< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/06/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 102 سوره توبه درباره ولایت امیرالمومنین و اهل بیت

روز چهارشنبه بحث ما می شود تفسیر آیات ولایی. آیاتی که نسبت به ولایت اهل بیت و ائمه معصومین آمده باشد. در این جلسه آیه 102 از سوره توبه و آیه صد هم در این نظر داشته باشید از همین سوره. در آیه صد که آمده است: «وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ» در این آیه فضیلت و عظمتی برای سابقین در ایمان گفته شده است که کار اینها و مقام ایشان رسیدن به فوز عظیم است. این سابقین اینها هستند.

 

مراجعه به تفاسیر

اما در تفسیر که مراجعه کنیم کتاب تفسیر فرات کوفی که ازقدمای اصحاب است و از تفاسیر معتبر اتباع آل البیت و در عداد تفسیر قمی و تفسیر نجاشی است روایتی را نقل می کند در این آیه «عن الحسن بن علی علیهما السلام انه حمد الله و اثنی علیه و قال السابقون الاولون عن المهاجرین و الانصار و الذین اتبعوهم باحسن فکما ان للسابقین فضلهم علی من بعدهم کذلک لابی علی بن ابی طالب فضله علی السابقین بسبقه السابقین» امام مجتبی فرمودند که در این آیه که فضل و فضلیت برای سابقین در ایمان گفته شده و سابقین در متابعت و اتباع، آنها فضل و فضلیت دارند نسبت به طبقات بعد و نسبت به دسته هایی که پس از آنها می آیند، آنها کیا بودند؟ سلمان و ابوذر بودند و جابر بودند و مقداد بودند سابقون اند و در رتبه بالایی از فیض و فضیلت قرار دارند. می فرماید همان طوری که آن دسته فضلیت دارند بر دسته ها و گروه های بعدی از اصحاب و تابعین امام مجتبی می فرماید: «کذلک لابی علی بن ابی طالب» همین طور فضلی وجود دارد برای پدر من علی بن ابی طالب نسبت به آن سابقونی که در قرآن هستند. دلیل شان را اشاره کردند که آن سابقون به خاطر سبقت در ایمان فضیلت شان از دسته های بعدی بیشتر بود امیرالمومنین از سابقونی که در قرآن آمده است هم سبقت در ایمان دارد. نفر اول از نظر ظاهری قبل از بلوغ در سن تکلیف که اظهار به اسلام کرده و براساس تاریخ ابنای عامه به ثبت رسیده است امیرالمومنین است «سبقه علی الاسلام عن غیره کافه»[1] این صفت مولی امیرالمومنین است که طبق آیه قرآن در حاشیه تفسیر روایتی از امام مجتبی علیه السلام فضل امیرالمومنین بیان شد. این فضل است که می شود مولای همه مومنین. این فضل است که بعد از رسول الله و امام ولی و مولی امیرالمومنین است. هنوز هفته غدیر را داریم می خواهیم از اینجا یک بحثی درباره مولی داشته باشیم. اولا برای شما یک مدرک بدهم کتاب معانی الاخبار شیخ صدوق که این کتاب کلمات و مصطلحات اصلی و عمده اعتقادی را شرح می دهد از جمله کلمه مولی که در این حدیث آمده است را شرح می دهد. می فرماید: «انا و مخالیفنا قد رضینا عن النبی انه قد قام یوم غدیر خم و قد جمع المسلمین»

 

نکته روایی

اگر یک روایتی را در کتب صدوق دیدید یا در کتب شیخ مفید دیدید یا در کتب شیخ کلینی و شیخ طوسی دیدید دیگر سرگردان نکنید خودتان را برای منبع یابی بلکه شما روایت را در منبع اصلی دیده اید. بعضی از عزیزان یک روایتی را در کتاب عیاشی می بیند پاورقی می نویسد بحار الانوار که چند قرن بعد از عیاشی است. عیاشی از قدماء است و بحار مجلسی از قرن اخیر است. بعد روایت را می گوید که در مبسوط دیدیم ولی منبع نداشت، در بحث رجال بدانید مبسوط، نهایه یا مقنع و مقنعه اگر روایتی داشت آن خودش منبع اصلی است. وسائل و جوامع روایی دیگر و کتب اربعه از آنجا گرفته شده آن قبل از کتب اربعه هم منبع است. لذا این روایت را که من می گویم این از جامع الاخبار شیخ صدوق است که منبع اصلی است. اگر از شما سوال کنند که قضیه غدیر کجاست روایتش، ما در بحث اعتقادات نسبت به مسائل که می رویم از بس که حکام ظلمه ما را سرکوف زدند فورا می رویم به منابع سنی اما اصل مبنای خود آل البیت است. اول بروید از مبنای آل البیت مطلب را بگیرید آنگاه بگویید که در صحیح بخاری هم هست. حتی در کتاب های خیلی بزرگی مثلا داستان غدیر تا صبحت می شود می گوید صحیح بخاری، ما با صحیح بخاری مشکل نداریم بحث علمی است صحیح بخاری پیش ما اعتبار قانونی ندارد اعتبار اقناعی دارد که آنها معتقدند پیش ما کتاب کافی اعتبار قانونی دارد پیش ما معانی الاخبار شیخ صدوق اعتبار قانونی دارد. هر موقع بحث کردید مستقیم بروید منابع خودمان را که کمرنگ یا نادیده بگیریم این یک اعوجاج و انحرافی است که برکت را کم می کند. برکت در ذکر روایات اهل بیت است. تاثیرش کم می شود. شما روایات اهل بیت را ذکر کنید امام صادق مگر نفرمود اگر محاسن کلمات را بگویید مردم هدایت می شوند. الان من این متن را از شیخ صدوق نقل می کنم بعد اشکالات و شبهات را می گویم. متن این است شیخ صدوق در معانی الاخبار «انا و مخالفین قد رضینا عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم انه قد قام یوم غدیر خم و قد جمع المسلمین فقال ایها الناس الست اولی بالمومنین من انفسهم فقالوا اللهم بلی قال فمن کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاده و انصر من نصره و اخذل من خذله»[2] این متنی است که شیخ صدوق می گوید که ما هم روایت کردیم.

 

چهار اصطلاح مولی

شیخ صدوق می فرماید: درباره مولا چهار تا اصطلاح آمده که دقیقا بر حسب تحقیق دقیق ادب و بلاغت و لغت کلمه مولی از این چهار تا معنی بیرون نیست: 1. مولی به معنای مالک رق یعنی مولا و عبد، آقا و برده این یک اصطلاح محقق و معروفی است. «کما یملک المولی عبده و له ان یبیعه و یهبه»، 2. «ان یکون المولی المعتق من الرق» به اش مولی می گوییم کسی که آزاد کند بنده ای را و مالک نباشد به خریدی یا به وجهی بنده ای را آزاد کند. 3. که گفته شده است مولی از مصطلحات مستعمل در اضداد است مولی به آقا بکار می رود به بنده هم بکار می رود‌ که در زیارت آمده «انا مولی لک» یعنی من غلام تو هستم آقای من. این سه تا معنی و اما قبل از که معنای چهارم را ذکر بکنیم شیخ صدوق می فرماید: این سه تا معنی ساقط است از این کلمه مولایی که پیامبر فرموده اند قطعا منظور پیامبر این نیست که من غلام نستجیر بالله و منظورش این نیست که من بنده را آزاد می کنم و منظورش هم این نیست که من مولا هستم و شما بردگان من هستید که قطعا منظور نیست. برهان صبر و تقسیم این سه تا که بالضروره نفی شد یک معنا باقی می ماند و آن این است که مولی «مالک الطاعه» مولی یعنی مطاع، واجب الاطاعه. این مولایی که واجب الاطاعه هست از اوصاف نبی و امام است. امام واجب الاطاعه است و نبی مکرم و مبعوث واجب الاطاعه است. بنابراین براساس برهان صبر و تقسیم و دقتی که اینجا به عمل آمد مولی معنایش این است. این یک نکته، ایشان اضافه می کنند می فرمایند: در عین حالی که معنا همین است برای اینکه رفع شبهه بشود پیامبر یک مقدمه ای را ذکر می کند که آن مقدمه اعلام می دارد که مولی قطعا مالک الطاعه هست و آن مقدمه این است که می فرماید رسول الله قبل از «من کنت مولاه» فرمود «ایها الناس الست اولی بالمومنین من انفسهم»‌ این معنا را گفت و سوال کرد و از مردم اقرار گرفت. مردم گفتند «اللهم بلی» یک کار حقوقی انجام شد از مردم اقرار گرفت که من اولی نیستم؟ اولی را هم شیخ صدوق معنا کرده است که اگر کسی بگوید که اولی بر او هست معنایش این است که مطاع است و واجب الاطاعه هست این معنای لغوی اولی است. پس از که اولی بالمومنین را اعلام کرد و اقرار گرفت بلافاصله فرمود «فمن» یعنی متفرع بر این، «فمن کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه». یک اظهار بغضی که احیانا دیده می شود را هم توجه کنید که بغض منشا از بغض بدری و حنینی و احدی باشد. بغض این است که می گویند یک قضیه ای بود. اولا در تاریخ اسلام این قضیه قبلا مطرح نشده که یک ماجرایی بود قضیه بین مردم امیرالمومنین برخورد قانونی داشت عده ای یا یک نفر یا چند نفر ناراحت شد. و ناراحت که شد گویا دوستی امیرالمومنین از ذهنش رفت پیامبر مردم را جمع کرد که آن غائله را رفع کند. برای رفع آن غائله که کسی و آن یک نفر یا چند نفر از علی دلخور نباشند جمع بشوید سی هزار جمعیت تا با این مقدمات من بگویم ناراحت نباشید. این را وهابی ها در تاریخ اخیر آورده اند که می گوید غدیر این بوده که گفته ناراحت نباشید علی را دوست داشته باشید مولی به معنای دوستی هم دلالت ضمنی دارد. که مولی ولی نیست که به معنای دوستی باشد مولی با قرینه می تواند دوستی را در ضمن داشته باشد. مولی برای دوست اطلاق نشده ولی به دوست اطلاق شده، متن مولی دارد نه ولی. در این رابطه که این توجیه کاملا جعلی و بی اساس آمده است از اساس اعتبار ندارد. اولاً این داستانی که گفته می شود خود این داستان در اصل اعتبار ندارد سند معتبری ندارد. و ثانیاً برای یک داستان کوچکی که آن هم همزمان نبوده با قضیه غدیر بیاید پیامبر چنین برنامه باشکوهی انجام بدهد عقلائی نیست نه معصومانه. ثالثا‌ غدیر در حجه الوداع بوده آخرین حج پیامبر که ولی و جانشین تعیین بکند. و رابعاً اگر شما می گویید که برای آن کار بوده چرا درست به آن مطلب اشاره نشده که مردم شما دلخور نباشید علی را دوست داشته باشید ناراحت نباشید،‌چرا صریح نگوید تا برود راه دور از مولی صحبت بکند که آن دلالت تضمنی پیدا کند بر اینکه دوست داشته باشید. و خامساً تمام مردم در یک محل بسیار مهم که جایی که برای کل آن قری و قصوات برای کل اقوام و قبائل یک مجمعی باشد و یک جایگاه خوبی و یک صحنه خیلی خوبی تنظیم بشود سی هزار جمعیت جمع بشود حجه الوداع با این متن غیر از تعیین مولی به معنای ولی الطاعه هیچ توجیه دیگری ندارد اگر بگوییم برای کار دیگری است اصلا عاقلانه نیست خردمندانه نیست چه رسد که معصومانه و دینی باشد. سادساً اگر چند نفری ناراحت شده بودند پیامبر که اعقل العقلاء‌ است راه عاقلانه اش این است که راحت آن چند نفر، یک نفر است یا سه نفر طلبش می کند پیش خودش سه نفر را بسیار با هزینه کم می گوید آقایان شما اشتباه نکنید دوست داشته باشید علی را،‌کل مردم که ناراحت نبودند. استدلال که بر باطل بود چنین باطل در می آید. و سابعاً اگر بگوییم که برای دوستی است نه برای انتصاب، ای ابنای عامه جسارت می شود حرف شما به مقام خلیفه دوم عمر بن الخطاب که ایشان در همان مجلس براساس نصوص خود ابنای عامه گفت «بخ بخ لک یا علی بن ابی طالب» به این هم اکتفاء نکرد کامل کرد «اصبحت مولای و مولی المومنین» مولی المومنین یک تفسیر خوبی است شما بروید به جای دیگر مراجعه نکنید به تفسیر خود عمر بن الخطاب مراجعه کنید که مولی المومنین گفته اند یعنی مولای اطاعت و مولا و ولی امر دینی. اگر بگویید قضیه فقط قضیه فی واقعه بود رد بر خلیفه است جسارت بزرگی است برایتان و نابخشودنی است. بنابراین مطلب دقیق تر از این است. مضافا بر اینکه از همان جلسه تلقی عموم و شعراء‌که شعر گفتند و نویسندگان همان جا مطلب را در ذهن شان ثبت کردند و کل مردمی که آنجا بودند معنی را با این صراحت درست تلقی کردند یک جشن و شادمانی خاصی صورت گرفت و اتمام دین و اکمال نعمت و ادامه رسالت. یک سوال و یک جواب: پس چرا اختلاف کردند؟ سیاستی که فقط سیاست باشد و با دیانت همراه نباشد سیاست پر زند سوی ریاست، الهی بشکند بال سیاست. خدایا برای ما عشق و محبت مولی را افروغ تر فرما.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo