< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اما السمعه

سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه در ادامه بحث از ریاء و عجب می رسد به سمعه. می فرماید: «و اما السمعه فان کانت داعیه علی العمل او کان جزءا من الداعی بطل و الا فلا کما فی الریاء» می فرماید: پس از بحث ریاء‌ و عجب، سمعه اگر در وضعیتی بود که مقصود اصلی برای عمل عبادی بود یا جزء از مقصود و داعی بود مبطل عبادت است که در بحث ریاء خواندیم.

 

فرق سمعه و ریاء

فرق بین ریاء و سمعه گفته شد که سمعه همان ریاء است با یک فرق که ریاء می خواهد عمل را به چشم مردم بکشد و ارائه بدهد یعنی ببینید من این گونه نماز می خوانم به رویت دربیاورد و سمعه آن است که عبادت را به گوش مردم برساند از سمع است. الان سید هم عنوان سمعه را که بیان می کند درست مثل ریاء همان حکم را درباره سمعه هم اعلام می کند. من سُمعه می گویم برای اینکه در اصطلاح عرفی عراقی نجفی سُمعه می گویند و الا از لحاظ ادبیات سَمعه درست باشد. سمعه معنایش معلوم است.

 

نظر سید الخوئی در سمعه

سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه درباره سمعه می فرماید: سمعه از دو حال بیرون نیست: یا جزء ریاء هست که همان تظاهر به عبادت و نشان دادن عبادت خود برای مردم است منتها به گوش مردم رساندن. به شما خبر می دهد که بگویید من کسی هستم که این ساعتی که شما می روید طرف کار من می روم به مسجد، این به گوش مردم رساندن.[1]

سوال:

پاسخ: تعریف ممکن است بعد از عمل باشد در ریاء بحث کردیم که بعد از عمل مبطل نیست در حین عمل است. خبر بدهید مبلغ دارد یا خودش به کنایاتی می گوید شما بروید آن طرف من می روم این طرف به گوش مردم می رساند که من این ساعت مشغول عبادتم. سیدنا الاستاد می فرماید که یا ریاء است که گفته شد و اگر ریاء موضوعاً و حقیقتاً نباشد حکماً ریاء است.

 

نصوص در مورد سمعه

می فرماید: در این رابطه نصوص به ما کمک می کند که در بعضی از نصوص یک اطلاقاتی آمده است که آن اطلاقات محتوای سمعه را برای ما اعلان می کند. از آن نصوص که این حدیث سندش معتبر است احمد بن محمد بن خالد برقی فی المحاسن عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن هشام بن سالم عن ابی عبدالله علیه السلام «قال یقول الله عزوجل انا خیر شریک فمن عمل لی و لغیری فهو کمن عمله لغیری».[2] سمعه و ریاء از لحاظ محتوا همین است یعنی برای غیر عبادت می کند. کسی که برای غیر عبادت کند سرنوشتش همین است که گفته شد. مضافا بر این روایت که سندش درست و مدلولش هم سمعه و ریاء را می گیرد برفرض که سمعه ریاء نباشد براساس این دلیل مبطل صلاه است یعنی عمل ریائی و سمعه ای برای خدا نیست عبادت شرعی و الهی و قربی نیست. مضافا بر این می فرمایند: دو روایت دیگر داریم که در این دو روایت سمعه با ریاء عطف شده است ردیف هم قرار گرفته است یعنی از یک سنخ و یک باب است. عنهم یعنی عن عده من اصحابنا عن سهل و عن علی بن ابراهیم عن محمد بن عیسی بن عبید عن محمد بن عرفه، در این سند اشکالی که به ذهن می آید نسبت به سهل که اولا «الامر فی سهل سهل» و ثانیا عن سهل و عن علی بن ابراهیم، سهل تنها نیست. اشکال فقط نسبت به محمد بن عرفه است که توثیق خاص برایش نیامده اما موثقین مثل محمد بن عیسی بن عبید و علی بن ابراهیم به آن اعتماد کرده است بر مبنای ما خالی از اعتبار نباشد. در هر صورت محمد بن عرفه هم امتیاز دیگرش این است که از اصحاب امام رضاست. در رجال گفته می شد که مصاحبت امام امتیازی ندارد ما گفتیم که مصاحبت اگر ثابت بشود قطعاً امتیاز دارد. و گفته شد که گاهی دیده می شود که بعضی از اصحاب فسقه بودند، جوابش را دادیم که «ما من عام الا و قد خص» یک چیز طبیعی است می گوییم اصحاب امام اهل فضیلت و امتیازند نه اهل عصمت. گاهی بشر است از جمع یک فاسدی دیده می شود اما به طور عمده اصحاب زیر نفس نورانی امام اینها قطعا از یک امتیازی برخوردار هستند. ما که وثوق به صدور سبک ما سبک مشهور بود که برای اعتبار روایت وثوق به صدور روایت از معصوم. این وثوق ممکن است از یک امتیازات و قرائن به دست بیاید. ممکن است از طریق واحد صحت سند به دست بیاید و ممکن است از قرائن به دست بیاید. این شخص ابن عرفه که از اصحاب امام رضا هست و امام رضا سلام الله تعالی علیه هم با ایشان فرمایشی که دارند معلوم می شود که رابطه زیادی داشته و بعد هم محمد بن عیسی که نقل می کند و بعد هم که کلینی هم این راوی را در جمع روات آورده. و بعد هم مضمونش با مضمون روایت معتبری هم موافقت دارد این چهار تا امتیاز برای آدم وثوق به صدور ایجاد کند. «قال لی الامام الرضا علیه السلام ویحک یابن عرفه اعملوا لغیر ریاء و لا سمعه»[3] با تهدید و تنبیه می فرماید: وای بر تو، باید عمل کنی بدون ریاء و بدون سمعه. دستور آمده با یک تاکید خاص که عملت به دور از ریاء و سمعه باشد. در اینجا کلمه سمعه با ریاء عطف شده است یعنی هر دو هم سنخ و از یک باب هستند. منتها ریاء از جهت رویت و سمعه از جهت سمع و استماع است.

 

سوال: لحن روایت نشان می دهد که راوی مورد اعتماد امام نبوده،

پاسخ: این «ویحک» تاکیدی است که امام توجه داشته است که تو این جوری باید باشی. کارت باید مورد قبول شرع باشد. با یک توجه خاص امام مطلب را به ایشان بیان فرموده اند توجه خاص اشعار دارد که این فرد خدمت امام مصاحبت زیادی داشته در یک صحبت ابتدائی این گونه توجه معمولا مسطر نیست.

 

سوال: روایت جهت دارد

پاسخ: ما می خواهیم از این بیان آن مطلوبی که داریم استفاده کنیم. بیان که این نیست که بگوید در روایت ایها الناس ریاء و سمعه یکی است منتها سیاق و ساختار و ترکیب و بافت کلمات نشان می دهد که ریاء پشت سر سمعه آمده است یک حکم هم دارد و عطف شده است معنایش این است که یک حکم دارند. این برای ما کافی است. روایت دوم عبارت است از روایتی که این روایت براساس رای سیدنا الاستاد هم معتبره است. معتبره ابن قداح عن ابی عبدالله علیه السلام عن ابیه علیهما السلام «قال قال علی علیه السلام اخشوا الله خشیه لیست بتعذیر و اعملوا لله فی غیر ریاء و لا سمعه فانه من عمل لغیر الله وکله الله الی عمله یوم القیامه».[4] ریاء و سمعه در یک ردیف قرار گرفتند و یک حکم دارند نشان می دهد که از یک سنخ هستند و فرق ظریفی دارند که زاویه ریاء رویت است و زاویه سمعه سماع است. در هر صورت همان طوری که در متن آمده است اگر داعی اصلی سمعه باشد که در ریاء گفتیم نماز قطعا باطل است. و اگر جزء از داعی باشد باز هم باطل است با شرحی که در بحث ریاء مفصل داشتیم. درباره سمعه مطلب روشن و جایی برای بحث نداریم.

 

اما ضمیمه الراجحه

اما عنوان بعدی که می فرمایند: «اما ضمیمه الراجحه» که این مورد ابتلاء هم هست. یک مطلبی است قابل توجه یک مکلف وضو می گیرد یک امری ضمیمه می شود می داند این جوان وضو بلد نیست وضو می گیرد که این جوان وضو گرفتن را درست بیاموزد. اگر کسی به قصد تعلیم باشد یا مثلا قرائت را می خوانید حواس تان هست اهل خانه و دوستی که قرائتش اشتباه است قرائت درست می خوانید اینها را چه کنیم؟ ضمیمه راجحه است و همین طور ضمیمه راجحه زیاد است حرم می روید با دوست تان نزدیک حرم که رسیدید می گویید من رفتم حرم قصدتان این است که طلبه ای که قم هست و حرم نرود جای تاسف است. و یک تبلیغ هم می شود. اینها ضمیمه راجحه است. اگر با عمل عبادی امری که راجح باشد ضمیمه شود چه حکمی دارد؟ در مثال کسی وضو می گیرد قربه الی الله داعی اصلی قصد قربت است ولی یک ضمیمه هم دارد و آن این است که فردی که در کنارش نشسته است طریقه وضو گرفتن را آموزش ببیند و یاد بگیرد یک ضمیمه راجحه است.

 

نظرات فقهاء در حکم ضمیمه راجحه

در این رابطه صاحبان آراء فقهاء قدس الله انفسهم الزاکیات فرموده اند که این ضمیمه هیچ اشکالی ندارد. از جمله صاحب مدارک الاحکام شرح شرائع الاسلام سید محمد عاملی می فرماید: «لا خلاف فی صحه العباده مع ضمیمه راجحه»[5] می گوید خلافی نیست بین فقهاء که عبادت با ضمیمه راجحه درست است و اشکال ندارد. و همین طور در مشارق الشموس که شرح بر دروس شهید است که گفته می شود مشارق الشموس خیلی بحث مبسوط وکافی دارد. فقیه خوانساری در مشارق الشموس می فرماید: صحت این گونه عبادت مورد اتفاق فقهاء است.[6] فقهاء اتفاق دارند بر اینکه اگر به عبادت امر راجحی ضمیمه شود عبادت درست است و اشکالی ندارد. صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: ضمیمه راجحه بر عبادت اشکالی ندارد مضافا بر اجماع که گفت شد و مضافا بر اینکه ضمیمه راجحه تاکّد می آورد و افضلیت به وجود می آورد. مضافا بر این روایات و اخباری وارد شده است در موارد کثیری از جمله درباره وضو و نماز به قصد تعلیم نماز می خوانی تا یک نوجوان یا یک کسی که نماز را بلد نیست بفهمد که نماز این گونه است و وضو این گونه است. و اطاله رکوع برای انتظار، امام جماعت رکوع را ادامه می دهد تا ماموم برسد و همچنین اعطای زکات برای ترویج که زکات تبلیغ و ترویج بشود. و همین طور تکبیره الاحرام به قصد اعلام که نماز اقامه شد. این دسته از موارد روایات و نصوص دارد از جمع این موارد یک مطلب به دست می آید و آن این است که ضمیمه راجحه اشکالی ندارد.[7] شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: این مطلب درست است همان که در مشارق الشموس هم گفته شده اتفاق. ولیکن باید توجه کرد که این ضمیمه بالتبع باشد و قصد اصلی قصد قربت باشد. اگر قصد قربت قصد اصلی و داعی اصلی بود و ضمیمه بالتبع بود اشکال ندارد اما اگر ضمیمه اصلی شد و انجام عبادت بالتبع اشکال دارد و موجب بطلان خواهد شد.[8] یعنی باطل شدن آن گونه عبادت بعید به نظر نمی رسد. فقیه همدانی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: این ضمیمه نه تنها اشکال ندارد که در حقیقت وصفی می شود که افضل الافراد درست کند. آن فردی و آن مصداقی که یک ضمیمه راجحه دارد افضل است نسبت به آن افرادی که این ضمیمه را ندارند. مثلاً اگر کسی می خواهد صدقه بدهد و برای رحم خودش و برای عالم دینی صدقه بدهد و در حال صدقه دادن بداند که باعث مسرت این ارحام هم می شود این افضل الافراد است ضرر که ندارد افضل الافراد هم خواهد بود. مثلا از جمله فرزندی قربه الی الله نماز می خواند ولی می بیند که پدر و مادرش خوش اش می آید می رود آنجا یک تعقیب مفصلی برای نمازش دارد برای خداست ولی در ذهنش می آید که پدرش می بیند و خوشحال می شود افضل الافراد است هیچ مشکلی ندارد. بنابراین در ضمائم راجحه مشکلی در کار نیست. اما بحث ادامه دارد اگر راجحه نباشد و مباح باشد چه می شود و بعد هم راجح یا مباح در حین عبادت مورد قصد نباشد بعد از عبادت به ذهنش بیاید که من چنین کار خوبی انجام دادم و یا اینکه خودش قصدش خدا و امر شرعی و مولوی است اما می خواهد از باب حکایت هیچ غرضی ندارد هرچند کسی که این کار را می کند خالی از غرض نیست ممکن است غرض اش غرض مشروعی باشد اگر غرض اش مشروع بود که تحت عنوان ضمیمه راجحه می آید و اگر هیچ غرضی نباشد که به ندرت پیش می آید که باز هم بحث می کنیم که عبادت خالص باشد در موقع انجام قبل از آن و بعد از آن اگر ریاء و سمعه ای صورت بگیرد تطبیق به عبادت نمی کند به تعبیر سید الحکیم این گونه ریاء و سمعه و تظاهر که قبل و بعد باشد با خود عمل تطبیق نمی کند جدا از عمل است باید ازش اخلاقاً اجتناب کرد ولی عبادتاً و عبودیتاً ضرری به عبادتش وارد نمی کند. تتمه بحث ان شاء الله فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo