< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/07/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیات 13 و 14 سوره هود درباره ولایت امیرالمومنین و اهل بیت

اولین سال جدید مربوط به تفسیر آیات ولائی یعنی آیاتی که دلالت بر مقام ولایت ائمه آل البیت دارند. آیه ای که امروز ان شاء الله بحث می کنیم عبارت است از آیه شماره 14 سوره هود: «فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أُنزِلِ بِعِلْمِ اللّهِ وَأَن لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ»

 

ظاهر و بطن آیه

در این آیه یک ظاهری است که معلوم است و یک تفسیری است که باید به تفسیر مراجعه کنیم. اما ظاهر این است که خدای متعال به پیامبر اعظم می فرماید: اگر دعوت تان را اجابت نکردند بدانید که چیزی که به تو فرستاده شده و گفته شده است آن را خدا خودش فرستاده و به علم الله است یعنی یک حقیقتی که در آن تردیدی نیست از علم الله است «وَأَن لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ». اما ببینیم این آیه یک بطنی داشته باشد که بطن آن را از تفسیر به دست بیاوریم کتاب تفسیر عیاشی و پیرامون همین آیه 14 سوره هود.

 

سه مطلب در مورد تفسیر عیاشی

که این تفسیر جزء تفاسیر معتبر و از قدمای اصحاب و از مفسرین قرن پنجم محدث جلیل ابی النضر محمد بن مسعود بن عیاش سلمی سمرقندی المعروف بالعیاشی رضوان الله علیه. تفسیر معتبری است و محدثین روی این تفسیر حساب می کنند و متاسفانه سند روایات را یک کسی که مصحح بوده خواسته اصلاح کند گفته نقل این راوی ها چه فائده دارد «قال الامام الصادق» بقیه راوی ها که به درد نمی خورد کل راوی ها را حذف کرده تمام این روایات الان بدون سند است در عین حال که بدون سند است در کتب رجالی و حدیثی مخصوصاً محدث عاملی در وسائل هم از عیاشی روایت نقل می کند که اعتبارش فعلاً مستند و مربوط می شود به خود کتاب و خود شخص که در رجال گفتیم گاهی یک اعتبارات از اعتبار کتاب است. ما اعتبار را امتیاز جمع می کنیم تا یک اعتبار کامل بشود. یک امتیاز کتاب دارد کتابی که معتبر است معروف است و محتوای درست دارد بین فقهاء و رجالیین مورد اعتماد و استناد است می شود کتاب معتبر. شرط کتاب معتبر این است که دارای محتوا و مطالب درست و مورد اعتماد اجلاء و در مقطع تاریخی قدماء این سه نکته کتاب را معتبر می کند. اگر یک کتاب معتبر شد یک امتیاز از سوی کتاب می آید که این خودش بحثی است در رجال و جزء بحث های دقیقی است که اعتبار کتاب می تواند برای آدم امتیازی اعلام بکند و همین طور اعتبار خود مولف مثلا شیخ طوسی یا شیخ مفید با یک روایت حکم را استناد می کنند مرسل هم می گوید ولی اعتماد شیخ مفید است که شیخ مفید از ذهن خودش فتوا صادر نمی کند شیخ مفید فتوایش برگرفته از نصوص است لذا درباره مقنعه و درباره نهایه گفته می شود که اینها در حقیقت متن روایات است این حقیر هم طبق تتبع مختصری که دارم آن حرفی که درباره نهایه گفته شده است به اندازه قدرت خودم تطبیق کردم یک حکمی نیست که یک روایتی مشابه آن نداشته باشیم لذا گفته می شود نهایه و مقنعه آسان سازی روایت است. محتوای روایات را آورده بیرون و برای ما اعلام کردند. پس اعتبار مولف و اعتبار تالیف.

 

سوال:

پاسخ: این رمی به غلو است در زمان محدثین قمی از صدوقین و غیرهم که اینها خیلی شدید طرفداران اهل بیت و حامیان مکتب اهل بیت بوده اند اینها رمی به غلو شدند. دیدند اینها ولایت را آوردند برجسته کردند متهم کردند به غلو. غلو علی التحقیق در کار نیست. ولی در یک نقلی و یک روایتی یک جایی ممکن است غلو آمده باشد که آن روای اصلا سند ندارد ولی در جمع این قدماء که این رمی شد هاست مخصوصاً در جمع محدثین قمی که القمیون می گویند در رجال اینها رمی به غلو به اصطلاح این بود که رمی به غلو مدرکی است مدرک آن دشمنی با دوستان اهل بیت است و دشمنی با پرچمداران احادیث و روایات اهل بیت است. با اینها که دشمنی داشتند رمی به غلو کردند. ما که نگفتیم که این اعتبار کامل است، گفتیم امتیاز است. گفتیم اعتبار درجات دارد اعتبار به معنای کامل که نیست یک اعتبارمّائی است خود کتاب معتبر است یک امتیاز است و خود مولف اعتبار دارد یک امتیاز و عمل می کنند اصحاب یک امتیاز و مطابق با یک نص معتبری است یک امتیاز و بعد می بینیم که مستند قرار گرفته است در یک حکم مشهور یک امتیاز، مجموع امتیازات وثوق به صدور می آورد. معنای حجیت خبر وثوق به صدور بود. اما تفسیر عیاشی که تفسیر معتبری است. البته تفسیر قمی را دیدم در آن هم این مطلب بود ولی اینجا کامل تر بود این را آوردم در تفسیر قمی هم هست. متن حدیث را می خوانم «فان لم یستجبیوا لک فی ولایه علی فاعلم» اگر اینها قول تو را اجابت نکردند در ولایت علی «فاعلم انما انزل الیک» نسبت به ولایت علی «بعلم الله و ان لا اله الا هو کل شئ بیده فهل انتم مسلمون لعلی ولایته»[1] آیا شما بگویید که با تهدیدیه که مسلمون هستید سر تسلیم می گذارید برای حضرت علی ولایت او را؟. این قسمت مثبت آیه بود که تا اینجا گفتیم «فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ» معنایش این می شود که اگر شما تسلیم ولایت مولی علی امیرالمومنین سلام الله تعالی علیه نباشید «خسر الدنیا و الآخره» که آیه بعدی می گوید: «مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا» این آیه دومی را در همین تفسیر مرتبط می کند به این آیه که اگر کسی حیات دنیا را بخواهد یعنی برود دنبال طواغیت حیت دنیا خواستن دراین آیه تفسیر شده است که برود دنبال طواغیت، آیه سوم هم جزای آنها را نقل می کند «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ» برای آنهایی که حرف تان را درباره ولایت گوش ندادند و راه انحرافی را گرفتند «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ» این قسمت تفسیر بود. ایام محرم است و متعلق به سید الشهداء سلام الله تعالی علیه. از این آیه فهمیدیم که معرفت ولایی ما در حدی باشد که آمده است که اگر کسی تسلیم امر خدا نسبت به ولایت علی نباشد آنها دیگر به سمت حیات پست دنیا که رفته اند آنها زیانکارند و جزائی جز آتش جهنم ندارند مسیرشان می رود به سمت جهنم. نتیجه این است که معرفت امام که همان معرفت ولایت است در این حد از اهمیت است که معیار جهنمی بودن و بهشتی بودن است. کسی که تسلیم ولایت است بهشتی است ان شاء الله کسی که منکر ولایت و مخالف و مضاد جهنمی است. چندین چراغ دارد و بی راهه می رود بگذار تا بیافتد و بیند سزای خویش. بنابراین معرفت امام بسیار مهم است که ان شاء الله در بحث فقه اکبر اگر خدا توفیق داد برسیم.

 

معرفت اصلی چیست و اثر معرفت امام چیست؟

اما معرفت اصلی چیست و معرفت امام اثرش چه چیز است؟ در این مرحله می بینیم که وضعیت روحی و جسمی یک انسان فرق می کند

 

کلام امام حسین علیه السلام

از سید الشهداء سلام الله تعالی علیه روایتی را نقل کنم کتاب نهضه الناظر که مولف ان محدث حلوانی است که تقریبا معاصر شیخ مفید است و از محدثین قرن چهارم است. این کتاب کوچکی است متن حدیث را بخوانم: امام ابی عبدالله سید الشهداء علیه السلام: «ایها الناس ان الله جل ذکره ما خلق العباد الا لیعرفوه فاذا عرفوه عبدوه و استغنوا عن عباده من سواه» هر که پیمان با هو الموجود بست، گردنش از قید هر معبود رست، ما سوی الله را مسلمان بنده نیست، پیش فرعون سرش افکنده نیست. یعنی یک عبادت برگرفته از معرفت است عبادت از روی معرفت یک عبادتی است از سر اخلاص، و به عنوان عبادت عبد صالح و آدم را بی نیاز می کند از عبادت غیرش. این «و استغنوا» دو تا معنی ممکن استفاده کنیم: 1. استغناء این است که خود فرد دیگر می گوید من اگر خدا را شناختم به طرف طاغوت نمی روم به کسی دیگر کار ندارم اگر مسلمان است فقط توهین نمی کنم عبادت نمی کنم کرنش نمی کند فقط خدا و اولیاء خدا. 2. به طور طبیعی و تکوینی کسی که عبادت خدا را بکند بی نیلز می شود واقعاً، نیاز پیدا نمی کند احتیاج به عبادت کس دیگر پیدا نمی کند. خدا ما یحتاجش را حل می کند. «ان الله یدافع عن الذین آمنوا» این اصلا به طور تکوینی بی نیاز می شود. و واقعا هم همین جور است. «فقال له رجل» در محضر مبارک امام حسین یک مردی عرض کرد «یابن رسول الله ما معرفه الله» معرفت خدا چیه؟ «قال علیه السلام معرفه اهل کل زمان امامهم»[2] یعنی معرفت خدا وقتی کامل می شود که انسان معرفت امام زمان خودش را کامل داشته باشد که توحید کامل از منبع و سرچشمه اهل بیت به دست می آید از طرق دیگر شرک و اشراک وارد کار می شود. فقط توحید خالص معرفت حق از این راه است و ثانیاً معرفت الله معرفت امام است یعنی چه؟ 1. از مبدا، 2. از منتها. از سوی مبدا خدا را که خوب بشناسیم می دانیم که خدا برای ما امام معصومی لطف کرده است از باب قاعده لطف که می شود معرفت معرفه الله و معرفه الامام. از طریق منتها که امام که بشناسیم آیت الله به معنای کلمه امام است او نشانه خداست. علی بن ابی طالب آیت الله است آیت الله معرفتی و به معنای کامل یک مورد دارد عارف یک مورد دارد آیت الله یک مورد دارد آیت الله فقط امیرالمومنین است عارف در این عصر ما فقط خود آقا امام زمان است. «عابد و سالک و زاهد همه طفل رهند، مرد اگر هست بجز عالم ربانی نیست». عالم ربانی فقط وجود مقدس آقا امام عصر است. «قال علیه السلام معرفه کل زمان امامهم الذی یجب علیهم طاعته» این می شود معرفه الله. امام مفترض الطاعه یعنی تمام احکام الهی را درست امام برای ما می گوید و واجب الاطاعه که بود تمام عبادات هم درست انجام می گیرد این معرفت الله است. معرفت الله یعنی معرفت امام زمان خودش.

 

نکته

یک نکته دیگر هم اضافه کنم آنهایی که رسیدند به مقاماتی، که این کلمه معرفت که آمد و صحبت از معرفت و صحبت از عارف است عارف کسی است «من عرف الله حق معرفته و من اتقی الله حق تقاته» بجز معصوم کسی عارف به معنای کلمه نیست. عارف به معنای کلمه فقط امام عصر است در عصر ما. و اما پس از ائمه فقهای آل البیت اینهایی که امام شناسی و معرفت شان کامل است پایبند به واجبات و محرمات هستند اینها عرفاء هستند و چرا اینها عرفاء هستند؟ عصمت و تزکیه از یک سنخ است منتها عصمت پاکی کامل کامل و تزکیه پاکی نسبی نسبت به توانایی یک آدم عادی. پس تزکیه از کجا می آید؟ تزکیه یک پاکی فرعی است پاک فرعی از جایی می آید که در صورتی که ارتباط با آن مصدر اصلی پاکی پیدا کند. یک آبراهه کوچکی از کجا این آبراهه جریان پیدا می کند تا وصل به مصدر اصلی و منبع اصلی باشد. منبع اصلی پاکی چیست؟ عصمت است و تزکیه یعنی پاکی فرعی است از جنس عصمت و پاکی است منتها فرعی و پل ارتباطی بین عصمت و تزکیه ولایت است. آنهایی که فقهاء هستند در تاریخ هم که مطالعه کنید هر فقیهی که موفق ترین فقیه است ببینید ولایتش پر نورتر از بقیه بوده است قوت فقاهت برگرفته از قوت ولایت است. یکی از این فقهاء سید بحر العلوم قدس الله نفسه الزکیه که ایشان در سال هزار و دویست و ده می گوید خواب دیدم که مکه مکرمه هستم در یک حالت خاصی خودش می گوید چند ساعت از شب گذشته بود در عالم رویا یک دفعه دیدم خدمت امام حسین سلام الله علیه هستم آماده شد به طرف بیرون رفتن از مکه. کاروان را روشن دیدم سید الشهداء بود و حضرت عباس علمی داشت پرچمی داشت از سمت راست آقا بود حضرت علی اکبر سمت چپ آقا بود. اهل بیت و بچه ها پشت سر آقا بود. من گفتم با خودم مکه بمانم حج انجام بدهم یا بروم با امام حسین ما را طواف کعبه به جز دور یار نیست، هر جا که رو کنیم خدا روبروی ماست. گفتم این حج ما حج مستحبی است بیایم ملازم رکاب آقا باشم راه افتادم با آقا، مقطع به مقطع منزل به منزل می آمدیم رسیدیم به منزلی به معنای شقوق دختر بچه های حضرت مسلم آمد خبر شهادت مسلم را به آقا داد حاضر بودم عینا دیدم کربلا رسیدیم حرّ آمد توبه کرد دیدم شاهد و ناظر بودم این است که آدم ولایی بشود بعد منزل نبود در سفر ولایی. کربلا که شد دیدم اصحاب اجازه می گرفتند می رفتند به شهادت می رسیدند من اجازه خواستم آقا اجازه نداد شهدا می رفتند شهید می شدند ولی گویا کاروان و وضعیت و خانواده و تشکیلات سر پا بود شهید می شدند صدمه اصلی دیده نمی شد سر پا بود. تا اینکه حضرت عباس رفت میدان شهید وقتی که حضرت عباس شهید شد دیدم یک شکست عمومی به وجود آمد انگار دیگر وضعیت بهم ریخت. روحیه ها به غم و غصه رفت آرامش سلب شد. احساس شکست معلوم شد. در این تاثر و غم و غصه از خواب بیدار شدم. بعد می فرماید که دو سال بعد از آن، که بحر العلوم است گفته می شود که از فقهاء هیچ کسی به اندازه بحر العلوم تشرف نداشته. رفت دو سال بعد رفتم مکه مدینه رسیدم، مدینه که رفتم همان جا بودم خواب دیدم که خواب نبود مکاشفه بود پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم احترام می کردند سلام می کردند من که رسیدم آقا رسول الله به من لطفی کرد اعاظم عزیزان مخصوصا سادات حواس تان جمع گفت پیامبر به من فرمود «ولدی العزیز». معممین کلاً فرزندانش است. سوالات که می کردم در سوالات من که وارد شدم سوال کنم گفت از امام زمان تان سوال کنید. تا گفت از امام زمان تان سوال کنید دیدم آقا امام عصر هم تشریف دارد رفتم خدمت امام عصر سوال می پرسیدم جوابم را گرفتم. بعد دیدم حضرت صدیقه هست آنجا به حضرت صدیقه گفت «خذی ولدک» فرزندت را بگیر. گفت من را برد حضرت صدیقه در حجره خودش یک آشی به من داد خدایا از آن آش به همه ما روزی گردان. آن آش را خوردم همه حبوبات داشت که هر سوال دارید جای دیگر نروید آقا حاضر است از آقا سوال کنید. در وقت ضرورت ضرورت که وقت ندارید فقط بگویید سه بار یا اباصالح المهدی ادرکنی. رفتم آش را آورد برایم از آن آش خوردم و بیرون آمدم یک وضعی پیدا کردم هر کتابی که می دیدم در اولین رویت حفظ می شدم. این است بحر العلوم تا به بحر علوم اهل بیت ارتباط نباشد بحر العلوم نمی شود. و بعد دیگر از خواب بیدار شدم که حالتم تمام شد با همین حال و هوا بود دلم برای آن آش دیگر چه نمی کرد. یک روزی به مادرم گفتم مادر یک آشی هست سرّش هم نمی گوید سرّش در بعد از مرگش فاش می شود. مادر یک آشی است تمامی حبوبات دارد خیلی خوشمزه و عالی است گفت این آش هست این جوری؟ گفت آره پسرم گفت این آش را در عجم رسم است که عجم به معنای غیر عرب حالا ترک و فارس ندارد. در بین عجم است از تمامی حبوبات در این آش استفاده می شود این آش اسمش هست آش فاطمه الزهراء. این حضرت سید الشهداء هست و این عنایت از امام حسین این جوری عنایت می کند به همه ما. اما این امام حسین با این عظمت که یک روایت درباره اش می خوانم که حضرت رسول فرموده است: «من اراد ان ینظر الی اعزّ اهل الارض و الی اعزّ اهل السماء فلینظر الی الحسین».


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo