< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بحث تکمیلی در مورد مسئله هفتم

«اذا تحرک المنی فی النوم عن محله بالاحتلام و لم یخرج الی خارج لا یجب الغسل کما مرّ فاذا کان بعد دخول الوقت و لم یکن عنده ماء للغسل هل یجب علیه حبسه عن الخروج او لا الاقوی عدم الوجوب و ان لم یتضرر» سید فرمودند که اگر منی از مخزن خودش از جایگاه اصلی خودش حرکت کند در مسیر باشد و قابل حبس و نگهداری باشد آیا حبس منی در صورتی که وقت نماز داخل شده و آب برای غسل ندارد این حبس کردن و نگهداری از خروج واجب است تا اینکه نماز را درست انجام بدهد و یا اینکه واجب نیست اگر منی بیرون آمد غسل هم ممکن نبود مثلا تیمم کند؟. سید می فرماید: اقوی عدم وجوب است واجب نیست هرچند حبس کردن ضرری نداشته باشد. بنابراین کسی می تواند از بیرون آمدن منی در حالی که حرکت هم کرده باشد جلوگیری کند تا منی بیرون نیاید و می تواند جلوگیری نکند آیا واجب است که این جلوگیری و حبس یا واجب نیست؟ سید می فرماید واجب نیست هرچند ضررری نداشته باشد. اگر جلوگیری و حبس ضرر داشته باشد که قطعا باید جلوگیری و حبس نکند اما اگر ضرر ندارد آیا واجب است به خاطر دخول وقت که جلوگیری کند یا واجب نیست؟ سید فرمود که واجب نیست. دلیلش عدم دلیل بود چون اصل عمل اختیاری نیست و الان هم دلیلی نداریم بر حبس و جلوگیری. یک حالت طبیعی است و انسان مسئولیت یا مشغولیت ذمه در برابر حالات طبیعی ندارد. «کلما غلب الله علیه فهو اولی بالعذر» این قاعده فقهی است.

 

سوال:

پاسخ: اگر ضرر داشته باشد که حبس واجب نیست بلکه حرام است. حالا بحث این است که ضرر ندارد و وقت نماز رسیده و برای نماز آبی برای غسل ندارد آیا اینجا حبس کردن واجب است یا واجب نیست؟ مقتضای ادله اولیه یا مقتضای قاعده این است که حبس کردن واجب نیست. چون حالت اختیاری نبوده حرکت منی از محل اصلی و بعد هم حبسش هم دلیل ندارد «کلما غلب الله علیه فهو اولی بالعذر» خلاصه معنای این قاعده این است که هر حالتی که از سوی خدا برای انسان بیاید آن دیگر معذّر است قطعاً، شکی در آن نیست. تا به اینجا حرف سید را گفتیم. می گوید آب برای غسل ندارد معلوم است که در تمام وقت آب برای غسل ندارد. بعد می فرماید: «بل مع التضرر یحرم ذلک» می فرماید با تضرر اگر کسی حبس کند و ضرری برایش به وجود بیاید کار حرامی انجام داده. معلوم است و جزء واضحات است. اضرار علی النفس و اینجا حرمت اضرار است. اینجا قاعده ضرر نیست اینجا حرمت اضرار است. اگر تضرّری باشد اضرار بر نفس حرام است. بنابراین از باب حرمت اضرار این کار جایز نیست.

 

سوال: خودش اقدام کرده و به هلاکت نفس هم نمی کشد

پاسخ: قاعده نفی ضرر نفی حکم است جایی که خود حکم به عنوان اولی برای انسان ضرر داشته باشد ضرر قابل توجه. مثلاً غسل کردن برای انسان یک ضرر قابل توجه دارد این را می گوییم نفی ضرر می گوید الان این غسل واجب نیست این قاعده نفی ضرر است.

 

قاعده نفی ضرر و اضرار و اقدام بر ضرر

اما حرمت اضرار این است که انسان به نفس خودش یا به فرد دیگر یک ضرری وارد کند ضرر مالی یا ضرر جسمی، ضرر وارد کرده که نفی ضرر نیست و حرمت اضرار است. در همین ضرر یک قاعده داریم تحت عنوان قاعده اقدام بر ضرر و زیان، در صورتی که انسان نسبت به ضمانتها ضمان مالی که یک امری است عقلائی به جاهایی محقق می شود اما اگر کسی خودش اقدام بکند فردی را بگوید که شما این مال من را بگیرید بیاندازید به آب طبق قاعده ضمان دارد «من اتلف مال الغیر فهو له ضامن» این ضامن نیست چون قاعده اتلاف محکوم است به قاعده اقدام. قبلا قاعده اقدام بوده و زمینه برای قاعده اتلاف باقی نمی گذارد. دیگر قاعده اتلاف کار نمی کند قاعده اقدام می گوید خود فرد اقدام کرده و ضمانی در کار نیست. و بعد بگوید تعارض ضررین شد بگوید اینجا قاعده نفی ضرر جاری نیست چون ضرر جایی است که امتنانی باشد اگر تعارض کرد امتنانی نیست، حالا اقدام به ضرر قاعده دو عنصر دارد: اقدام به ضمان و اقدام به ضرر. اقدام به ضمان را که مثالش را زدیم. اقدام به ضرر این است که کسی می رود در جایی که قطعاً از نظر آب و هواء سرما می خورد کس دیگر آن را مثلا همراهی می کند. شما دیدید در فقه هم خواندید که اگر کسی کس دیگر را ببرد تا به خانه اش برگردد آن فردی که آن فرد اولی را برده ضامن است. اما خود این فرد می گوید کجا می بری؟ می گوید جای خنکی و جای خیلی خوب. می رود جای خنکی سرما می خورد یک ضرر جسمی برایش به وجود می آید. آن فردی که این را برده ضامن است طبق قاعده کسی که تسبیب کند مثالش را شیخ طوسی هم گفته و مشهور قدماء هم این مثال را ببینید که شخصی که شخص دیگری را از خانه اش با خود بیرون ببرد تا برگرداند ضامن است. حالا این آمد شخص شماره یک را شخص شماره دو را از خانه اش برد سرما خورده از خانه برگرداند باید ضامن باشد چون ضرر است دیگر، بدون اطلاع اگر باشد ببرد سرما بخورد ضامن است این سبب شد از باب تسبیب بر ایجاد تلف و نقص ضامن می شود که ایجاد تلف و نقص مباشری باشد یا تسبیبی ضمان دارد. اما اگر خود این فرد می گوید کجا می بری؟ می داند که چقدر سرد و خنک و هنوز هم برف دارد. می رود یک سرما خوردگی عمیقی که دیگر می اید باید بستری بشود این ضامن است دیگر، برای این فرد این خسارت و این نقص و این بیماری را سبب شده است ضامن نیست. چون خود فرد اقدام کرده است اقدام بر ضرر رافع ضمان می شود. ضمان حکم تکلیفی است. رفع ضمان می کند رفع حکم وضعی می کند اما حرمت تکلیفی آن به قوت خودش باقی است اگر صحت استناد داشته باشد حکم تکلیفی اش به جایش باقی است.

 

سوال:

پاسخ: مطلق می گوییم چیزی که عمومیت و اطلاق دارد به شکل مطلق و عموم می گوییم بعد استثناءات موارد جزئی است نیاز به دلیل دارد. ما هر کجا ببینیم اضرار بما هو اضرار حرام است اضرار مگر در جهاد مثلا، آنجا استثناءات است و الا قاعده اولی همان حرمت اضرار است. حرمت اضرار اطلاقش درست است آنکه همیشه نیست استثنائات است. این مورد که مع التضرر حرام است، ضرر و اضرار نفس شخصی است نوعی نیست. شخصی که باشد خود مکلف اگر تشخیص داد ضرر است و اضرار است تمام است و اگر تشخیص نداد موضوع برای حکم محقق نشده است. «فبعد خروجه یتمم للصلاه» بعد از خروج آن منی که از منبع خودش حرکت کرده آب برای غسل ندارد برای نماز تیمم می کند. «نعم لو یتوقف اتیان الصلاه فی الوقت علی حبسه بان لم یتمکن من الغسل و لم یکن عنده ما یتیمم به و کان علی وضوء بان کان تحرک المنی فی حال الیقظه و لم یکن فی حبسه ضرر علیه لا یبعد وجوبه فانه علی التقادیر المفروضه لولم یحبسه لم یتمکن من الصلاه فی الوقت ولو حبسه یکون متمکنا» می فرماید: اگر ببینیم فردی که منی از مخزن می بیند حرکت کرده وقت نماز هم رسیده اب برای غسل ندارد و چیزی که به آن تیمم بکند هم نیست «ما یصح به التیمم» تراب تیمم هم نیست فاقد طهورین می شود اینجا می فرماید: «لا یبعد وجوبه» بعید نیست که حبس واجب باشد. برای اینکه در این فرض هایی که گفته شد اگر حبس به عمل نیاید اگر جلوگیری از خروج منی صورت نگیرد این مکلف نمی تواند نماز را با طهارت انجام بدهد نه طهارت مائی و نه طهارت ترابی. و اگر حبس بکند متمکن می شود بنابراین از باب مقدمه واجب از یک سو و تعجیز نفس که عنوان فقهی دارد تعجیز نفس از انجام عمل واجب عبادی جایز نیست اگر حبس نکند کانما تعجیز نفس شده است خودش را شخصاً عاجز ساخته است از اینکه یک نماز را با طهارت انجام بدهد. واجب است که حبس کند. این مطلب تا اینجا واضح بود و بحث روایی هم نداشت. به طور کلّ قاعده و اصول بود که گفته شد.

 

سوال:

پاسخ: طهارت مائیه تفویت ملاک نیست تعجیز نفس می شود. برای اینکه ملاک که مصلحت خود عمل است برای مکلف در صورتی که وقت داخل نشده باشد قبل از وقت باشد ملاک و مصلحتی نیامده. اما بعد از دخول وقت تفویت ملاک زمینه دارد منتها نوبت به تفویت ملاک نمی رسد ترتیب محفوظ است تعجیز نفس جایز نیست در صورتی که تعجیز نفس جایز نباشد بحث از تفویت ملاک زمینه پیدا نمی کند.

 

مسئله هشتم

مسئله هشتم: «یجوز للشخص اجناب نفسه ولو لم یقدر علی الغسل و کان بعد دخول الوقت نعم اذا لم یتمکن من التیمم ایضاً لا یجوز ذلک و اما فی الوضو لمن کان متوضئا و لم یتمکن من الوضو لو احدث ان یبطل وضوئه اذا کان بعد دخول الوقت ففرق فی ذلک بین الجنابه و الحدث الاصغر و الفرق النص»[1] عنوان بحث ما این است که برای انسان اجناب نفس که جایز است شما مقاربه و مواقعه اجناب است که جایز و گاهی مستحب و احیانا واجب هم بشود اما سوال این است که اجناب نفس یعنی انسان خودش را جنب کند در صورتی که بعد از دخول وقت باشد و قدرت بر غسل ندارد آب در اختیارش نیست اینجا جایز است یا جایز نیست؟

 

اجناب نفس در صورتی که قدرت بر غسل ندارد از نظر قدماء

درباره جواز این مسئله و حکم این مسئله یک مراجعه کوتاهی بکنیم در بیان قدماء، شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اگر کسی غسل بر او واجب بشود براساس جنابتی که خود خواسته یعنی اجناب، باید غسل کند بلغ ما بلغ و بعد از رفع این خوف یا خطر اگر زنده بماند می فرماید غسل کند ولو تلف نفس در کار باشد. و می فرماید: بعد از آن اگر مانع رفع شد و حالت عادی برگرشت باید نمازهایی که در آن حالت خوانده اعاده کند و نماز را با تیمم خوانده باید اعاده کند.[2] دلیلش قاعده «الامتناع بالاختیار لا ینافی الاختیار» قاعده عقلی است درباره قدرت است قدرت از شروط عقلی است یکی از شروط عامه تکلیف که قدرت است شرط عقلی است. معنای این قاعده خلاصه اش این است که آن سلب قدرتی که توسط خود آدم صورت می گیرد آن باعث نمی شود که تکلیف در صورت عدم قدرت نافذ و درست نباشد. در عین عدم قدرت تکلیف درست است. چون این تکلیف در عین عدم قدرت منافات ندارد. بنابراین این فرد که سلب قدرت کرده درباره غسل الان مکلف به غسل است هر قدر مشکل هم باشد مکلف به غسل است و اگر غسل دستش نرسید تیمم بکند مجزی نیست تیمم بکند یک نمازی را رجاءً بخواند ولی کافی نیست باید اعاده کند. اما شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه همین مطلب را با یک درجه تخفیف ذکر می کند می گوید: اگر کسی خودش را جنب کرده است در داخل وقت و این فرد باید غسل بکند غسل بر او واجب است تا حد عسر. اما اگر منجر به تلف و احتمال تلف بشود غسل بر او واجب نیست تیمم بکند اما نماز را اعاده کند با یک درجه تخفیف که عسر و حرج است و دلیل همان است که گفتیم.[3] این مسئله اجناب نفس در داخل وقت است. اما این قول قدماء بود حالا ببینیم با فتوا این قول را چه جوری جمع بکنیم؟ فتوا می گوید «یجوز للشخص اجناب نفسه ولو لم یقدر علی الغسل و کان بعد دخول الوقت».

 

نظر صاحب جواهر

صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: این اجناب مباح است براساس اجماعی که محقق حلی در کتاب معتبر گفته است اجماعاً کما فی المعتبر. و بعد می فرماید: «یویده الاصل و العمومات و الحرج فی بعض الاحیان»[4] اصل که اصاله الاباحه است یا اصاله البرائه از حرمت اجناب در داخل وقت اجناب حرام هست یا حرام نیست اصل عدم آن است. و عمومات که می فرماید: آیه حرث «نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ»[5] یا اطلاق دارد یا عموم بر مبنای محقق خراسانی اطلاق دارد اطلاقش شامل این مورد هم می شود. و براساس قاعده حرج در بعضی احیان، فردی است وقت داخل شده است و نیاز دارد شدید در حد ضرر و برایش واقعا مشقت دارد قابل تحمل نیست. ضرر و حرج فرقش این است که ضرر مالی و جسمی بود و حرج روحی و نفسی است. از لحاظ روحی و نفسی قابل تحمل نیست برایش، قاعده نفی حرج می گوید که جایز است اجناب. اجناب معنایش استمناء که نیست اجناب معنایش مجامعت است. الان امکان غسل هم وجود ندارد و این اجناب جایز است ولی تیمم امکان دارد. این اجناب را که از ادله ای که صاحب جواهر اقامه فرمودند دریافتیم

 

کلام سید الحکیم

سید الحکیم هم می فرماید: «الامر کذلک اجماعاً کما فی المستند»[6] ببینید جایی که سید الحکیم اجماعا بگوید و بعد مستند به یک کتاب بکند آن اجماع به ذهن خودشان مورد تایید است اجماعا کما فی المستند نراقی. پس اجماع هم تا اینجا گفته شد.

 

صحیحه اسحاق بن عمار

از این به بعد در این رابطه یک روایتی داریم صحیحه اسحاق بن عمار، محمد بن یعقوب شیخ کلینی عن علی بن ابراهیم صاحب تفسیر عن ابیه که ابراهیم بن هاشم است که موثق و توثیق محکمی دارد و عن ابی علی الاشعری که از اجلاء و ثقات است عن محمد بن عبد الجبار که از اجلاء و ثقات است عن صفوان که از اصحاب اجماع است و خودش از مشایخ ثلاث است. عن اسحاق بن عمار که از اصحاب امام صادق و موثق است. «عن الرجل یکون معه اهله فی سفر لا یجد الماء یاتی اهله» کسی است که همراه با خانواده اش در سفر است و آبی هم در اختیارش نیست اتیان کند اهل خودش را مجامعت کند جایز است؟ «قال علیه السلام ما احبّ ان یفعل الا ان یخاف علی نفسه» دوست ندارم که این کار انجام بگیرد مگر اینکه یک خوف بر نفس خودش داشته باشد. «قلت فیطلب بذلک اللذه او یکون شبقا الی النساء» گفتم آقا فدایت بشوم این فرد به وسیله این کار می خواهد لذتی به دست بیاورد یا اینکه شبق که «شده المیل للشهوه» «فقال ان الشبق یخاف علی نفسه» اگر شبق باشد این خوف نفس دارد منظور از این خوف نفس که کشیده می شود به حرج. «قال قلت طلب بذلک اللذه قال هو حلال»[7] گفتم که به این وضعیت شدت میلی که دارد لذت می طلبد لذت جسمانی آقا فرمود حلال است. بنابراین این نص صریح اجناب را در صورتی که در سفر باشد و آب در اختیارش نباشد صریحاً تجویز کرده است. دلالت حدیث کامل بود سند هم صحیح بود. مطلب جواز اجناب در صورتی که آب هم ندارد.

 

کلام سید الخوئی

سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: قاعده عدم جواز اجناب است. چون این عمل در حقیقت تعجیز نفس است تعجیز نفس تفویت عمل واجب می شود تفویت واجب و تعجیز نفس است پس طبق قاعده بگوییم اجناب جایز نیست.[8] این قاعده یک استثناء دارد که قاعده چند تا اصطلاح دارد یک اصطلاحش اینجا آمد که مقتضی القاعده، یکی از معانی قاعده که مقتضای دلیل اولی هر باب بود. بنابراین مقتضای قاعده این است و اجناب جایز نیست پس از آنکه وقت داخل بشود. الّا در مورد نص خاص، نص خاص همین است این نص خاص فقط مورد خودش را می گیرد جایی که فقط نزدیک به اضطرار و شبق باشد.

 

معنی شبق

اگر شبقی باشد برای زوج وقت هم داخل شده باشد جایز است. اما سفر موضوعیت ندارد معلوم است که سفر یک محل و یک اضافه در سوال هست موضوعیت ندارد به هیچ وجه سفر موضوعیت ندارد ولی عدم وجدان ماء خودش جزء موضوع سوال است عدم وجدان ماء و وجود شبق فقط در صورت وجود شبق اجناب جایز است لا غیر. پس مطلقاً قول به اجناب قابل التزام نیست. بنابراین قدمای اصحاب که فرموده اند اجناب جایز نیست اطلاقا جایز نیست الان که گفتیم اجناب جایز است در صورت شبق براساس نص جایز است. بنابراین بین قول قدماء و این متن چقدر جمع خوبی انجام شد که چه می شود متن بیاید خلاف مقنعه و مبسوط فتوایی اعلام بکند هیچ مخالفتی نیست. اما در وضو جایز نیست نه شبقی است و نه نصی است بنابراین تعجیز و تفویت است در صورتی که تعجیز و تفویت عبادت بود قطعا جایز نیست فتوا هم این است که اگر کسی وضو داشته باشد جایز نیست بعد از دخول وقت وضوی خودش را باطل کند و آب در اختیار داشته باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo