< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسئله سی همراهی عبادت با حرام

سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «اذا توضوت المراه فی مکان یراها الاجنبی لا یبطل وضوئها و ان کان من قصدها ذلک»[1] در تتمه بحث نیت و ریاء این مسئله را به مناسبتی سید آورده که اگر زنی در جایی وضو بگیرد که اجنبی اعضای وضو یعنی دست تا مرفق از آن زن دیده شود رویت وجه که محل بحث است و اما اگر عضو وضو مثل دست الی المرفق مورد رویت اجنبی قرار بگیرد آیا این وضو درست است یا درست نیست؟ سید می فرماید که این رویت اجنبی وضوی آن زن را باطل نمی کند. که اگر در عبادت یک گناه همراه بشود در این صورت حکم فقهی این است که اگر خود مکلف عمداً آن گناه را با آن عبادت همراه نکند اتفاقی باشد به عبادت صدمه ای وارد نمی کند چون دو عمل است و عمدی هم در کار نباشد. لذا در این مسئله مثالی که آورده است اگر یک زنی وضو بگیرد می فرماید: شستن اعضای وضو غسلتان و مسحتان که بدنه وضو را تشکیل می دهد یک عملی است که عبادی و قربی انجام گرفته و رویتی که از سوی اجنبی صورت می گیرد یک حرمت اتفاقی بوده که وارد شده است پس در صورتی که عمد در کار نباشد یعنی به قصد نشان دادن دست خودش برای اجنبی نباشد در مکانی وضو می گیرد و اجنبی می بیند حرام است اما وضویش باطل نیست. این فتوای متن و این توضیحی که از فقهاء استفاده می کنیم. نکته اصلی این است که این فعل یعنی این ارتکاب محرم عمدی صورت نگرفته و وضویش قربی بوده عمل هم از روی قرب صادر شده است از باب اتفاق اجنبی آن عضو را دیده اگر این زن در آن محل وضو نمی گرفت مورد رویت قرار نمی گرفت پس این زن که در آن محل وضو گرفته است جای اشکال وجود دارد وضویش ممکن است باطل باشد سید طباطبایی می فرماید: وضو باطل نیست و سرش این است که عمدی در کار نیست. تا به اینجا اصل مسئله مشکلی ندارد تا حدی که از نظر فقهاء بلا اشکال باشد. اما اگر از روی قصد شد محل اشکال است که آیا این وضو با این حرمت جمع می شود یا دو حقیقت است؟ بنابر اینکه جمع بشود وضو اشکال دارد بنابر اینکه جمع نشود تقارن باشد یک عمل دارای دو تا حکم صورت نگیرد در این وضعیت اشکالی در کار نیست. امر مبتنی می شود به وحدت و تعدد، رای سید یزدی آنچه ظاهر کلام ایشان است بر تعدد است که «و ان قصدها» اما رای ای از بعضی از محشی ها خود این عروه هم بر این است که در صورتی که قصدی در کار باشد اشکال دارد و تعمد در حقیقت از سوی خود مکلف عمل را مبغوض درست می کند عمل که مبغوض شد صلاحیت و اهلیت برای تقرب ندارد.

 

نظر سید الحکیم و سید الخوئی انحصار مکان و عدم ان

سید الحکیم و سیدنا الاستاد قدس الله انفسهم الزاکیات می فرماید: مکان دو گونه است: یک مرتبه مکان منحصر است و مرتبه دوم این است که مکان منحصر نیست یعنی یک زن جایی برای وضو دارد که اگر وضو بگیرد رویت اجنبی است. زن یقین دارد که اگر اینجا وضو بگیرد رویت از اجنبی صورت می گیرد می فرماید: در این صورت وضو برایش لازم نیست و باید تیمم کند. چون وضویش مثل وضو در آب مغصوب است آب دارد اما مال مردم است مانع شرعی دارد. وضو می گیرد وضو الان مانع شرعی دارد عضو و دست زن را اجنبی می بیند مکان منحصر است هم سید الحکیم و هم سیدنا الاستاد می فرماید وضو ساقط است. و اما اگر مکان منحصر نباشد پس فرق می کند می تواند وضو بگیرد و وضویش باطل نیست به شرط اینکه قصد نداشته باشد. مکان منحصر که نباشد وظیفه اش وضو گرفتن است. وضو شرعیت دارد و رویت اجنبی اگر اتفاقاً باشد که مانعی ندارد و اگر قصد هم باشد محل اختلاف است براساس رای سید یزدی مبطل نیست. و علی التحقیق اشکال دارد وضو باید بگیرد و احتیاطاً تیممی هم بکند تا اینکه یقینی به انجام وظیفه حاصل شود. و اما در صورتی که وظیفه اش تیمم است اگر وضو بگیرد وضویش صحیح است براساس ترتب. محقق خراسانی قائل به ترتب نیست و سیدنا الاستاد قائل به ترتب است می گوید یک امر را اگر مخالفت کردید امر دوم تمام است و داعویت دارد و عبادت درست است. اما محقق خراسانی ترتب را قبول ندارد برای اینکه اگر قائل بشویم به ترتب کار منتهی می شود به جمع بین ضدین یا طلب ضدین از سوی شرع که ما نمی توانیم به آن ملتزم بشویم.

 

سوال:

پاسخ: در ضمیمه محرمه گفتیم که فعل محرم اگر از سوی خود مکلف ضمیمه بشود عبادت را باطل می کند و گفتیم که ضمیمه شدن فعل محرم فرقش با ریاء این بود که فعل محرم اطلاقا عبادت را باطل می کرد و ریاء در صورت تقارن باطل می کرد.

 

فعل محرم متاخر

یک سوالی اینجا است که آن فعل محرمی که اطلاقا عبادت را باطل می کند شما گفتید که ریاء بعد از عمل منقطع است واقعیت را از ما هو له تغییر نمی دهد و عبادت جداست این فعل محرم هم اگر مطلقاً باشد حتی متاخرش هم مبطل باشد با آن مبنای تحلیلی تطبیق نمی کند. متاخر تاثیر به متقدم ندارد متقدم شاکله و شروط توفر داشت و انجام شد اجزاء محقق شد یک عمل خلاف شرع بعدا ضمیمه شود مثل ریاء که ریاء بعد از عمل هم حرمت است بنابراین ریاء که بعد از عمل بود مبطل نبود اما فعل حرام را گفتیم که مطلقا مبطل است این حرمت متاخر است. منظور از حرمت متاخر این نیست که حرمت بعد از عبادت بیاید و عبادت را باطل کند حرمت یا فعل حرام با عبادت باید همیشه همراه باشد اگر از عبادت جدا بود آن مفهوم محقق نشده است. معنا و مفهوم ضمیمه شدن حرمت با عبادت این است که همیشه ضمیمه باشد اگر حرمت جدا و فعل حرام جدا و عبادت جدا در این صورت اصلا انضمام وجود ندارد بنابراین این نکته را گرفتیم که منظور از انضمام حرمت این است که فعل حرام با عبادت منضم باشد مطلقاً مبطل است. اطلاقش از هر دو جهت که مکلف ملتفت باشد یا ملتفت نباشد و مکلف در حین عمل خودش بداند که الان این کار را حرام انجام می دهد یا اصلا بعد از عمل متوجه بشود که این کار حرام را انجام داده. بنابراین منظور از اطلاق التفات مکلف است اما خود قضیه یک صورت دارد که فعل حرام با عبادت منضم باشد افتراق با تحقق موضوع تطبیق نمی کند. منظور از متاخر یعنی مکلف التفاتش متاخر است و اما انضمام حرمت یک صورت دارد حرمت یعنی کار حرام با عبادت انضمام داشت اگر مقدم یا موخر بود اصلا انضمام حرمت در کار نیست.

 

سوال:

پاسخ: گفتیم که اینجا در صورتی که عمدی باشد باطل است و در صورتی که عمدی نباشد حرمت خودش وارد بشود اتفاقا می آید و رویت اجنبی، این اشکال ندارد اما اگر عمدی باشد حرمت همراه با عبادت آن اشکال را دارد.

 

مسئله حج

سوال:

پاسخ: مسئله حج چند تا مرحله دارد: اختلاط بانوان با آقایان، مساس و ارتباط جسمی در حد فشرده بین مرد و زن و رویت اعضاء قطعا و برای وضو هم همین طور در مسئله حج یک مراحل مهمی داریم که نمی شود صریحا فتوا اعلام کرد و نمی شود مخالفت اعلام کرد فقط اجمالا با یک قاعده از کنار مسئله عبور می کنیم و آن قاعده این است که می گوییم فعلاً تطبیق احکام برای مکلف در آن شرائط ممکن نیست مگر اینکه از کل حج صرف نظر بشود و خارج از اختیار ما هم هست ضمام حرمین دست حکام نا اهل و ظالم است و آنها هم آنچه سلطان بخواهد رعایت می کنند و اما یک مقدار احکامی که از دست ما ساخته بود که می گفتیم زمان آقای بروجردی قدس الله نفسه الزکیه که ایشان یک کار را در جماعت مکه انجام داده و یک کاری هم سید بحر العلوم در طواف انجام داده. آنچه سید بروجردی انجام داده این است که در زمان آقای بروجردی نماز جماعت در مکه توسط همان ابنای عامه چهار تا نماز هم زمان بوده چهار جهت: حنفی و مالکی و شافعی و حنبلی. سید بروجردی دستور داد که نماز جماعت ها را یکی کنید. این یک مطلب بود. و مقدار مطاف را سید بحر العلوم که در مکه ساکن بوده یک سال درس می گفت زمان شرفاء بود و شرفاء هم سید بودند و شیعه بودند و بی عرضه بودند نتوانستند حرمین را حفظ کنند و نتیجه اش این ملک اردن است. سید بحر العلوم مقدار و اندازه مطاف را تعیین کرد یک خط مشکی کشیده شده بود که تا قبل از انقلاب بود و بعد از انقلاب که آمد دیگر سیاست آنها با تمام معنی ضد فقهاء و ضد شیعه آن خط را برداشتند. و درباره رمی جمره هم یک نامه ای از مکه نوشتند به قم روایتی از امام باقر که روایت بسیار مبسوطی از اینجا نوشته شد و جواب برای آنها رسید که طبق آن نامه امام باقر عمل کردند. و اما حکم اولی فقهی اختلاط نیست می شود دو نوبت بکند و خانم ها جدا طواف کنند و آقایان جدا. الان چند تا بخش از اطراف حرم را یعنی ایوان ها را اختصاص به بانوان می دهند ولیکن در اصل نماز جماعت هنوز هم مشترک اند به طور کل هرچند قسمتی را جدا کردند ولی در طواف هم مشترک اند و اینها طبق قانون اولی فقهی قطعا اشکال دارد ما می گوییم الان ضرورت است یا عدم قدرت ما یعنی فقه و شیعه برای تطبیق احکام. امر دائر است که از اصل حج رفع ید بشود یا احکام فقه تطبیق بشود که عدم جواز مساس مرد و زن اجنبی است طبیعتا حفظ مراسم حج اولی است براساس قاعده تقدم اهم بر مهم این وضعیت فعلاً مسکوت یعنی مورد تقریر فقهاء اعلام می شود و الا از لحاظ حکم فقهی آن وضوها در آن شکل هرچند وضوخانه های جدا و مستقل هست ولی وضعیت طوری است که علم اجمالی وجود دارد زن در وضو و حجاب در مراسم حج نمی تواند خود را از اجنبی محفوظ و مصون بدارد امکان عملی وجود ندارد. بنابراین براساس قاعده تقدم اهم بر مهم که اعتبارش اعتبار فقهی متسالم علیه و اعتبار قطعی عقلی کلامی است.

 

سوال:

پاسخ: جدایی مردان در زنان در حدی که بدنها با هم لمس نداشته باشد از ضروریات فقه است و در این بحثی نیست. ابنای عامه هم جایز نمی دانند مرد ولو از روی لباس بدنش با بدن زن اجنبی ارتباطش در حدی باشد که با هم دیگر با فشار راه بروند.این قضیه در فقه جدایی مرد و زن در این حد از ضرورات فقه است اگر بناء بشود که در این حد جایز باشد دیگر حدود بین اجنبی و غیر اجنبی باید حذف بشود این یکی از ضرورات است شکی در آن نیست. در زمان پیامبر و ائمه سوال است که شاید مردان و زنان با هم طواف می کردند ولی در این حد ازدحام نبوده است مثل یک راهی که مرد و زن راه می روند می توانند خودشان را حفظ کنند پس همراهی در طواف در زمان ائمه و معصومین دلیل بر طواف مشترک الان نمی شود که در آن زمان جمعیت فشرده نبود بدنها با هم از نزدیک محکم تماس نمی گرفتند بنابراین در اصل مسئله که اشکال وجود دارد شکی نیست اما جوازش را گفتم براساس قاعده و براساس ضرورت ما می توانیم این مطلب را تقریر کنیم و برای بانوانی که می روند در کاروان ها هم توصیه کنیم که تا می توانند هم در نماز جماعت که بروند آن ایوان هایی که مخصوصا بانوان است پیدا کنند و اما در طواف باید دسته جمعی بروند اطرافش هم مردان مومن و محرم ها احاطه کنند در وقت خلوتی. اگر بگویید سخت است حفظ دین و تقوا سخت است و باید رعایت بشود. در صورتی که امکان داشته باشد این کار را انجام بدهد. اما اربعین و حرم های معصومین قسمت بانوان و آقایان جداست. در زیارت اطراف ضریح جداست اما اینکه می گوییم در مسیر و راه ازدحام هست ولی یک زن می تواند خودش را حفظ کند و اجباری نیست. ببیند جایی که می رود در بین مردان باید احتیاط کند اما این دلیل نمی شود بر اینکه بگوییم زیارت اربعین چنین اختلاطی هست که شرع اجازه نمی دهد. مرکز شلوغ و ازدحام خود حرم است خود حرم مردها جدا و زنان جداست. مسیرها را باید خودشان انتخاب کنند اما خود مراسم حرم قسمت بانوان و آقایان جداست و اشکالی در زیارت و مراسم زیارت اصلا وجود ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo