باب ارشاد جاهل است. و اما اگر کسی خودش حواسش جمع است باید ببینید که آن ثقبه ای که آنجا هست چقدر ممانعت می کند.

سوال:

پاسخ: اگر شک در انجام عمل در حین عمل به وجود بیاید قاعده تجاوز در وضو جاری نیست و قاعده تجاوز در غسل هم جاری نیست علی الاحوط. یک نکته تکمیلی که درباره غسل یک محل ابتلاء داریم که رنگی و خودکاری که به دست آدم می ماند برای مدتی، حتی با صابون هم بشوید برای مدتی می ماند اینها را در غسل اشکال دارد یا اشکال ندارد فتواً و تحلیلاً اشکال ندارد باز هم برمی گردد به نظر خودتان این فتوایی نیست، فتوا این است که می گوید عیب ندارد رنگ مانده عیب ندارد ولی فتوایی نیست خودتان اگر تشخیص می دهید که این مانع است باید تلاش کنید که آب از مانع عبور کند اگر تشخیص می دهید که مانع نیست اعتناء نکنید مسئله فتوایی نیست لذا مراجع تقلید زحمت کشیدند آورده اند در فتوا تا شما راحت باشید ولی مسئله فتوایی نیست شمایید و تشخیص خودتان. مسئله بعدی واجب دیگر که ان شاء الله فردا بحث کنیم ترتیب هست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo