< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 24 سوره انفال درباره ولایت امیرالمومنین و اهل بیت

آیه 24 سوره انفال: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ»

 

ترجمه آیه

ترجمه این آیه شریفه این است که مومنین باید اجابت کنید برای خدا و برای پیامبر موقعی که دعوت کند شما را به سوی چیزی که «يُحْيِيكُمْ»، این «لِمَا يُحْيِيكُمْ» از ترجمه استفاده نمی شود عمق دارد. «لِمَا يُحْيِيكُمْ» چه باشد؟ ای کسانی که ایمان آورده اید اجابت کنید خدا و پیامبر را موقعی که دعوت کند شما را به سوی چیزی که شما را زنده می سازد حیات می دهد. حیات چه حیاتی است؟ حیات عادی که مومن خودشان حیات دارند به این حیات عادی که دعوت نمی کند تحصیل حاصل نیست. پس این «يُحْيِيكُمْ» چه باشد و چه چیز است که این حیات را می دهد؟ طبعاً جلب می کند نظر را که این حیات چه حیاتی است و آن چیزی که آن حیات را می دهد چه باشد؟

 

مراجعه به تفسیر

ما از متن فقط این را می فهمیم که نکته دارد و نکته اش چه باشد. به تفسیر مراجعه می کنیم. کتاب تفسیر قمی ابی الجارود از امام باقر علیه السلام نقل می کند، طبیعتا سند تفسیر قمی سند درستی است. «فی قوله تعالی يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ یقول لما لولایه علی بن ابی طالب» بعد همین روایت شرح مختصری هم دارد «فان اتّباعکم ایاه و ولایته اجمع لامرکم و ابقی للعدل فیکم»[1] متابعت شما از امیرالمومنین و ولایت امیرالمومنین کار شما را جمع می کند و عدل و دادگری را در بین شما پایه دار می کند. ما را خدا توفیق بدهد که قدر دان این نعمت باشد. اهل سیاست دنیا آنهایی که در مسائل سیاسی را در سطح جهانی هم بررسی می کنند در دوره قبل ریاست سازمان ملل اسم آن شخص بود کوفی عنان، در یکی از سخنرانی هایش خطاب به زمامداران کل دنیا گفت بیایید روسای جمهور و پادشاهان بیایید عدالت اداری را در سطح اداره مملکت از نامه علی بن ابی طالب به مالک اشتر استفاده کنید. محقق اند و می فهمند، رئیس سازمان ملل در روزگار خودش نفر اول سیاسی دنیا است دیگر. آنکه شیعه که هیچی و مسلمان نیست و مسیحی است، یک محقق بین المللی دنیاست اعلام می کند که عدالت اداری در سطح مملکت از نامه علی بن ابی طالب به عثمان بن حنیف است. مضمون روایت را می خواستم بگویم که گفت اگر ولایت علی عدل را در بین شما پایه دار می کند.

 

منظور از «لما یحییکم»

حالا برگردیم تطبیق بیشتر «لِمَا يُحْيِيكُمْ» منظور از «ما» ولایت بود و عمل و اثر ولایت این بود که شما را حیات می بخشد زندگی. منظور از این حیات گفتم که حیات ظاهری نیست چون مومنین زنده هستند دوباره زنده که زنده نمی شود تحصیل حاصل است. پس حیات یک حیات دیگری باشد که یا حیات معنوی و یا حیات انسانی و اجتماعی که عدل باشد. منتها آنچه که از تناسب حکم و موضوع استفاده بشود این است که منظور از حیات حیات انسانی است که بشر باطنش انسان می شود وقتی که پشت سر امیرالمومنین حرکت کند. این باطنش انسان است. جوان هایی هستند می گویند برویم برای اهل مکاشفه که برای ما بگوید باطن ما انسان هست یا نیست، برای این مطلب یک چیزهایی گفتیم و آنچه که الان می خواهیم بگوییم این است که حیات انسانی ولایت امیرالمومنین است. اگر حیات انسانی می خواهد ولایت امیرالمومنین برای آدم حیان انسانی می دهد. حیات انسانی دو تا جلوه دارد برای خود آدم و برای بیرون. برای خود آدم باطن آدم انسان است اگر اهل مکاشفه بیاید دیگر نمی بیند یک اسب و یک گوسفند و یک بز. جلوه دوم حیات انسانی این است که انسان فکر می کند و انسان عمل می کند. دنیای تمدن و دنیای علم و دنیای جامعه شناسی هر قدر برنامه ریزی کردند به یک هدف اصلی نهایی نرسیدند یک جاهایی گیر می کنند و فساد و تباهی از گوشه و کنارش دیده می شود. فقط اگر یک فرد به واجبات و محرمات شرعی دقیق پایبند باشد و دستورات رفتاری را از اصل قرآن و بعد نهج البلاغه بیاموزد جامعه می شود آن جامعه رویایی که هر انسانی در امانت و صداقت می شود خود آدم. یعنی همان طور که به دیگری اعتماد دارد که به خودش اعتماد داشته باشد. و بنابراین حیات انسانی که محقق بشود آثارش که از لحاظ علمی پیش بینی می شود در جامعه انسانی یک مورد برخورد به وجود نمی آید. یک مورد اختلاف به وجود نمی آید یک مورد فقیر پیدا نمی شود یک مورد جنگ و درگیری به وجود نمی آید. اینکه می گوید «یملأ الارض قسطا و عدلا». لذا امام خمینی فرمودند اگر کلّ انبیاء را صد و بیست و چهار هزار پیامبر را یک جا جمع بکند سالیانی بماند و با هم زندگی بکنند یک مورد درگیری دیده نمی شود. معجزه نیست کارشان، انسانیت شان کامل است. این انسانیت که کامل شد یک چیزی هم برای شما به عنوان یادآوری بگویم که خدا را شکر بکند که پیرو مولا است. روایتی از امام صادق است که امام صادق علیه الصلاه و السلام فرمود هر موقع یک مستمندی را دیدید اگر دل تان سوخت رقّت قلب داشتید ترحّم کردید خدا را شکر کنید که پیرو ما هستید. این یعنی انسانیت، تو که از محنت دیگران بی غمی، نباید که نامت دهند آدمی، گفته می شود که سعدی اشعارش از نصوص و روایات گرفته شده است. هرچند خود شیعه نیست که حنفی یا شافعی است ولی به احتمال قوی باید شافعی باشد برای اینکه حافظ شافعی است، حافظی که مشهور است که شیعه است شافعی است شیعه فقط فردوسی است که قطعا شیعه است. و حافظ مشهور شیعه است ولی علی التحقیق شافعی است. سعدی که استاد حافظ است به احتمال قوی باید شافعی باشد. البته گفته می شود که اینها شیعه هستند چون شافعی هستند و ولایت از سر و صورت شعرشان می بارد. چون شافعی و شیعه کنار هم اند یعنی در ولایت تقریبا اختلاف ندارند همان مقام ولایتی که شیعه قائل اند برای اهل بیت شافعی همان را قائل اند ولی آنها یک طرفی آن طرفها می روند که دیگر شیعه ان طرف ها نمی رود و طرف مولی می رود. بعد سعدی هم که می گوید «تو که از محنت دیگران بی غمی، نباید که نامت دهند آدمی» از روایات و نصوص می گیرد و از انسانیت. در یک شهری از شهر یک آقایی برای من می گفت که سابقا وضع ما این طوری بود که ما مواظب بودیم به مال خودمان که کسی نبرد ولی الان هم مواظبیم هم دست مان را در جیب مان می گیریم وضع این جوری شده است. اینها انسان اند؟، انسانیت اگر باشد ادم اصلا مال گمشده وجود نخواهد داشت. یک جا اعلام شد که صد میلیون تومن و مبلغ بالایی پیدا شده و مومنی آورده این را برای صاحبش اعلام کرده، واقعا برای من حقیر جای تعجب بود، خدایا انسان مگر مال کسی را می خورد؟ این مگر گفتن دارد، کسی مال مردم را بخورد، یعنی کسی مال غیر را بخورد همین طوری؟ خدا می داند برایم عجیب بود، اعلام نمی خواهد، کسی مال مردم را بخورد. جوّ عموم خراب است. انسانیت «لِمَا يُحْيِيكُمْ»، خدا که لطف دارد، فلسفه خوانده اید و کلام خوانده اید، قاعده لطف این است که خداوند عنایت می کند به چیزی که مقرّب باشد به سوی مقام قرب ببرد این معنای قاعده لطف است. لطف خدا همین آیه که «استجبیوا اذا دعاکم لما یحییکم» برای شما حیات انسانی می دهد. حیات انسانی در جامعه، در فرد گره خورده است به ولایت مولی امیرالمومنین سلام الله تعالی علیه مخصوصا به طور اخصّ حیات روحانی و عالم ربانی این دیگر گره خورده به ولایت. لذا گفته می شود هر فردی هر فقیهی که ولایتش قوی تر است در فقه و فقاهت موفق تر است. اجتهاد یک مرحله اش اکتسابی است مرحله بعدی اش افاضه ایی است. واسطه فیض هم فقط ولایت مولی است. بدانیم ما سعی مان را می کنیم تا جایی که امکان داشته باشد دهها سال. یک کسی اشکال می کند که چرا دهها سال، می روند دانشگاه هفت هشت سال دکتری اش را می گیرد و بعد زندگی می کند، دهها سال چه می کند شما؟ جواب: این عمری را که می خواهیم از دست بدهیم هر کجا از دست بدهیم فقط در مجلس درس و علم آل البیت اگر از دست بدهیم دیگر غصه ندارد یک جا به بار می نشیند و در تجارت رابحه است که در جلسه تعلیم و تعلم فقه اهل البیت باشد. این جواب اول که چه بهتر، خدا عمر دوباره بدهد. خداوند برای ما دوباره عمر بدهد به فیض خودش، چند بار هم عمر بدهد می گوییم در مجلس درس باشیم. شیخ صدرا قدس الله نفسه الزکیه برای خود من گفت که من اگر درس نگویم می میرم. نفس زندگی اش یعنی درس. آن نفس نفس است و آن حیات است. لذا من برای بعضی از عزیزان گفته ام این فقهائی که میانگین عمرشان از قشر دیگر مردم بیشتر است اگر یک پروژه تحقیقاتی بیاید فقهاء را میانگین عمرش را بررسی کند از سطح عمر اقشار دیگر طولانی تر است. چرا؟ برکات فقه اهل بیت است فقهی که سلامت می دهد و طول عمر هم می دهد. یک فقیه عمرش از یک دانشمند به طور دقیق بالاتر است. بالاتر که هیچی سالم هم هست. من خودم نزدیک نود یا هشتاد سال بود درس آقای خویی که بودم باور کنید مثل یک قطار که حرکت می کند درس می گفت. یک ذره سکتی یا الفاظ نامتناسبی یا چپ و راست. حالا که ما از نظر علمی دقت کنیم با آن تسلسل آن نظم که دقیق نوشته می شد بدون یادداشت و با دقت و با ریزنگری مگر می شود؟ «لما یحییکم» است این حیات انسانی است. می گفت کسی جرأت سوال نداشت، صدها نفر شاگرد که صدها نفر مجتهد بود پای درس شان بود در آن سنین هیمنه و کنترل که از اول تا به آخر تقریبا سکوت، مثل درسهای اینجا که بگو و مگو و داد و بیداد و قیل و قال خبری نیست، چرا؟ هیمنه داشت کسی نفس اش باز نمی شد که سوالی بتواند بکند. چه بود؟ ولایت، می گفت هر روز که درس می رفت قبل از درس ولایت مولی امیرالمومنین می رفت. مخصوصا برای اهل علم رشدش، فقاهتش، قدرتش گره خورده است به ولایت مولی. اگر بگوییم پیروزی انقلاب از حرم امیرالمومنین سرچشمه گرفت. امام خمینی خودم آنجا بودم هر شب بدون استثناء حرم مشرف می شد و یک فردی با آقا یعنی با امام خمینی ذهن منفی داشت بعد از مدتی یک روزی آمد توبه کنان گفت آقا معذرت می خواهم. آمد دم دفتر ایشان به رئیس دفتر و بعد به خود آقا عرض کرده باشد که من درباره شما ذهنم مناسب نبود که شما کارهایتان به ذهنم مناسب نبود دید خوبی نداشتم ولی خواب دیدم حرم مولی امیرالمومنین سلام الله تعالی علیه دیدم که خود امیرالمومنین سلام الله تعالی علیه در آن صدر نشسته داخل حرم، افراد هستند فقهاء هستند از جمله به این مضمون شیخ انصاری است کنار شیخ انصاری دیدم شما نشسته اید یعنی امام خمینی. خب کسی که در جلسه خصوصی امیرالمومنین باشد در حلقه آنها باشد، ارتباطش برقرار است. گفت دیدم که خود مولی امیرالمومنین شخصا به شما یعنی به امام خمینی دستور داد که بیا جلو او را پیش خودشان خواند بعد که امام خمینی رفت پیش مولی، مولی به گوش امام خمینی مطالب نجوایی داشت سرگوشی، لحظات و دقائقی برایش مطالبی را گفت آقا دستور می داد و امام خمینی گویا سمعا و طاعتاً می پذیرفت تا اینکه آن خواب به پایان رسید. این خواب ها خواب نیست عنایت است. فردای آن روز آمد دم خانه امام خمینی که معذرت می خواهم شما کسی هستید که مولی امیرالمومنین عنایت ویژه دارد به شما. این است که ولایتش بود ازهمان حرم و همان توسل و همان عنایت بود که آنجا نشسته بود و نفس اش کل ایران را تکان می داد زلزله ایجاد کرد. تا قصر طاغوت از هم پاشیده شد و نظام جمهوری اسلامی روی کار آمد و کل دنیا ناظر صحنه ای بود که محورش یک روحانی مجتهد سید جلیل القدر ملبّس به لباس مقدس روحانیت، افتخاری است تا ابد. خدایا برای همه ما توفیق ارتباط هر چه بیشتر با ولایت مولی عنایت فرما.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo