< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق تکمیلی درباره جمع بین دو دسته از روایات

گفته شد که روایات به دو دسته هستند یک دسته از روایات می فرماید که غسل بر مراه ای که محتلم می شود واجب است که یکم و دوم و چهارم و همین طور پنجم و ششم. و دسته دوم روایات از شماره هجدهم تا بیست و دوم. در آن روایات آمده بود که غسل بر مراه واجب نیست، یک متنی را از دسته اول بخوانم بعد متن دیگر را از دسته دوم تا بدانیم که مسئله تعارض در چه حد هست. در دسته اول می فرماید: «فانزلت الماء وجب علیها الغسل»[1] این دسته اول، در دسته دوم می فرماید: «فامذیت انا و امنت هی فقال لیس علیک وضوء و لا علیها غسل» دو تا متن اختلافش اختلاف سلبی و ایجابی به صراحت است، به ظهور نیست به صراحت تعارض دارند. در صورتی که تعارض به ظهور اطلاق باشد زمینه برای جمع وجود دارد اگر به صراحت بین نفی و اثبات باشد زمینه برای جمع وجود ندارد. بنابراین در صورتی که زمینه برای جمع نبود صاحب وسائل قدس الله نفسه الزکیه فرمودند که باید حمل بشود به محاملی. و سیدنا الاستاد فرمودند که اگر حمل به جایی نرسد تعارض می کند و تساقط.

 

اما تحقیق

اما با این توضیح تحقیق این است که جمع در اینجا زمینه ندارد چون تعارض بین ظهور دو دسته نیست بلکه بین صریح دو دسته است. دو امر صریح که حمل ندارد. مثلاً اگر کسی بگوید این شئ هست و کس دیگر بگوید این شئ نیست. امر که بین ایجاب و سلب در یک موضوع باشد بالصراحه جا برای حمل وجود ندارد. بنابراین تعارض جایی است که تنافی و اختلاف در بین دو اطلاق و دو ظهور باشد الان چه کنیم؟ حلّ این نزاع از این قرار است که تحقیق این را اعلام می کند که در این دو مورد تعارض نیست. برای اینکه آن دسته از روایات که اعلام می دارد که غسل در مراه واجب است وقتی که منی از او خارج بشود، آن دسته از روایات این وجوب غسل را با یک خصوصیت و با یک شرط اعلام می کند می فرماید: غسل بر مراه عند الامناء واجب است به شرط اینکه منی از روی شهوت خارج شده باشد. و دسته دوم که می گوید غسل بر مراه واجب نیست فقط خروج منی را سوال می کند از کلمه شهوت و تقیید به شهوت در نصوص خبری نیست. بنابراین در دسته اول از روایات گفته بودیم صحیحه حلبی، بعد از سوال از ملامسه و ملاعبه می فرماید: جاریه «حتی تنزل الماء من غیر ان یباشر یعبث بها قال اذا انزلت من شهوه فعلیها الغسل» این قضیه شرطیه مفهوم دارد شما این مسئله را در ذهن تان سپردید که قضیه شرطیه در نصوص هم در مقام مفهوم آمده است. ما درباره اثبات مفهوم در قضیه شرطیه گفتیم که در نصوص هم قضیه شرطیه در مقام مفهوم آمده. «قال اذا انزلت من شهوه فعلیها الغسل» از این دسته باز هم روایت محمد بن فضیل «سالت اباالحسن علیه السلام» تا اینجا که می رسد «فتنزل الماء علیها الغسل اذا جائت الشهوه فانزلت الماء وجب علیها الغسل» انزال مقید به شهوت آمده در این دسته اول، بنابراین منظور از امنائی که سبب و موجب غسل جنابت می شود آن امناء و آن نزول منی هست که همراه با شهوت باشد. اگر همراه با شهوت نباشد حمل بر رطوبات دیگر یا بگوییم که فقهاً نزول منی و خروج منی از مراه مقید شده است به همراه بودن با شهوت. این دو تا مورد را که به عنوان مثال گفتم که تقیید به شهوت در دسته اول تقیید و محرز است. اما دسته دوم، روایت شماره سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم مضافا بر آن دو روایت قبلی سه روایت دیگر صریحاً انزال منی را مقید کرده است به شهوت. «و تنزل الماء افعلیها غسل قال نعم اذا جائت الشهوه و انزلت الماء وجب علیها الغسل» و روایت از امام صادق «اذا امنت المراه و الامه من شهوه جامعها الرجل او لم یجامعها فان علیها الغسل» روایت دیگر باز هم سوال شده است «عن رجل مس» تا آخر «حتی انزلت علیها غسل ام لا قال الیس قد انزلت» قید را که موضوعیت دارد با چه اهتمامی اشاره به قید می کند «الیس قد انزلت من شهوه قلت بلی قال علیها غسل» با این گونه سوال و با این پنج مورد از این دسته اول می فهمیم که شهوت موضوعیت دارد در احتلام و جنابت.

 

و اما دسته دوم روایات

و اما دسته دوم روایت اول صحیحه عمر بن یزید از امام صادق سوال هم در حقیقت به همین شکل است ملاعبه و ملامسه، «قلت فان امنت هی و لم یدخله قال لیس علیها الغسل» از شهوت خبری نیست قید به شهوت نشده است. دسته دوم این روایت بود می فرماید: از محمد بن مسلم که صحیحه است «ان الرجل یجامعها فوجب علیها الغسل» منظور از این روایت این است که می فرماید: اگر دخول نشده باشد «فلم یجب علیها الغسل امنت ام لم تمن» این روایت هم اصلا درباره شهوت تعرضی نکرده است و مطلب تمام است. که این روایت از عمر بن یزید است سوال از امام صادق علیه السلام «امذیت انا و امنت هی فقال لیس علیک وضوء و لا علیها غسل» در این روایات دسته دوم مضافا بر اینکه بعضی از روایات دسته دوم از اصل احتلام مراه سوال می کند سوال از خروج منی بدون شهوت به میان می آید و حکمش هم آن است که خروج منی بدون شهوت غسل ندارد. چون آن رطوباتی است و با دقت های علمی و آزمایشگاهی که شرح نداده شده است رطوباتی می آید اگر از روی شهوت باشد آن شهوت خاص جنب است و غسل دارد و اگر بدون شهوت فقط امناء باشد غسل ندارد. بنابراین جمع بین این دو دسته از روایات برای معلوم شد. آن دسته که اعلام می دارند که مراه اگر امناء یا منی از او خارج شد غسل دارد، منی مقید به شهوت است که دقیقاً در پنج تا روایت با چه تعبیرات شدید و غلیظی بود و آن دسته از روایاتی که می گوید «امذیت انا و امنت هی» فرمود: «لیس علیک وضوء و لا علیها غسل» و همین طور روایات مشابه آن که آمده بود این دسته از روایات مربوط می شود به منی که اسمش را می گذاریم منی یا منی بدون شهوت که به اعتبار شرع منی بدون شهوت موجب جنابت نمی شود. در حقیقت نه تعارض است که یک دسته به دسته دیگر کمک می کند. دسته اول که جنابت را به خروج منی مقیدا به شهوت اعلام می کند در حقیقت موضوع جنابت را تحدید کرده، مورد دوم که امناء بدون شهوت هست که غسل ندارد از قرینه دسته اول استفاده می شود که این امناء بدون شهوت است و غسل ندارد. بنابراین اصلاً تعارضی نیست تا ما بخواهیم با تساقط کار را حل کنیم. این جمع که این توضیح و شرح داده شد صاحب وسائل قدس الله نفسه الزکیه به این جمع در پایان این دو دسته از روایات اشاره می کند. اما یک روایت از این دسته دوم یک اشکالی برای ما ایجاد می کند عن عبید بن زراره «قال قلت له هل علی المراه غسل من جنابتها» این مطلب مشکل کرد برای ما، که اگر منی با شهوت یا منی جنابت نداشته باشد سوال از جنابت نمی شود. بنابراین این را چه کنیم که سوال شده است «غسل من جنابتها اذا لم یاتها الرجل قال لا فتقول احتلمت و لیس لها بعل ثم قال لا لیس علیهن ذلک و قد وضع الله ذلک علیکم قال و ان کنتم جنبا فاطهروا»[2] این روایت که یک مشکل دارد و آن این است که جنابت سوال شده است امام فرموده است که تا شوهرش همراهش نباشد غسل جنابت ندارد. و بعد هم آخر فرمود که جنابت برای مردان هست نه برای زنان. آیه قرآن «ان کنتم» فرموده است ضمیر مذکر. جواب این شبهه اولاً این روایت مرسل است، از اساس اعتبار ندارد. عن نوح بن شعیب عمن رواه، این مرسل است و ثانیاً ذیل این روایت که «وضع الله جنابه للرجال» به دلیل «ان کنتم» که گفتیم این تعبیر قابل التزام نیست برای اینکه احکام همیشه به ضمیر مذکر می آید و شامل رجال و نساء. اصل استدلالی نیست که به شان امام تطبیق کند. و ثالثاً از شرحی که در این روایت آمده است این استفاده می شود که غسل جنابت نوعاً در صورت عدم حضور زوج برای زوجه واقع ندارد که اگر زنی قیام کند بگوید در متن آمده است اگر زنی اقدام کند به غسل جنابت بگوید من غسل جنابت می کنم در حالی که شوهرش نیست این مورد اتهام قرار می گیرد نوعاً غسل جنابت در صورت غیبت شوهر محقق نمی شود. چون حضور ندارد که مواقعه کند و حضور ندارد که ملامسه و ملاعبه کند. معمولا واقع ندارد نفی از واقع می کند و جنابت را منتفی اعلام می کند. این نفی واقعی است واقعیت ندارد و در عین حالی که واقعیت ندارد اگر چنین اتهام یا چنین نسبتی داده شود موجب اتهام و تهمت می شود برای زوجه. در نتیجه روایتی که عنوان جنابت دارد که سندش درست نیست و متن قابل التزام نیست خود همین جنابت که آمده است و شرح داده شده است که جنابت بدون حضور زوج هم درست نیست این هم خالی از اضطراب نیست بنابراین این روایتی که ظاهرش مشکل دارد و قابل جمع نیست از دائره بیرون است.

سوال:

پاسخ: اولا این جمع را صاحب وسائل گفته است. و ثانیاً جمع که تحقیقی بود با این دقت مطلب را که به دست آوردید یک موید هم بیاورید و آن این است که تعارض معمولا بین دو روایت اتفاق می افتد، دو دسته اصلاً با مذاق رجالی و حدیثی تطبیق نمی کند. نستجیر بالله اعلام وهن می کند در نصوص، دو دسته روایات آن هم صحاح می شود دو دسته مستفیضه و دو دسته مستفیضه که تعارض نمی کند و آن هم بیان در شکل ایجاب و سلب باشد. بنابراین همین جمع صاحب وسائل درست است.

 

وجه جمع بین این احادیث

«اقول الوجه فی هذه الاحادیث الخمسه» که این پنج تایی که می گوید که غسل ندارد، «اما الحمل علی الاشتباه او عدم تحقق کون الخارج منیاً» یعنی آن منی که موضوع برای غسل هست. آن منی که موضوع برای غسل هست یک شرطها دارد که آن شرط ها را در متن با چه حدت و شدتی پنج روایت برای ما اعلام کرد. بنابراین جمع بین این دو دسته درست است به همین شکل و سیدنا الاستاد هم مسیر بحث را ادامه می دهد جمع ها را می گویند در آخر اگر فرض کردیم که جمع ممکن نبود تعارض سرنوشت آن این است تعارض هم منتهی می شود به تساقط. یک نکته تکمیلی در بحث بعدی می آید که سیدنا الاستاد خودش می فرمایند که برای بانوان نساء طبق نصوص خروج منی مقید به شهوت است و برای رجال نه، و برای نساء آن منی که موضوع جنابت می شود طبق نصوص منی مقید به شهوت است. که بهترین تایید می تواند بشود. بنابراین جمع خوبی است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo