< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/07/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق درباره مسئله یک از مسائل مربوط به غسل جنابت

سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه در مسئله اول سه تا فرع را بیان می کند، فرع اول این است که «اذا رآی فی ثوبه منیاً و علم انه منه و لم یغتسل بعده وجب علیه الغسل» این فرع اول از مسلمات است چون که این غسل واجب است براساس علم به جنابت. بحث و شبهه هم ندارد و چرا این بحث را آورده اند؟ سرش این است که درباره نمازهایی که خوانده شده است بحث می شود. که چقدر از نمازهای گذشته را قضاء بکند. نکته این شد آن آخرین نمازی که یقین داشته باشد که با این ثوب آلوده به جا آورده اعاده کند و آن نمازهایی که شک می کند اعاده اش واجب نیست. گفتیم و ادله و شرحش تمام شد.

 

فرع دوم رویت منی در ثوب و عدم یقین به خروج

فرع دوم: «اذا شک فی ان هذا المنی منه او من غیره لا یجب علیه الغسل و ان کان احوط خصوصاً اذا کان الثوب مختصاً به» فرع دوم این است که فرد منی در ثوب خودش می بیند ولی یقین ندارد که این منی از خود آن شخص باشد. چون محتلم نشده است. چیزی قبل از آن عملی یا در خواب چیزی وجود نداشته فقط منی دیده در ثوب و شک می کند که این منی مال خودش است یا مال غیر. در این صورت مسئله دو صورت و دو شاکله دارد: شاکله اول این است که شکی که می کند نسبت به ثوب، ثوب یا فرش مشترک باشد. یک ثوب مشترکی است. یا می گوییم حداقل فرش و لباس یا تخت مشترک داشته باشید. مثلاً زن هم محتلم می شود رویت منی بعد از خشک شدن ظاهراً بین منی زن و مرد بعد از خشک شدن در لباس نشان نمی دهد. پس امر ممکنی است در یک تشک بزرگی که بخوابند شک بکند که این منی مال این است یا آن، گفتیم دو صورت دارد: صورت اول این است که مشترک باشد اگر مشترک باشد قول و فتوا بلا خلاف این است که حکم به جنابت اعلام نمی شود و وجوب غسلی در کار نیست.

 

نظر فقهاء

شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اگر فرش مشترک باشد و منی رویت بشود «لا یجب علیه الغسل» غسل واجب نیست.[1] و محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اگر کسی منی در لباس یا فرش خودش ببیند اگر آن فرش مشترک باشد غسل واجب نیست.[2] بنابراین رای شیخ که ما رای شیخ را به عنوان رای یک فرد نمی دانیم رای الشیخ است و در عداد مدارک است و رای محقق حلی را هم یک رای نمی دانیم رای مشهور است که محقق حلی و علامه و امثالهما که استدلال می کنند آیه، روایت، اجماع و قول الشیخ. در عداد ادله و مدارک قول الشیخ هست. گاهی می رسد به جایی که بحث را که شرح می دهد آخر می فرماید «قال فی المبسوط» بحث را می گوید و جمع می کند چون قول الشیخ است. رای الشیخ و رای مشهور که آمد وانگهی صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید اگر ثوب مشترک باشد وجوب غسل وجود ندارد. به سه تا دلیل: 1. استصحاب طهارت، 2. اصاله البرائه، 3. «لم اعثر خلافاً فیه بل لعلّه اجماعیّ»[3] پس استصحاب طهارت برای این فرد نسبت به آن تکلیف و نسبت به وجوب و اصاله البرائه و اجماع. سید الحکیم قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: این حکم همان است که در متن آمده وجوب غسل نیست به جهت استصحاب طهارت.[4] تا به اینجا مطلب تمام و اشکالی در کار نیست. که گفتیم مشهور و حتی در حد اجماع کار درست است.

 

صورت دوم رویت منی و شک در اینکه از اوست یا غیر

اما صورت دوم مسئله مکلف منی دیده است در ثوب خودش ولی شک می کند که مال اوست یا مال کس دیگر و لباس لباس مختص اوست و لباس مشترک نیست. اگر اشکال کنید که فرض چه می شود گفتم بین زوجین ممکن است تقاربی باشد احتمال دارد که آن رطوبت یا منی که آنجا بوده به این رسیده.

 

دو قول و ادله آنها

اگر مختص باشد در صورتی که مختص باشد دو قول وجود دارد: قول اول همین است که در متن آمده سید طباطبایی یزدی و سید الحکیم و سیدنا الاستاد این اعاظم می فرمایند که اینجا در این صورت هم وجوب غسل ندارد. چون اصل برائت است. موضوع برائت محقق است. شک در تکلیف است. شک در وجوب غسل است. و استصحاب هم اضافه کنید که اگر اشکال نداشته باشد تعارض نکند. اگر استصحاب تعارض بکند در این صورت اصاله البرائه است. اصل مطلب فقط براساس اصاله البرائه است که کمک بزرگی است در این مسائل.

 

اشکال و جواب در تعارض موثقه ابی بصیر

می فرماید اگر نصوص را ببینیم نصوصی که در این رابطه آمده است آن نصوص اولاً دو موثقه سماعه است آن نصوص اولا دلالتش خالی از اشکال نیست برای اینکه ممکن است سوال از حکم واقعی باشد که آیا در این وضعی که کسی محتلم نشده یک منی ببیند این رویت موجب جنابت می شود یا نمی شود یک حکم واقعی باشد نه مربوط به سوالی که شک کند که این منی مال اوست یا مال غیر باشد. این اولاً و ثانیاً این دو موثقه معارض هستند با موثقه ابی بصیر که در آن موثقه آمده است اگر کسی منی در لباس خودش ببیند تغسیل کند شستشو کند وضو بگیرد بنابراین مقتضای اصل این شد و نصوصی هم که گفته می شود دست ما را نمی گیرد. اما قول دوم: که قائلینی دارند که عبارتند از: سید اصفهانی سید ابوالحسن اصفهانی قدس الله نفسه الزکیه و سید بروجردی و محقق نائینی و شیخ کاشف الغطاء. این اعاظم می فرمایند که این گونه حالت موجب غسل می شود البته به تعبیری که آوردند این است که «الاحتیاط لا یترک» که تقریبا همان قول به وجوب است احتیاط وجوبی نیست قول به وجوب احتیاط است قول به وجوب احتیاط تقریبا می شود قول به وجوب اصل حکم. که این گونه رویت منی موجب جنابت است و سبب وجوب غسل می شود. دلیل عمده این اعاظم همان نصوصی است که اشاره کردم و شرحش را الان بدهم. حدیث شماره 2: و باسناده عن الحسین بن سعید که اسناد شیخ به حسین بن سعید اهوازی صحیح است. عن اخیه الحسن که حسین بن سعید اهوازی هم که از اجلاء و ثقات است. و عن اخیه الحسن حسن بن سعید اهوازی که باز هم توثیق خاص دارد. عن زرعه که زرعه هم از اجلاء و ثقات است و توثیق خاص دارد. عن سماعه که توثیق کامل دارد ولیکن امامی نیست و واقفی است می شود موثقه. عن ابی عبدالله علیه السلام «قال سالته عن الرجل یری فی ثوبه المنی بعد ما یصبح و لم یکن رآی فی منامه انه قد احتلم» سوال شد از کسی که در ثوب خودش منی می بیند بعد از که از خواب بلند شده باشد ولی در خواب محتلم نشده است «قال فلیغتسل و اغسل ثوبه و یعید صلاته»[5] این آقا غسل کند و ثوب خودش را هم تطهیر کند و نماز خودش را هم اعاده کند نمازی که یقین داشته باشد که با این ثوب خوانده شده. این حدیث دلالت دارد اطلاق دارد بلکه یک نکته و یک جمله کلیدی دیده می شود در متن دالّ بر اینکه موردی که ثوب مختص باشد و منی رویت بشود موجب جنابت و غسل است. اطلاقش هم که معلوم است آن نکته ای که در این متن اصلی دیده می شود این است که می فرماید: «یری فی ثوبه» این «یری فی ثوبه» کار را کامل کرد موضوع برای حکم درست کرد. خواب بوده و «یری فی ثوبه» قطعا این فرد ثوب مختص است براساس نص این حدیث باید در این صورت از مسئله حکم به وجوب غسل اعلام کرد و حکم به جنابت دیگر جایی برای تردید وجود ندارد. در این رابطه اشکال و جواب: اشکال این است که موثقه ابی بصیر معارض است با این حدیث، سند: باسناده عن محمد بن علی بن محبوب که اسناد شیخ به محمد بن علی بن محبوب درست است و خود محمد بن علی بن محبوب توثیق خاص دارد عن علی بن سندی که این هم توثیق خاص دارد. عن حماد بن عیسی که جزء اصحاب اجماع است. عن شعیب که بدون خصوصیات آمده یا شیعب بن اعین است یا شعیب بن عقرقوقی که هر دو در یک طبقه هستند طبقه پنجم و هر دو توثیق دارند. شعیب بن اعین را شیخ توثیق کرده است و شعیب عقرقوقی را شیخ نجاشی توثیق کرده است. عن ابی بصیر، در این روایت می بینید که سند که درست بود «قال سالت اباعبدالله علیه السلام عن الرجل یصیب بثوبه منیاً و لم یعلم انه احتلم» علم به احتلام ندارد «قال لیغسل ما وجد بثوبه و لیتوضو»[6] آن مقدار منی که در ثوب خودش دیده بشوید و تطهیر کند و بعد وضو بگیرد و غسل ندارد. این دو موثقه تعارض کرد.

 

سلک رجالی استاد

در تعارض یک نکته بگویم که اگر یک طرف در حد استفاضه بود یا در حد سه تا روایت بود در مقابل یک روایت بود ترجیح وجود دارد. ترجیح من حیث الاعتبار، در تحقیق رجالی سه تا روایت در یک طرف و یک روایت در طرف دیگر قطعا ترجیح بر آن سه تا روایت می شود. اما اگر در یک طرف مسئله دو تا روایت باشد در طرف دیگر یک روایت باشد هر سه موثقه باشد ترجیحی در کار نیست و تعارض می کند. اما اگر دو روایت است یک طرف ولی هر دو صحیحه است و در مقابل یک روایت هست و آن یک روایت موثقه است در اینجا آن دو روایتی که صحیحه است مقدم می شود بر آن روایتی که موثقه است. مسلک ما درجه اعتبار بود درجه اعتبار هم عقلایی است هم تحقیقی و رجالی، که رمزش حصول وثوق است. که رمز حجیت خبر حصول وثوق است. بنابراین اینجا فقط تعارض است. در صورتی که تعارض بود این تعارض را شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه در کتاب تهذیب در همین بحث جنابت جمع و توضیح داده است بین این دو روایت متعارض جمعی کرده است که جمع مطلوب و خوبی است که برای طرفداران قول به وجوب غسل کمکی است. شیخ می فرماید: این دو دسته از روایات از لحاظ قلمرو و منطق فرق می کند. دسته اول که موثقه سماعه بود آنکه وجوب غسل را اعلام کرده است حمل می شود به ثوب مختص، این دسته دوم که موثقه ابی بصیر است حمل می شود به ثوب مشترک. اگر شما گفتید که از کجا آیا قرینه بر حمل دارید یا ندارید؟ می گوییم اولاً خود آن دو موثقه قرینه می شود دو موثقه قبلی قرینه می شود که این را جهتش را تغییر بدهد گاهی قرینه خارجی است اما قرینه داخلی که از متن استفاده بشود که در کلام سید حکیم اشاره شده است این است که در موثقه ابی بصیر آمده است که «و لم یعلم انه احتلم» یعنی «لم یعلم» اشعاری دارد که مشترک باشد که آن علم ندارد به احتلام و در ابتدایش می گوید «عن الرجل بثوبه منیاً» ممکن اصابت به ثوبه یک اشعاری است که ممکن است از غیر باشد. با این دو تا قرینه حمل می شود و مطلب کامل می شود. اگر ما تا اینجا باشیم یک رای احتیاط را در آخر اعلام می کنیم. اما سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه در اینجا مطلبی دارد بسیار جالب که قابل ذکر است. می فرماید: موثقه ابی بصیر حکم متن را اعلام می کند دلیلی بر صحت حکم متن که در متن آمده که اگر کسی شک بکند که این منی که رویت شده مال اوست یا مال غیر او غسل بر او واجب نیست، این موثقه ابی بصیر مدرک این حکم است که می فرماید: «و لم یعلم انه احتلم یصیب بثوبه منیاً قال لیغسل ما وجد بثوبه و لیتوضو» این همین حکم متن است. موثقه ابی بصیر درست حکم متن را بیان می کند. اما دو موثقه اول می فرماید: دو موثقه اول جهتش چیز دیگری است. در این جهت نیست. جهتش این است که سائل در ذهنش این است که اگر کسی محتلم نشود ولی یک منی در لباس خودش ببیند علم هم ندارد که منی از اوست محتلم هم نشده این محتلم نشدن در ذهن سائل یک نوع موضوعیت دارد. عرف عوام این است که احتلام باعث جنابت است در غیر مجامعت. بنابراین احتلامی در کار نیست و منی دیده اینجا جواب می دهد که احتلام موضوعیت ندارد اگر کسی منی ببیند و یقین بکند که منی مال خودش است باید غسل بکند احتلام شرط برای وجوب غسل نیست. پس جهت موثقه جهت بیان وجوب غسل در صورت شک در وجوب غسل نیست بلکه شک در این است که آیا احتلام موضوعیت دارد یا ندارد. امام می فرماید موضوعیت ندارد که هر دو موثقه این کلمه را صریحاً ذکر کرده و مورد سوال قرار داده.[7]

 

جمع بندی

نتیجتاً دو تا قول را گفتیم و دلیل هر دو قول را هم گفتیم و خوشبختانه یا متاسفانه هر دو قول هم دارای مستند معتبری جلوه کرد و بعد هم هر دو قول طرفداران قدری دارند سید یزدی از یک طرف و سید بروجردی طرف دیگر، و الی آخر آن طرف سید یزدی و سید حکیم و سید الخوئی و این طرف سید بروجردی و محقق نائینی و سید اصفهانی، این چه می شود؟ در جمع اینجا همان راه کوتاهی که ما بلد هستیم اعلام می کنیم که در این صورت غسل واجب است علی الاحوط وجوبی که جمع بین هر دو طرف بشود. خوشبختانه طرفی که می گوید غسل واجب نیست هم می گوید «الاحوط یستحب الغسل» غسل استحبابی هم راه دارد منتها ما جمع بین قولین گفتیم احتیاط وجوبی که ادله هر دو را طبق مسلک خودمان نقد نکردیم هرچند ظهور ادله می نماید که غسل واجب باشد با یک نکته که نقدی که سید الاستاد داشتند درست است اما نقد برخواسته از دقت عقلی است. ولی ظهور و فهم عرفی از روایت عرف خاص این است که ثوب مختص اوست و غسل بکند اعم از اینکه شک در بین باشد یا نباشد. مطلب تا اینجا تمام شد. اما فرع سومی که در این مسئله آمده است که ان شاء الله جلسه بعد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo