< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/02/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اسعد الله ایامکم عید ولادت آقا امام عصر برای همه شما تبریک می گویم،‌گفتیم که مجتهد شدن شرائطی دارد شرائط اجتهاد حیات و عدالت و اعلمیت. و شرائط جنبی این بود اخلاق و ذوق سلیم و ولایت. که عبادت بدون ولایت عبادت نیست، و نماز بی ولایت بی نمازی است عبادت نیست نوعی حقه بازی است. روایت از امام سجاد داریم که کسی که اگر در حطیم بین رکن و مقام شب در عبادت باشد و روز در حال صیام، بدون ولایت ما اصلاً ارزشی ندارد به هیچ وجه. بنابراین شرط اصلی هست. در بحث قبلی به مناسبت شب ولادت آقا امام عصر ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء گفتم یکی این بود که تمامی و مذاهب اتفاق دارند بر وجود مقدس آقا امام عصر، اگر سوال کنید که یک امر متسالم علیه بین ادیان و مذاهب چیست؟ جواب وجود حضرت مهدی منتها فرقش این است که ادیان دیگر به نام مصلح احیاناً اسم آقا هم آمده باشد اما ابناء عامه صریحا اسم آقا را دارند با خصوصیات، و خود ما هم مضافا که با اسم آقا آشنا هستیم بی تعارف می گوییم در ارتباط هستیم. فرق ما با دیگران هستیم که دیگران با آقا ارتباط نیستند و دست آقا را مستقیما بالاسر خودشان نمی دانند ما می گوییم دست آقا بالای سر ماست هیچ گاهی دستش از بالاسر ما کوتاه نیست. و برای اینکه ما به خود نمی بینیم به کرم و لطف مولی می بینیم. مقام مولویت مولی این است که هیچ وقت از لطفش کم نمی شود. قابلیت در مقام کرم و لطف لازم نیست در مقام عدالت قابلیت لازم است. در مقام کرم و لطف قابلیت لازم نیست. لذا گفته می شود که کسی که برود طلبه بشود اسمش به دفتر پیروان یا اصحاب یا سربازان آقا ثبت می شود ولی بعد یک تذکری می دهد که سعی کنید اسم گاهی خط می خورد اسم ما خط نخورد یعنی محو نشود. و نوشتنش را کرم دارند شرائط هم نمی خواهد بروید می پذیرند. اسم ما را ثبت می کنند. اما نکته اول که بحث فقه است ما فقه را که بحث می کنیم عنایت مولی اگر نباشد ما به بحث فقهی اجتهادی اولا نمی رسیم و ثانیاً قدرت فهم و درک مسائل دقیق فقهی را نخواهیم داشت و ثالثا یک توان بالایی در جهت فقه و اجتهاد به دست نمی توانیم بیاوریم. لذا از کلمات است که از کلمات خنیاگران دیار غربت است که گفته می شود قوت فقاهت برگرفته از قوت ولایت است. یعنی هر که فقاهتش قوت دارد ببینید ولایتش قوی است. الان دیگر عملی کنیم دقیق مشخص از کلی گویی بیاییم بیرون، مصداقی بحث کنیم الان ما باید خودمان را در محضر لطف خدا ببینیم همان طوری که زیر پوشش لطف خدا می دانیم که گفتیم لطف خدا وجود خداست خود را در محضر لطف خدا ببینیم و مسئول بدانیم که در بیان خود آقا آمده است «انا نحیط باعمالکم» خود آقا امام عصر می فرماید ما احاطه داریم به اعمال شما. اعمال ما در محضر مولایمان است پس آدم که در محضر مولی خودش را احساس کند باید یک وضع دیگری به خود بگیرد یعنی مواظب باشد در محضر مولی است. پس اگر کسی در محضر یک مرجع تقلید باشد باید با یک ادب و احترام. نکته اصلی این است که گفته می شود که آداب و سننی که برای فقهاء دیده می شود که یک آداب و سنن خاصی دارد، تبسم بسیار وضعیت خوب، لطیفه و شوخی کردن هم در یک وضعیت بسیار عادی، برخوردهایشان یک برخورد بسیار سنگین و شیرین، این آقا دارد نگاه می کند یعنی در محضر خود آقا هستیم. آن می بیند ما را که چطوری برخورد می کنیم. این است که درست می شود. در خلوت و ملأ با یک نفر از اعضای خانواده با یک فردی از مردمی که سوال می کنند و مسئله می پرسند برخورد ما این است که آقا دارد نگاه می کند چطوری دارد نگاه می کند احترام ما و ادب ما و طریقه گفتگویمان با مردم طوری باشد که مرضی رضایت آقا باشد. این نکته اصلی بود و فقه را که ما می خواهیم دنبال بکنیم به دو نحو آقا به ما کمک می کند یک نحو کمکی است که ان شاء الله بحث فقه اکبر درست بشود ثابت می شود که یک طلبه چرا آمده بدون مشوق، با سرخوردگی های اجتماعی و با سختی ها هیچ داعی مادی ندارد چرا این همه عشق دارد چقدر علاقه دارد؟ این عنایت های آقاست. و بعد هم می فهمیم که یک مدتی چیزی را نمی فهمیدیم الان متوجه می شویم که خیلی می فهمیم که عنایت است یک ذره غفلت نکنیم یک ذره آدم غفلت کند غرور می آید و غرور که بیاید آدم می افتد. غافل نباشیم. کمک آقا در کلّ طلبگی ما، ما اگر عنایت نبود و لطف خدا نبود چه تامینی داشت که طلبه بشویم و چه تامینی داشت که ادامه بدهیم. من برای بعضی از دوستان امروز گفتم که استعدادت خوب است و جوانی، سعی کن در مسیر یک نظراتی هست از خانواده هست از جامعه هست از مشکلات است گاهی عوامل شیطان پیدا می شود آنها عوامل شیطان است فحش می دهند. به قول مغنی اللیب «و قد امرّ علی اللئیم یسبّنی» ولی ما می گوییم «ما شاخه درختیم پر از میوه توحید، هر رهگذری سنگ زند عار نداریم، بشنو زدل زنده شمس الحق تبریز، از دوست به جز وعده دیدار نداریم». آدم که یک مرتبه دلبسته شد به مولی آرزویش فرق می کند و وضعیتش فرق می کند. این اذیت و آزار و فقر و بیچارگی اینها سبک می شود و سنگینی ندارد برای آدم، کل قضایا سبک می شود یک آرزو بیشتر ندارد، فقط آقا بیاید دنیا را آباد کند نه اینها نیست، مردم می گویند آقا بیاید وضع خوب بشود، آدمی که عاشق است این چیزها را فکر نمی کند. عاشق می گوید فقط می خواهم یک مرتبه ببینم. عقل چه می گوید کار نداریم عشق این را می گوید. حتی یک کسی می گوید اگر جایز بود من سر راه مولی بچه عزیز خودم را سر می بریدم ولی شرعم جایز نیست. حاجت ندارم، طلب ندارم، فقط می خواهم ببینم. این عشقی است. بعد از که عشق هم جلوه معرفت است معرفت که کامل شد عقل می رود کنار و عقل که رفت کنار مصلحت اندیشی می رود کنار. دو نوع کمک است: 1. ذهن می دهد و فهم می دهد قوت و قدرت می دهد به شرط اینکه آدم برود به سمت سربازی آقا. شما یک تجربه دیگر را گوش بدهید فقهاء که در عین حال غرباء هستند یعنی تا خود آقا حضور ظاهری که نداشته باشد حضور واقعی که دارد. ما برای آقا غیبت قائل نیستیم ظهور ندارد حضور دارد. حضور یعنی آقا امام عصر حاضر است ناظر است اما ظهور ندارد ظهورش یک نکته اش این است که بصیرت می خواهد آن مراجعی که می بینند آنها بصیرتش را دارند. ما اگر بصریت داشته باشد می توانیم ببینیم. پس حضور مقدس آقا قطعی است ظهورش یک قابلیتی می خواهد. و ما که می گوییم «یملا الارض قسطا و عدلا» برای این می گوییم که طبق دستور خود اهل بیت دوست داریم کل مردم در آسایش باشند از این جهت، می گوییم عیبی ندارد اما برای خودمان چیزی نمی خواهیم مردم در آسایش باشند و مومنین در آسایش باشند و دوست داریم همه به سمت و سوی خدا بروند همه در آرامش باشند این دوستی که در عمق فطرت ماست و خواست مکتب اهل بیت است و آرزوی ما برای فرج است. پس نکته اصلی این شد که آقا امام عصر در بحث فقه و علوم آل البیت مخصوصا فقه دو نوع کمک می کند یک نوع کمکش همین که آدم را سوق داده، شما یک جوان ممکن است پدران تان طلبه باشند ممکن است هم که نه، الان چه تامینی داشت که می رفتید دانشگاهی می شدید، امکانات و قبولی، الان می روند تربیت معلم می روند و حقوق دارند اینجا از حقوق که خبری نیست. پس نکته اول توفیقات و عنایاتی است که در کل مسیر شامل حال ماست. یک چیز یادتان نرود فقر آمد گرفتاری آمد بیماری آمد و تبلیغات خلاف آمد و اذیت و آزار آمد مقاومت کند خط را رها نکنید. اگر مقاومت کردید کمک می رسد و تنها نمی گذارد آدم کسی را نمی گذارد بیچاره بشود منتها مقاومت می خواهد و سختی ها دارد ولی خیلی شیرین است سختی هایش.و درست می آید مستقیماً هم کمک می کند. این جوری نیست داستان های واقعی،‌گفتم که داستان هایی که از فقهاء هست که نمی شود افسانه بگوییم واقعی و قطعی کمک می کند. بنابراین خطی که خدا به ما عنایت کرده لطف است عنایت است یک روز سربازی آقا امام زمان به دنیا برابر نمی شود. کسی با زبان حال قسم یاد می کند که اگر برای من کل دنیا را بدهد بگوید بیا از مسلک طلبگی و سربازی بیرون هرگز، به هیچ وجه، به کل دنیا نمی دهم. این همان عشقی است که آمده وارد عمق دل مان وارد شده. یک عنایتی بکنید فقهاء‌در بحث فقهی شان توان فقهی شان با معادلات تطبیق نمی کند. یک درس خارج خوان خوب از فوق دکتری بالاتر است و بعد یک استاد و یک فقیه که دوره فقه را کامل اشراف دارد و دقیق می نویسد با معادلات تطبیق نمی کند. بشر عادی نمی تواند قطعا بشر عادی نمی تواند صاحب جواهر بشود. مگر می شود؟ کل آراء فهمیده، کل فقهاء آرائش را گرفته و اصلاح کرده آخرش هم نظریه پردازی. با آن امکانات آن روز، اینترنت امروز را که کسی نداشت یک کاغذ و قلم هم به این صورت نبود، با دوات و اینها کار می کردند شما ببینید به کجا کار کشیده می شود چه قدر فهمیدند و چقدر کار کردند اینها که نمی شود بدون عنایت باشد. عنایت خود آقاست کمک می کند. در داستانها دیدید که علامه حلی به مشکلی که برخورد مستقیما از خود آقا جواب هایش را گرفت. و شما در تاسیس مکتب فقهی که نوع دوم کمک فقهی مستقیم حتی برای شما عزیزان هم امکانش هست ولی آدم احساس نمی کند. یک وقت یک مسئله معقدی است و کسی ندارید که از او سوال کنید می روید یک مطالعه ای، بعد یک وقتی برمی گردید به کتاب مراجعه می کنید می بینید که فهمیدم، این فهمیدن شما عنایتی است و معادلاتی نیست. این کمک عمومی است. نوع دوم کمک فقهی خاص است، که بدون ولایت فقاهت به جایی نمی رسد. به عبارت دیگر فقاهت که شروع شد یعنی با ولایت دیگر وصل است ولایت بوده که فقاهت آمده. تاثیر متقابل دارد. نوع دوم این است که مستقیم است. من در نجف یک فردی را می شناسم منتها اسم نمی برم که یک مسئله درباره علم امام داشت و نمی شد و مستقیماً گرفت. من یک قصه ای که همه تان خبر دارید من خود من این را البته خانوادگی و ابوی شنیده بودم ولی این را از مرحوم آیت الله العظمی شیخ مجتبی لنکرانی که معاصر و هم وزن آیت الله العظمی شیخ صدرا باکویی بود این دو تا علمی بود در مسند تدریس از شاگردان میرزای نائینی بودند. من این را از آیت الله لنکرانی شنیدم. پس سندش صحیح است. این تشرف که می گویم و کمک آقا امام عصر ولی من سندش را گفتم من از آیت الله العظمی شیخ مجتبی لنکرانی نقل می کنم. او مربوط به همان قضیه شیخ مفید است. شیخ مفید در کاظمین بود یک وقتی آمد کسی گفت یک خانمی فوت شده، به اصطلاح طفلی که در رحمش هست نشان می دهد که زنده است و تکان می خورد چه کنیم؟ به حسب ظاهر که میت مسلمان احترام دارد و پاره کردن و جراحی کردن میت درست نباشد و دفنش کنید آن هم که به دنیا نیامده حکم ندارد. یک قاعده است، رفتند که دفن بکنند تا بروند به دفن برسند در زده شد یک آقایی آمد گفت شیخ فتوایت را عوض کن بگو از قسمت سمت چپ رحم پاره کنند بچه را درآورند و بدوزند و روی آن پنبه بگذارند و بدوزند و کفن کنند بچه زنده است و مشکلی ندارد. مطلب به ذهن او جا افتاد فورا کسی را افتاد آن شاهد را پیدا کرد گفت مسئله از این قرار است بروید این عمل جراحی را انجام بدهید که قبل از علم پزشکی است. آمد شیخ مفید این جواب را که داد فکر کرد گفت شیخ تو بر مسائل فقه مسلط نیستی، چرا به مسند فتوا فقهی نشسته ای؟ اهلیت نداری. برو جمع کن. یک مرتبه آدم خودش را اهل نداند روحانیتش زیر سوال می روی. تو اهل نیستی، در دفترش را بست مراجعه شد به مراجعین گفت که من اهلیت فتوا ندارم. بعد از که در بسته شد یکی دو روز بعد در زده شد پشت در رفت دید همان آقایی که آن روز مسئله را گفته تشریف آورده آمد گفت شیخ چرا در را بستی، گفت آقا خدا خیرت بدهد که آن روز کمک کردی، اگر تو کمک نکرده بودی من قتل نفس می کردم و دیگر نمی توانم فتوا بدهم و اهلیت ندارم. یک جمله آقا فرمود شیخ برو فتوایت را بده هر موقع اشتباه کردی می آیم خودم کمک می کنم. این شکر دارد که ما که معتقدیم به وجود امام عصر آقا را حاضر می دانیم و با آقا در ارتباط می توانیم باشیم. سعی کنیم ارتباط مان را با آقا محکم تر کنیم. طریقه ارتباط ما با آقا این است که هر روز یک حمد و یازده توحید برای سلامتی آقا و زیارت «السلام علی الحق الجدید و العالم الذی علمه لا یبید»، ان شاء‌الله این را داشته باشیم. خدایا پروردگارا ما از اصحاب و جان نثاران آقا قرار بده.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo