< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/08/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بحث در مورد اخلاص و ریاء در نیت وضو

بحث از نیت وضو بود. آنگاه به مناسبت فقهاء بحث را مربوط کرده اند یا ارتباط داشته است به اخلاص و ریاء. بحث اخلاص و ریاء که ضدین لا ثالث لهما است

 

اقسام اخلاص و مراتب عبادت

درباره عبادت بحث شد اخلاص را معنا کردیم و گفتیم که معنای اخلاص به اعتبار سه معنای اصطلاحی دارد: اخلاص در اعتقادات، اخلاص در اخلاق، اخلاص در عبادت. حدیثش را هم گفتیم که اخلاص در اعتقادات همان «وكَمَالُ تَوْحِيدِه الإِخْلَاصُ لَه، وكَمَالُ الإِخْلَاصِ لَه نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْه»[1] که شرح دادیم. و بعد سوالی شد که اخلاص مراتب دارد، گفتیم اخلاص به اعتبار متعلق اقسام دارد ولی فقهاً‌ مراتب دارد امرش دائر است بین وجود و عدم. چون اخلاص را فقهاً معنا کردیم و متن از جواهر و طهارت شیخ انصاری که اخلاص امتثال امر خداست داعی امر خدا باشد در عمل این اخلاص است. خالصا فقط داعی امر خداست. چرا نماز می خوانی؟ نصی هم آمده بود که کسی گفت من منافق شدم، امام گفت در خانه که نماز می خوانی برای کی می خوانی؟ برای دستور خدا، فرمود پس اخلاصت محقق است. و بعد عبادت مراتب دارد: عبادت سه مرتبه دارد که از این سه مرتبه در نصوص که با مدرک گفتیم هم بحار، هم تحف العقول و نهج البلاغه، روایت از سید الشهداء و امیرالمومنین که درجه اول عبادت تجار، و درجه دوم عبادت عبید، و درجه سوم عبادت احرار که افضل الاقسام است.

 

مرحله عباد صالح و ابرار و متدینین

در این رابطه تعابیر معرفتی آمده است که مرحله اول از عبادت که عبادت تجار بود آن عبادت را در اصطلاح معرفتی می گویند مرحله عباد صالح که پایبند به واجبات و محرمات هست. مرحله دوم که عباد عبید بود آن را می گویند خوبان اند و ابرارند ولی آرزویشان بهشت است، ترس از جهنم دارند. مرحله سوم مرحله مقربین است که مقربین چیزی نمی خواهند فقط رضایت خدا را می طلبند فقط لوجه الله عبادت می کنند. لذا گفته می شود که ابرار بهشت آرزو می کنند و مقربین آرزوی بهشت اند. بهشت مقربین را آرزو می کند «ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِينَ».[2]

 

فرق ایمان و اخلاص

سوال:

پاسخ: ایمان در مرحله عمل هم ادامه دارد ولیکن حقیقتاً تطور ایمان تحقق ایمان قبل از مرحله عمل است. مرحله اعتقادات است. تا مرحله عمل ادامه دارد ولی با عمل همیشه درآمیخته نیست. مرحله ایمان همان اعتقاد به خدا و به پیامبر و به امامت و معاد است و اخلاص از اوصاف عمل عبادی است بعد از داشتن ایمان به خدا انسان عمل را خالصا لوجه الله یعنی داعی فقط امر خدا باشد این می شود اخلاص. دیگر آن معنای اخلاقی نیست که مبالغه در آن باشد و آن معنای عقیدتی نیست که «کمال التوحید»‌ و «نفی الصفات» بود دو تا خصوصیت داشت کمال توحید در مبدا و نفی الصفات در منتها. و اما در نقطه مقابل که ریاء‌ را بحث کردیم، منظور از ریاء‌ محرم فقط ریاء در عبادت است. شیخ انصاری می فرماید و صاحب جواهر که ریاء‌از ماده رویت گرفته شده عمل را به چشم مردم جلوه بدهد از باب رویت. سمعه یعنی عمل خودش را به گوش مردم برساند. فرق هر دو فرق حیثیتی است من حیث الرویه ریاء است و من حیث الاسماع سمعه است. در بحث ریاء ادله کتاباً‌ و سنتاً و اجماعاً و ضرورتاً‌ گفته شد که ریاء‌ مبطل عبادت است و در نصوص آمده بود مکرر که ریاء‌ شرک است. تا اینجا گفته بودیم و اما تفصیل بحث: در بحث تفصیلی ریاء به این گونه مورد بحث قرار می گیرد که آیا ضم شئ ای به نیت وضو فقط به عنوان ضم شئ ای ریاء‌حساب می شود یا حساب نمی شود؟ این بحث تفصیلی که صاحب جواهر،‌ شیخ انصاری، فقیه همدانی در مورد شرح شرائع بحث می کنند و سیدنا الاستاد که بحث عروه بحث می کند هماهنگ درباره اقسام ریاء که در حقیقت این اقسام مربوط می شود به مصادیق ریاء بحث می شود که بحث عملی هم هست و قابل توجه هم هست. محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «اذا ضم الیها امر کالتبرید صح العمل و یجزی الوضو»[3] می فرماید: اگر در بحث نیت وضو با نیت وضو یک شئ دیگری ضمیمه شود مثلا تبرید وضو می گیریم جسم ما خنک بشود سرد شود آیا این سرد شدن هم در نظر ماست، داعی امر خدا هم مطلب اصلی است، این اشتراک در قصد ضرری دارد یا ندارد؟ این مطلب را که ایشان فرموده اند بحث تفصیلی پا گرفت.

 

ضمیمه شئ ای به قصد قربت چهار صورت دارد

در این رابطه صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه وارد این بحث می شود می فرماید: بحث در حقیقت به چهار صورت تصور می شود: صورت اول این است که مقصود اصلی داعی امر الهی باشد و ضمیمه شئ تبعی باشد بالتبع یک حالی را و یک وصفی را هم قصد بکند مثل تبرید. در این صورت می فرماید: همان طور که محقق حلی فرموده اند عبادت درست است به داعی امر صورت گرفته است انضمام شئ خفیفی از مباح اشکالی وارد نمی کند. و بعد می فرماید: صورت دوم این است که داعی قربت و داعی امر خدا با امر دیگر که برای وضو داعی شده باشد هر دو به عنوان یک داعی مستقل باشد یعنی اگر داعی امر نبود هم می توانست آن داعی امر خارجی داعی برای وضو باشد و اگر آن امر خارجی نبود هم می توانست داعی امر تنها داعی برای وضو باشد دو داعی مستقل. اگر هر دو داعی مستقل بود در این صورت باز می فرماید گفته می شود که وضو درست است ولیکن علی اشکال،‌ خالی از اشکال نیست برای اینکه داعی غیر قربی یک داعی مستقل هست. در این رابطه فرض کنید کسی آبی دارد برای وضو، داعی وضو امر خداست داعی دیگر هم دارد که اگر این آب را مصرف نکند ممکن است بیاید این آب را جای دیگر مصرف کنند از آب استفاده می کند آب خوبی هم هست و اگر خود وضو داعی امر خدا هم نبود این داعی کافی بود که آب الان هست و از این آب استفاده کند. در این جا گفته می شود که وضو درست است به داعی امر خدا انجام شده است. اشکال هم ندارد که یک داعی مستقل دیگری هم باشد. برای اینکه قصد داعی امر مشروط به این نیست که یک داعی دیگری هم نباشد چنین شرطی در قصد داعی امر وجود ندارد. این دو صورت، در این دو صورت حکم به صحت جا دارد. قسم سوم این است که عکس قضیه باشد، یک داعی دیگری اصلی است اما وضو ضمنی و تبعی هست. کاملا وضو برای چیز دیگری قصد می کند وضو می گیرد که در جمع متوضیان باشد اینها همه متوضی اند من هم می خواهم در جمع متوضیان باشم. راهپیمایی اربعین می روم همیشه در وسط راه با وضو باشم قصد امر خدا تبعی می شود در قافله متوضیان همراهی می شود اصلی. اگر عکس شد امر دیگر غیر از داعی امر خدا اصلی شد و امر خدا تبعی شد در این جا می فرماید «الاقوی البطلان» و یا اینکه داعی امر خدا بود و امر دیگر ولیکن به نحو مشترک، به این معنا که هر کدام داعی مستقل نیست هر کدام جزء داعی هست مجموعاً داعی غیر شرعی و داعی شرعی می شود سبب برای گرفتن وضو. در این دو صورت می فرماید: اقوی بطلان است. صورت اول که معلوم است، صورت دوم شرک شد بطلان نیت به واسطه شرک که ریاء فرد بارزش است نیت اگر شرک داشته باشد آلوده به شرک باشد باطل است. حالا آن شریک غیر الله است غرض نفسی دارد یا ارائه هست که ریاء بشود یا سمعه هست که اسماع بشود. شریک باشد امر دیگر در کنار امر شرعی مبطل هست و وضو را باطل می کند. برای اینکه اخلاص صورت نگرفته «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ»[4] ‌ اخلاص که نبود عبادت نیست. قسم سوم امر دیگر اصلی است و امر شرعی تبعی است. و قسم چهارم این است که اصلا امر دیگر فعل حرام است آنکه شریک قرار گرفته است در نیت فعل حرام است یعنی ریاء است در این صورت می فرماید در صورتی که ریاء بشود بلا اشکال عمل ثواب ندارد. در این امر مرحرم صاحب جواهر می فرماید: اگر قصد ریاء باشد در این صورت بالاجماع این گونه عبادت ثواب ندارد.[5] علامه حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «اذا دخله الریاء بطل» اگر به نیت ریاء داخل بشود این عبادت باطل است.[6]

 

قصد ریاء مبطل عبادت است مشهوراً

و صاحب جواهر در ادامه می فرماید: اما بطلان علی المشهور هست. برای اینکه سید مرتضی علم الهدی قدس الله نفسه الزکیه فرموده اند که ریاء عمل را باطل نمی کند. متن کلام سید را بخوانم کتاب انتصار در اواسط مسئله و بحث از کلمه مقبول به میان می آورد می فرماید: «لفظه مقبول یستفاد بها فی عرف الشرع امران: احدهما الاجزاء کقولنا لا تقبل صلاه بغیر طهاره» این یکی از معانی مقبول است. «و الامر الآخر الثواب علیها» و امر دوم از لفظه مقبول این است که ثواب بر آن عبادت مترتب نمی شود. هرچند اجزاء هست «کقولنا ان الصلاه المقصود بها الریاء غیر مقبوله بمعنی سقوط الثواب و ان لم یجب اعادتها»[7] این بیان سید است در کتاب انتصار که فرمود منظور از قبول دو معنی است: یکی اجزاء‌ و یکی هم نفی ثواب. نفی ثواب را مثال می زنند درباره عبادتی که قصد شود به آن عبادت ریاء ثواب ندارد اما اجزاء‌هست و اعاده واجب نیست. اجزاء‌هست برای اینکه قاعده اجزاء جاری می شود. قاعده اجزاء جایی جاری می شود که تطبیق ماتی به، به ماموربه مورد اجزاء بود. هر کجا ماتی به، به ماموربه تطبیق کند اجزاء قهرا می آید. اینجا ماتی به فرض این است که درست مثل ماموربه آمده است امر هم هست اگر بگوییم امر قصد نشده، امر هم قصد شده ولی یک ریائی هم اضافه شده در کنار امر به عبادت در اینجا نتیجه اش این می شود که ثواب از دستش می رود این گونه عبادت ثواب ندارد که در نصوص هم آمده است «انا خیر شریک»‌ اگر کسی برای من در عبادت شریکی در نظر بگیرد عبادت مال همان شریکش باشد نه برای من پس ثواب ندارد طبق آن روایت. گویا نظر سید به آن روایت هم افتاده باشد که خواندیم در کتاب وسائل جلد اول باب هشت و باب دوازده و باب ششم و باب یازده از ابواب مقدمه عبادات، نتیجتاً ریاء نفی ثواب می کند اما اجزاء برای عبادت هست براساس دلیلی که گفتیم. این بیان سید را صاحب جواهر، شیخ انصاری، فقیه همدانی، سیدنا الاستاد مورد نقد قرار دادند شرح مفصلی که ان شاء‌الله نقدش را فردا بیان بکنم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo