< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نیت در وضو و وجوه قربیه

آنچه تا به حال درباره نیت در وضو گفته شد به این نتیجه قطعی رسیدیم که نیت فقط قصد امتثال امر خداست. این معنای تحقیقی و کامل و مطابق با فهم فقهاء است. و اما خصوصیات دیگر یا به عبارت دیگر وجوه قربیه دلیل دارد و وجهی دارد که با نیت اضافه شود یا وجهی ندارد؟

 

وجوه قربیه از نظر مشهور و معنی انها

فقهاء در این رابطه بحث دارند سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه با عنایت و توجه به آن اقوال و آن وجوه قربیه در متن اشارتی دارد می فرماید: «و لا یجب نیه الوجوب و الندب لا وصفا و لا غایتاً و نیه وجه الوجوب و الندب بان یقول اتوضو الوضوء الواجب» تا به آنجا که می فرماید: «لا یجب قصد رفع الحدث او الاستباحه علی الاقوی» این وجوه قربیه را سید لحاظ کرده اند. در ابتداء وجوه قربیه که مشهور از آن وجوه بحث می کنند عنوان کنیم و معنایش را بفهمیم آنگاه ببینیم متن در این رابطه چه حکمی اعلام می کند. توجه کنید وجوه قربیه علی المشهور سه چیز است: 1. قصد وجه، 2. قصد تمییز، 3. قصد غایت. این سه وجه معروف و مشهور است.

 

اما قائلین به عدم وجوب قصد وجه

و مشهور بر این است که نیت وجه معتبر است. از منظر مشهور نیت وجه اعتبار دارد. منظور از نیت وجه و تمییز و غایت چیست؟ آنچه فقهاء گفته اند نیت وجه را به این شکل معنا کرده اند که نیت وجه در عبادت یعنی هر عبادتی که انجام می دهیم وجه وجوب و استحباب آن را قصد کنیم. و اما نیت تمییز جایی است که بین مصادیق عبادت تمییز و تشخیص اعلام کنیم. مثل اینکه نماز ظهر و عصر که هر دو مثل هم هستند در نیت مان معین کنیم که این نماز ظهر است یا این نماز عصر است. و یا دو رکعت واجب صبح که تمییز بدهیم این خود نماز واجب است یا این نماز نافله صبح است این تمییز است. تعبیر تمییز یک عبارت دیگر هم دارد درباره تمییز لفظ تعیین هم بکار می رود. که گاهی گفته می شود تعیین قصد شود و گاهی گفته می شود تمییز قصد شود. و اما غایت: منظور از غایت غرض عبادت است این غرض اگر در ذهن بود طبق اصطلاح به آن غرض داعی گفته می شود و همین غرض اگر به اعتبار وجود خارجی اش بود به همین غرض غایت اطلاق می شود. مثال: حصول طهارت شرعی که غرض وضوست اگر در ذهن قصد کردید می شود داعی و اگر آن تحقق خارجی اش را قصد کردید بعد از انجام کار می شود غایت. فرق داعی و غرض اولاً من حیث المحل هست که محل داعی ذهن است و محل غایت واقع است و ثانیاً فرق زمانی دارند که داعی در ابتدای عبادت وجود دارد و غایت پس از انجام عمل. این مقدار فرق بین غرض و غایت که در فقه و اصطلاح اصولی ها گفته می شود یک مشابهتی با اصطلاح فلسفه هم دارد که در فلسفه خواندید علت غائی درحقیقت علت فاعلی است این اشاره به همان مطلب یا مسانختی به آن مطلب هم دارد علت غائی که حصول طهارت است در حقیقت می شود علت فاعلی یعنی داعی و محرک در ذهن عامل. پس از این به متن توجه کنیم: در متن سید فرموده است «لا یجب نیه الوجوب و نیه الندب لا وصفاً و لا غایتاً» واجب نیست در نیت عبادت که نیت وجه کنیم یعنی نیت وجوب این عمل را نه وصفاً و نه غایتاً. وصفاً که بگوییم «اتوضو الوضو الواجب» نه غایتاً که بگوییم «اتوضو لوجوبه» غایت قرار بدهیم در هر صورت واجب نیست. سومین مطلبی که می فرماید این است که «بان یقول اتوضو الوضوء الواجب او لوجوبه او ندبه او اتوضو لما فیه من المصلحه»[1] این فراز سوم منظورش این است و در جای دیگر تصریح شده است نیت وجه و نیت غایت و نیت وجه وجوب. فرق است بین وجه واجب که مشهور و معروف از نیت وجه نیت وجه واجب است. سید نیت را دو قسم اعلام می کند: نیت وجه عمل و نیت وجه وجوب عمل. منظور از نیت وجه عمل که گفته شد وجوب یا استحباب. و منظور از نیت وجه وجوب قصد مصلحت و ملاک است که ملاک وجوب است. پس هر سه وجه در نیت واجب نیست. این وجوه قربیه که گفته شده است هم قائل دارد و هم دلیل. قائلین به نیت وجه اشاره شد مشهور است مشهور می فرمایند: نیت وجه لازم است. به عنوان ارائه مدرک و مستند محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «و کیفیتها قصد الوجوب او الندب»[2] یعنی نیت وجه، نیت وجه از کیفیت نیت عبادت است. پس نیت وجه یعنی نیت وجوب و ندب برای عبادت و محقق حلی فرمودند که کیفیت نیت عبادت نیت وجه است. نیت وجه از کیفیات نیت عبادت است که باید نیت کنید که وجوب یا ندب که جزء کیفیت می شود. اما علامه حلی قدس الله نفسه الزکیه کیفیت نیت عبادت قصد وجوب و یا ندب است ایشان هم این مطلب را اعلام می کند اما دلیل: دلیل را به طور مستند از تذکره نقل کنم علامه حلی می فرماید: مسئولیت و وظیفه مکلف این است که عبادت را بما هو وجه العباده انجام بدهد به عبارت دیگر عبادت را با وصف عبادیت انجام بدهد. عبادت با وصف عبادیت همان عبادتی است که وجه آن در نظر گرفته شود و قصد شود و الا عبادت با وجه عبادت انجام نگرفته است. بنابراین نیت وجه در قصد عبادت یک مطلبی است که جزء کیفیت نیت عبادت می شود.[3] اما توضیح: خلاصه استدلال از این قرار است که عبادت باید صورت و خاصیت عبادت شرعی داشته باشد و الا عبادت عمل عبادی باشد صلاه باشد صوم باشد در واقع ولیکن صورت و وصف عبادت را نداشته باشد با وجه شرعی صدق عبادت نمی کند. و وجه شرعی عبادت هم همان وجوب و ندب است. بنابراین در نیت که قصد عبادت می شود قصد درست عبادت آن است که با وجه شرعی قصد بشود. تا اینجا قول به وجوب قصد وجه شرح داده شد و دلیل اعتبارش هم گفته شد. اما رای بر عدم وجوب قصد وجه: در این رابطه صاحب نظران شرحی دارند که به طور خلاصه از این قرار است: 1. صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه درباره اعتبار نیت وجه بحث و تحقیق به عمل می آید در نهایت امر دلیلی بر وجوب قصد وجه به عنوان یک دلیل معتبر مطرح نمی شود.[4] از ضمن کلام ایشان این نکته را می توان استفاده کرد که نیت وجه نیاز به دلیل دارد و دلیلی در این رابطه وجود ندارد و قصد قربت کفایت می کند. رای دوم: شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه وجوب یا قصد وجوب و ندب را ذکر می کند و یادآور می شود در نهایت امر به دلیلی نمی رسد بحث که آن دلیل مدرک باشد برای قصد وجوب و ندب در نیت عبادت.[5]

 

نظر سید الخوئی و وجوه قربیه

3. سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه مطلبی را که بیان می کند که از این قرار است، می فرماید: درباره نیت عبادت که گفتیم قصد امر کافی است داعی امر الله باشد کفایت می کند اما وجوه قربیه دیگر که گفته می شود به طور خلاصه از این قرار است: 1. قصد وجه، 2. قصد غایت، 3. قصد وجه وجوب یا قصد وجه حکم، 4. قصد اثر که عبارت است از رفع حدث و استباحه صلاه، 5. قصد موجب که عبارت است از قصد نواقض نوم و حدث، 6. قصد غایت خود وجوب این عبادت که مثلاً غایت برای وجوب وضو وجوب صلاه باشد. این موارد گفته شده است. سید همه این موارد را عنوان می کند که در مجموع می شد پنج مورد. این پنج مورد از قصدها که گفته شده است در بیان فقهاء آمده است و مشهور قصد وجه را معتبر اعلام کرده است. و اما در جمع این قصدها قصد تمییز که یک جایگاه خاصی دارد به این معنا که گفته می شود عبادت منوی است و نیت عبادت که متعلق به منوی است منوی باید مشخص باشد. و آن تشخیص منوی یعنی همان تعیین. تعیین یعنی قصد تمییز. بنابراین قصد تمییز در عبادت لازم خواهد بود. چون نیت است و منوی و طبیعت منوی اقتضاء می کند که تعیین داشته باشد که قصد تمییز به عبارت دیگر قصد تعیین است. این قسمت و این قصد وجه از وجوه قربیه از حساسیت و جایگاه خاصی برخوردار است. در این رابطه گفته می شود فقهاء به طور مکرر یادآور شده اند از صاحب جواهر و فقیه همدانی و شیخ انصاری و سیدنا الاستاد که قصد تعیین در عبادت هیچ شبهه و اشکالی ندارد و تعیین لازم است. برای اینکه کسی که عبادت انجام می دهد یک عمل مجهول را که نمی تواند عبادت قرار بدهد بنابراین تعیین یک شرط قطعی است باید تعیین در حال نیت صورت بگیرد. در برابر تعیین مجهول قرار می گیرد و عبادت مجهول عبادت نمی شود. جواب این دلیل نسبتاً محکم و مستحکم را صاحب جواهر و سیدنا الاستاد داده اند،‌ صاحب جواهر می فرماید: تعیین اشکالی ندارد اما جایی که عبادت نیاز به تعیین داشته باشد بحث ما درباره وضو هست و وضو یک عمل است. وضو شبهه و اختفاء پیدا نمی کند بین دو مصداق و بین دو وضو تا تعیین بکنیم که این وضو مثل نماز ظهر و عصر بلکه یک فرد عبادت در معرض اختفاء نیست تا نیاز به تعیین باشد. این مطلبی است که صاحب جواهر و سیدنا الاستاد مثل هم بیان فرموده اند با تغییر مختصر. بنابراین متعیین جایی است که عبادت در خطر شبهه و تردید قرار داشته باشد. آنجا زمینه برای تعیین است اما اگر یک عبادت مشخص باشد قصد تعیین لازم نیست از اساس معین است. در وضو می بینیم یک عمل است وضو با وضوی دیگری نیست در کنارش تا شبهه شود و نیاز به تعیین داشته باشد، بنابراین نیاز به تعیین وجود ندارد. با این تحقیق و با این توضیحی که داده شد اعلام می شود که قصد تعیین در وضو واجب نیست. مضافا بر این اگر به دلیل مراجعه کنیم ادله ما اطلاق لفظی باشد بر مبنای سید یا اطلاق مقامی باشد بر اساس مبنای محقق خراسانی بر هر دو مبنا اعلام می کنیم که قصد تعیین و قصد وجه براساس اطلاق دلیل منتفی است. دلیلی بر قصد وجه و قصد تعیین نداریم. اما شرح بیان نسبت به اطلاق لفظی و اطلاق مقامی فردا ان شاء‌الله.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo