< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: غسل جنابت و دو سبب آن

به لطف خدای متعال دومین جلسه بحث فقه را شروع می کنیم بحث اغسال اولین بحث غسل جنابت و گفته شد بحث شد که سبب جنابت دو چیز است: انزال و جماع. و گفته شد که جماع فرق نمی کند قبلاً یا دبراً باشد سبب جنابت می شود. این بحث را در آخرین جلسات سال قبل گفتیم که علی التحقیق براساس ادله هم نصاً و هم فتواً و تحلیلاً و عقلیاً و عقلائیاً دخول یا مجامعت من الدبر جایز نیست و حرام است بحثش را مفصل گذراندیم.

 

سه فرع در جماع

اما درباره حکم آن بحث می شود. اگر فردی به عنوان یک عمل غیر شرعی دخول در دبر مراه و زوجه خودش داشته باشد آیا غسل بر او واجب است بدون انزال یا نه باید انزال بشود بدون انزال غسل واجب نیست و همین طور فرع دوم اگر کسی دخول در دبر غلامی داشته باشد نستجیر بالله عمل لواط انجام بدهد بدون انزال غسل بر آن واجب می شود یا نمی شود؟. فرع سوم هم از این سنخ یعنی از سنخ شنیع اگر کسی با بهائم این کار را انجام بدهد قبلاً یا دبراً به بهیمه ای دخول کند بدون انزال غسل بر او واجب می شود یا نمی شود؟.

 

دو نکته

قبل از اینکه بحث را شرح بدهیم دو تا نکته لطیفی اشاره کنیم یکی اینکه از همین تنسیق یک اشعاری به دست می آید که دخول در دبر زوجه محلله از سنخ دخول در دبر غلام و دخول در قبل و دبر بهائم است از این سنخ است اشعار این است. نکته ظریف دیگر هم این است که در این بحث چون که فقهاء این بحث را آورده اند نظر شریف شان بیان حکم هست براساس قضیه حقیقیه، یعنی اگر چنین اتفاقی افتاد لذا حکم دخول در دبر که ذکر می شود دلالت بر جواز ندارد حکمی است براساس فرض موضوع، اگر مثلاً در جنایت ها اگر یک جنایتی اتفاق بیافتد حدش چیست؟ الان درباره غسل که صحبت می کنند می فرمایند اگر چنین عمل شنیعی انجام بگیرد حکم شرعی آن چیست؟. نکته ظریف تر این است که فقهاء که با حکم بر فرض موضوع مخصوصا سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه در کتاب عروه الوثقی که فروع را بیان می کند بین اهل علم یک مثل است می گوید آنقدر ریزنگری داری مثل سید یزدی. براساس آن ریز نگری اش این مطلب را می گوید و الا واقع ندارد اثر واقعی ندارد. مثلاً برای کسی که نعوذ عمل لواط انجام بدهد او دیگر یک فاسقی است که پایبند نیست آن اهل نماز نیست و اهل طهارت و نجاست نیست. مثل اینکه به یک کافر بگوییم که الکل در لباس شما لباس تان را تنجیس می کند آن به تنجیس چه کار دارد به الکل چه کار دارد. کسی که از لواط نستجیر بالله بهره دارد و همین طور اگر در بهائم هم از این عمل شنیع انجام می دهد اینها که اهل غسل نیستند اهل احکام نیستند تا ما برای اینها بگوییم که از آن عمل که فارغ شدید بیایید غسل کنید که نمازتان اشکال نکنید اهل این وادی نیستند. بنابراین هرچند این مسئله شما در اصول می گویید اگر مسئله ثمره ای نداشت بحث از آن مسئله مهم نیست. ثمره عملی تقریباً ندارد اما ریزنگری های فقهی این را به میان آورده است. در هر صورت با توجه و تذکر به این نکته های ظریف الان این عناوین را یکی یکی بحث می کنیم. عنوان اول غسل در صورتی که اتیان از دبر متعلقه فرد صورت بگیرد، کسی از دبر حلیله خودش بهره گرفته است غسل بر او واجب است اگر انزال نشود؟ انزال که بشود شکی در آن نیست یا واجب نیست؟.

 

کلام شیخ طوسی در وطی در دبر مرئه و غلام

در این رابطه شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: درباره اتیان دبر مراه که حلیله باشد و اتیان فی دبر الغلام «لاصحابنا روایتان» می فرماید دو دسته از روایات داریم که اصحاب ما روایت کرده اند که غسل واجب است و دسته دوم هم غسل واجب نیست. و بعد می فرماید: اتیان بهیمه اگر انزال نشود مسئله از قبیل مما لا نصّ فیه است و بعد هم اصاله البرائه هم می فرماید غسلی نیست.[1] اما در کتاب صوم از مفطرات صوم می فرماید که این اتیان فرق نمی کند اتیان از قبل باشد یا از دبر، مثل اتیان از قبل ناقض صوم است. در این قسمت از بیان رای شیخ فقط مستند به روایات شد نتیجتاً تردد اعلام شد روشن بیان ایشان اعلام نمی شود. و اما در قسمت بعدی بحث یعنی مشهور اصحاب منهج بحث ما مرحله اول اقوال قدماء و مرحله دوم رای مشهور و مرحله سوم رای تفصیل و تحقیق.

 

اما نظر مشهور و ادله آن

اما رای مشهور: گفته بودیم محور رای مشهور محقق حلی است متن شرائع متن مشهور است. محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اصحّ این است که وطی فی الدبر مراه ولو انزال نشود موجب غسل می شود. این قول اصحّ که گفته شد. در این رابطه شرحی که صاحب مسالک دارد آنگاه صاحب جواهر. در تحقیقات فقهی تان متن شرائع را داشته باشد بعد آنچه که کارگشاست در این رابطه و امتن الشروح به حساب می آید مسالک شهید ثانی است. و بعد هم جواهر که جواهر است جوهرها دارد جوهر اصلی جواهر مسالک است. روی مسالک صاحب جواهر خیلی حساب می کند.

 

نظر صاحب مسالک و صاحب جواهر

صاحب مسالک[2] که این مطلب را اصحّ اعلام می کند صاحب جواهر[3] شرح بیشتری می دهد. می فرماید: این مطلب همان است که محقق حلی فرمود که «الاصحّ انه یوجب الغسل» به ادله ای که از این قبیل است: 1. صدق فرج بر دبر لغتاً مصباح المنیر و مجمع البحرین که مراجعه کنید معنای فرج که شرح می دهد اعم از قبل و دبر است. در نتیجه دخول در فرج می شود موجب غسل بلا شبهه و بالضروره. 2. صدق ادخال، که درباره ادخال بر دبر مراه ادخال صدق می کند در صورتی که ادخال صدق بکند می شود موجب غسل و بلا شبهه. باب یازده و باب دوازده از ابواب جنابت و باب شش مراجعه کنید این نصوص این مطلب را دارد. و اما در ادامه می فرماید: اجماع هم که نقل شده است. اجماع را سید مرتضی علم الهدی قدس الله نفسه الزکیه کتاب ناصریات که سید دو کتاب فقهی دارد: 1. انتصار، 2. ناصریات. کتاب ناصریات مسئله شماره چهل اجماع اعلام می کند و در این اجماع گفته می شود که سید اجماع مرکب اعلام می کند یا اجماع بسیط در هر صورت اجماع است. در صورتی که اجماع اعلام بکند اجماع را صاحب مسالک می فرماید که اجماع به نقل خبر ثقه اعتبار دارد آن هم اگر ناقل سید باشد که اعتبار حکم دارد پس اجماع تا حدودی اعتبار دارد. دلیل چهارم که این دلیل را هم ایشان و هم علامه حلی تا سیدنا الاستاد رویش حساب می کنند آیه قرآن است آیه ششم سوره مائده، «أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا»[4] درباره غسل جنابت آیه که صحبت می کند می فرماید اگر با نساء ملامسه داشتید و آب در اختیارتان نبود که غسل کنید وظیفه تان تیمم است اعلام می شود که ملامسه اطلاقاً موجب غسل است و لا شک در اینکه ادخال فی الدبر مصداق ملامسه است. چون ملامسه است لذا موضوع می شود برای وجوب غسل.

 

نصوص باب از نظر علامه حلی

در این رابطه علامه حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: حق آن است که سید مرتضی علم الهدی فرمودند و دلیل بر این مطلب هم نصوصی است که در این باب آمده استاز جمله نص صحیحه محمد بن مسلم است. محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن محمد بن الحسین که مشایخ شیخ کلینی است و از اجلاء و ثقات و اشعریون. عن صفوان بن یحیی که از مشایخ ثلاث است. عن علاء بن رزین که از اجلاء و ثقات است توثیق خاص دارد و مشهور و معروف است. عن محمد بن مسلم است که از اوتاد اصحاب است. عن احدهما علیهما السلام «سالته متی یجب الغسل علی رجل و المراه فقال اذا ادخله فقد وجب الغسل».[5] در این نص صریح ادخال را موضوع برای غسل اعلام کرده است. علامه حلی نظر شریف شان این است که دخول فی الدبر قطعاً ادخال به این معنا هست شبهه ای نیست. ادخال صدق می کند و غسل واجب می شود.

 

تکمله (کلام سید الخوئی)

آنچه که در این رابطه به عنوان تکمیل بحث گفته می شود این است که سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «الصحیح ان یستدل بالآیه المبارکه»، صحیح این است که به آیه لامستم تمسک کنیم که ملامسه است و ملامسه موضوع برای وجوب غسل است. ملاسمه ای که در ضمن استمتاع را دارد قطعا به این مورد صدق می کند مطلق ملامسه که موضوع حکم نیست دست به دست بدهند و احوالپرسی کنند ملامسه است که موضوع حکم نیست، ملامسه ای که مستمتع استمتاع است ملامسه ای که در ضمن استمتاع جنسی دارد این ملاسمه در دخول در دبر قطعا صدق می کند و شبهه ای در آن نیست. بنابراین آنچه که استفاده شد اقوی الادله در این رابطه همین آیه قرآن است که فهم فقهاء از علامه حلی و صاحب جواهر و سیدنا الاستاد که می بینیم از آیه «لامستم النساء» این مطلب را استفاده کردند و فهمیدند و فهم ضعفاء هم در این رابطه همین است قطعاً «ان لامستم النساء فلم تجدوا» یکی از مصادیقش لمس از دبر است بلا شبهه. و مویدات آن هم اجماع سید که در عقبه کار داریم بنابراین موجب غسل می شود.

 

مرسله ابن ابی عمیر اشکال و جواب

مضافا بر اینکه روایت مرسله ابن ابی عمیر محمد بن الحسن شیخ طوسی باسناده عن الحسین بن سعید اهوازی که این اسناد اسناد درستی است عن ابن ابی عمیر که محمد بن ابی عمیر است عن حفص بن سمقه که معتبر است و توثیق دارد عمن اخبره که شد مرسله اما مرسله ابن ابی عمیر. در بحث رجال خواندید که مراسیل ابن ابی عمیر اعتبار دارد اعتبار مراسیل ابن ابی عمیر در حد اجماع است. «قال سالت اباعبدالله علیه السلام عن الرجل یاتی اهله من خلفها قال هو احد الماتیین فیه الغسل»[6] سوال شد که یک مردی اگر اهل خودش را از خلف از وراء و از دبر اتیان بکند غسل دارد یا ندارد؟ فرمود احد الماتیین یعنی از یکی مدخلین است مدخل قبل و مدخل دبر که حکم مدخل دبر می شود مثل مدخل قبل که شیخ طوسی هم در همان کتاب صوم به این تعبیرات اشاره دارد که مدخل دبر کمدخل القبل فی الاحکام. بنابراین در این رابطه بحثی نیست گفته می شود که متن درست و کامل است. اشکالی در دلالت این روایت وجود ندارد. اما اشکال سندی که گفته شود این روایت مرسل است اولاً مرسل مرسل ابن ابی عمیر است که مراسیله کمسانید المعتبره من غیره، که شیخ طوسی در کتاب عده در بحث حجیت خبر این متن را آورده است که مراسیل ابن ابی عمیر کمسانید غیره از جهت اعتبار. و شیخ نجاشی هم درباره ابن ابی عمیر آورده است که مراسیل ابن ابی عمیر را اصحاب معتبر می دانند اولا این حدیث از مراسل ابن ابی عمیر است. ممکن است اشکال کنید که از مراسیل هست ولی واسطه دارد واسطه اگر داشت مراسیل مرسل خود ابن ابی عمیر نیست مرسل حفص بن سوقه می شود این مرسل ابن ابی عمیر نیست؟ جواب: با یک واسطه ارسال قابل استناد است به خود ابن ابی عمیر. اگر واسطه دو سه تا باشد براساس فهم درایه وتنسیق رجال آن مرسل مرسل کس دیگر می شود اگر یک واسطه داشت نسبت به ابی عمیر نسبت درستی است. برای اینکه ابن ابی عمیر که از حفص بن سوقه روایت نقل می کند نقل حفص را می بیند که او از ارسال نقل کرده، بنابراین با نگاه به ارسال این روایت که نقل بشود این اشکال مرتفع است.

 

آیا روایتی ضعف داشت عمل مشهور جابر است؟

بنابراین درسند اشکالی نیست اولاً از مراسیل ابن ابی عمیر است و ثانیاً اگر یک روایت ضعف داشت پشتوانه اش اگر مشهور بود آن ضعف را جبران می کند. آن ضعف را بدل به قوت می کند. اینجا پشتوانه مدلول نه شهرت بالاتر از شهرت اجماع سید مرتضی است. اگر یک وقتی دیدیم اجماعی را سید دارد در تحقیقات تان و اجماعی را شیخ طوسی دارد یک بحث اصولی هست که در اجماعات شیخ و سید اشکال می کند و ما در بحث اجماع گفتیم که اشکالی بر این اجماعات از اساس وارد نیست. بر فرض آن مبنا که اشکال هم بکنند ولی نقش جبرانی آن محفوظ است. گفته بودیم که نکته های شیخ صدرایی قدس الله نفسه الزکیه که اجماع را اگر خدشه کردیم در حقیقت یک شهرت قوی از درون آن در می آید یعنی آن اجماع صدمه خورد اجماع دیگر نیست یک شهرت بسیار قوی. بر فرض که این اجماع را ما خدشه کنیم شهرت عظیمه است که این شهر عظیمه هم ضعف این روایت را جبران می کند. المتحصل آنچه که در متن آمده است که اگر دخول از دبر مراه برای زوجش صورت بگیرد و انزالی در کار نباشد موجب غسل می شود و هذا هو الصحیح و علی التحقیق و الله هو العالم. اما دو عنوان دیگر ان شاء الله فردا.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo