< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

97/01/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: توضیح درباره بیان سیدنا الاستاد درباره طهارت مسلوس و مبطون

اولاً باید مسئله تحلیل بشود به طور اجمال تا رای ایشان و زمینه استدلال ایشان روشن بشود.

 

تحریر بحث

تحریر بحث این است که درباره مسلوس و مبطون بدون اشکال اگر فرصتی برای وضو گرفتن وجود داشته باشد در اول وقت یا آخر وقت یا وسط وقت باید وضو بگیرد و در آن فرصت که می‌گویند فتره. در آن فتره نمازشان را بخوانند این جای بحث نیست. نکته دوم این است که اگر فتراتی هست ولیکن این فترات استمرار دارد، فرق است بین تکرار فترات و استمرار. استمرار نیست ولی فترات پشت سر هم هست چند لحظه قطره قطع می‌ شود پشت سرش بعد از چند لحظه تقاطر می شود این را می گوییم فترات. تقاطع ها و تقاطرهای پشت سر هم است. در این صورت دوم بحث اصلی مطرح است که آیا در این صورت که فرد مسلوس و مبطون فرصتی در وسط نماز دارد، در این فرصت چه کند؟ بحث ما اینجاست. فقهاء مشهور بلکه شهرت عظیم بلکه نفی خلاف بلکه اجماع بر این مطلب ادعاء شده است که اگر مبطون پس از که وضو گرفت مشغول نماز شد، در وسط نماز اگر حدثی از او طبق همان حالت اضطرار دیده شد پس از آن از یک فرصت کوتاه که در اختیار دارد استفاده کند در حال نماز آبی در کنار خودش بگذارد وضو بگیرد و ما بقی نماز را ادامه بدهد. این قول مشهور است بلکه سیدنا الحکیم می فرماید: «الحکم کذلک اجماعاً»[1] اجماعی است درباره مبطون نه مسلوس. برای اینکه این مبطون نص خاص دارد، نص خاص همان موثقه محمد بن مسلم بود که عبدالله بن بکیر از او نقل می کرد. در آن حدیث آمده بود که «یتوضو ثم یرجع و یتمّ ما بقی»[2] این جمله را داشت. فقهاء از این جمله استفاده کرده اند که در وسط نماز اگر حدث از همان حدثی که مبتلا شده است به وجود بیاید وضو بگیرد «یرجع» دوباره برگردد ما بقی نماز را کامل کند. این نص و این اجماع است. اما سیدنا الاستاد فرمودند که این حدیث که مدرک این حکم شده است اولا ضعف سند دارد به خاطر عیاشی که جوابش را دادیم. و ثانیا همین حدیث با همین متن و سند در کتاب وافی آمده است بدون «ثم یرجع» که دلالت بر مدعای شما ندارد. و ثالثاً‌ ما از لحاظ مذاق رجالی می بینیم که یک راوی که محمد بن مسلم است از یک امام که امام باقر است یک سوال را سه بار پرسیده امام سه گونه جواب بدهد، این با مذاق و ذوق رجالی تطبیق نمی کند یعنی حداقل چنین چیزی نداریم. اگر قضیه اینجا مشکل داشت می گوییم نقل مضمون شده است. خود این وضعیت نامساعد ما را هدایت می کند که این روایات نقل مضمون باشد. چون سندهایش درست است. پس از که گفتیم که نقل مضمون است و مضمون هم مختلف بود طبیعتاً نقل مضمون که اختلاف داشته باشد از اعتبار ساقط است. تا اینجا اشکال ایشان.

 

اشکال و جواب

بعد می فرماید: اگر ما تنزل کردیم و گفتیم که همه اینها درست است و روایت هم درست است و سند و متن هم درست است یک تعارض به وجود می آید. در تعارض حرف ما روی کار می آید و آن تعارض بین همین خبر موثقه محمد بن مسلم و بین موثقه سماعه، در موثقه سماعه یک تعلیل داشتیم که «و انه بلاء ابتلی به و لا یعیدنّ» در آن عموم تعلیل آمده بود که بلاء است، چه سلس باشد چه بطن. بلاء است این بلاء که بود «لا یعیدنّ» هم پشت سر آن. پس اعاده ندارد در صورتی که عموم تعلیل با این لحن جدی باشد بلاء است اعاده ندارد به طور طبیعی در وسط نماز اعاده نخواهد داشت. مضافا بر اینکه در وسط نماز وضو گرفتن یک جعل شرعی ثبت شده نیست. در شرع چنین حکمی نداریم. در دامن شرع که وسط نماز کسی وضو بگیرد ما بقی‌اش را تمام کند چنین نیست، ناقض بیاید نماز تمام است. و در نتیجه می‌فرماید: «الحکم ما حکم به الشیخ فی کتابه المبسوط» که دو تا حکم است: 1. وسط نماز حدث عارض بشود پس از انقطاع آن وضو لازم نیست. که وضو بگیرد وسط نماز دوباره ادامه بدهد،‌ وضو در وسط نماز لازم نیست. 2. برای چند نماز همین یک وضو کافی است. شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه در کتاب مبسوط بحث استحاضه می فرماید: سلس البول به استحاضه قیاس نمی شود. کسی که به استحاضه مقایسه کند که استحاضه در هر نوبت وضو می خواهد، یک وضو برای چند تا نماز کافی است. در تعبیر «یجوز وضوء واحد للصلوات الکثیره»[3] پس سیدنا الاستاد می فرماید: که ما مطابق با این استدلال و صحیح همان است که شیخ طوسی فرموده است که یک وضو کافی است و در وسط نماز وضو گرفتن وجهی ندارد. این رای ایشان با این استدلال و با توضیحات و اضافاتی.

 

اما تحقیق و بررسی

در تحقیق و بررسی دو تا نکته آمده است خلاف مشهور: 1. عدم لزوم وضو در وسط نماز، 2.کفایت یک وضو برای چند تا نماز، این دو تا حکم خلاف مشهور در بیان ایشان آمده است. مشهور بر این شد که در وسط نماز هم بتواند وضو بگیرد و پس از آن برای هر نماز یک وضو باید ساخته شود. یک وضو برای چند نماز کافی نیست. اما نسبت به حکم اول که در وسط نماز وضو لازم نیست علامه حلی با این رای موافق است. می فرماید: «و الوجه عندی»[4] که نماز را استمرار بدهد با همان وضویی که در اول ساخته، در وسط وضو گرفتن لازم نیست،‌ یک تحلیل دارد بر اینکه وضو فائده ندارد. وضو بگیرد فرض اش این است که وضو باقی نمی ماند. فورا ناقض می آید پس وضو فائده ندارد. همان وضویی که طبق نص موثقه فرمود که در ابتداء وضو بگیرد با همان وضو این نماز را کامل کند. و اما با رای دوم ایشان شیخ طوسی موافق است که گفتیم شیخ می فرماید: یک وضو برای چند تا نماز کافی است و دلیل بر تجدید وضو نداریم. چون یک دلیل از سوی نص در ابتداء کار در حین شروع به نماز آمده است آن وضو وضوی مشروع و معتبر است. پس از که اعتبار و شرعیت داشت به اعتبار و شرعیتش باقی است نسبت به نماز اول و نماز دوم. دلیل بر تجدید نداریم. این یک وضوی دیگری است و یک اعتبار خاصی است تخصیص است نسبت به ادله نواقض. اما نقد و تحقیق: تحقیق و نقد این است که اولاً روایت در صورتی که سندش صحیح است، فقهاء هم این متن را مورد استناد قرار دادند.

 

کلام صاحب جواهر

صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: این روایت موثقه دلالتش بر این مطلوب کامل است.[5] علامه حلی که می فرمایند: وضو در وسط نماز فائده ای ندارد بلکه باید نماز استمرار یابد این فرمایش علامه اجتهاد در مقابل نص است، نص معتضد به فتوای مشهور، همین نص فتوای مشهور است. در این رابطه به عنوان نمونه کتاب سرائر فقیه حلی ابن ادریس می فرماید: درباره مبطون و مسلوس وسط نماز اگر آبی در کنار خودش قرار بدهد و بتاند وضو بگیرد حکم این است که باید وضو بسازد.[6] و پس از آن محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: روایت موثقه آمده است که مبطون بتواند اگر به عسر و حرج برنخورد در وسط نماز وضو بسازد.[7] 3. شهید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: مبطون طبق روایت باید وسط نماز بتواند وضو بگیرد خلافاً للمبسوط.[8] پس از اینکه این سه تا رای را به عنوان نمونه برای شما گفتم و تاکیدی که از صاحب جواهر در نظر گرفتید فهمیدیم که روایت عند المشهور معمول به است. روایت که معمول به بود از لحاظ سند معتبر و موثقه است که صاحب جواهر موثقه عنوان می کند. از لحاظ متن فهم فقهاء و فتوای مشهور بر طبق آن روایت را معمول بها درست می کند اما اشکال سیدنا الاستاد که فرمودند عبارات مختلف می نماید که نقل به مضمون باشد در جواب گفتیم که یک قانون را در استدلال به ذهن مان بسپاریم و آن این است که اگر یک فقیهی در حال استدلال پس از اتمام استدلال آمد گفت «لو تنزلنا»‌ مشعر است که استدلال قبلی را خودش قبول ندارد. پس سیدنا الاستاد پس از استدلال نسبت به اسناد به عیاشی و نقل مضمون و تقدیم ظهور می فرماید: «لو تنزلنا»‌ که تقدیم ظهور تعلیل بر نص موثقه، در این رابطه اگر تعارض بین عام و خاص بود قاعده خاص مقدم می شود، عموم تعلیل فرمودید و موثقه هم خاص است و طبیعتا در صورتی که خاص و عام تعارض کند از اولیات است که خاص مقدم می شود. و ثانیاً این تعلیل درباره مسلوس آمده، روایتی که می گوید در وسط نماز وضو بگیرید مربوط به مبطون است فتوا هم اختصاص به مبطون دارد. تعلیل درباره مسلوس است. حتی احتمال خصوصیت ولو احتمال ضعیف می دهیم،‌ احتمال خصوصیت که دادیم دلالتش درباره مبطون تمام نیست چون شک در شمول می کنیم. این مطالب که گفته شد در نهایت امر مطلبی که گفته می شود این است که نسبت به حکم اول که وضو در وسط نماز باشد سید طباطبایی یزدی هم با این فتوا موافق اند که در وسط نماز وضو بگیرد. می گوییم این وضو جمع بین حقین است، دلیل نواقض از یک سو و دلیل اقامه نماز که نماز «لا تترک بحال»‌ این نصوص مبطون و مسلوس یک اضطراری اعلام می کند. شما ذهن تان را به سمت حکم اختیاری نبرید که چرا این حکم،‌ می گوییم این حکم اضطراری است، که حکم اضطراری حکم واقعی است منتها واقعی در مرحله خودش است. حکم اضطراری که حکم واقعی بود این یک حکم واقعی از سوی شرع است با یک شرط و شرطش این است که فترات مستمر نباشد، فرصت باشد تا آن حدی که یک وضو ساخته شود و با وضو بقیه شروع بشود. بنابراین در صورتی که عسر و حرج نباشد و چنین فتره ای باشد ما تابع دستوریم. دستور که به این صورت آمده است درست است و درستی اش از این باب است که مطابق احتیاط هم هست یعنی آن وضوی اول به قوت خودش باقی است. فرض این است که با این وضوی وسط نماز عمل وضو ماحی صورت مصلی نشود. پس این مطابق احتیاط هم هست. لذا نتیجه را اعلام بکنیم که عسر و حرج هم نباشد که اگر عسر و حرج بود که از اول گفتیم قاعده عسر و حرج حاکم و وارد است. عسر و حرجی هم نباشد در نتیجه عسر و حرج که نبود مقتضای احتیاط و جمود بر نص و اعتماد به نص و اعتماد به فهم فقهاء اولی و احوط این می شود که مبطون در وسط نماز آنچه که در متن عروه آمده است باید عمل کند. در فتره اگر فرصتی برای وضو باشد وضو بگیرد و مابقی را کامل کند. و داب ما هم این است که ما تجاسر نمی کنیم، رد بر استاد نه ادباً و نه مقاماً‌ حق نداریم. پس اگر گفتیم یک حکم مخالف رای استاد بود و مطابق احتیاط بود ایرادی ندارد. بنابراین می گوییم دقتی که ایشان داشته اند بسیار عمیق و کامل بود اما درباره عمل که برسیم احتیاط می طلبد که عمل را باید به این گونه انجام بدهیم. اما حکم دوم که احیانا محل ابتلاء هم هست.

 

حکم دوم خلاف مشهور

حکم دوم خلاف مشهور این بود که مشهور گفتند که برای هر نماز یک وضو باید گرفته شود. محقق حلی فرمود: «لکل صلاه وضو و هو حسن»[9] و علامه حلی فرمود «لکل صلاه وضو». که شرح حکم دوم ان شاء‌ الله برای جلسه آینده.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo