< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/06/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادله وجوب نیت در وضو

به ترتیب کتاب و سنت و اجماع از ادله بحث است، کتاب را که آیاتی از قرآن بود بحث کردیم و کامل شد. دلیل دوم روایات و نصوص: در بحث روایات فقهاء به حدیث مشهور استناد کرده اند که «انما الاعمال بالنیات» محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: نیت برای وضو واجب است «لقوله صلی الله علیه و آله و سلم انما الاعمال بالنیات»، درباره سند حدیث محقق حلی می فرماید: «روی جماعه من اصحابنا مرسلا»[1] این تعبیر شائبه اعتبار دارد، «روی، جماعه،‌اصحابنا» یک جماعت آن هم از اصحاب روایت کرده اند این حدیث را مرسلاً.

 

حدیث بین الفریقین

البته توجه کنید این حدیث «انما الاعمال بالنیات» از احادیث بین الفریقین است در منابع ابناء عامه به طور معتبر آمده است از صحیح بخاری و مسلم و الی آخر. و در منابع اتباع آل البیت در سه تا حدیث این متن دیده می شود. در حدیثی شیخ طوسی نقل می کند این حدیث را به نحو مرسل، محمد بن الحسن الطوسی قال روی عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم «انه قال الاعمال بالنیات»[2] ‌ در حدیث بعدی باز شیخ طوسی نقل می کند «و روی انه قال انما الاعمال بالنیات» با یک کلمه تغییر که کلمه «انما» اضافه شد. بعد ادامه اش دارد «و انما لامرء ما نوی».[3] حدیث تا اینجا مرسل بود با یک نکته تاییدی که محقق فرموده اند.

 

قاعده رجالی

به این نکته توجه کنیم در بحث رجال و اعتبار سند بین اعاظم رای و تایید محقق حلی مورد اعتماد هست. هر چند از موثقین مشهور نیستند ولیکن توثیق محقق حلی و اعتماد محقق حلی بین فقهاء از اعتبار برخوردار هست. اما خود محقق حلی سر مرز بین متقدمین و متاخرین است. اما علامه حلی را می گوییم متاخرین است که شاگرد محقق حلی است. پس تایید ایشان که «روی جماعه من اصحابنا» یک اعتباری دارد. اما روایت بعدی حدیث مسند است عن جماعه عن ابی المفضل عن احمد بن اسحاق بن العباس الموسوی عن ابیه عن اسماعیل بن محمد بن اسحاق بن محمد قال حدثنی علی بن جعفر علیه السلام، سند به شکل مسند و بلا ارسال آمده است اما متاسفانه نه یک راوی بلکه چند راوی که در این سند هست هر چه فحص کردیم توثیقی برایش نه عام و نه خاص و نه مدح نتوانستیم برای ابی المفضل به دست آوردیم. برای محمد بن اسماعیل بن اسحاق هم چیزی در دست ما نیست و سند از حیث رجال دارای توثیق نیست اما در عین حال یک روایت مسندی است از باب دیگر می شود ایفای نقش بکند چون آن مراسیل و این مسند تحت عنوان کثرت طرق وارد می شود. ما یک قاعده در رجال داشتیم که اگر کثرت در طرق وجود داشته باشد یعنی یک روایت از طریق زیادی وارد شده ولو توثیق ندارد این کثرت اگر در حدی باشد که در جوامع معتبر روایی نقل شده باشد خود این کثرت برای ما اعتبار می آورد. یکی از راه های اعتبار کثرت بود. برای کثرت در طریق این روایت که مسند هم هست به ما کمک می کند. عن علی بن موسی عن ابیه موسی بن جعفر عن آبائه علیهم السلام «ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فی قال انما الاعمال بالنیات و لکل امرء ما نوی فمن غزی ابتغاء ما عند الله فقد وقع اجره علی الله و من غزی یرید عرض الدنیا او نوی عقالا لم یکن له الا ما نوی»‌.[4] چیزی که قصد کرده است همان است. اگر نیتش خدا باشد «فقد وقع اجره علی الله» ‌این حدیث که مسند است و از سوی دیگر سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه هم به این حدیث استدلال می کند

قاعده اعتبار درجاتی دارد

منتها قاعده را گفته بودیم که روایتی که سندش صحیح و موثق نباشد از اعتبار نهاییاً ساقط نیست اعتبارمایی دارد. اعتبار درجات دارد اگر صحیح بود درجه یک، موثق بود درجه دو،‌ اگر روایتی بود مسند و در جوامع معتبر روایی آمده بود یک اعتبار ابتدائی دارد. بنابراین این نکته را به عنوان یک نکته رجالی به ذهن تان بسپارید که اعتبار دارای درجات است بسیط نیست که اعتبار یا هست یا نیست. اعتبار از درجه یک شروع می شود یا تایید و اشعار و استحسان. اینها همه اعتبار دارد اعتبار طبقات است. این روایت که از نظر سند که روایت معروفی بود گفتیم و اعتبارش هم برای ما کامل شد و اگر به این مبنا معتقدید که یک روایت اگر در منابع ابناء‌ عامه هم آمده باشد تایید می کند اگر این مبنا را قبول دارید ذکر در مبنای عامه اعتبار است یک تایید اضافه کنید و اگر قائل به اعتبار نیستید می گویید رواتی که ابناء عامه باشد و منکر ولایت باشد عدالتش که قطعا ساقط است و وثاقتش هم زیر سوال، لذا قابلیت برای تایید ندارد. و اما این روایت که «انما الاعمال بالنیات»‌ به طور کل از نظر سند شهرت از یک سو که شهرت روایی است و دیگر تایید محقق حلی و کثرت سند،‌ در مجموع اعتبار سندی اش در حد لا باس به است و در حد مقبول است.

 

شهرت قدمائی و روایی

این روایت اول که محقق حلی در همان منبع نقل می کند و علامه حلی در کتاب تذکره وجوب نیت را استناد می کند به حدیث «انما الاعمال بالنیات» و فقهای دیگر هم این روایت را ذکر کرده اند که بلا شبهه نقل روایت در حد شهرت روایی هست. در بحث شهرت ها به یاد دارید که گفتیم آن شهرتی که معتبر است یک شهرت است و آن شهرت عملی قدمائی که در اعتبارش شکی نیست. حتی سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه که به شهرت اشکال جدی دارد شهرت عملی قدمائی را با یک سوال و جواب به طور ظریفی تایید می کند می فرماید: اگر سوال شود که شهرت عملی قدمائی توثیق عملی است برای روایت، قدماء‌ هستند و عمل هم کردند می شود توثیق عملی. این سوال را که خودشان مطرح می کنند جوابی که می دهند از ضمن جواب شان اعتبار شهرت قدمائی استفاده می شود می فرماید اگر این حرف را بزنید درست است اما مصداقاً کار مشکلی است که ما بتوانیم شهرت عملی قدمائی را به دست بیاوریم و شرح می دهد که به دست آوردن کار مشکلی است و ما می گوییم عیبی ندارد پس شما شهرت عملی قدمائی را اعتبارش را قبول فرمودید و بحث مصداقی نمی کنیم. در بحث شهرت گفتیم که شهرت روایی اعتبار مورد وفاق ندارد مثل شهرت عملی نیست چه رسد شهرت عملی قدماء. پس شهرت روایی از اعتبار بالا برخوردار نیست اما شهرت یک اعتبارمایی دارد در حد یک امتیاز هست. شاهد بر این مطلب اولا در بحث تحقیقی و بحث فقهی می بینیم که فقهاء یک حکمی را که مطرح می کنند کلمه مشهور و شهرت را عنوان می کنند یعنی روی شهرت و مشهور حساب باز می کنند و حتی سیدنا الاستاد در بحث فتوا می گوید که اگر شهرت عظیمه ای بر خلاف نبود قاعده خلاف مشهور را اعلام می کرد. پس مشهور و شهرت عند الفقهاء و در فقه جایگاه دارد. این یک نکته بود، نکته دیگر نظر خبرگان و رای کارشناسان است، شهرت و مشهور یعنی یک عده از صاحب نظران این رای را از روی رای و دقت تایید کرده اند ما که مراجعه می کنیم یک مرتبه بحث استدلالی است و یک مرتبه هم بحث وثوق است. شنیده اید اصطلاح فهم فقهاء، فهم فقهاء چیست؟ اگر دقت کنیم فهم فقهاء‌ یعنی فهم اهل خبره. شهرت در حدی است که صاحب نظران یک مطلب را به شکل خاصی همه با هم یک نحو فهمیده باشد. این نقش دارد. و هر کسی که آن مطلب را اعلام می کند دقت دارد تحقیق دارد اهلیت دارد. و اما ما ادعاء نمی کنیم که شهرت دلیل است بلکه می گوییم شهرت امتیاز هست که در بحث استدلالی قاعده بر این است که یک دلیل را که دلیلیتش را رد کنیم دیگر نمی گوییم که دلیل کامل نیست اما یک امتیاز هست، می گوییم به طور کامل ساقط نیست نقشی دارد. در همین بخش از نصوص روایت معتبری هم داریم که آن روایت معتبر دست ما را می گیرد، صحیحه ابی حمزه، ابی حمزه مشترک است بین یک فردی که ابوحمزه ثمالی که از اجلاء و ثقات طراز اول است و بین ابوحمزه بطائنی که جرح درباره اش آمده نه عدم وثاقت. هر موقع ابوحمزه از امام سجاد روایت نقل بکند ابوحمزه ثمالی است اشتراک شان در نقل از امام باقر و امام صادق است و این دعای سحر معروف هم از امام سجاد است و به نقل ابوحمزه ثمالی. محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه ابراهیم بن هاشم که براساس فهم ما ابراهیم بن هاشم موثق است و توثیق دارد براساس رای بعضی از اعاظم مدح دارد. عن ابن محبوب که از اصحاب اجماع است عن مالک بن عطیه که توثیق خاص دارد عن ابی حمزه عن علی بن الحسین علیه السلام «قال لا عمل الا بنیه»[5] یعنی عمل مقبولی نیست و عمل صالحی نیست مگر به وسیله نیت. همین مضمون در روایت دیگرآمده است در آن روایت تصریح شده است عن مالک بن عطیه عن ابی حمزه الثمالی عن علی بن الحسین «قال لا حسب لقریشی و لا عربی الا بتواضع و لا کرم الا بتقوی و لا عمل الا بنیه و لا عباده الا بتفقه»[6] استدلالی که شده است برای وجوب نیت در وضو به این دو تا روایت استناد شده است نبوی و روایتی از طریقه ائمه آل البیت. روایت دیگر از امام رضا سلام الله تعالی علیه آمده است که آن حدیث را ما درباره سندش مشکل داشتیم لذا این حدیث اول را ذکر کردیم.

 

دو نوع دلالت

دلالت ها به دو قسم است: 1. از حیث ظهور و فهم فقهاء، 2. دلالت از حیث دقت و ریزنگری. این دو تا روایت از حیث فهم فقهاء در حد مسلم است که دلالت دارند بر اینکه در عبادت نیت شرط است نفی حکم به لسان نفی موضوع. «لا عمل الا بنیه»‌ عمل که هست نفی واقعی که نیست، بنابراین نفی حکم است. شیخ انصاری می فرماید: اظهر این است که منظور از «لا عمل الا بنیه»‌ یعنی لا عمل صالحا الا بنیه» و می فرماید که منظور از عمل صالح هم عبادت است. و نتیجه این می شود که عبادت بدون نیت نمی شود از این حدیث استفاده می شود که عبادت متقوم به نیت است و وضو که عبادت بودنش مورد تسالم فقهاء است پس نیت در وضو واجب است. و اما می فرماید هر دو نبوی که ذکر شد متن آن دو تا نبوی با این حدیث فرق دارد در آن متن که مراجعه کنید می گوید «الاعمال بالنیات»، فرقش این است که در آن نبوی عمل متعلق به نیات می شود نیات متعلق عمل، «الاعمال بالنیات» خود عمل که متعلق نیست پس جزای اعمال و تناسب حکم و موضوع به ما اعلام می کند که جزای اعمال به نیات است یعنی اگر نیت حسنه باشد پس جزای آن هم حسنه است و اگر نیت سیئه باشد پس جزای عمل هم سیئه است.[7] نتیجتا از این روایات با فهم فقهاء‌ و حتی با دقتی که شیخ انصاری فرمودند این مطلب استفاده می شود که عمل عبادی اگر پاداشی داشته باشد و عمل عبادی اگر عمل صالحی بشود بدون نیت می شود و عمل متقوم به نیت است و وضو هم نیت لازم دارد. بعد از این یک تتمه ای را سیدنا الاستاد دارد که ان شاء الله فردا بحث کنیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo