< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرائط وضو

از نظر ادبیات کلمه شرائط در فارسی است شرائط جمع شریطه است و شروط جمع شرط است. شرائط غلط معروف است.

 

شرط طهارت مواضع وضو

از شروط وضو طهارت آب بود و این طهارت آب را بحث کردیم بعد رسیدیم «و کذا طهاره مواضع الوضو» و همچنین شرط است در وضو که مواضع وضو طاهر باشد. از آرنج تا سر دست، صورت، و همین مواضع مسح باید طاهر باشد در شرائط عادی. اما در بحث جبیره خواهد آمد. «و یکفی طهاره کل عضو قبل غسله» به طور طبیعی کفایت می کند هر عضو قبل از غسل آن عضو. چرا این مطلب را فرمودند؟ که قبل از غسل عضو طهارت عضو انجام بگیرد یک امر طبیعی است چرا فرمودند «یکفی»؟ برای اینکه توهم نشود که قبل از وضو تمام اعضای وضو را باید اول تطهیر کنید. دست راست تان مثلا متنجس شده بود، صورت تان را با عمل وضو می شورید به دست راست تان که رسیدید قبل از شستن وضو و غسل وضویی محل را تطهیر می کنید. آنجا هم کافی است. لازم نیست که قبل از وضو تمام اعضای وضو پیشاپیش همه تطهیر شده باشد. هر کدام را در محل خودش که تطهیر بکنید کافی است. برای اینکه دلیلی نداریم که برای ما اعلام کرده باشند که کل اعضای وضو را قبل از شروع به وضو باید تطهیر بکنیم. و اما عملیات تطهیر در حین افعال وضو هم انجام می گیرد.

 

لازم نیست قبل از شروع وضو تمام مواضع طاهر باشد

«و لا یلزم أن یکون قبل الشروع تمام محالّه طاهرا» این همین بود که شرح دادیم. «فلو کانت نجسه و یغسل کل عضو بعد تطهیره کفی» کانت یعنی محالّ و محالّ جمع محلّ است. اگر محل های وضو نجس باشد و مکلف هر عضوی را که وضو می گیرد «یغسل کل عضو» با غسل وضویی بعد از تطهیر خود آن محل کفایت می کند. تا اینجا بحثی نداشتیم و اشکالی هم وجود ندارد و اطلاقات ادله کاملا شامل است و مانعی هم ندارد.

 

غسل واحد به قصد ازاله و وضو کفایت نمی کند

اما از این به بعد «و لا یکفی غسل واحد بقصد الازاله و الوضو»، می فرماید: یک شستشویی واحدی هم به قصد ازاله باشد و هم به قصد وضو کفایت نمی کند. هرچند این ازاله و وضو در آب کثیر باشد که آب قلیل نیست که منفعل بشود. آب کثیر است ازاله و وضو را با هم قصد بکند کافی نیست. «نعم لو قصد الازاله بالغمس و الوضو باخراجه کفی»[1] اما اگر یک تعدد مّایی در کار باشد که حداقل تعدد استفاده بشود. آب کرّ است دست تان را فرو بردید به آب به قصد ازاله و دست را از آب بیرون آوردید به قصد وضو، یک تعددی صورت گرفت دو تا عملیات، عملیات ورود در آب برای ازاله بود و عملیات اخراج از آب برای وضو بود دو عمل شد و دو وظیفه انجام شد. فرمایش سید تا اینجا به این طریق بود که گفته شد دو عمل است جدای از هم هر کدام امر جدایی دارد سبب جداست و مسبّب جداست. نجس است ازاله می خواهد یک عمل، وضو هست طهارت حدثی لازم است مطلب جدایی است. تعدد طلب و تعدد مطلوب است. بنابراین اگر در یک عمل هر دو را در نظر بگیریم کافی نیست می شود مخالف با واقعیت فرض. فرض ما تعدد طلب است و تعدد مطلوب. رأی سید هم همین است. و مضافا بر این که بهترین و احتیاط هم همین است احراز بشود که عمل انجام شده و احراز امتثال شده است.

 

اصل عدم تداخل اسباب

در این رابطه دلیل دیگری که اقامه می شود از این قرار است که می گویند در عین حالی که تعدد طلب و مطلوب گفتیم اصل عدم تداخل اسباب است. در اصول خوانده اید که اصل عدم تداخل اسباب یک اصل عقلی و عقلائی است. بنابراین هم از لحاظ عقلی که سبب بسان علت است و مسبب بسان معلول است علت واحد معلول واحدی می طلبد دو علت نمی تواند دو علت برای یک معلول باشد و دو سبب نمی تواند دو سبب برای یک مسبب باشد. اگر بگویید اینجا عالم اعتبار است آنجا عالم واقع است بحث علت و معلول بحث معقولات و واقعیات است بحث سبب و مسبّب بحث اعتباریات و تشریعیات است جوابش را می دهیم هر اعتباری و هر ترتیبی در ظرف خودش همان اعتبار خودش را دارد. علت و معلول خارجی که نمی تواند تداخل علل را بپذیرد در عالم واقع است و اسباب تشریعی که نمی تواند تعدد اسباب را توجیه کند در وادی اعتبار است، در وادی اعتبار هم دو تا سبب نمی تواند یک مسبب داشته باشد از نظر تعدد اسباب و وحدت مسبب و عکس آن، عکس آن هم همین طور است تعدد مسبب نمی تواند یک سبب داشته باشد که می شود تعدد معلول و علت واحد. منظور از تداخل اسبابی که خوانده اید طرفینی است یعنی تعدد اسباب و مسبب واحد و تعدد مسببات و سبب واحد. هر دو براساس اصل عدم تداخل مطلبی است که قابل قبول نیست. اصل عدم تداخل یعنی سبب واحد و مسبّب واحد. بنابراین در مورد بحث براساس قاعده عدم تداخل اسباب باید هر دو مسبب که ازاله هست و وضو، دو تا سبب جدا داشته باشد یعنی دو تا غسل، یک غسل برای ازاله و یک غسل برای وضو. این مطلب تا اینجا بود و شرحش هم همان بود که عمدتاً مسئله تداخل اسباب و نکته دیگر هم احراز امتثال، اگر با یک عمل غسل به ازاله و به وضو اکتفاء بشود شک در امتثال به وجود می آید. فقها شک در امتثال مساوی با عدم تحقق امتثال است. بنابراین از باب احراز امتثال فقهاً و از باب قاعده عدم تداخل اسباب عقلاً و عقلائیاً باید بگوییم که هر دو عمل ازاله و وضو دو تا غسل جدا می طلبد. این متن بود با این شرحی که گفته شده بود. اما سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه این مسئله و فروع مندرج در این مسئله را بحث می کند. در مورد این مسئله می فرماید که باید قائل به تفصیل بشویم، تفصیل این است که اگر مثلا دست آدم که محل وضو هست نجس شده بود یک قطره نجاستی اصابت خونی کرده بود الان آن خون دیده نمی شود ولی تطهیر نشده، در اینجا می فرماید: اگر وضو با آب قلیل بگیرید حرف و کلام و رأی سید طباطبایی درست است که با ازاله و وضو هم زمان انجام نمی شود. برای اینکه آب قلیل که روی محل متنجس قرار بگیرد در اولین ملاقات متنجس می شود. به مجرد ملاقات با نجس یا با متنجس نجس می شود. بعد بار دوم که آب قلیل ریخته شود محل پاک می شود بنابراین اگر وضو بگیریم به غسل واحد هم ازاله قصد شود و هم وضو، در این صورت وضو درست نخواهد بود. اما اگر با آب کثیر وضو گرفته شود که به محض وصول آب کثیر که آب جاری باشد یا کرّ، اگر عضو وضو داخل آب قرار گرفت آب نجس نمی شود به مجرد ملاقات که نجس نشد دو عمل را آن آب کثیر هم زمان انجام می دهد. هم ازاله می شود و هم وضو. و این واقعا هم مفید و موثر است گاهی آدم برای وضو گرفتن دستش را خارانده و خون درآمده بعد هم فراموش کرد. با آب قلیل یک مشت پر از آب می کند و وضو می گیرد مشکل است. اگر زیر شیر بگیرد و زیر لوله بگیرد مشکل ندارد. اگر با آب قلیل دستش را پر از آب کند بیاندازد کار مشکل می شود. بعد می فرماید: اما تداخل اسباب مطلب درستی است اصل عدم تداخل اسباب است یا به تعبیر دیگر اصل استقلال در سببیت است و اصل در استقلال مسبّبیت است و تعدد خلاف اصل است، سرّش را گفتیم عقلاً و عقلائیاً. عقلاً را شرح دادیم، عقلائیاً هم عقلاء موجب لغویت می داند که یک سبب کارساز باشد و سبب دیگر هم هزینه شود در جهت تعدد اسباب. درباره تعدد مسبّبات هم عقلاء در فهم شان نمی پذیرند که دو تا سبب از یک مسبّب ساخته باشد. بنابراین اصل عدم تداخل اسباب یا اصل استقلال در سببیّت است عقلا و عقلائیا. مضافا بر اینکه در مذاق شرع هم همین است هر کجا یک سبب شرعی است یک مسبب شرعی دارد. این هم مذاق شرع یا طبیعت شریعت از این قرار است. منظور از مذاق شرع یعنی آن طبیعت شرع، یک سبب است و یک مسبب. اصل عدم تداخل اسباب یک اصل مسلم دارای سه ریشه عقلی و شرعی و عقلائی. اما می فرماید: تداخل اسباب در صورتی مجاز نیست که اسباب از یک سنخ باشند. مثلا اسباب شرعی هر دو سبب امر مولوی باشد این دو سبب مولوی است درست است نمی تواند دو سبب و همین طور نمی تواند دو مسبب شرعی یک سبب داشته باشد. هر دو مولوی باشد. اما در مثالی که ما داریم می فرماید یک سبب و مسبب تان مولوی است که وضو باشد امر به وضو و خود عمل وضو سبب و مسبب مولوی است اما ازاله نجس امر و مامور سبب و مسبب ارشادی است. ازاله نجاست ارشاد به رفع خبث است می شود ارشادی. بنابراین دو سبب جمع نشده است.

 

جمع شدن امر مولوی و امر ارشادی

درباره جمع شدن امر مولوی و امر ارشادی گفتیم که به قوت و ضعف امر توجه می شود. اگر قوت امر عقلی ارشادی در حد بالایی بود امر شرعی نقش تایید دارد مثل «اطیعوا الله» که امر شرعی در امر ارشادی در نهایت قوت است. قدرت بالای امر ارشادی به این معنا بود که اگر امر شرعی نیامده باشد آن امر عقلی یا حکم عقلی کافی باشد. اگر شما «أَطِيعُوا اللَّهَ»[2] نداشتید آن حکم عقل کافی بود برای اطاعت پروردگار. و اما اگر حکم عقلی ضعیف بود که در حد حکم عقل هست، اگر پایین تر از حکم عقل باشد که مسامحتاً حکم عقل می گوییم اما دقیقا به آن استحسان و یا ذوق می گوییم. اما در حد حکم عقل هست ولی امر شرعی در حد بالایی از ضرورت است. مثلا خود نماز «وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ»[3] امر به نماز یک امری است شرعا در نهایت الزام و استحکام. و اما امر عقلی هم پشت سر آن است که نماز در عمل اطاعت امر خداست. این حکم عقلی که در مرتبه پایین تر از امر شرعی قرار گرفت به طور طبیعی موید می شود. این موید از آن مویداتی که در ادله می خوانید نیست. این یک نوع تایید خاصی است و در حقیقت ترکیب است. بعد از اینکه سید فرمودند اصل عدم تداخل اسباب عقلی و عقلائی و شرعی است جایی که در شرعیات هر دو امر مولوی باشد اگر یکی ارشادی و یکی مولوی بود بحث از تداخل اسباب نیست یکی نسبت به دیگری موید است. بنابراین در یک آب و در یک شستن هم وضو و هم ازاله نجاست تداخل نیست. برای اینکه خود وضو امر مولوی دارد ازاله نجاست امرش ارشادی است تایید است هیچ مشکلی ندارد و جمع شدن دو تا سبب که یکی مولوی و دیگری ارشادی باشد از سنخ تجمّع اسباب و تداخل اسباب نیست.

 

اطلاقات حاکم است که وضو همراه با ازاله نجاست صدق وضو می کند

این اشکال را که رفع کردیم وانگهی می فرمایند: اطلاقات حاکم و محکّم است که وضو در حالتی که ازاله نجاست هم زمان باشد وضو است صدق وضو می کند و در خارج هم که مراجعه کنیم ازاله هم صورت گرفته و وضو هم صورت گرفته، دلیلی نداریم از سوی شرع که باید عملیات وضو به طور کامل جدا و مستقل از عملیات تطهیر باشد. بنابراین اگر آب کثیر بود با آب کثیر می شود هم زمان هم وضو و هم ازاله نجاست انجام بگیرد.[4] «و لا یضرّ تنجس عضو بعد غسله و ان لم یتمّ الوضو» این از آن مسائل ریزی است که برای ما سید می فرمایند. مثلا اگر دست آدم دانه های ریزی داشت که خون می آمد بیرون، آب جاری ریختیم خونش یک لحظه بند آمد وضو گرفتیم، تا آب وضو تمام شد خون زد بیرون، این تنجیس بعد از عمل وضو در عضو وضو اشکال و ضرری ندارد. عملیات وضو انجام شده است و نجاست در عضو وضو بعد از انجام غسل وضوئی اشکالی ایجاد نمی کند. و می فرماید هرچند وضو تمام نشده باشد یعنی در وسط وضو هستیم دست مان را می شوریم هیچ مشکلی ندارد. این شرط اول بود که گفته شد.

 

مسئله اول

در همین مقام بیان شروط مسئله شماره یک: «لا بأس بالتوضی بماء القلیان ما لم یصر مضافا» بساطی بوده است و الان هم در عراق که بروید یک مغازه ها و محل هایی هست خیلی با تشکیلاتی وسیع قلیان هایی با یک لوله های طولانی و شلنگی، آب زیادی دارد و قلیان، این آب قلیان دودی می شود دود می رود به آب و از لوله اش بیرون می شود بعد آبی که دود زده شده است آیا این آب قابلیت رفع حدث را دارد یا ندارد، یعنی می شود با آن وضو گرفت؟ تا وقتی که مضاف نشده بود، آب قلیان است و چند تا قل قل کرده اما رنگش از رنگ آب تغییر نیافته به رنگ آب است مضاف نشده و دودی و سیاه نشده، رنگ آب است اما به قلیان افتاده، سید می فرماید که وضو به این آب قلیان درست است. زیرا آب است و مضاف نیست و به ظرف قلیان قرار گرفتن از آب بودن خارجش نمی کند. و بوی دود بوی نجاست نیست. طعم نجس و شمّ نجس اینها مانع از طهارت آب می شوند. بوی دود که بوی نجاست نباشد اشکال ندارد. اگر کسی آب پاکی را برای وضو یک بویی به آن بزند با بو داشتن که آب از اطلاق بیرون نمی آید. اگر آب تغییر کند به یکی از اوصاف سه گانه طعم و شمّ و لون نجس نه هر تغییری و نه هر بویی. اگر تغییر کند به یکی از اوصاف نجس می شود متنجس و یا اینکه مضاف بشود دو چیز است یا مضاف و یا متغیر به اوصاف نجاست. نه متغیر به اوصاف نجاست است و نه مضاف است. مسئله دوم نکته دارد که ان شاء الله بحث می کنیم که آیا اگر استنجاء به عمل نیامده باشد کسی وضو بگیرد وضویش صحیح است یا صحیح نیست بحثی دارد ان شاء الله فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo