< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جمع بندی بحث درباره خنثی

مسئله خنثی را فقط جمع بندی اش را اعلام بکنم و برویم وارد بحث تغییر جنسیت بشویم. اما جمع بندی ما درباره خنثی گفتیم این مسئله در بحث جنابت نص و روایتی ندارد درباب ارث نصی دارد اینجا نصی نیست. فقط بر مبنای اصول بحث می شود. و بر مبنای اصول که بحث شد اقتضاءات و مقتضیات اصول حکومت می کند بنابراین بگوییم که اگر خنثی در آن فراز آخر «اذا دخل الرجل بالخنثی و الخنثی بالانثی وجب الغسل علی الخنثی دون الرجل و الانثی» می فرماید اگر فردی که سالم است دخول کند به خنثی منتها این دخول از قبل باشد که از دبر بود در فرع قبلی گفتیم که غسل دارد موجب جنابت است. وانگهی خنثی دخول کند به انثی در قبل یا دبر در اینجا غسل واجب است بر خنثی غسل واجب می شود بر خنثی چون یقین به جنابت حاصل شده چون خنثی یا مذکر است یا مونث است اگر مذکر است که خودش بوده و اگر مونث است که دخول شده. پس واجب است غسل بر خنثی. و اما بر رجل غسل واجب نیست چون شک می کند در اینکه این دخول در قبل نه در دبر، در قبل دخول در انثی است که انثی بودن آن معلوم نیست شک در تکلیف ابتدائی برگرفته از شک در موضوع است موضوع مشکوک است. پس غسل برایش واجب نیست. و همین طور اگر خود خنثی دخول کند بر انثی چون خود خنثی معلوم نیست که ذکوریت داشته باشد ممکن است یک عضو زائدی در بدنش باشد مثل کسی که انگشتش را بگذارد در حفره ای از طرف مقابل که دیگر یقین به تحقق تکلیف ندارد شک در تکلیف برخواسته از شک در موضوع است پس غسل بر رجل و انثی واجب نیست و غسل بر خنثی واجب می شود. اما در این رابطه گفتیم که اگر عمل علمی انجام بگیرد از باب تشخیص علمی قطعی ولی پس از آن که ثابت بشود ژنتیکی کرومزوم ها تمام این مسائل علمی ثابت کند که این ذکوریتش محقق است در این صورت اگر یک آلت انوثیتی وجود داشته باشد جراحی آن جایز است و عکس آن همین طور جراحی اش جایز است ما طبق قاعده گفتیم جایز است موید بر این مطلب در استفتاءات سیدنا الاستاد آمده است که در اینجا جراحی مانعی ندارد چون هیچ گونه منع شرعی در کار نیست از نظر علمی قطعا ثابت است انوثیت بعد یک زیادتی که در عورت است قطع بشود. و بر عکس اگر از نظر علمی قطعا ثابت است ذکوریت یک مشکلی که در اطراف عورت است باید جراحی بشود.

 

تغییر جنسیت و دو نظر در آن

سوال شد که شما درباره تغییر جنسیت هم صحبت کنید. به این مناسبت تغییر جنسیت که بحث جدیدی هم هست. به مناسبت تغییر و عمل جراحی نسبت به خنثی که جایز بود آیا نسبت به انسان سالم هم جایز است یا نیست؟ منظور از تغییر جنسیت این است که به طور عمده شخصی که مرد هست و رجل، حالت رجولیت خودش را مبدل کند به حالت انوثیت. عمدتاً این است و عکس آن تقریبا معمول نیست هرچند گفته می شود که از نظر علمی یک کار تجربه جدیدی باشد ولی آنچه که واقعیت دارد این است که تبدیل ذکوریت به انوثیت است عورت را ببرند یک وضعیت انوثیت آنجا بسازند یک مدخلی جراحی بکنند و بعد هم سر و صورت از اول تشابه داشته یا با یک عملیات دیگر علمی می شود تشبیه هم صورت بگیرد می شود تبدل جنسیت یا تغییر جنسیت این موضوع است و واضح است.

 

ادله دو نظر در تغییر جنسیت

و اما بحث در این رابطه در این رابطه دو نظر وجود دارد: نظر اول و رای اول این است که این کار جایز است و مانع ندارد. این رای منسوب است به سیدنا الامام الخمینی قدس الله نفسه الزکیه و در کتاب تحریر الوسیله هم آمده مسائل مستحدثه. دلیل بر جواز یک قاعده بیشتر نیست و آن عبارت است از قاعده سلطنت. قاعده سلطنت که شما در قواعد فقه خواندید «الناس مسلطون علی اموالهم» اموال دو قسم است اموالی که شکل ملکیت حقوقی دارد و اموالی که شکل ملکیت حقیقی دارد. اعضای بدن انسان ملکیت حقیقی دارد و جزء اموال حساب بشود. و یا اینکه بگوییم «الناس مسلطون علی اموالهم» علی انفسهم هم هست منتها در متن روایت «علی انفسهم» برنخورده ایم از فحوا یا از مجموع ادله استفاده کنیم که بالاولویه «الناس مسلطون علی انفسهم و اموالهم» که منظور از انفسهم اعضاء باشد نه حفظ نفس و قتل نفس که مالکیت و تسلط وجود ندارد شرع دخالت کرده قتل آن جایز نیست و حفظ آن واجب است. براساس قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم» کسی می تواند کلیه اش را بفروشد کسی می تواند مثلا خون بدهد، چیزهایی که ممکن است. اینها براساس قاعده سلطنت جایز است و همین قاعده سلطنت کار را می برد تا آنجا که فقط در حد حفظ نفس و قتل نفس کار کشیده نشود تا قبل از آن دیگر مانعی ندارد.

 

سوال:

پاسخ: ضرر در صورتی نفی حکم می کند که اقدامی در کار نباشد در کنار قاعده ضرر یک قاعده دیگر داریم قاعده اقدام علی الضرر، قاعده اقدام علی الضرر پوشش می دهد. بنابراین قاعده سلطنت به کمک قاعده اقدام این کار را انجام می دهد.

 

سوال:

پاسخ: اگر خود صاحب مال شما اگر بگیرید مالتان را داخل دریا بیاندازید یا به کسی بدهید بیاندازد در دریا ضامن است مال تان را انداخته، ضامن نیست خودتان اقدام کردید. قاعده اقدام اگر خود فرد اقدام به ضرر بکند طبیعتاً مسئولیت در کار نیست و ضرر تاثیرگذار نیست. ضرر تا جایی ضرری است و نفی حکم می کند که اقدامی در کار نباشد. خود فرد این را انتخاب کرده و هیچ اشکالی به آن متوجه نمی شود.این رای اول بود که : 1. قاعده سلطنت، 2. قاعده اقدام، 3. فتوای امام، 4. عمل در دنیا در یک آماری دیدم که در ایران و تهران عده ای هست که این کار را انجام دادند. پس این رای اول تا اینجا کامل شد. و اما رای دوم این است که این کار درست نیست. تا به جایی که می رسیم که یک بدعت است. اما ادله ای که در این رابطه داریم: 1. آیه قرآن ﴿فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ[1] در قرآن کلمه خلق زیاد به کار رفته ولی بیشترین مورد به خلق انسان به کار رفته. و بعد «َفلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ» هم مصداق بارزش خلقت انسان می شود. تطبیق قدر متیقن، و تغییر هم در مصداق بارزش همین تغییر جنسیت است که «یغیرن خلق الله» پس طبق آیه قرآن اگر نگوییم در حد صریح در حد ظاهر این است. موید شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه در تفسیر همین آیه یک قولی را در تفسیر این آیه نقل می کند می گوید ابن عباس که یک راوی مشترک است از پیروان امیرالمومنین است منتها ابناء عامه ایشان را موثق و معتبر می دانند. ابن عباس در تفسیر این آیه آورده است «لیغیرن خلق الله الاخصاء»[2] آن زمان مرد را به گونه ای از مردی انداختن است. آن زمان که اخصاء و تغییر خلق الله الان پیشرفته است که آن مردی را که می گیرد و حالت انوثیت هم انجام می دهد. یک نکته را توجه کنید که آیات قرآن که قرآن که جاودانی است یک سری از معانی قران را تاریخ و تحول و علمی که پیشرفت می کند مصداقش را روشن معرفی می کند. می توانیم رجاءً بگوییم از این مصادیق ممکن است زیاد پیدا کنیم منتها بحث علوم قرآنی است می توانیم بگوییم یکی از مصادیقی که «فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ» که حکمی باشد برای یک عملی که می شود در تاریخ، مصداق آن حکم الان محقق شده است. قرآن تا بلندای ابدیت حکم برای موضوعات اعلام می کند. این اولین استدلالی است که در این رابطه می شود و بهترین دلیل برای عدم جواز تغییر جنسی می تواند این آیه باشد با این شرحی که دادیم با آن مویدی که گفتیم. و اما مضافا بر این یک دلیل دیگری داریم بر عدم جواز که ارتکاز عقلاء شکی در این ارتکاز وجود ندارد. ارتکاز عقلاء بر این است که مرد به حالت مردیتش محفوظ بماند زن در حالت زنیتش. اقدام به این عمل نشود. و حداقل شما عقلاء را بگویید اینهایی که انجام می دهند عقلاء هستند، نه قشر خاص دارای یک روحیه خاص آدم های عادی این کار را نمی کنند روحیه خاص و قشر خاص و حادثه جو و تعجب طلب. حداقل ارتکاز متشرعه بر این است که قطعاً تغییر جنسیت مرد خودش را زن درست نکند که معمولا مردها خودشان را زن درست می کنند. این دلیل دوم ما بود دلیل سومی را اقامه می کنیم باز هم از دید شرع، در صورتی که ضرورت نباشد عمل انجام دادن روی عورت دست زدن و انجام عمل روی عورت شرعاً مجاز نیست. حرمت اولی شرعی و فقهی دارد. خوشبختانه من این حرف را این بنده حقیر که فهمیده بودم دیدم که یکی از مراجع آیت الله العظمی سیستانی به این دلیل اشاره کرده فرموده است که انجام عمل اگر ضرورت نباشد خودش حرام و محرم است پس از اساس خانه ویران است. این سه تا دلیل که تا حالا اقامه کردیم.

 

سوال:

پاسخ: هر امری که مقدمه اش حرام باشد به آن مقدمه دست زدن حرام است پس به آن مقدمه که دست زدن حرام بود این عمل بدون مقدمه که انجام نمی شود پس راه ورود برای این کار یک عمل محرم است که نمی شود وارد آن بشویم.

 

نظر سید الخوئی

دلیل چهارم هم فتوای سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه در استفتاءات فرموده اند که تغییر جنسی اگر برای مسائل شهواتی باشد یعنی معنایش این است که ضرورتی اگر فرض نشود در شرائط عادی اگر باشد فی غایه الاشکال. و یک متممی را اضافه کنید این است که هر کاری که فائده برای انسان نداشته باشد و یک عمل جدید برخلاف شرع باشد و برخلاف عقلاء باشد بدعت است. بدعت شرعی در حقیقت بدعت دو قسم است: بدعت شرعی و بدعت عقلائی که در حقیقت می گوییم بدعت در برابر شرع و بدعت در برابر عقلاء. بدعت در برابر شرع این است که یک عملی را و یک کاری را جدیداً اعلام کند درست بر خلاف آنچه که در شرع آمده بگوید مثلا نماز صبح در حال اختیار دو رکعت نشسته، بدعت است و جایز نیست. و اما بدعت عقلائی این است که چیزی تازه ای را که بدعت دو تا نکته دارد تازگی و خلاف، چیز تازه ای را ابداع بکند که فائده عقلائی نداشته باشد مورد پسند خردمندان نباشد این می شود بدعت عقلائی. این عمل فائده عند العقلاء ندارد قشر خاصی بشر موجودی است که یک انتخاب ها و یک ریسک ها و یک انتخاب های عجیب و غریبی می کند. اهل انتخاب عجیب روحیه عجیبی می طلبد. این قشر خاص دنبال این گونه مطالب می رود شهرت طلبی، خلق قضیه اعجاب انگیز، اینها جزء کارشان است. فائده عقلائی که نداشته باشد یک بدعت عند العقلاء بکار می رود اگر نگوییم که بدعت عند العقلاء شرعاً هم بدعت به حساب می آید علی الاقل کار پسندیده نیست مضافا بر اینکه این عمل به نحوی حاشیه ای ولو باریک و نازکی مربوط به اعراض و فروج است و در مورد اعراض و فروج خط خطر و قرمز وجود دارد تا جواز شرعی نباشد اجازه ورود داده نمی شود. پس فتوا قطعا این است که جایز نیست

 

جمع بندی

اما جمع بین فتوای سیدین: سیدنا الاستاد فرمود که قطعا جایز نیست امام فرمود که مانعی ندارد. جمع این است که نظر مبارک امام خمینی را می توانیم جمع بکنیم که نسبت به ما باشیم و قاعده سلطنت مانعی دیده نمی شود اما ماوراء آن، ایشان وارد آن بحث نشده است شاید وارد آن بحث شود نظر ایشان هم این بشود. در نتیجه تغییر جنسیت کتاباً و ارتکازاً و عقلائیاً جایز نیست و اقدام بعض از افراد غیر متعادل افرادی که در حقیقت از نظر روحی متعادل نیستند تعادل روحی ندارند عمل آنها برای خلق یک کار اعجاب انگیز که اقدام می کنند الان دنیای غرب این تنها نیست امثال این کارها را خلق می کنند براساس آن روحیه که دارند. آن عمل بر اساس برگرفته از یک روحیه خاصی است که آن روحیه از نظر انسانی در خود غرب هم مورد تایید نیست. حکم مسئله کامل شد و الله هو العالم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo