< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسئله 34 فرع نادری

مسئله سی و چهار: سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «اذا کان استعمال الماء باقل ما یجزی من الغسل غیر مضر و استعمال الازید مضراً یجب علیه الوضو کذلک ولو زاد علیه بطل الا ان یکون استعمال الزیاده بعد تحقق الغسل باقل المجزئ و اذا زاد علیه جهلاً او نسیاناً لم یبطل بخلاف ما لو کان اصل الاستعمال مضرا» در این مسئله هرچند فرع نادری است ولی باز هم مطلبی برای بحث دارد. فرع از این قرار است که مکلفی که می خواهد وضو بگیرد یک حداقلی از آب مباح در اختیار دارد و بدون ضرر و استعمال آب در حد بیشتر از حد اقل اجتزاء ضرر دارد. حالا این استعمال اضافی که ضرر دارد اگر مورد عمل قرار بگیرد وضو را باطل می کند یا وضو را باطل نمی کند؟ سید می فرماید: در مسئله استعمال آب در حداقل مثلاً یک کف آب به دست مان بریزیم برای وضو این حداقل هست. این ضرر ندارد و فرض است. بار دوم اگر آب بریزیم ضرر دارد، چه کنیم؟ می فرماید: «یجب علیه الوضو کذلک» یعنی همان مقداری که ضرر ندارد استفاده شود و آن مقداری که ضرر دارد اجتناب بشود. در این که بحثی نیست و معلوم است. چون جمع بین دلیلین می شود به تعبیر سید الحکیم، دلیل وجوب وضو در حداقل اجتزاء و دلیل اجتناب از ضرر و اضرار از سوی دیگر، جمع بین دلیلین این است که به همان حداقل وضو اکتفاء کند و آب زیادی یا مستحبی استفاده نکند. بعد می فرماید: «ولو زاد علیه بطل الا ان یکون استعمال الزیاده بعد تحقق الغسل باقل المجزئ» می فرماید اگر چیزی بیش از حداقل استفاده کند زیاده بر حداقل باشد که آن زیادی مضر باشد در این صورت می فرماید که وضو باطل است. مگر اینکه استعمال آن مقدار زیادی بعد از تحقق غسل به اقل مجزی باشد. یعنی آن غسل حداقل واجب و مجزی انجام شده اضافه بر آن آب ریخته شده که آب مضری بوده، تعدد مطلوب است وضو با آبی که جواز داشته یعنی ضرر نداشته انجام شده و پس از آن استفاده شده از آبی که ضرر دارد دو تا مطلب است، آن استعمال بعدی اضرار به وضو ربط ندارد وضو کارش کامل بوده‌ پس از که تعدد مطلوب محقق بود صحت وضو اعلام می شود و یک کار اضافی اضراری صورت گرفته که به اصل وضو صدمه نمی زند. «ولو زاد بطل» یعنی اگر اضافه بشود بر آن حداقل و این اضافه بر آن حداقل که اضافه شده است خود حداقل جدا صورت نگرفته، این اضافه مرکباً عملیات وضو را انجام داده. فرض کنید که وضو می شده به سر خالی ولی کف را پر کرده و شد مرکباً‌ عملی برای غسل دست، اضافه آمد اضافه در اصل عمل وضو هم دخالت پیدا کرد اینجا باطل می شود چون نهی می خورد به آن اضافه و آن اضافه هم مربوط می شود به عمل وضو.

 

توضیح بحث عناوین ضرر و اضرار و تضرر

توضیح بحث: عناوینی که داریم ضرر و اضرار و تضرّر سه تا عنوان است. در اصطلاح گاهی اضرار با ضرر اشتباه می شود. مثلاً در بعضی از بیان ها می بینیم می گویند اگر کسی محیط زیست را فاسد کند جایز نیست براساس قاعده نفی ضرر، این ربط به قاعده نفی ضرر ندارد. ضرر مساوی با قاعده نفی ضرر نیست. در محیط زیست ضرر وارد می شود حرام است براساس قاعده حرمت اضرار. حرمت اضرار علی الغیر از عناوین اولیه است نه اینکه هر کجا ضرر بود بشود نفی ضرر. عناوین اولیه حکم صادر می کند حرمت صادر می کند عناوین ثانویه حکم صادر نمی کند نقش آن نفی حکم است. قاعده نفی ضرر اثبات حکم ندارد فقط حکم ضرری را شرعاً منتفی اعلام می کند. وانگهی فرق است بین اضرار و تضرر یا بگوییم اضرار دو قسم است: اضرار علی الغیر و اضرار علی النفس. اضرار علی الغیر در حدی که صدق اضرار بکند بلا شبهه حرام است مطلقاً که گفته می شود بر آن دلالت می کند ادله اربعه. کتاب و سنت و اجماع را داریم و دلیل عقلی اش این است که نظام امنیت جامعه را مختل می کند می شود حکم عقلی کلامی که قطعاً‌ در اصول حکم عقلی کلامی معتبر است، به ادله اربعه حرمت اضرار ثابت است. اما اضرار علی النفس یا تضرر که کسی به خودش ضرر وارد کند دو رای وجود دارد: رای مشهور و غیر مشهور. رای مشهور این است که اضرار علی النفس مطلقا حرام است. انسان اجازه ندارد شرعا که بر خود ضرر وارد کند مثلا یک انگشتش را قطع کند یک جا بدنش را زخم کند ضرری وارد کند. مطلقاً‌ وارد کردن ضرر بر خود حرام است. اما خلاف مشهور و رای تحقیق که سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه فرموده اند که ضرر وارد کردن انسان بر خودش حرام است اما فی الجمله نه مطلقاً. به جهت این ادله که می گوییم: 1. قاعده سلطنت، 2. قاعده اقدام علی الضرر، که یک قاعده فقهی است با بنیه معتبر عقلائی. و قاعده سلطنت هم اطلاقش شامل می شود «الناس مسلطون علی اموالهم و انفسهم». مضافا بر این سیدنا الاستاد می فرماید که در سیره عقلاء و در مذاق شرع ضرر اولاً در احکام وجود دارد به جعل اولی. انسان در مسائل حج،‌ جهاد، خمس و زکات ضرر جانی و مالی وجود دارد اینها اضرار به نفس است از سوی شرع جعل شده است بنابراین آن اطلاق را تقیید می کند که بگوییم مطلقاً‌ اضرار بر نفس حرام است، نه جاهایی حرام نیست. و ثالثاً‌ اضرار گاهی جبران می شود اضرار بر نفس است برای هدف والاتر. سید مثال می زند می فرماید تاجری برای اینکه سود کلانی به دست بیاورد در ابتداء یک خسارت و یک ضررهای مالی تحمل می کند. این یک امر عقلائی است یک ضررهای مقدماتی برای یک منافع خوب. مثال در جسم هم حجامت و جراحی ها، اینها اضرار به نفس است ولی برای رسیدن به یک هدف برتر که پشت سر این عملیات قاعده اهم و مهم وجود دارد که عقبه این کار قاعده اهم و مهم است عقلائی و اصولی و فقهی.[1] برای رسیدن به یک هدف اهم و یک مسئله مهم را از آن رفع ید می کنیم ولو ضرر بر نفس باشد مثلا زنجیر زدن، مراسم سید الشهداء‌ زنجیر زدن عوام می گوید ضرر بر نفس است که ضرر تلقی می شود ولی چون هدفش مهم است احیای شعائر دینی و اعلام ولایت و پیروی اهل بیت در حدی که آدم از ضرر زدن به جان خودش بگذرد یعنی ولایت را مقدم بدارد بر خود و جان خودش. این پیام این مسئله است لذا هدف آنقدر بالاست که در عرف اهل ولایت زنجیر زدن و خون جاری شدن ضرر تلقی نمی شود اما رمز فقهی اش این است. و درباره قمه زدن که حکم ولائی از سوی مقام معظم رهبری صادر شده است آن طبیعتاً در نظام متبع است و لازم الاتباع.

 

سوال:

پاسخ: بلا شبهه انسان مالی که از دست می دهد مال از دست می دهد. بلا شبهه انسان وقتی که می رود در فشار جمعیت رمی جمره قرار می گیرد اگر رمی جمره نباشد یک کسی برود خودش را در ان فشار بدهد می گوید این عقل ندارد. اینها ضررهای جسمانی تلقینی نیست واقعی است. جسم را پاره کردن و خون بیرون آوردن وجدانیات است اما همین طور جراحی، شکم را پاره می کند این ضرر یا دریدن یک امر وجدانی است به اعتبارات خضوع نمی کند اما از بس هدفش اولویت دارد و از هدف حاکمیت دارد آن اسیبی که نسبت به این قسمت از جسم وارد می شود حذف می شود. زمان قدیم می گفتند هدف وسیله را توجیه می کند. البته خود آن قاعده درست است تطبیقش اشتباه است. بنابراین این مطلب تمام، اما درباره ضرر نتیجه این شد که اضرار بر نفس مطلقاً حرام نیست.

 

اثر اضرار تکلیفا و وضعا چیست؟

اما اضرار چه اثری دارد تکلیفاً و چه اثری دارد وضعاً؟ ما در اینجا دو حکم داریم و دو عنوان، عنوان اولی ما این است که وضو اگر ضرری شد از سوی شرع حکم منتفی است. و اما عنوان دوم کسی که وضو برایش ضرری است آب بیش از حداقل که استفاده بشود ضرر وارد می کند این عنوان اضرار علی النفس است. اضرار علی النفس یک حکم تکلیفی دارد و یک حکم وضعی. حکم تکلیفی اش این است که اضرار علی النفس حرام است که حکم شرعی است اما به حکم وضعی اش که بطلان باشد چه ربطی دارد؟ رابطه اش معلوم است هر عملی که منهی عنه باشد مبغوض مولی است هر عملی که منهی عنه باشد مبغوض مولی است قابلیت تقرب ندارد قابلیت تقرب که نداشت پس وضوئی که در قالب اضرار علی النفس باشد قابلیت تقرب و عبادیت را ندارد و باطل اعلام می شود. اما در این رابطه گفته می شود که این ضرری که مکلف بر خود وارد کرده است اگر عمداً باشد که مبطل است که فرمود «ولو زاد علیه بطل»‌ یعنی عمدا اگر اضافه از حداقل استفاده کند مبطل است با شرحی که دادیم. اما «و اذا زاد علیه جهلا او نسیاناً لم یبطل‌» می فرماید اگر آن ما زاد را جهلاً‌ استفاده کند یا نسیاناً‌ استفاده کند وضو را باطل نمی کند. ما زاد را متوجه نبوده که ضرر می کند اصلا از اول نمی دانست یا می دانست و فراموش کرد جهلاً‌ یا نسیاناً اگر ما زادی را که مضر هست استفاده کند وضو را باطل نمی کند براساس حدیث رفع، جهلاً براساس «رفع ما لا یعلمون» و نسیانا «رفع النسیان» که نص نسیان در متن آمده است.

 

سوال:

پاسخ: جهل مرکب با جهل بسیط از مباحث معقول است در اصول فقط جهل در مقابل علم آمده، عنوان جهل در برابر علم می آید دیگر فرق بین بسیط و مرکب ندارد. یک فرقی هست و آن از لحاظ منشا فرق می کند اگر جهل از روی تقصیر باشد عذر نمی آورد معذّر نیست که عامد عامد است به نفس فعل و مقصر عامد است نسبت به مقدمه فعل. فرقی که می کند جهل اگر از روی تقصیر باشد دیگر عذرآور نیست و اگر از روی قصور باشد معذر است اما مثبت تکلیف هست یا نیست، براساس مبنای سید طباطبایی یزدی جهل رافع حکم است مثل نسیان اما براساس مبنای سیدنا الاستاد که بحث بکنیم جهل یا «ما لا یعلمون»‌ رفع ظاهری می کند و نسیان رفع واقعی. فعلاً رای سید طباطبایی را می گیریم که جهل و نسیان هر دو در یک حد هستند رفع حکم می کنند براساس حدیث رفع، رفع حکم که بکند وضو باطل نیست وضو تا اینجا صحیح است. «بخلاف ما لو کان اصل الاستعمال مضرا و توضو جهلاً او نسیاناً‌ فانه یمکن الحکم ببطلانه»[2] ‌ که این را ان شاء‌الله فردا بحث کنیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo