< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/06/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 100 سوره توبه درباره ولایت امیرالمومنین و اهل بیت

آیه صدم سوره توبه: خدای متعال می فرماید «وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» این آیه درباره اصحاب حضرت رسول آنهایی که در مکه بودند و آنهایی که در مدینه بودند که مصداق بارزشان جابر بن عبداله انصاری و سلمان و اباذر ومقداد است. ما که بحث آیات ولائی داریم از این ایه آن پنجره ای که به سوی ولایت باشد کدام است؟ این قسمت آیه که می فرماید «وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ». این ضمیر «اتبعوهم» این سابقون و اولون از مهاجرین و انصار متابعت کردند آن جمعی را که شدند این گونه. ضمیر می بینیم تنها ضمیر مفرد نیست که حضرت رسول باشد. یک عده از اولیائی هست که این گروه مهاجر و انصار صادقین که از آنها اطاعت کردند اینها فوز عظیم دارند. خب ما طبق روش و منهج مان رسیدیم به جایی که این ضمیر را پیدا کنیم. متابعت کردند و اتباع کردند به احسان اینها کیانند؟ «رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ»، اینها کسانی می شوند مثل سلمان و اباذر و مقداد، خدا از آنها راضی است و آنها از خدا راضی است در این حدند. چرا در این حدند؟ راه را پیدا کردند. کجا رفتند؟ دنبال مولی رفتند. یک وقتی در مدینه بود پیامبر اعظم بود کسی وارد شد پیامبر نسبت به آن فرد که این اهل بهشت است خب اینکه اهل بهشت است دیگر پیامبر فرموده باشد، می گوید اولی راه افتاد دنبال آن فرد که پیامبر فرموده این اهل بهشت است بروم سوال کنم می شود و امکان دارد من هم وارد بهشت بشوم؟ رفت آن آقا را پیدا کرد گفت آقا پیامبر فرمود که شما اهل بهشتی، گفت بله پیامبر فرمود. گفت چه کنم؟ ظاهرا نوبت اول گفت راهت بگیر و کاری به من نداشته باش. بعد قسم به پیامبر، گفت اگر می خواهی بگیری برو آن علی بن ابی طالبی که آنجا نشسته است دور او بگرد. دور او بگرد می روی بهشت راهش این است. «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ».[1] راه حلش این است دور مولی برو. «وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ»، والذین صفت سابقون است. اتباع کردن آنها را یک نفر نیست که پیامبر باشد پیامبر و علی تا امام هادی و امام عسگری و امام زمان. اینها یک صفتی هم دارند متابعت کردند باحسان. از سر اعتقاد و ایمان ضرری نبوده، ریاء نبوده، فقط عملش عمل حسناتی بوده احسان یعنی بر مبنای اعمال حسنه به دور از ریاء و شبهه و زور و تزویر.

 

فرق رضی الله عنهم و رضوا عنه با راضیه مرضیه

در این مطلب «رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ» فرق دارد با یک آیه مشابه اش است راضیه مرضیه، اینجا رضی الله عنهم و رضوا عنه و جای دیگر هم راضیه مرضیه است. فرقش چیه؟ فرقش همان انسان کامل و به اصطلاح امام و ماموم. امام کسی است که راضی است و بعد بعد از اینکه راضی است یعنی عاشق خداست. بعد از که عاشق خداست متقابلا خدا عاشق او می شود و او معشوق می شود. راضی عاشق است و مرضی معشوق است خدا عاشقش می شود. گر تو بر من عاشقی ای محترم، پرده برکن من به تو عاشق ترم، زود آ که من می کشم ناز تو، عرش و فرشم جمله پا انداز تو. این انسان کامل است و امام معصوم. آن خطابات ارجعی الی ربک تو پیش خداست مردم جامعه ات قدر تو را نمی دانند درد دلت را به چاه می گویی. و اما نشانه پیروان اصلی مثل سلمان و اباذر و مقداد اینها رضی الله عنهم خدا در حرکتی که اینجا امدند رفتند به سوی امامت خدا راضی است. و بعد از اینکه خدا از اینها راضی هست که رفتند چند قدمی یک مرتبه بعد از چند قدم حرکت کردن در پی مولی یک مرتبه باطن آدم یک حرکت خودجوش انجام می گیرد عشق می آید دیگر می شود ذوب. تا از که از معشوق نباشد کششی، کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد.

 

چکار کنیم که عشق زیاد شود؟

بعضی ها می پرسند که ما چه کار کنیم که عشق مولی بیشتر و بیشتر می شود؟ عشق همین که همین الان آمدید، ناخواسته هم بروید یک چیزهایی جاذبه ذاتی دارد. عده ای از موارد جاذبی ذاتی دارد. فقه و علوم آل البیت جاذبه ذاتی دارد. خود علم هم جاذبه دارد. یک عبادت را تفسیر غلطی می کنند می گویند از نظر روانشناسی آدم نمازش را که ترک بکند ناراحت می شود این عادت روحی است. ولی نمی داند آنکه با ترک نماز و با قضاء شدن نماز صبح به خود می پیچد غصه دار می شود و غم و اندوه برایش وارد می شود آن در حقیقت روحش جذب عبادت شده. لذا چرا این جوری می شود؟ تمام اینها ریشه فطری دارد هر چیزی که ریشه فطری دارد دنیا آدم را مشغول بکند ابتداء جذب نمی کند ولی مدتی که بروید به طرف آن مسائلی که جنبه فطری دارد جایش را پیدا می کند. جایش که پیدا کرد دیگر اصلا فکر نمی کند. دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را، ترسم که راز پنهان خواهد شد. این مطلب که گفتیم ولایت فطری است. آدم فطرتاً پیشوایی دارد که آدم را به سوی خدا هدایت کند نوری دارد که به طرف خدا ببرد. «اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ»[2] این فطرت است. چند روزی آدم غافل می شود این طرف و آن طرف چی کار بکنیم؟ شما بروید زیارت همین حرم حضرت معصومه که حرم اهل بیت است وهمین زیارت امین الله را از دور و زیارت وارث یا زیارت عاشوراء اینها را برای خودتان به مدتی بخوانید جاذبه خودش می آید. پس سوال مقدر ما که ما روز چهارشنبه تفسیر آیات ولایی می گوییم و از ولایت بحث می کنیم جواب سوال مقدر داده شد که چه کاری بکنیم که ولایت ما متقن و شکوفاتر و پرفروغ تر بشود؟ جواب این بود که به همین حالتی که روحیه هم ندارید بروید چند قدم به سمت ولایت بعد از چند قدم جذب می شوید. جاذبه از ان طرف است. تا که از جانب معشوق نباشد کششی، کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد. پس گفتیم فرق مقام امامت و فرق مقام اتباع به احسان امامت معلوم شد. اتباع امامت در مرحله ابرارند و امامت در مرحله مقربین اند. اتباع امامت به جایی می رسند که در روایت معتبری با سند معتبری مرحوم ابن قولویه نقل می کند اتباع امامت به جایی می رسد در روز قیامت یک منطقه ای در کنار بهشت یک جمعی است بعد نوبت اینها می رسند که اینها را ببرند بهشت صدایشان می کنند از دور ادخلوها بسلام آمنین، اینها کیانند که بی راهه می رویم اینها در بهشت نمی روند؟ نه، سخنرانی مال امام حسین است، سید الشهداء سخنرانی می کند بهشت ما این است که بنشنیم و بیان آقا را گوش بکنیم این اتباع به احسان است. پس با یک معما می گفتیم که اتباع به احسان هم بهشت نیستند خود ابرار هم بهشت نیستند بهشت شان را فهمیدیم. و مطلب دیگر این است که ترجمه علمی هر موقع عمل صالح مصداقش علم است عبادت است خدمت است کار خوب، هر موقع دنبال عمل صالح بروید هر چند فکر کنید که خیلی سخت است و سنگین است نمی شود، قطعا موفق می شوید، چرا؟ برای عمل صالح خدا توفیق می دهد. سید الشهداء علیه السلام هو الموفق لعمل صالح برحمته، او آدم را توفیق می دهد برای انجام عمل صالح به رحمت خودش این تجربه شده است. و حتی برای کسانی که خدا خیرش را بخواهد برای یک عمل خلافی که می رود چند تا مشکل برمی خورد که آن عمل خلاف نرسد، چرا نرسد چی مانع می شود؟ یک کلمه حفاظ و سنگر و مانع ولایت اهل بیت است.

 

معنی حصن بودن ولایت

این یکی از آن معانی ولایه علی بن ابی طالب حصنی، یکی از معانی حصن این است. شیعه است، مثل فرزدق که خیلی آدم خوبی نبود ولی یک وقت درباره امام سجاد یک شعر گفت «هذا الذی تعرف البطحآء وطاته و البیت تعرفه و الحل و الحرم،‌ ما قال لا قط الا فی تشهده، لولاه تشهده کانت لاوه نعم». ولایت داشت. پس یکی از معانی حصن بودن ولایت این است آدم شیعه است کار خلافی را قصد می کند و می برد پیش، موفق نمی شود. چرا موفق نشد؟ می رود ولی نشد ولایه علی بن ابی طالب حصنی. ولایت فطری است چند قدمی که آدم برود به طرف ولایت کارش درست می شود. باز هم یک نکته بگویم در مورد ولایت مولی و کار شما، کار شما رسیدن به مدارج بالای از علم و فوز عظیم. این فوز عظیم برسید که فوز عظیم یکی از معانی اش این است که در دنیا فوز و رستگاری دارد در آخرت هم دارد. این هم فقط از طریق ولایت میسر است. عالم دینی که می خواهد در این دنیا موفق بشود و یک شخصی باشد که در مدارج بالای از علم رسیده و برای پیروان اهل بیت هم خدمت می کند چه کند؟ راهش چیه؟ این بازار است. هر طائفه ای در این بازار یا ربح می برد یا خسارت. روایتی از امام هادی سلام الله علیه بخوانم «الدنیا سوق ربح فیها قوم و خسر آخرون»، ربح می برند و سود می برند یک دسته و خسارت می کنند دسته دیگر. سود و خسارت را که مثال زده حدیث براساس تناسب حکم و موضوع مربوط می شود به سرمایه در این دنیا بعضی ها سرمایه پیدا می کنند بعضی ها سرمایه به دست نمی آوردند. سرمایه فقط ایمان به خدا و ایمان به نبوت و امامت. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ»،[3] جوابش خود قرآن می گوید «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ». ایمان به خدا هم ورودی و خروجی دارد.

 

توسل و توکل چیست؟

گفته بودم که توسل دری است که مقصدش توکل است. توسل آغازی است که فرجامش توکل است. ربط دارد بهم. ایمان به خدا تا ایمان به خدا بقیه الله الاعظم.

راه رسیدن به ورثه الانبیاء

در این دنیا مخصوصا برای شما اهل علم که یک عالمی بشوید که مصداق ورثه الانبیاء باشید راهش چیه؟ راهش این است که راضیا عن المولی و مرضیا عند المولی باشد. این دعا را شنیدید که خدایا ما را مرضی امام زمان قرار بده، یعنی آقا امام زمان هم به آن عالم علاقه ای در حد رضایت داشته باشد. سرش این است که ارتباط را با مولی برقرار کنید. آنهایی از فقهائی که رسیده اند به جایی و موفق شده اند و تاریخ شده اند مطالعه کنید زندگینامه اش را ارتباط شان را با ولایت مستحکم است. سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه سید الخوئی تا حال داشت هر روز قبل از درس می رفت حرم، اول حرم امیرالمومنین بعد درس را شروع می کرد. امام خمینی قدس الله نفسه الزکیه هر شب خودم می دیدم که حرم امیرالمومنین می رفت تا یک طاغوتی را سر به نیست کند. همین یک خواب مکاشفه گونه ای گفت از حضرت معصومه خواستم که برایم کمک کند تا حرم بیرون آمدم تلفن آدم که برو کار آمد. این آقا گفت که کاروان داشتیم به نجف رسیدیم به این کاروانها گفتیم که آقایان این قبر آیت الله العظمی خوئی آنجا نوشته است سید الفقهاء و المجتهدین این هم بروید زیارت کنید برای فقه خیلی خدمت کرد. بعد گفت دو نفر در جمع کاروان دو نفر پزشک فوق تخصص بود. اینها گفتند که ما در زمان دانشجویی مان یک چیزهایی شنیده بودیم ما نمی رویم. گفت فردای آن روز شد دیدم دو نفر وسط صحن آمد و یکی به دیگری می گوید تو بگو و آن می گوید تو بگو. آخرش آن آقا و خانم که دو تایش فوق تخصص بودند و زن و شوهر بودند آخرش گفت به خانم گفت تو بگو خانم شروع کرد به گفتن، ما رفتیم زیارت قبر اقای خوئی. گفت چرا رفتی؟ گفت شب خوابیدیم ظاهرا دو تایشان مثل هم خواب دیدیم مولی امیرالمومنین را و دیدیم آقای خویی آنجا نشسته از مولی سوال کردیم که مولای من این شهدایی که ما در راه اسلام و دفاع مقدس داده ایم این شهدای ما قبول شده اند به شهادت که رسیدند در درجه قبولی رسیده اند؟ جواب امیرالمومنین چه بود؟ امیرالمومنین سلام الله تعالی علیه فرمود از آقای خویی سوال کنید. این است فقهاء. این جا می رسد که شصت سال درس یک و یک می گوید. مولی با اینهاست. ما بدون کمک مولی به جایی نمی رسیم. خدایا دست مان را از دامن مولایمان کوتاه نکن.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo