< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 172 سوره اعراف درباره ولایت امیرالمومنین و اهل بیت

آیه 172 سوره اعراف: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ». در این آیه که به ترجمه اش مراجعه کنیم مطلبی است و بعد هم به تفسیر آن دقت کنیم مطلب دیگر.

 

ترجمه

ترجمه از این قرار است که خدای متعال می فرماید: آنگاه که پروردگار تو از بنی آدم از اصلاب شان و ذریه شان عهد گرفت و میثاق گرفت و از آنها شهادت گرفت بر خودشان که همه شهادت دادند و اعتراف کردند و بعد از آن اعتراف کردند که ما از این مطلب یعنی این عقیده راسخ و درست غافل بودیم.

 

مراجعه به تفسیر

اما نکته هایی که در این آیه دیده می شود میثاق است و شهادت دادن است و اعتقادات و غفلت. این چه میثاقی بوده است و این اعتقادات چه اعتقاداتی است و این غفلت چه می کند؟ باید به تفسیر مراجعه کنیم. تفسیر علی بن ابراهیم قمی و تفسیر عیاشی و تفسیر فرات کوفی، تقریبا این سه تا تفسیر درباره توضیح معنای این آیه هم جهت هستند. روایت از جابر جعفی است «قال قلت لابی جعفر علیه السلام متی تسمّی علی امیرالمومنین؟» جابر سوال کرد که علی بن ابی طالب امیرالمومنین نامگذاری شد؟. می دانید در القاب اهل بیت مشترکاتی است و مختصاتی، امیرالمومنین فقط صفت خاص علی بن ابی طالب است و برای کس دیگر از ائمه نیامده و مجاز نیست. و حجه الله امام المومنین و ولی الله امام المومنین القاب و اوصافی است برای همه ائمه آمده و مجاز است اما امیرالمومنین فقط برای علی بن ابی طالب. رحمه للعالمین مخصوصا برای حضرت رسول است برای بقیه معصومین بکار نمی رود. اما در روایت دارد که شاید در کتاب غیبت دیدم یا احتجاج از کتاب های معتبر که برای وجود مقدس بقیه الله الاعظم فقط کلمه رحمه الله بکار می رود. لذا بعضی از اهل معرفت و اهل ولایت در سلام نماز خودش به آقا که سلام عرض می کند می گوید «السلام علیک یا رحمه الله السلام علیک یا اباصالح المهدی». با این توضیح امیرالمومنین اسم خاصی است برای علی بن ابی طالب. از امام باقر سوال کردم که علی علیه السلام کی امیرالمومنین مسّمی شد؟ «قال قال لی اما تقرأ القرآن» مگر قرآن نخوانده ای؟ «قال قلت بلی» مولای من بله خوانده ام، «قال فاقرأ» گفت تو که قرآن خواندی بخوان پس. «قال جابر قلت و ما اقرأ قال اقرأ وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ فقال لی» امام باقر فرمود پس از که خدای متعال فرمود «الست بربکم» ادامه داد «الست بربکم و محمد رسولی و علی امیرالمومنین» این امیرالمومنین در روز الست. در آن روزی که ما به آن می گوییم «الست بربکم» آن روز امیرالمومنین نامگذاری شد. «فثمّ سمّاه یا جابر امیرالمومنین» در آن زمان خدا آن علی بن ابی طالب را ای جابر امیرالمومنین نامگذاری کرد. روایت که تفسیر قرآن به روایت است متن قرآن همان است که گفتیم «الست بربکم» و شرح و تفصیلش این است که برای انسان در روز ألست و عالم ذرّ مطلب کامل گفته شده است. و بعد اشاره می کنیم ان شاء الله که چرا خداشناسی فطری است، چرا پیغمبر و امام شناسی فطری است؟.

 

روایت دوم از تفسیر فرات کوفی

روایت دوم در کتاب تفسیر فرات کوفی عن ابی جعفر علیه السلام «قال لو أن الجهال من هذه الامه یعرفون متی سمی امیرالمومنین لم ینکروا ان الله تبارک و تعالی حین اخذ میثاق ذریه آدم علیه الصلاه و السلام و ذلک فیما انزل الله علی محمد صلی الله علیه و آله و سلم قال الله و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم قالوا بلی و ان محمدا رسول الله و ان علیا امیرالمومنین فو الله لسمّی الله تعالی امیرالمومنین فی الاظله»[1] یعنی در اظله عرش و روز الست. «حیث اخذ میثاق ذریه آدم». امام باقر می فرماید اگر جهال این امت جهال اند «اکثرهم لا یعقلون» اگر این جهال می دانستند که این امیرالمومنین با یک صفتی است و یک اسمی است که خدای متعال در روز ازل برای امیرالمومنین علی بن ابی طالب این را لطف و عنایت کرده است دیگر انکار نمی کنند امارت و ولایت را. این اصلا در اصل و اساس خلقت بنی آدم که باید چه جوری خلق بشوند عباد باشند بندگان خدا باشد خدا را بپرستند به نبوت پیامبر اسلام هم برسند و ایمان پیدا کنند و تا آخر امیرالمومنین علی بن ابی طالب ولی و امام برایشان باشند. اگر این را می دانستند این جهال نمی رفتند انکار بکنند و بی راهه بروند. چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند افسوس جهال اند. اینهایی که جهال اند دو قسم اند: مقصر هستند و قاصرند. در بحث ولایت و در بحث طهارت گفتیم که آنهایی که ولایت را قبول ندارند طبق ظاهر نصوص طهارت ندارند ولی گفتیم که قسمتی از مسلمان های غیر مومن به نوعی ولایت را قبول دارند ولی کامل نیست و قسمتی هم جاهل قاصرند و قسمتی که جاهل مقصرند آنها مقصّرند دیگر، آن حکم انکار ولایت برایشان حمل می شود. آنهایی که مقصّرند به خوبی می دانند، یک قسمتی برای ما نشان دادند دیدم که یک عالم وهابی با یک مجری وهابی مصاحبه می کند. مجری وهابی سوال کرد گفت این شیعه ها که ائمه این را می گویند اینها چی می گویند؟ آن عالم وهابی گفت این ائمه که ائمه آنها نیست ائمه شیعه که نیست ائمه ماست. بعد تا رسید به این جمله گفت که «من لا یحزن بمقتل الحسین فهو ضالّ و من یفرح بمقتل الحسین فهو منافق» مجری گفت «هذا رأیک»؟ گفت «لا هذا رأی الشریعه». مجری گفت این رأی خودت است؟ گفت نه این رأی شریعت است. «احفاد الرسول محترمون خاصه الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه» نوادگان پیامبر همه اش احترام دارند مخصوصا حسن و حسین سیدا شباب اهل الجنه هستند. این را از طریق منافقت گفته اند و از طریق صداقت گفته اند، خدا خودش می داند. گفتند که این آدم منافق است و از علمای داعش است گفت که از طریق منافقت این حرف را می زند. اگر منافق که در دنیای اسلام رسوا می شود کسی که به پیامبر احترام دارد به اهل بیتش احترام دارد به اهل بیت که احترام داشت شیعیان و پیروان اهل بیت را حداقل مسلمان درست می داند واجب القتل نمی دانند. پس لذا اینها دم از اهل بیت می زنند. و الا پیامبر را قبول دارید اهل بیتش را قبول دارید نصاً و اجماعاً و ضرورتاً. آن نصی که در ابناء عامه آمده و در نصوص ما نیست که سه بار تکرار کرده است حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم برای مردم که «اذکرکم اهل بیتی، اذکرکم اهل بیتی، اذکرکم اهل بیتی» این در متون آنها و وهابی این منهاج السنه ابن تیمیه این حدیث را نقل می کند اصالتش را نقل می کند و توجیه می کند که نه به عنوان رهبری است به عنوان اینکه این را یادتان نرود فراموش نکنید اینها نسبت به پیامبر دارند. آنچه که می گویند عید غدیر که گفت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» دوست داشته باشید سی هزار جمعیت را جمع می کند می گوید علی را دوست داشته باشید دیگر توجیه است. اگر جهل و عداوت نباشد پیامبر اهل بیت پیامبر در بین مسلمان ها مثل خود پیامبر از اشتهار و محبوبیت و مرتبت بالایی برخوردار بودند بلا شبهه. پس احترام اهل بیت که دارند پیروان اهل بیت و شیعه کیه؟ شیعه یک کلمه پیرو اهل بیت رسول اند این معنای شیعه است. اصل شیعه اسمش «شیعه علی بن ابی طالب» این معنای شیعه است. پیرو مولی علی، پیروی جرم است؟ افتخار ابدی است خط اصلی هدایت است. و بنابراین کشتن شیعه جایز و پس از کشتن هم می گویند مستقیم پشت رسول الله نماز می خوانید زود بکشید که وقت ظهر می گذرد که برسم نماز پشت پیامبر، جهل را ببینید. یعنی واقعا در دنیای بشر چه که نمی کند. برایشان هم گفته شده است با علمای شیعه صحبت نکنید، اینها شیطان اند. منطق شان را که کم می آورند شیطان است صحبت نکنید. مکه که بروید با لباس که باشید یک آدم عادی یا یک مسلمانی را از یک کشور دیگر ببیند که مراجعه کند به عالم شیعی اگر عرب باشد به اش می گوید چرا با اینها صحبت می کنی؟ اینها شیطان اند. که اینها شما را آگاه می کنند تا صبحت کند مردم متنبه می شود. دیگر. حدیث بعدی حدیث 182 از امام باقر درباره تسمیه حضرت امیرالمومنین به همین مضمون آمده و حدیث 183 هم همین طور تقریبا مضمون همین مضمون است. حدیث 184 هم باز هم روایت به همین مضمون است منتها در این حدیث آمده است که اسم پیامبر اعظم را فرموده است که «نبیکم، علی امیرالمومنین ولیکم». در روایات بعدی تا روایت 187 همین مطلب تکرار شده است که فقط در روایت 186 یک اضافه دارد و آن این است که آمده است اگر میثاق نبود «ولولا ذلک لم یعرف احد ربه». یکیی از آیات معرفت خدا که انسان به طور طبیعی ایمان به خدا دارد گفته می شود همان آموزشی است که در عالم ذر برای انسان داده شده که او خدایی دارد. شما می بینید و واقعا همین طوری است یک آدمی که در ده دور دستی زندگی می کند فقط از پدر و مادر شنیده است شاید یک جمله استدلال درباره خدا نشنیده است ولی بعد می آید وارد زندگی می شود آن عقیده محکمی که او به خدا دارد شاید افرادی که علم دارند درس خوانده اند زحمت کشیده اند آن عقیده را نداشته باشد. از کجاست؟ روایت می گوید تعلیم اش آنجا بوده در عمق روحش این تعلیم هست ولی توجیه علمی هم ندارد. شما بروید از لحاظ علمی تحقیق کنید چرا این عقیده را پیدا کرده، حاضر است تمام هستی اش را بدهد دست از عقیده اش برندارد. وجهی ندارد به جز اینکه بگوییم در فطرتش از روز ازل این آگاهی به ودیعت گذاشته شده است. «لولا ذلک لم یعرف احد ربه قال الست بربکم» در تتمه این حدیث آمده است «و ان علیا امیرالمومنین خلیفتی و امینی» خلیفه الله و امین الله، اگر ان شاء الله زیارت امین را می خوانید در زیارت امین که ریشه در ژرفای روز ازل دارد. و در روایت 187 یک مطلبی را آورده است که این را بخوانم. محمد بن عیسی بن زکریا معنعنا عن منهال بن عمرو «قال دخلنا علی علی بن الحسین بن علی علیهما السلام بعدما قتل الحسین علیه السلام فقلت له کیف امسیت قال ویحک یا منهال امسینا کهیئه آل موسی فی آل فرعون يذبحون ابناءنا ويستحيون نساءنا امست العرب واصبحت العرب تفتخر على العجم بأن محمدا منها واصبحت قريش تفتخر على العرب بأن محمدا كان منها و امسی آل محمد علیهم السلام مقهورین فالی الله نشکو غیبه نبینا و تظاهر الاعداء علینا» همان مطلبی که خواستیم استفاده کنیم در بیان امام سجاد آمده بود. تا به اینجا مطلب گفته شد. میثاق عهد گرفته شده است به وحدانیت خدا و نبوت پیامبر و ولایت امیرالمومنین در روز اول. اگر جهال بدانند انکار نمی کنند مگر اینکه در حدی رسیده باشد که «قست قلوبهم». پایه هدایت و استوانه اصلی اعتقاد کامل ولایت امیرالمومنین است. و این ولایت امیرالمومنین در عین حالی که مکمّل اعتقاد به نبوت و توحید است در حقیقت اساس اعتقاد به امامت ائمه معصومین علیهم الصلاه و السلام است. و خود اعتقاد به این ولایت در حقیقت ریشه تمام فضائل می شود مخصوصا برای ما طلبه ها. در یک تجربه علمی فقهی آورده اند که آن فقیهی که از نفوذ و قدرت و سلطان القلوبی برخوردار است و برتری دارد نسبت به امثال خودش بروید مطالعه کنید رنگ ولایتش قوی تر است. لذا گفته می شود قوت فقاهت ارتباط مستقیم به قوت ولایت دارد. و هر قدر ارتباط با مولی علی بیشتر باشد برای رشد طلبه برای توفیق اش و حتی برای مکاشفاتش این اثرش بیشتر است. مرحوم علامه مجلسی اول آشیخ محمد تقی مجلسی کتاب روضه المتقین می فرماید: من در که در حرم امیرالمومنین زیارت امیرالمومنین علی بن ابی طالب مشرف شدم از تشرف اول برایم عنایت شد. مکاشفاتی را به دست آوردم از همان زیارت مولی امیرالمومنین. آن مصدر نوع و مطلع فضائل و کرامات و مکاشفات است. از آنجا برایم مکاشفات دیگر شروع شد. یک مکاشفه مختصری را می گویم می گوید در یک جایی با یک مناسبتی به محضر آقا رسیدم بین خواب و بیداری، رفتم پایش را ببوسم موفق نشدم. اهل معرفت گفتند اگر امام عصر را در خواب دیدید نروید دستش را ببوسید بروید پایش را ببوسید. علامه هم رفت پای آقا را ببوسد موفق نشد و در آخر با یک تلاشی دست آقا را بوسید. اینقدر می دانم که پا بوسیدن خیلی اهلیت می خواهد خود آدم خدا توفیق بدهد که پای آقا را ببوسد دیگر چیز دیگر نمی خواهد. عاشق که شدی غرض نداری، معنای عشق حصر غرض است. فقط می خواهد در راه معشوق جان بدهد غرض ندارد، اگر غرض داشت عاشق نیست عاقل است. عقل و عشق یک جا جمع نمی شود. عاقل غرض ور است عشق خلوص است غرض گم می شود. فقط می خواهم عبادت کنم فقط می خواهم بگویم «سبحان ربی العظیم و بحمده» چه می شود و چه نمی شود کار ندارم. من فقط می خواهم ببینم آقا را، او می بیند توجه می کند کرم می کند نمی کند من کار ندارم. حتی من را جهنم هم بفرستد کار ندارم، عشق که دیگر غرض ندارد. عشق سالم است عقل مریض است. غرض مرض دارد. عشق سالم است سلامت که بود نه مرض دارد نه غرض. می رود فقط یک سلامی می کند. یک سلام کرد و توصیه سوال کردم. دو تا توصیه، یک توصیه خواستم که چه کنم؟ آقا فرمود نماز شب به همان ترتیبی که معروف است بخوانید. که ترتیبش هم در مفاتیح الجنان آمده. به همان ترتیب نماز شب را بخوانید. این توصیه برای نماز شب که این را شاید گفتم برایتان علامه طباطبایی که رفت نجف روزگار اول که رسید پیش آقای قاضی، آقا علی قاضی آمد دیدن علامه طباطبایی گفت کسی به جایی نمی رسد مگر به توسط نماز شب. توصیه آقا امام زمان علیه السلام هم به علامه مجلسی نماز شب است. یک چیز دیگر هم سوال کردم که گفت آقا من اگر دسترسی به شما نداشته باشم چی کار کنم؟ این چیزها معرفی کنید پناهی، یک تکیه گاهی و یک دوای روحی و یک تقویت روحی برای ما معرفی کنید؟ آقا فرمود که کتابش را دادم به محمد تاج برو از او بگیر.[2] محمد تاج که فردی بود رفتم پیش محمد تاج تا رسیدم که چیزی بگویم گفت که آمدی آقا گفته کتاب به ات بدهم. رفتم کتاب را خودش در آورد به من داد کتاب صحیفه سجادیه بود قدرش را بدانید، نوری که می درخشد از سجادیه امام سجاد صحیفه سجادیه است. علامه مجلسی می گوید همان نسخه را گرفتم به زودی هم انتشار پیدا کرد و از روی آن نسخه نسخه هایی مقابله شد و چاپ شد. پس قدر این صحیفه سجادیه را بدانید. هفته ای یک بار هم شده است یکی دو تا دعایی از صحیفه سجادیه بخواند. یک بار مثل قرآن نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را از ابتداء تا آخر مثل قرآن روخوانی بخوانید و ثوابش را هدیه کنید به روح والدین آقا امام عصر، این توفیقی که پیدا کردی یعنی درست شد دیگر.


[1] تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم کوفی، ج1، ص146.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo