< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:پنجم از محرمات جنابت

رسیدیم به محرم چهارم، چهارمین از محرمات جنابت عبارت است از دخول در مساجد و وضع چیزی در آن که این را بحث کردیم. پنجمین مورد از محرمات جنابت عبارت است از قرائت سور عزائم. سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «الخامس من المحرمات قرائه سور العزائم و هی سوره اقرء و النجم و الم تنزیل و حم السجده و ان کان بعض واحد منها بل البسمله او بعضها بقصد احداها علی الاحوط» می فرماید: از محرمات حال جنابت خواندن سوره های سجده است هرچند بعضی آیات از آن سوره سجده باشد بلکه خواندن بسمله یا بعض بسمله به قصد یکی از آن سور عزائم علی الاحوط. و می فرماید: «لکن الاقوی اختصاص الحرمه بقرائه آیات السجده منها» می فرماید: اقوی این است که حرمت قرائت آیات سجده اختصاص دارد به قرائت خود آیه سجده نه سوره سجده. این متن هست و این فتوا. اما استدلالی که در این رابطه وجود دارد اصلی ترین منبع برای این مسئله نصوص و اجماعات هست.

نصوص باب 19 جنابت

اما نصوص کتاب وسائل جلد اول باب نوزده از ابواب جنابت که این ابواب یازده تا روایت دارد هر روایتی اشارتی به مطلب دارد از جمع این روایات دو روایت را انتخاب کنیم که هم از حیث سند اعتبار دارد و هم دلالتش کامل تر باشد. 1- شیخ صدوق اول نقل می کند از پدر بزرگوارش عن سعد بن عبدالله عن یعقوب بن یزید عن حماد بن عیسی عن حریز که حریز بن عبدالله هست عن زراره عن ابی جعفر علیه السلام. سند صحیح است روات همه شان موثقون و اجله هستند. عن ابی جعفر علیه السلام «قال قلت له الحائض و الجنب هل یقرءان من القرآن شیئاً قال نعم ما شاءا الا السجده»[1] آیا حائض و جنب می توانند قرائت کنند از قرآن آیاتی را، آقا فرمود بله هر قدر بخواهند مگر سوره سجده که سوره سجده را نمی تواند قرائت بکند. و روایت دوم عبارت است از صحیحه محمد بن مسلم که این اولی صحیحه زراره بود و دومی صحیحه محمد بن مسلم که آن هم از امام باقر علیه السلام است. و باسناده عن محمد بن الحسن الصفار اسناد شیخ صدوق به محمد بن حسن صفار درست است عن ابراهیم بن هاشم که پدر بزرگوار علی بن ابراهیم است عن نوح بن شعیب که توثیق خاص دارد عن حریز عن محمد بن مسلم «قال قال ابوجعفر علیه السلام الجنب و الحائض یفتحان المصحف من وراء الثوب و یقرأن من القرآن ما شاءا الا السجده»[2] جنب و حائض می توانند به دو طرف مصحف نگاه بکنند قرآن را باز کنند در حالی که دست شان را به قرآن نزنند و یک حاجب و چیزی باشد که با آن حاجب از وراء ثوب مثلا بگوییم دستکشی یا پارچه ای روی دستش بگذارد قرآن را باز کند و قرائت کنند از قرآن هر قدر بخواهند «الا السجده» مگر سوره سجده. همین روایاتی که گفته شد ما حصل مطلب این شد که دلیل بر حرمت قرائت عزائم در حال جنابت نصوصی است که از جمله آن نصوص صحیحه زراره و صحیحه محمد بن مسلم که آمده است: «یقرءان ما شاءا الا السجده» می توانند از قرآن هر قدر بخواهند استفاده کنند مگر سجده. که فهم فقهائی این شده است که منظور از سجده به قرینه قرائت قرآن سوره سجده هست یا قدر متیقن قطعی یعنی که براساس مقتضای علم اجمالی سوره سجده باید قرائت نشود. این دلالت نص بر مطلوب بود.

اما اجماع و تصریحات اجماع

و اما اجماع: درباره اجماع اولاً رأی قدماء را ملاحظه کنیم که رای قدماء که نکته را توجه کنید که اگر شیخان شیخ مفید و شیخ طوسی و سید علم الهدی یک رای و یک مطلب را اعلام بکنند در حد شهرت قدمائی قریب به اجماع قدماء است. رای قدماء: 1. شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «یجوز للجنب قرائه القرآن الا السور الاربع»[3] که این چهار سوره را یادآور می شود. و همین طور شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «لا یجوز للمکلف الجنب ان یقرء السور الاربع نجم و تنزیل و اقرء و حم سجده».[4] توجه کنید که این دو قطب عالم فقه و حدیث شیخان شیخ مفید و شیخ طوسی کلمه سور بکار برده اند که نمی توانند سوره سجده را قرائت کنند نگفته اند سجده، کلمه سور را تصریح فرموده اند. و سید مرتضی علم الهدی در کتاب انتصار از احکام جنابت عدم جواز سور عزائم را اعلام فرموده است. تا اینجا قدماء بود اما تصریح به اجماع، محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «یجوز القرائه الا العزائم و هذا مذهب علمائنا اجمع»[5] اجماعی است. به اجماع فقهاء کسی نمی تواند جنب باشد سور عزائم را قرائت کند. و علامه حلی قدس الله نفسه الزکیه همین مطلبی را که محقق حلی بیان فرمودند اعلام می کنند بعد می فرمایند: جایز نیست برای جنب قرائت عزائم «و هذا اجماع اهل البیت»[6] به اجماع اهل بیت این قرائت درست نیست. در بحث فقهی ما از اجماع اهل بیت کمتر نام می بریم. در کتب عامه اجماع اهل بیت برجسته مطرح شده است منظور از اجماع اهل بیت از امیرالمومنین تا صادقین و تا کل ائمه به شکل برجسته خود امیرالمومنین و صادقین. اگر در اقوال ائمه یک مطلب و در عمل شان آمده باشد به آن می گوییم اجماع اهل بیت. علامه حلی این مطلب را اجماعی اعلام می کنند و آن هم با اجماع اهل بیت. و در ادامه شهید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: درباره محرمات نفساء که حائض و نفساء و جنب در محرمات از این قبیل یکسان هستند. می فرماید: «لا یجوز للنفساء قرائه العزائم اجماعاً»[7] کلمه اجماع را تصریح می کند. تا به اینجا نمونه هایی از اجماع و اقوال قدماء ذکر شد نتیجه این شد که منظور از حرمت قرائت عزائم قرائت کل سور است یعنی سوره سجده بما هی سوره سجده یک آیه هم باشد برای جنب قرائت آن جایز نیست. در اقوال علماء که جستجو کردیم این را یافتیم و نصوص را هم ملاحظه فرمودید.

نظر سید یزدی و سید الخوئی

اما سید طباطبایی قدس الله نفسه الزکیه فرمودند که «احوط عدم جواز قرائت آیه ای از سوره سجده ولی اقوی جایز است مگر آیه سجده. و سیدنا الاستاد هم همین رای سید طباطبایی را تایید کرده اند. سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: صحیح آن است که در متن عروه آمده که فقط قرائت خود آیات سجده در حال جنابت حرمت دارد نه قرائت کل سوره. برای اینکه آنچه که در نص آمده است نصوصی که در این رابطه داریم دیدیم که در نص آمده است «یقرءان القرآن ما شاءا الا السجده» فقط سجده آمده.[8]

دو معنی اصطلاحی و لغوی سجده

این سجده دو تا معنی دارد: 1. معنای اصطلاحی، 2. معنای لغوی. اگر منظور از سجده معنای اصطلاحی باشد سجده یعنی آیه سجده، چنانکه درباره مصلی و حائض به کار رفته است که اگر حائض سوره سجده را بشنود اگر مصلی سجده را بشنود معلوم می شود که بشنود یعنی آن آیه سجده را که دیگر معمول نیست که مصلی روی نماز کل سوره سجده را بشنود. منظور اگر سجده آیه سجده باشد معنای اصطلاحی که جای بحث ندارد آیه سجده باید قرائت نشود در حال جنابت. و اما معنای دوم که عبارت است از معنای لغوی سجده، معنای لغوی سجده این است که جبهه را بر زمین گذاشتن، یک استدلالی که شما درباره سجده بر زمین دارید در برابر ابناء عامه این است که آنها سر را که روی فرش بگذارند می گویند سجده شد ما می گوییم معنای سجده وضع الجبهه علی الارض است. گذاشتن پیشانی به زمین است و فرش زمین نیست. لذا ابناء عامه بلا شبهه سجده بر زمین را اولی بدانیم و حداقل اگر بر فرش سر بگذاریم شک می کنیم و شک در عمل مساوی با عدم تحقق عمل است. لذا درباره سجده علی الارض فقه اهل بیت بسیار موضع روشن و تحقیقی دارد و سجده بر فرش دلیل و مجوز و مسوغ ندارد. علی کل حال معنای لغوی سجده که «وضع الجبهه علی الارض» باشد این را اگر بگیریم سیدنا می فرماید: این سجده عمل است قرائت نیست سجده لغوی سر و پیشانی را بگذارد زمین و یک عمل است و یک فعل است و این قرائت قرآن نیست که بگوییم «یقرءان الا السجده» پس باید به تقدیر بگیریم آنچه که به تقدیر گرفته می شود با قرینه قرائت قرآن یا سوره به تقدیر گرفته بشود و یا آیه که بگوییم «الا السجده یعنی الا السوره السجده او الا الآیه السجده» این را به تقدیر بگیریم. الان اگر آیه را به تقدیر بگیریم که باز هم اختصاص پیدا می کند حرمت به قرائت آیه سجده و اما اگر سوره را به تقدیر بگیریم می شود همان حرفی که قدماء گفته اند سوره سجده. کدام یکی از این احتمال نسبت به دیگری برجستگی دارد می بینیم هیچ کدام بر دیگری ترجیح ندارد. ترجیح که نداشت آیه مجمل می شود. می فرماید اجمال دارد اجمال در بحث دلالی اجمال این است که یک لفظ دو تا احتمال مساوی داشته باشد پس از که یک لفظ دو تا احتمال مساوی داشت ظهور دیگر نیست حجیت دیگر نیست پس از که ظهور نبود قدر متیقن اخذ می شود قدر متیقن آیه سجده است پس اخذ می شود به آیه سجده. لذا می فرماید: صحیح آن است که صاحب عروه سید طباطبایی فرموده اند که فقط آیه سجده را نمی تواند جنب قرائت کند.

اشکال و جواب: اما اشکال می فرماید: یک روایتی را محقق حلی در معتبر نقل می کند که در آن روایت آمده است که تمامی این سوره های چهارگانه تصریح شده که قرائت نشود.[9] در وسائل هم این روایت را آورده اند صاحب وسائل هم از کتاب معتبر این روایت را نقل می کند. جعفر بن الحسن السعید المحقق فی المعتبر «قال یجوز للجنب و الحائض ان یقرءا ما شاءا من القرآن الا سور العزائم الاربع و هی اقرء و النجم و الم تنزیل و حم سجده» بعد می فرماید: «روی ذلک عن بزنطی فی جامعه عن المثنی عن الحسن الصیقل عن ابی عبدالله علیه السلام»[10] سندش را هم نقل می کند. براساس این روایت که سندش در معتبر معتبر است معتبر کتابی نیست که روی روایتی حساب بکند که آن روایت اعتبار نداشته باشد. شما در رجال که دنبال امتیازات هستید یکی از امتیازات اگر به ذهن تان سپرده باشید گفته بودیم که محقق حلی هم توثیقش اعتبار دارد غیر مشهور است و در کتاب معتبر روایتی را که نقل می کند و مورد استناد قرار می دهد آن روایت به نظر خودش معتبر است و یک توثیق عملی می شود. در این روایت تصریح شده «سور العزائم» پس از نظر دلالت کامل است که سوره خوانده نشود و آیه نیست. اما از لحاظ سند خود این روایت که مورد اعتماد قرار گرفته است برای محقق یک امتیازی است افراد و رجال سند به طور عمده همه درست اند فقط حسن صیقل توثیق عام ندارد و متاسفانه مدح هم به طور درست و صحیح نقل نشده، نه توثیق خاص و نه توثیق عام و مدح هم درباره ایشان دیده نشده است. سیدنا الاستاد می فرماید: حسن صیقل اصلا توثیق ندارد و قابل اعتماد نیست. بنابراین سند ضعیف است سند که ضعیف است ما به این سند ضعیف نمی توانیم حکم فقهی مستند کنیم ضعف سند برای ما کافی است. شهرت که جبران می کند اگر اجماع منقولی باشد موافق با روایت ضعیف به طریق اولی می تواند ضعف را جبران کند. که شیخ شهید در ذکری که از متاخرین است کلمه اجماع را صریح اعلام کرد «هذا کان کذلک اجماعا».

اشکال و جواب

بعد می فرماید: هرچند این سند درست هم باشد یا فرضاً سند را در نظر نگیریم دلالت هم خالی از اشکال نیست. اشکالی که اینجا می فرماید همان اشکالی است که صاحب جواهر فرموده اند که این حکم به اجماع ثابت است «لا ینبغی الشک»[11] نسبت به این حکم یعنی قرائت سوره عزائم. اما اگر این اجماعات نبود درباره سور عزائم یک اشکال دلالی وجود داشت و آن این بود که حرمت تعلق گرفته است به سوره بما هی سوره، یعنی سوره یک معنا دارد سوره بین الحدین از بسم الله تا بسم الله دیگر. قرائت سوره به طور کامل جایز نیست اما بعض آن مورد نص نیست ممکن است آیاتی از یک سوره جایز باشد کل سوره خواندن آن جایز نیست. در دلالت می توانید اشکال کنید. اما سیدنا الاستاد می فرماید: دلالت این نص هم کامل نیست چون نهی شده است از خواندن سوره به طور کامل و نهی نشده است از خواندن آیاتی از سوره. پس ما می توانیم آیاتی را از سوره بخوانیم و کل سوره را کامل نخوانیم و دلالتش بر مطلوب کامل نیست که شما ادعاء کنید سوره عزائم بما هی سوره عزائم یک آیه اش را نمی توانید بخوانید دلالت هم کامل نیست.

تحقیق

اما تحقیق این است که اولا ضعف سند که گفته شد با اعتماد محقق و با موافقت با اجماع و قول قدماء این ضعف به طور قطع منجبر است مضافا بر اینکه این روایت در کتاب بزنطی آمده است جامع البزنطی یعنی کتاب بزنطی. شما گفتید که مراسیل آن مثل مسانید است آن هم اگر در کتاب خودش باشد که نقل بکند از اعتبار بالایی برخوردار است هرچند یک واسطه دارد که از مثنی نقل شده آنگاه از حسن صیقل. بنابراین در این رابطه می توانیم بگوییم که حسن صیقل که در کتاب بزنطی آمده است خالی از اعتبار نباشد نقل در معتبر هم امتیاز دیگر. مضافا بر اینکه در کتاب اصول کافی در باب کذب روایت صحیحه ای آمده است که درباره حسن صیقل مدحی آنجا دیده می شود که امام سوال فرموده است از صیقل که تو چه وضعی داری؟ می گوید آقا ما تسلیم ایم به امر شما.[12] این مدحی است پس می شود ممدوح روایت می شود حسنه. اعتبار سندی آن که کامل بود و قابل اعتماد بود دلالتش را سوره سجده را که گفته است نخوانید ما مراجعه می کنیم به فهم فقهاء، فهم فقهاء از شیخان شیخ مفید و شیخ طوسی تا محقق حلی و علامه حلی فهم شان را اعلام کرده اند که منظور از خواندن سوره سجده مثل خواندن قرآن یک آیه بخوانید از آن سوره یا تمام آن سوره را بخوانید اصلا از سوره سجده چیزی خوانده نشود در حال جنابت. بنابراین می توان گفت در این متن «الاقوی عدم جواز قرائه سور العزائم للجنب» و الله هو العالم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo