< فهرست دروس

موضوع: مسئله بیست و پنج مسح باید با آب وضو باشد

مسئله بیست و پنج: سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «لا اشکال فی أنه یعتبر أن یکون المسح بنداوه الوضو فلا یجوز المسح بماء جدید و الاحوط أن یکون من نداوه الباقیه فی الکفّ فلا یضع یده بعد تمامیه الغسل علی سائر اعضاء الوضو لان لا یمتزج ما فی الکفّ بما فیها لکن الاقوی جواز ذلک کفایه کونه برطوبه الوضو و ان کانت من سائر الاعضاء فلا یضرّ الامتزاج المذکور هذا اذا کانت البلّه باقیه فی الید و اما لو جفّت فیجوز الاخذ من سائر الاعضاء بلا اشکال من غیر ترتیب بینها علی الاقوی و ان کان الاحوط تقدیم اللحیه و الحواجب علی غیرهما من سائر الاعضاء». [1] مسئله ای را که می فرماید از این قرار است که مسح سر و مسح پا باید به رطوبت آب وضو انجام بگیرد. جایز نیست که مسح به وسیله آب جدیدی انجام شود. و احوط هم این است که مسح از رطوبت کف دست باشد و از رطوبت های بقیه اعضای وضو استفاده نشود. هرچند اقوی جواز استفاده از رطوبت بقیه اعضای وضو هست. اما مسئله اصلی در این بحث که عبارت است از لزوم مسح به نداوت و رطوبت آب وضو و عدم جواز مسح به وسیله آب جدید. این مطلب جزء مطالبی است که بین مذهب امامیه و مذهب ابناء عامه بر عکس هم هست. از دیدگاه مذهب اهل بیت مسح باید با رطوبت آب وضو انجام شود و اما از نظر مذاهب عامه مسح با آب جدید باید انجام گیرد که درست بر خلاف هم قرار دارند. اما آنچه که حکم که حکم مذهب اهل بیت است یعنی مسح با رطوبت آب وضو اقوال و ادله در این رابطه از این قرار است:

 

آراء قدماء و متاخرین

ابتداء آراء قدماء، شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «و لا یستأنف فی المسح ماءً جدیداً بل یستفاد من نداوه الوضو»[2] می فرماید در مسح پا باید از همان رطوبت خود وضو استفاده کنیم نباید آب جدید را مورد استفاده در مسح قرار بدهد. شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: مسح که انجام بشود «یکون ذلک ببقیه نداوه الوضو و دون أن یکون بماء جدید»[3] می فرماید: مسح پا باید با همان نداوت خود آب وضو انجام بگیرد و آب جدید نباید استفاده کند. این رأی شیخان بود. اما در این رابطه آراء به طور کل هم اعلام شده است: شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه در کتاب خلاف می فرماید: این حکم مورد اجماع است و از اجماعیات شیعه است.[4] سید مرتضی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: این حکم مورد اجماع است.[5] و فقهاء تا آخر از معاصرین یعنی از عصر اخیر فقیه همدانی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: این حکم که مسح باید به وسیله نداوت وضو باشد با آب جدید استفاده نشود مورد لاجماع الشیعه و النصوص فیه متواتره.[6] استحکام مدرک بالاترین از این نمی شود اجماع شیعه و نصوص متواتره.

 

رأی مشهور

محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه در کتاب شرائع مسئله مسح را اطلاقاً بیان می کند که به وسیله آب وضو باشد رطوبت با آب جدید نباید استفاده کند.[7] اما همین محقق حلی در کتاب معتبر می فرماید: مسح پا باید به نداوت وضو باشد. برای اینکه اولا از وضوات بیانیه ای که در نصوص داشتیم باب پانزده از ابواب وضو حدیث دوم و چهارم و یازدهم و غیرها که وضوی بیانیه را اعلام می کند می بینیم که مسح به وسیله نداوت وضو انجام گرفته است و ثانیاً می فرماید: اولویت در استظهار برای عبادت همین رویه است.[8] این عبارت ایشان است. منظور از این عبارت این است که اولویت در انجام درست عبادت این است که مسح به وسیله رطوبت و نداوت وضو انجام بگیرد که این بیان مصداق می شود برای همان قاعده ای که گفتیم که قاعده در عبادات قدر متیقن رجوع می کند به قدر متعین. اگر در عبادت یک قدر متیقن داریم در حقیقت برمی گردد به قدر متعین. که همین قدر متیقن در عبادت متعین است. برای اینکه قاعده عبودیت و مولویت و قاعده حق الطاعه اقتضاء می دارد که قدر متیقن متعین باشد. اقتضای قاعده است.

 

دلالت عقلی امر بر فوریت

ثالثاً می فرماید که مطلق یا امر مطلق انصراف دارد به فور، امری که آمده است به مسح «و امسحوا» این اطلاق امر اگر قیدی داشت که «و امسحوا بعد ساعه» قید آمده بود که مطلق آمده باشد امر مطلق منصرف به فور است. در بحث اوامر گفتیم که امر دلالت بر فور دارد براساس دلالتش به حکم عقل است. همان طوری که سیدنا الاستاد می فرماید که دلالت امر بر وجوب براساس قاعده عقلیه است که عبودیت و مولویت بود، براساس همان قاعده عبودیت و مولویت امر دلالت بر فور هم دارد. مقام عبودیت و مولویت اقتضاء می کند که تاخیر عمداً نیاندازد و الا عرف می گوید این عبد مطیعی نیست سهل انگار است، بی اعتناء است. شاهد آن حرف ما اینجاست که محقق حلی در کتاب معتبر می فرماید اطلاق امر دلالت بر فور دارد. این را که می فرماید بعد از آن می گوید اگر فرض ما این شد که امر مطلق دلالت بر فور بکند نتیجه اش این می شود که باید تا دست چپ تان را شستید فورا مسح کنید. مسح عملاً به نداوت وضو صورت می گیرد به طور طبیعی و امتثال هم فورا حاصل می شود. با این سه دلیلی که گفته شد مطلب به نتیجه رسید و اشکال و شبهه ای هم در کار نیست.

 

ملاحظه نصوص باب

برای استحکام مطلب نصوص باب را فقط مورد مرور اجمالی قرار بدهیم. این حدیث صحیحه است عن المفید عن احمد بن محمد عن ابیه محمد بن عیسی عن سعد بن عبدالله اهوازی عن احمد بن محمد عن عثمان بن عیسی عن ابن اذینه عن بکیر و زراره ابنی اعین، در این صحیحه از امام باقر علیه السلام سوال شد از وضوی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم «فدعا بطست» تا شرح آخر این حدیث، آب را طلبید و وضو را شروع کرد تا رسید به آنجا که محل استشهاد ماست. «ثم مسح رأسه و قدمیه الی الکعبین بفضل کفّه لم یجدد ماءً»[9] این از هر جهت نص است یعنی که خودش نص معتبر است نسبت به مطلوب هم نص صریح است به آن فضل یعنی آن نداوت آن رطوبت زیادی از وضو، آن رطوبتی که به کف دستش بود مسح کرد و آبی تازه غیر از آب وضو نگرفت برای مسح کردن. این نکته که «لم یجدّد ماء» آمده است در عین حالی که «ثم مسح بفضل کفیه» کافی بود اشاره دارد به مطلبی که تاکید بشود و رداً علی مذهب المخالفین. آب جدیدی برای مسح نگرفت و استفاده نکرد. این مطلب تا اینجا تمام.

 

اما لو جفّت

در ادامه همین مطلب سید می فرماید: «و اما لو جفّت فیجوز الاخذ من سائر الاعضاء» اگر آب دست خشک بشود باید از سایر اعضاء آب گرفته شود و دستش را بگذارد به سایر اعضای وضو رطوبتی بگیرد و پس از آن مسح کند. این مطلبی را که ایشان می فرماید که از سایر اعضای وضو آب بگیرد و مسح را انجام بدهد، در متن عروه سید که ما بحث می کنیم سایر اعضای وضو آمده اما در فتاوای مشهور شرایع و معتبر و غیره آمده است که باید از آب لحیه و ابروها آب گرفت آنگاه مسح انجام داد. صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: این مطلب که در متن آمده که باید از آب وضو مانده در لحیه و در ابروها استفاده کرد برای مسح این موضوعیت ندارد برای این است که عادتاً آب در این موضع بیشتر وجود دارد. آب گرفتن از ابرو و لحیه برای متوضی راحت تر است و الا دلیل ما می فرماید که نداوت وضو کافی است، نداوت وضو اطلاق دارد و اطلاقش شامل می شود تمامی اعضای وضو، از هر یکی از اعضای وضو که رطوبت بگیرید نداوت وضو است. در این قسمت که متن مشهور لحیه و اشفار را ذکر کرده اند خصوصیتی وجود ندارد. اشاره به عمل طبیعی و عادت دارد. بعد از خشک شدن که وظیفه این شد که باید برویم به سراغ پیدا کردن رطوبت از اعضای دیگر وضو برای مسح درست است گفته شده است و خلافی بین فقهاء هم در این رابطه به طور کل دیده نمی شود[10]

 

نصوص باب در صورت خشک شدن آب وضو

اما دلیل اصلی این حکم عبارت است از نصوصی که در این باره آمده است. کتاب وسائل در جلد اول و باب بیست و یک از ابواب وضو که این باب نه تا روایت دارد همه این روایات در محور مسح آمده است که بیان می کند کیفیت مسح پس از خشک شدن نداوت وضو از کف باید به چه صورت انجام بگیرد. فقیه همدانی می فرماید: این روایات در حد مستفیضه است. اما سیدنا الاستاد می فرماید که این روایات ضعاف اند اما یک روایت در جمع این روایات صحیحه است که به آن می شود استناد کنیم. و باسناده عن علی بن ابراهیم عن ابیه، اسناد شیخ به علی بن ابراهیم صحیح است عن ابیه که ابراهیم بن هاشم است عن ابن ابی عمیر عن حماد که از اصحاب اجماع است عن الحلبی عن ابی عبدالله علیه السلام درباره نسیان مسح آمده است «قال اذا ذکرت و أنت فی صلاه أنک قد ترکت شیئا من وضوئک الی أن قال و یکفیک فی مسح رأسک أن تأخذ من لحیتک بللها اذا نسیت أن تمسح رأسک فتمسح به مقدم رأسک» خلاصه مضمون این حدیث معتبر و صحیح این است که اگر مسح را فراموش کردید و در وقت نماز یادتان آمد فورا از رطوبتی که در ریش شما باقی مانده باشد بگیرید و مسح را انجام بدهید. این حدیث دلالتش بر مطلوب واضح است و سندش هم صحیح و نسیان موضوعیت ندارد هر موقع رطوبتی در دست باقی نمانده باشد می توان از رطوبت بقیه اعضای وضو استفاده کرد و مسح را انجام داد. این حدیث در کلّ لبّ مطلب را به اثبات رساند. اما به عنوان مکمّل حدیث دیگری از این باب محمد بن علی بن الحسین که شیخ صدوق است قال قال الصادق، این از مراسیل معتبر است «ان نسیت مسح رأسک فامسح علیه و علی رجلیک من بلّه وضوئک» هم رأس دارد و هم رجلین دارد «فان لم یکن بقی فی یدک من نداوه وضوئک شئ فخذ ما بقی منه فی لحیتک و امسح به رأسک و رجلیک و ان لم یکن لک لحیه فخذ من حاجبک و اشفار عینیک و امسح به رأسک و رجلیک و ان لم یبق من بله وضوئک شئ اعدت الوضو» مطلب را کامل بیان کرد. بروید از ریش تان اگر ریشی در کار نبود از پلک چشم تان و اگر پلک چشمی هم افتاده بود ابروهایتان و اگر اینها هم نبود از نداوت وضو گوشه های صورت تان اگر جایی دارد برای نگه داشتن رطوبت از رطوبت وضو استفاده کنید و مسح کنید و اگر دیدید رطوبتی نیست آب جدید کاری نمی تواند از پیش ببرد باید وضو را اعاده کنید. این دو تا مطلب کامل شد که مسح باید به نداوت وضو باشد و اگر خشک بشود باید از سایر اعضای وضو استفاده کند اما ترتیب بین لحیه و اشفار به تناسب حکم و موضوع موضوعیت ندارد. چون که به تناسب حکم و موضوع مسح باید به نداوت وضو باشد از هر کجای اعضای وضو باشد اشکالی ندارد اما احتیاطات و شرح آن فردا ان شاء الله.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo