< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دو نکته تکمیلی

دیروز بحث شد که طواف مشروط به طهارت است در صورتی که طواف واجب باشد. اما در طواف مستحب اشتراط ثابت نیست اصلاً و نصاً. نکته این است که نصوصی که مورد استناد قرار دادیم همه آن نصوص اعلام می کردند که برای طواف واجب وضو شرط است از غسل در آن نصوص اثر و خبری نبود. تکمیل این استدلال به این صورت است گفته می شود فقهاً که جنب اهلیت برای وضو ندارد «لا وضوء للمجنب» بنابراین در صورتی که وضو شرط شد غسل جنابت هم قطعا شرط است چون کسی که جنب باشد وضو بگیرد وضویش کافی نیست که «لا وضوء للمجنب». این یک نکته بود. نکته دوم گفتیم که فقیه حلبی ابوصلاح قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: طهارت شرط است در طواف وجوباً و ندباً، طواف واجب باشد یا ندب. این رای را با رای مشهور به چه صورت جمع کنیم؟ جمع آن این است که بگوییم التزام به وجوب با التزام به استحباب موکد عملاً فرق عملی ندارد مشهور برای طواف طهارت را مستحب موکد می داند و مرحوم حلبی واجب می داند. یک نکته اخلاقی هم اضافه کنید و آن این است که گفته می شود که فقهاء که به جایی می رسند مستحبات و مکروهات از ناحیه عملی مثل واجبات و محرمات می دانند. تا این جوری نباشد انسان به جایی نمی رسد که نکته اخلاقی بود و موید می شود. نکته تکمیلی سوم در آن رابطه این بود که گفتیم آمده اند فقهاء مشهور گفته اند که در طواف مستحبی طهارت شرط نیست اگر شخص جنبی داخل مسجد الحرام بشود یک کار حرام انجام داده ولی اگر از روی غفلت وارد بشود و طواف بکند طوافش صحیح است حرمت متعلقش جداست و طواف جداست. از باب اجتماع امر و نهی بگوییم این طواف درست است. نکته این بود که مشهور فرمودند در طواف مستحبی طهارت شرط نیست اما اشکالی را برمی خوریم و آن این است که سیره متشرعه و سیره اهل شرع این است که طواف را بدون طهارت انجام نمی دهند. پس چرا ما مستحب اعلام می کنیم؟ می توانیم بگوییم الزاماً طهارت شرط است.

 

جمع بندی

در این رابطه جمع بین حقین این می شود که بگوییم طهارت مستحب موکّد است سیره تاکید می آفریند برای این استحباب. این سه نکته تکمیلی بود.

 

سوال:

پاسخ: سیره متشرعه این است که طواف را بدون طهارت انجام نمی دهد. سیره که مستقر شد و استقرارش که محقق بود مفادش الزام می شود. استحباب از سیره مستمره استفاده نمی شود سیره مستمره خود استمرار که محقق شد طبیعتاً براساس طبع شرع می شود طهارت الزامی.

سوال:

پاسخ: ما عناوین اولی را در نظر می گیریم غفلت و اضطرار عناوین ثانوی است. درصورتی که غفلت کرده باشد از دائره خارج است و می شود عنوان ثانوی و حکم خود را دارد. حرف ما این است که انسان مکلف و ملتفت بدون وضو طواف نمی کند اما یک کسی غافل شده بدون طهارت طواف کرده آن عنوان ثانوی است. تمامی حالات عارضی بر ضد حالت طبیعی همه اینها عناوین ثانویه است.

 

سوال:

پاسخ: عمل مستحب موکد است باید انجام بشود وجوب باید انجام بشود. در عمل هر دو می گویند انجام بشود منتها یکی می گوید به عنوان مستحب موکد و یکی می گوید به عنوان وجوب. در خود عمل دو تا متفق اند اختلاف در عمل نداریم. به بقیه آثارش کار نداریم ما فعلا یک عملیات جمع انجام می دهیم در مقام عمل ابی صلاح هم می گوید انجام بشود الزاما و مشهور هم می گوید باید انجام بشود منتها مستحب موکد در عمل دو تایش ایجابی است تحافت و تنافی ندارد.

 

الثالث فیما یتوقف علی الغسل صوم شهر رمضان

اما مورد سوم: «الثالث صوم شهر رمضان و قضائه بمعنی انه لا یصح اذا اصبح جنبا متعمدا او ناسیا للجنابه و اما سائر الصیام ما عدا رمضان و قضائه فلا یبطل بالاصباح جنبا و ان کانت تلک الصیام واجبه نعم الاحوط فی الواجبه منها ترک تعمد الاصباح جنباً» مورد سومی که غسل جنابت واجب است صوم شهر رمضان است. خود صوم شهر رمضان و قضای آن واجب است که باید با طهارت باشد. «اذا اصبح جنبا متعمدا او ناسیا» اگر کسی شب رمضان خودش را جنب کند و بعد تا صبح متعمداً به جنابت باقی بماند یا نسیاناً جنابت را فراموش کرد شما نگویید که آدم فراموش نمی کنید آدمی است که مشکل دارد و فراموش کار است و فراموش می کند فراموش کند جنابت را، این جنابت مبطل روزه است نتیجه اش وجوب طهارت یعنی وجوب غسل جنابت برای صحت صوم است. پس مطلوب ما این است که اگر جنب بشود شب رمضان و تا صبح عمدا روزه اش باطل است چون طهارت و غسل از جنابت شرط واجب است و همین طور نسبت به قضاء رمضان و همین طور اگر کسی نسیان کند که جنب است و تا صبح باقی بماند در جنابت خودش روزه اش باطل است نتیجه باطل این است که غسل واجب است پس یکی از موارد یا مورد سوم از مواردی که غسل جنابت واجب است و دخل در صحت عمل دارد صوم رمضان است که متن گفته شد.

 

ادله اقامه شده

اما ادله ای که در این رابطه اقامه می شود از این قرار است: اولاً صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اگر کسی به جنابت عمداً باقی بماند بطلان صوم از قطعیات است.[1] جای شبهه نیست و از قطعیات است که نه اختلافی وجود دارد و نه اشکالی. نصوصی که در این رابطه داریم صحیحه حلبی سند: محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه که شناخته شده است. عن محمد بن عیسی که از اجلاء و ثقات است عن احمد بن محمد بن عیسی همین طور جمیعاً عن ابن ابی عمیر عن حماد که از اصحاب اجماع است عن حلبی از اصحاب امام صادق و اجلاء است عن ابی عبدالله علیه السلام «انه قال فی رجل احتلم اول اللیل او اصاب من اهله ثم نام متعمداً فی شهر رمضان حتی اصبح قال» این سوال بود کسی که در اول شب محتلم شده است یا مجامعت کرده و بعد به همان جنابت خودش تا صبح باقی بماند عمداً حکمش چیست؟ آقا فرمود: «یتم صومه ذلک ثم یقضیه اذا افطر من شهر رمضان و یستغفر ربه»[2] که «یستغفر ربه» معنایش این نیست که چیز دیگر به عهده اش نیست «یستغفر ربه» یعنی گناه بزرگی است استغفار باید بکند اما روزه اش باطل است باید قضاء کند. روایات زیادی هست در همین باب به همین مضمون

 

تعارض نصوص

اما این روایات با همین دلالت ها یک مشکلی دارد و آن این استکه روایت هایی که گفتیم معارض اند. روایتی در برابر این روایات داریم که آن روایات هم معتبرند و صحاح اند از جمله صحیحه حدیب خثعمی سند صحیح است و باسناده عن سعد که سعد بن عبدالله است عن محمد بن الحسین و محمد بن علی عن محمد بن عیسی عن احمد بن محمد ابن ابی نصر عن حماد بن عثمان، در کل همه توثیق خاص دارند و اعتبار دارند فقط آن محمد بن علی بن فضال است که قاعده خودش را دارد که چند نفرند از بنوفضال اینها از پیروان اهل بیت بودند ثقه بودند ثقه بودن شان ثابت بود اما بعدا رفتند منحرف شدند و لذا درباره اینها یک قاعده آمده روایاتی که نقل کردند در زمان اهلیت و در زمان متابعت از ائمه بوده کل روایات در آن زمان نقل کردند در زمانی که اتباع اهل بیت بودند لذا قاعده در اینها این شد که «خذوا ما روا و دعوا ما راوا» رای شان را دور بیاندازید و روایت شان را قبول کنید. این روایت هرچند سیدنا الاستاد صحیحه گفته است ولی روایت می شود موثقه، اعتبار دارد ولی صحیحه نیست البته به اعتبار آن روز و آن تاریخ شاید گفته باشند صحیحه. در این روایت آمده است عن ابی عبدالله علیه السلام «قال کان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یصلی صلاه اللیل فی شهر رمضان ثم یجنب ثم یوخر الغسل متعمدا حتی یطلع الفجر»[3] نماز شبش را خواند و بعد جنب شد و غسل را تاخیر انداخت متعمدا تا طلوع فجر. این روایت سندش هم صحیح می گوید تعارض می کند. در رفع تعارض گفته شده است که اینجا تعارض به جایی نمی رسد روایات دسته اول مقدم اند اولاً روایات دسته اول مورد عمل مشهور است که این دسته از روایات معرض عنها هست و طبیعتاً معمول بها بر معرض عنها بلا شبهه مقدم اند در معمول بها اطمینان به حجیت وجود دارد و در معرض عنها شک در حجیت در کار است. و ثانیاً این روایت مدلولش مطابق تقیه است براساس فتوا و احکام ابناء عامه متعمداً باقی ماندن بر جنابت روزه را باطل نمی کند. پس در تعارض موافقت عامه کافی است برای مرجوحیت و مخالفت کافی است برای رجحان. ترجیح وجود دارد که ترجیح عبارت است از مخالفت عامه و مقابل هم موافقت عامه. و ثالثاً این روایت از نظر محتوا و اعتقادات قابل التزام نیست. مناسب شان پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم نیست و این روایت و روایات مشابه به همین مضمون راوی آن عایشه است و آن نقل می کند که طبیعتاً راوی معتبر و مشهور در بین ابناء عایشه است و از سوی دیگر نقل این حالت جنابت را طبیعتا غیر از عائشه کسی نمی تواند نقل کند. بنابراین اصل این روایت از لحاظ مدلول قابل التزام نیست. مناسب شان پیامبر اعظم و روح مقدس و معصوم رسول الله نیست. لذا از تعارض راحتیم مشکلی برای تعارض نداریم هرچند روایت مقابل سندش هم درست باشد. این نکته اول بود.

 

سوال: نقل آن از امام صادق بود

پاسخ: این روایت هم مضمون است که همین روایت متعدد است که این روایت موافق است مضمونا با روایتی که در سندش راوی عایشه است. اما نسبت به قضاء ماه رمضان نتیجه را گرفتیم که اگر کسی متعمدا باقی به جنابت بماند روزه اش باطل است که کشف می کند که طهارت شرط است در صوم اما درباره قضاء رمضان که در متن آمده است که درباره قضای رمضان هم شرط است که طهارت محقق بشود یعنی غسل جنابت صورت بگیرد. در اینجا باز هم نصی داریم که از این نص استفاده می کنیم برای این مطلب، روایت عبارت است از صحیحه عبدالله بن سنان. محمد بن علی بن الحسین باسناده عن عبدالله بن سنان که این سند صحیح است چون اسناد شیخ صدوق به عبدالله بن سنان اسناد درستی است. «انه سئل اباعبدالله علیه السلام عن الرجل یقضی شهر رمضان فیجنب من اول اللیل و لا یغتسل حتی یجئ آخر اللیل و هو یری ان الفجر قد طلع قال لا یصوم ذلک الیوم و یصوم غیره»[4] دیدید که سند درست بود و متن هم صریح است کسی قضای ماه رمضان دارد ولی اول شب جنب شده است و غسل نمی کند تا آخر شب، می بیند که فجر طلوع کرد چه کند؟ امام می فرماید «لا یصوم ذلک الیوم» این روز را روزه نگیرد و روز دیگر را روزه بگیرد. نتیجه این می شود که در قضاء ماه رمضان هم باید طهارت از حدث اکبر در نظر گرفته شود. یعنی باید غسل جنابت انجام گیرد.

 

اما نسیان غسل

و اما درباره نسیان هم یک توجهی بکنیم و بعد مطلب را کامل کنیم. درباره نسیان این بود که اگر کسی جنب شده اول شب و فراموش کرده تا صبح بعد روزه رمضان یا روزه قضای رمضان هست آیا این روزه اش درست است یا درست نیست؟ متن می گوید که روزه اش درست نیست. دلیل بر این مطلب عبارت است از صحیحه حلبی، محمد بن الحسن الطوسی باسناده عن محمد بن الحسن بن ولید شیخ طوسی به اسنادش از ابن ولید عن محمد بن الحسن الصفار که از اجلاء و ثقات است عن احمد بن محمد بن عیسی اشعری که از اجلاء و ثقات، این هم منتهی می شود به محمد بن ابی عمیر عن حماد عن حلبی، «قال سئل ابوعبدالله علیه السلام عن رجل اجنب فی شهر رمضان فنسی ان یغتسل حتی خرج شهر رمضان قال علیه ان یقضی الصلاه و الصیام»[5] سند که درست بود دلالت هم کامل است آقا فرمود بر عهده این فردی است که جنب بوده در ماه رمضان و فراموش کرده روزه را بدون غسل جنابت انجام داده بر عهده اوست که نماز و روزه اش را قضاء کند. نتیجه این می شود که صحت صیام مشروط به غسل جنابت است. و عند القدماء این مطلب به عنوان یک امر مسلمی اعلام می شود شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «من اجنب و نسی» کسی که جنب شود و نسیان کند جنابتش را بعد روزه بگیرد بعد از مدتی یک روز چند روز بعد یادش بیاید باید روزه هایش را اعاده کند کفاره ندارد.[6] و این دلیل بر این است که شرط صحت صوم غسل جنابت است یعنی طهارت از حدث اکبر. تا به اینجا مطلب معلوم شد. نتیجتاً مورد سومی که طهارت از حدث اکبر واجب است صوم شهر رمضان است.

 

اما صوم ندبی

اما صوم ندبی گفته شد که بقاء بر جنابت تا صبح مانعی ندارد ولی احوط این است و این را متن گفت احتیاط درستی است که آن روز را که نسیاناً یا تعمداً بر جنابت باقی مانده است روزه نگیرد اگر از شب جنب باقی مانده. و اما اگر در روز محتلم شده باشد روزه بگیرد اشکالی ندارد چنانکه در خود رمضان هم اگر احتلام در روز صورت بگیرد اشکالی نخواهد داشت. متن را یک بار تکرار بکنم: «صوم شهر رمضان و قضائه من الموارد التی یشترط فیها الطهاره عن الحدث الاکبر بمعنی انه لا یصح اذا اصبح جنباً متعمداً او ناسیاً للجنابه و اما سائر الصیام ما عدا رمضان و قضائه فلا یبطل بالاصباح جنبا و ان کانت واجبه» صوم واجبی است منتها رمضان نیست واجب به نذر است «نعم الاحوط فی الواجبه منها ترک تعمد الاصباح جنبا» بله احتیاط وجوبی این است که در صوم واجب غیر رمضان تعمداً تا طلوع فجر کسی جنب باقی نماند «نعم الجنابه العمدیه فی اثناء النهار تبطل جمیع الصیام حتی المندوبه منها و اما الاحتلام فلا یضر بشئ منها حتی صوم رمضان»[7] از ضروریات و واضحات است فصل بعدی «ما یحرم علی الجنب» ان شاء الله روز شنبه.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo