< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/02/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق درباره خصوصیات مربوط به سبب اول جنابت

گفته شد که سبب اول جنابت عبارت است از خروج منی، در این رابطه فروع و خصوصیاتی بحث شد که رسیدیم به اینجا سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «و اذا شکّ فی خارج انّه منی ام لا اختبر بالصفات من الدفق و الفتور و الشهوه فمع اجتماع هذه الصفات یحکم بکونه منیا و ان لم یعلم ذلک و مع عدم اجتماعها ولو بفقد واحد منها لا یحکم به الا اذا حصل العلم»[1] در بحث دیروز گفته شد که اگر شک در خروج منی بشود حکم چه خواهد بود؟ آن مسئله دیروز را که مورد سوال قرار گرفته بود امروز بحث می کنیم. عنوان مسئله این است که کسی ببیند که یک رطوبتی از او خارج شده است شک می کند که این رطوبت منی هست یا منی نیست و رطوبت دیگری است اینجا باید اختبار کند اختبار یعنی آزمایش کند به صفات که این صفات عبارت است از دفق و فتور و شهوت به شدت و قوت بیرون بیاید و شهوت همراه داشته باشد وانگهی فتور و حالت انفعالی به وجود بیاید. این یعنی فتور و سستی بدن و عضلات. این سه صفت را امتحان کند اگر این سه صفت وجود داشت می شود منی و سبب جنابت و اگر این سه صفت نبود طبیعتاً حکم به جنابت نمی شود.

 

دلیل بر مطلب صحیحه علی بن جعفر

دلیل بر این مطلب صحیحه علی بن جعفر است از امام موسی بن جعفر علیهما السلام، سند هم صحیحه است، محمد بن الحسن که شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه باسناده عن علی بن جعفر که اسناد شیخ به علی بن جعفر درست است. علی بن جعفر عن اخیه موسی بن جعفر، «قال سالته عن الرجل یلعب مع المرأه و یقبلها فیخرج منه المنی او فیخرج من الشئ» که نص معتبرش کلمه شئ بود، و این قسمتی که محل استشهاد ماست از اینجاست «اذا جائت الشهوه والدفق و دفع و فتر لخروجه فعلیه الغسل»[2] این سه صفت را به عنوان علامات منی امام بیان کرده است در موردی که شک در خروج منی داشته باشد. درست سوال همان سوالی است که در اینجا مسئله عنوان شده است و علامات هم همین سه تا وصفی است که در این متن آمده و گویا این متن مثل متن شیخ صدوق که درست از روایت گرفته شده است. تا اینجا مطلب معلوم است و بحثی در ان نداریم. اما درباره توضیح و شرح و خصوصیات مربوط به این مسئله گفته می شود که آنچه که در بیان سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه آمده است و اضافاتی هم که ان شاء‌الله در ضمن هست. می فرماید: در صورتی که رطوبت بیرون بیاید و مشتبه بشود دو صورت دارد: صورت اول این است که شک بین منی و مذی باشد و فرد وضو داشته باشد شک می کند منی هست یا ودی و وذی، در این صورت می فرماید که شبهه موضوعیه است و فحص لازم نیست و طهارت باقی است و هم فحص لازم نیست از یک سو و هم استصحاب طهارت از سوی دیگر می تواند نمازش را بخواند و هیچ مشکلی ندارد. اما نکته ای که مکرر گفته باشیم جایی که قاعده است و اصل است همیشه حتی استصحاب هست که اینجا هم استصحاب طهارت بود و قاعده عدم فحص است در این موارد حسن احتیاط محفوظ است. هیچ وقتی احتیاط حسنش سلب نمی شود. حالا کسی بخواهد احتیاط بکند حداقل احتیاط استحبابی جا دارد.

 

صورت دوم

اما صورت دوم که مکلف شک بکند که این شئ ای که خارج شد که یا منی است یا بول. در این صورت می فرماید که قطعاً طهارت نقض شده، یعنی اگر منی بوده که طهارت نقض شده و اگر بول بوده که طهارت نقض شده. یقین به ناقض دارد حکم به طهارت که معنا ندارد اما وظیفه مکلف اینجا آیا احتیاط است یا اختبار؟ در این رابطه یک بحثی است که آیا امتثال اجمالی در عرض امتثال تفصیلی است یا اینکه امتثال اجمالی بعد از امتثال تفصیلی و در طول آن است؟ اگر گفتیم در عرض امتثال تفصیلی است طبیعتا اختبار نمی خواهد در این صورت احتیاط می کند. یک تطهیری و یک غسلی و یک وضو امتثال اجمالی محقق شده است. و اما اگر گفتیم که امتثال اجمالی در طول امتثال تفصیلی است باید اختبار کند برود به دنبال صفات، آن سه تا صفتی که گفته شد فحص کند اگر سه صفت محقق بود حکم به جنابت صادر بشود و اگر نبود هم حکم به خروج بول و طهارت و وضو کافی است. طبق قاعده اصل امتثال تفصیلی است. برای اینکه در امتثال اجمالی مکلف اگر راهی برای امتثال تفصیلی نداشت به امتثال اجمالی مبادرت کند با یک اشکال جزئی و آن این است که در امتثال اجمالی احیاناً به مشکل قصد امر برمی خورد چون امر معلوم نیست و احتیاط است. امتثال امر تعین می طلبد، چطوری امتثال امر می کند؟ الان غسل باید امر داشته باشد علم به امر نداریم. وضو باید امر داشته باشد علم به امر به وضو نداریم. این است که در امتثال اجمالی یک دغدغه ای درباره قصد امر دارد اما جوابش را دادیم که گفتیم هر دوی این امر را به عنوان رجاء همین که معروف است قصد می کنیم و امتثال محقق می شود. اما دقیقا این امتثال جایی است که دست ما از امتثال تفصیلی کوتاه باشد. روی این حساب باید اختبار بشود که امتثال تفصیلی به وجود بیاید. در هر صورت حکم این است که در صورت شک باید به علامت ها مراجعه کرد.[3]

 

اما تحقیق

اما تحقیق این است و به سیدنا هم می فرماید این علامات غالبی است نه انحصاری. برای اینکه ما گفتیم اگر کسی خروج منی را یقین پیدا کند و علم پیدا کند به غیر این صفات، صفات اصلا نیست ولی خود فرد علم دارد که این منی است، حالا یک علائمی خودش دارد مثلا پیش خودش لزوجت و ریح کریه و از این چیزها، در هر صورت اگر علم پیدا کند بدون اینکه این صفات مجتمع باشند حکم به جنابت می شود. لذا این صفات غالبی است یا صفاتی است در حالت طبیعی انسان. اگر بگوییم صفات علائمی است در حالت طبیعی انسان بهتر به نظر می رسد به اینکه غالبی بگوییم. و اما درباره تطبیق این صفات بین رجل سالم و مریض و مرأه، نیاز به شرح وتوضیحی دارد که عنایت می کنید. به ترتیب صفات در مورد فرد سالم و رجل سالم، کسی که از لحاظ جسمی در سلامت قرار داشته باشد رطوبتی از خودش ببیند شک کند که این رطوبت منی هست یا منی نیست، به همان صفات سه گانه مراجعه می کند که نصش را صریح دیدیم در صحیحه علی بن جعفر و بحثی در آن نیست. اما اگر کسی مریض باشد در این صورت علائمی که مریض برای تشخیص منی داشته باشد چه چیزهاست؟ درباره مریض آنچه که از نصوص استفاده می شود این است که از علامات سه گانه فقط وجود شهوت کافی است و نیاز به آن دو صفت دیگر نداریم. در این رابطه روایتی است تحت عنوان صحیحه عبدالله بن یعفور، عبدالله بن مغیره عن حریز عن عبدالله بن ابی یعفور که از اجلاء‌و ثقات است حریز بن عبدالله هم توثیق خاص دارد از امام صادق علیه السلام «قلت له الرجل یری فی المنام و یجد شهوه فیستیقظ فینظر فلا یجد شئ ثم ینقص الهون بعد فیخرج قال ان کان مریضاً فلیغتسل و ان لم یکن مریضا فلا شئ علیه» این نص با این صراحت دلالت دارد بر اینکه اگر رطوبتی خارج شد و مشتبه بود بین منی و غیر منی اگر مکلف سالم بود باسی نیست علائم منی وجود ندارد. دفق نیست، شهوت تنها کافی نیست. و اما اگر مریض بود همان شهوت کافی است. و اگر مریض نباشد چون علائم نبوده. «قلت فما فرق بینهما» چه فرق دارد این هر دویش آدم است؟ «قال لان الرجل اذا کان صحیحا جاء ماء بدفق قویه» می فرماید اگر مرد صحیح و سالم باشد آن ماء‌منی به قوت و جهش بیرون می آید «و ان کان مریضا لم یجیئ الا بعد»[4] اگر مریض بود به این وضعیت بیرون نمی آید. شهوت که وجود داشته باشد کافی است. از این نص معتبر استفاده کردیم که علامت منی و علامت خروج منی برای سالم سه چیز است: شهوت و دفق و فتور و برای آدم مریض همان شهوت کافی است. نص معتبر بود آنچه که تحقیق شد خلافی هم در این مسئله دیده نشده است. نفی خلاف موید می شود دلیل اصلی ما این نص بود که گفته شد.

 

سوال: برای مریض سخت گیری نیست

پاسخ: مریض را حالش را شرع می داند که گرفتار نماند دنبال علائم زیاد نگردد یک شهوت کافی است. اینها در حد استحسان است و استحسان را درباره بیان شرع راه ندهید، و ثانیاً استحسان هم ممکن است به آن طرف بیافتد که مریض آسان بگیرد دنبال علائم زیادی نرود یک علامت برایش کافی است. در هر صورت در حدود نص نگاه کنید خارج از نص چیزی ما نمی توانیم اعلام کنیم. ولی حق آن این است که طبق نص عمل کند اگر امکان دارد. اما درباره مرأه گفته می شود که در نصوص هیچ اشارتی مربوط به مراه نیامده که به طور خاص اگر مراه شک بکند آیا دفق و فتور لازم است یا لازم نیست؟ دفق و فتور درباره مراه اصلا نیامده و آنچه تحقیق واقعی از دور نشان می دهد این است که دفق و فتوری درباره مراه اصلا وجود نداشته باشد. هر چند گفته می شود که علائم در حقیقت برمی گردد به دو تا، و آن شهوت و دفق است. برای اینکه فتور را می گوید طبق فهم کارشناس ها که لازمه شهوت و دفق است. بنابراین خودش یک علامت مستقل نیست مترتب به دفق یا به شهوت است. اگر کارشناسی در حد علم باشد اعتبار دارد چون علم هیچ گاهی از کار نمی افتد در برابر قواعد، فقه علم را قطعا معتبر می داند.

 

روایات باب

و اما درباره مراه که دفقی اصلا نیامده و آنچه که آمده است در روایات متعددی که ما قبلاً دیدیم باب هفتم از ابواب جنابت حدیث شماره دو و سیزده و چهارده. ما فقط همین حدیث دوم را بخوانیم عن عده من اصحابنا که این عده من اصحابنای شیخ کلینی است که ثقات و اجلاء‌است این نقل فقط نقل اختصاصی کافی شیخ کلینی است. عن احمد بن محمد که احمد بن محمد بن عیسی اشعری از اجلاء‌و ثقات. عن اسماعیل بن سعد اشعری که باز هم از اشعری هاست از اجلاء و ثقات و از اصحاب امام رضا علیه السلام. «قال سالت الرضا علیه السلام عن الرجل یلمس فرج جاریته حتی تنزل الماء من غیر ان یباشر یبعث بها بیده حتی تنزل قال» سوال از ملاعبه بود ملاعبه ای صورت گرفته و یک رطوبتی هم از آن مراه بیرون آمده،‌چه حکمی دارد؟ سوال از رطوبت مشتبهی است که از مراه خارج شده. این مطلب را به عنوان تنها علامت درباره تشخیص منی مراه امام بیان می کند، «قال اذا انزلت من شهوه فعلیها الغسل» اگر انزال کرده است همراه با شهوت پس بر آن مراه است غسل که جنب شده و انزال و خروج رطوبت مشتبه همراه با شهوت حمل بر خروج منی می شود و جنب شده است. بنابراین درباره مراه هم مسئله از این قرار است که خروج منی از مراه اگر با صفت شهوت باشد که تنها صفتی است برای مراه، کافی است که بگوییم جنب شده است و منی خارج شده است. نتیجتاً صفات سه گانه که در حقیقت دو تا صفت شد برای رجل سالم و صحیح است. و برای فرد مریض و مراه صفت و علامت در مورد شک و شبهه فقط خروج از روی شهوت است. اما سبب اول تا به اینجا گفته شد. یک سوال بسیار تکمیلی کوچکی باقی ماند به عنوان یک توهمی که در بحث خروج منی از مراه گفته می شد که تحت عنوان یک احتمال که مراه منی نداشته باشد اصلاً و آن سوال جواب داده شد نصوص متظافری تصریح دارد از لحاظ علمی که شبهه می شد جوابش گفته شد که منی مراه مثل منی رجل نیست منتها همان ماء ‌النطفه است. دیگر کافی است که بگوییم وجود دارد و خروج از روی شهوت هم هست در این مسئله هیچ ابهامی وجود ندارد سبب اول تمام شد سبب دوم ان شاء‌الله فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo