< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سبب جنابت

درباره سبب جنابت بحث می کردیم. گفتیم که سبب اول عبارت است از خروج منی در بیداری باشد یا در حال خواب. می فرماید: «و ان کان بمقدار راس ابره سواء کان بالوطی او بغیره مع الشهوه او بدونها» بحث در این است که خروج منی که موجب جنابت هست آیا شرطی در جهت کمیت آن هم وجود دارد یا ندارد؟.سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: خروج من در حدی که صدق خروج بکند کمیت مطرح نیست و اندازه ای کم و زیاد بودنی درباره منی از سوی شرع اعلام نشده است مقتضای اطلاق که خروج منی موجب جنابت هست این خواهد بود که هرچند قلیل و اندک هم باشد که خروج منی صدق کند موجب جنابت است. فرق نمی کند که منی زیاد باشد یا کم. در این رابطه حکم همین است و مسئله هم مورد اجماع و خلافی در این رابطه وجود ندارد و مقتضای اطلاق همین است که گفته شد. ولیکن روایتی در این رابطه آمده است که گویا اعلام می کند که اگر منی قلیل و اندک باشد موجب جنابت نمی شود. روایتی که در این رابطه آمده است یا مورد استناد علی احتمالین قرار می گیرد عبارت است از روایت صحیحه معاویه بن عمار، باسناده عن محمد بن علی بن محبوب عن العباس عن عبدالله بن مغیره عن معاویه بن عمار که سند معلوم اجلاء و ثقات هستند و روایت هم صحیحه است. «قال سالت اباعبدالله علیه السلام عن الرجل احتلم فلما انتبه وجد بللا قلیلاً» سوال شد از امام صادق از مردی که محتلم شد پس از آنکه از خواب بیدار شد یک رطوبت اندکی در لباس خودش دید این چه حکمی دارد؟ «قال لیس بشئ» بلل قلیلی که دیده شده است اعتبار ندارد و موجب جنابت نمی شود. «الا ان یکون مریضا فانه یدعو فعلیه الغسل»[1] مگر اینکه فرد مریض باشد. آدمی که مریض و بیمار هست طبیعتاً منی هم در وضعیت بسیار ضعف و کمیت ناچیزی قرار می گیرد از آدم مریض اگر بلل یا منی کمی هم صادر بشود موجب جنابت است. ولی از آدم عادی و سالم بللی که در حد بسیار اندک و ناچیز باشد موجب جنابت نیست. سند معتبر و صحیحه است حد دلالت هم این بود. این روایت با این دلالت اعلام می کند که اگر منی بسیار اندک و ناچیز باشد موجب جنابت نیست. مضافا بر اینکه اعلام کرد که این مقدار منی ناچیز برای آدم مریض ممکن است موجب جنابت بشود. پس یک دلالت خوب و سند هم صحیح است.

 

کلام سید الخوئی

سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه مسئله را بحث می کند که ما حصل جواب ایشان این است که می فرماید: این حدیث دلالتش بر مطلوب تمام نیست. برای اینکه در این حدیث که آمده است «احتلم» که ممکن است معنای لغوی اش مراد باشد «احتلم» از احلام است که خواب دیدن است. احتلام دو تا معنا دارد یک معنای لغوی دارد و یک معنای اصطلاحی عند المتشرعه دارد. معنای لغوی اش همان احلام و خواب است. و «احتلم» خواب دیده پس از که خواب دیده است مثلاً مسائل استمتاعات را خواب دیده و بعد از که بیدار می شود می بیند در لباس او یک رطوبت بسیار ناچیزی هست. این رطوبات ناچیز و اندک موجب جنابت نیست. برای اینکه احتلام و جنابت هم ثابت نشده. یک خوابی دیده و بعد از خواب هم یک بلل مختصری که حمل می شود بر مذی و مدی و ودی. بنابراین ما از این حدیث نمی توانیم استفاده کنیم که بلل اگر منی باشد و منی در حد کم و ناچیز باشد موجب جنابت نمی شود. چنین استفاده ای از این روایت نمی شود کرد. علی الاقل ما احتمال می دهیم یک احتمال خلاف هم که دادیم که گفتیم منظور از «احتلم» ممکن است خواب دیدن باشد دلالت و نص و از ظهور ساقط می شود. چون احتمال دوم که آمد طبیعتاً دو تا احتمال در یک متن ظهور را از متن می گیرد. پس ظهور ندارد و قابل استناد نیست. مضافا بر اینکه بر فرضی که این روایت چنین ظهوری داشته باشد روایت معرض عنهاست. گفتیم در اینکه یک ذره منی هم که خارج بشود به اجماع فقهاء موجب جنابت است. پس روایت معرض عنها هست پس از این روایت نمی توانیم در جهت اثبات خلاف آنچه که در بیان فقهاء آمده است چیزی به دست بیاوریم نمی توانیم از این روایت این مطلب را ثابت کنیم که خروج منی در حد بسیار کم و ناچیز موجب جنابت نمی شود. مسئله آنچنان که در متن آمده است «و ان کان بمقدار راس ابره» درست است براساس اطلاق. «سواء کان بالوطی او بغیره» هم درست است حالا ما غیر وطی را می گوییم احتلام در حال خواب. البته غیر وطی مسئله ملاعبه و ملامسه را به مثال می توانیم ذکر بکنیم غرض خروج منی است دیگر وطی در اینجا موضوعیت ندارد در این امر اول فقط خروج منی موضوع حکم است خروج منی کافی است برای تحقق جنابت.[2] مطلب دیگری که می فرماید: از این قرار است می فرماید: «مع الشهوه او بدونها» خروج نمی کند که این خروج منی که در هر کمیتی باشد با شهوت باشد یا بدون شهوت این متن فتوایی، بد نیست که بگوییم متن فتوایی سیدنا الاستاد در این رابطه حاشیه همین عروه الوثقی می فرماید: «فی تحقق الجنابه بخروج المنی من المراه بغیر شهوه اشکال فالاحتیاط لا یترک» که دیروز گفتیم جمع بین این دو دسته از روایات از همین زاویه کار ما را درست کرد. در این رابطه سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: خروج منی بدون شهوت به طور طبیعی در دو مرحله بحث می شود: یک مرحله مربوط به رجال و مرحله دوم مربوط به نساء. اما مربوط به رجال که خروج منی باشد و بدون شهوت آیا موجب غسل جنابت می شود یا نمی شود؟ که واقع ادله و فهم فقهاء و استدلال فقهی از این قرار است که «لا خلاف اجده» نسبت به اینکه منی اگر از رجال خارج بشود از روی شهوت باشد یا بدون شهوت موجب جنابت است. و مقتضای اطلاق ادله که خروج منی موجب جنابت است. درباره رجال این مطلب ثابت است.

 

روایتی با سند صحیح

اما مطلبی که در این رابطه قابل بحث است این است که یک روایتی هست با سند صحیح، روایت هم عبارت است از صحیحه علی بن جعفر عن اخیه موسی بن جعفر علیهم السلام، سند: محمد بن الحسن باسناده عن علی بن جعفر که شیخ طوسی اسنادش از علی بن جعفر صحیح است. «قال سالته عن الرجل یلعب مع المراه و یقبلها فیخرج منه المنی فما علیه؟ قال اذا جائت الشهوه و الدفع و الفتر لخروجه فعلیه الغسل و ان کان انما هو شئ لم یجد له فتره و لا شهوه فلا باس»[3] در این متن آمده است که سوال کردم از امام موسی بن جعفر از مردی که با همسرش ملاعبه و ملامسه و تقبیل دارد بعد هم خارج می شود از آن فرد منی این چه حکمی دارد که گویا مواقعه ای نبوده، منی خارج شده است در حال ملاعبه، امام می فرماید: «اذا جائت الشهوه فعلیه الغسل» اگر آن منی که خارج شده است با شهوت همراه بوده غسل دارد تا آخر که می فرماید: اگر «لم یجد له فتره و لا شهوه فلا باس» این متن با مفهوم شرط، در این روایت سوال شد از کسی که با مراه که منظور همان حلیله خودش است اگر ملامسه و ملاعبه داشته باشد در ضمن ملامسه و ملاعبه اگر منی از او خارج بشود غسل دارد؟ آقا فرمود اگر از روی شهوت نباشد نه. یک بار مطلب را به عنوان قضیه شرطیه اعلام کرد «اذا جائت الشهوه» که شرط یا مفهوم شرط در روایات هم مورد اعتماد و اعتبار قرار گرفت. به این هم اکتفاء نشده است در ذیل روایت منطوقی فرموده که «و ان کان انما هو شئ لم یجد له فتره و لا شهوه فلا باس». این که دیگر منطوق است اگر اشکال کنید در مفهوم، در ذیل منطوق هم هست غسلی هم بر عهده او نیست. این روایت کار را یک مقدار مشکل کرده است. پس از ملاحظه این روایت مرحوم محدث بحرانی[4] و بعد از آن صاحب وسائل هم در انتهای همین حدیث می فرماید: این حدیث را باید حمل بر تقیه کنیم که در مذهب ابناء عامه اگر منی به اندازه بسیار کمی از مردی صادر بشود موجب جنابت نشود. این مطلب را که ایشان فرموده اند بعد از فقهای عصر اخیر هم مرحوم آیت الله العظمی حکیم قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: لابدّ است که این حدیث حمل بر تقیه بشود. چون با این سند معتبر و با این صراحتی که دارد دیگر نمی شود ما این را ظاهرش را اخذ کنیم که می شود خلاف اجماع و خلاف فتوای فقهاء.[5] تا به اینجا این مطلب که گفته شد یک توجیه دیگری را شیخ حسن مکی عاملی دارد یعنی صاحب منتقی الجمان که شیخ حسن فرزند شهید ثانی است. هر دو شهید فرزندان شان مولف و معتبر و صاحب کتاب نام هست. فرزند شهید اول حسن است که صاحب معالم است و فرزند شهید ثانی هم حسن است ابن زین الدین که شهید ثانی اسمش زین الدین است کتابش منتقی الجمان فی الاحادیث الصحاح و الحسان احادیث صحیحه و حسنه را در این منتقی الجمان بحث کرده و جمع کرده و مورد اعتماد هم هست. این در اصطلاح بحثی صاحب منتقی می فرماید: این منی و این بلل که در متن آمده است باید حمل بشود به مورد شبهه. بللی که شبهه دارد آن بلل منی هست یا منی نیست. قطعا منی بودن ثابت نیست شک می کند که بلل منی است یا منی نیست در این صورت اگر شک در منی بودن و منی نبودن یک بلل پیش بیاید آنجا موجب جنابت نمی شود.

 

سوال:

پاسخ: در این روایت آمده است که اگر بللی آن هم به اندازه کمی، منظور بلل کمی است منتها به اندازه خیلی کم و ناچیز نیست که بشود مورد اول. این مورد دوم است، مورد دوم از روی شهوت است و حکم فقهی پیش ما این است که از روی شهوت باشد یا از روی شهوت نباشد خروج منی موجب جنابت است. اما این روایت می گوید اگر خروج از روی شهوت نباشد موجب جنابت نیست. پس فتوای ابناء عامه این باشد که خروج اگر از روی شهوت نبود موجب جنابت نیست که این متن می شود موافق با فتوای عامه و حمل بر تقیه. صاحب حدائق و صاحب وسائل و سید الحکیم فرموده اند لابد است که این را حمل بر تقیه کنیم. اما صاحب منتقی گفت که ما این بلل را حمل کنیم به یک رطوبت مشتبه که منی هست یا نیست، در صورتی که وضع این طوری شبود که کار این باشد و سوال این باشد که کسی یک رطوبتی دیده است شک دارد که منی هست یا منی نیست موجب غسل جنابت نمی شود. پس بنابراین این بلل را که شخص بعد از ملاعبه دیده است شک می کند که وذی یا وذی و مدی است یا منی است، می گوییم «لا باس به» این توجیهی بود از صاحب منتقی.

سوال:

پاسخ: قاعده این است که سوال سائل فقط موضوع برای بیان امام می شود اما سوال سائل هیچ گاه اطلاق ندارد اطلاق مربوط است به بیان خود امام، سوال و بیان سائل هیچ گونه صلاحیت اطلاق ندارد این قاعده کلی در رجال است. اما توجه کنیی سیدنا الاستاد در این رابطه یک مطلبی می فرماید و آن این است که می فرماید این حمل بر تقیه از اساس قابل التزام نیست. برای اینکه حمل بر تقیه جایی است که دو روایت تعارض کند. یک روایت اگر موافق با فتوای عامه بود کنار گذاشته شود و حمل بر تقیه. اگر تعارض نباشد که قسمتی از روایات با احکام فقه عامه مطابق است خیلی از احکام با هم موافقت دارند و مشترکات دارند اینها را که نمی شود حمل بر تقیه کنیم. معنا ندارد حمل بر تقیه. حمل بر تقیه بعد از تعارض دو تا روایت است اینجا تعارض نیست اینجا یک روایت است و اعلام می کند که اگر کسی در حال ملاعبه بللی ببیند آنگاه سوال کرد از امام که این بلل موجب جنابت می شود یا نمی شود، امام فرمود: اشکال ندارد جا برای تقیه نیست. و این مطلبی را می فرماید که صاحب منتقی که فرمودند که منی را حمل کنیم بر بلل، «فیخرج منه المنی» منی را حمل کنیم بر بلل معنا ندارد منی که از مصطلحات شرعی قطعی است. و قابل حمل نیست. دلیلی نداریم که خلافش را اراده کنیم. پس این دو تا توجیه از اساس قابل التزام نیست. خیلی انصافا اظهار نظرشان بر کمال دقت و تحقیق بود. و اما می فرماید: آنچه که کار را آسان می کند این است که این روایت مشکلی ایجاد نمی کند فتوا همان است که مقتضای اطلاق و مورد توافق آراء یا حداقل نفی خلاف و مقتضای اطلاقات اما مطلب از این قرار است که این روایت هیچ گونه مانعی ایجاد نمی کند. چون که «فیخرج منه المنی» در نقل شیخ طوسی آمده و دو نقل دیگر آمده است که «فیخرج منه الشئ» کار را آسان کرد، نقل دیگر کتاب قرب الاسناد حمیری در آنجا آمده است «فیخرج منه الشئ فما علیه»[6] شئ رطوبت است منی است یا وذی و مدی است؟ جواب می فرماید: «اذا جائت الشهوه فعلیه الغسل» منی است این صفت را اگر داشت منی هست و اگر این صفت را نداشت منی نیست. شهوت به عنوان وصف معرف منی آمده در متن، خیلی به جا هم هست. بنابراین هم در قرب الاسناد و هم در کتاب علی بن جعفر که در آن کتاب هم آمده است «فیخرج منه الشئ» سیدنا الاستاد می فرماید: از لحاظ ترجیح بین متون نقل قرب الاسناد مضافا بر کتاب علی بن جعفر که کتاب معتبری است ترجیح دارد بر نقل شیخ. که اولا آن دو تاست و ان یکی. و ثانیا هر کدا ماز آن دو تا به اصطلاح معتبرتر است از نقل شیخ. و نقل شیخ و نسخه بردارهایش ممکن است یک ضعف هایی داشته باشد که ضعف در استنساخ است نه ضعف وثاقت و شخصیت شیخ. بعد از این می فرماید: این متن ثابت نیست. اگر نگوییم که شئ «یخرج منه الشئ» علی الاقل «فیخرج منه المنی» ثابت نیست. روایت و نصی که متنش ثابت نباشد قابل اعتماد و اعتبار نمی تواند باشد. نتیجتاً این روایت ایجاد اشکال نمی کند. بنابراین فتوایی که در متن آمده است که خروج منی از رجال از روی شهوت باشد یا بدون شهوت باشد موجب جنابت است و این روایت هم نمی تواند اشکالی در این حکم ایجاد کند که مقتضای اطلاق و مقتضای فتاوای اصحاب همان است که در متن آمده. اما آیا خروج منی از نساء هم مقید به شهوت است یا نیست، فردا بحث می کنیم ان شاء الله.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo