< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بحث و تحقیق درباره کیفیت مسح رجلین

گفته شد که درباره مسح رجلین سه قول وجود دارد: قول اول این است که مسح رجلین از حیث عرض مسمّی کافی است. که در این رابطه اجماعی را محقق حلی اعلام فرمودند که «علیه اجماع فقهاء اهل البیت»[1] و علامه حلی فرمودند: «هذا مذهب العلماء اجمع».[2] از یک سو مورد اجماع بود از سوی دیگر هم نص معتبری داشتیم که عبارت بود از صحیحه الاخوین که در آنجا آمده بود پس از که مقدار ما بین الاصابع و الکعبین را مسح بکنید کافی است. تا به اینجا ادله را گفته بودیم.

 

صحیحه زراره

به عنوان متمّم این روایت را هم اضافه کنید صحیحه زراره از امام باقر علیه السلام. زراره سوال می کند که به من خبر بدهید که مسح به چه صورت و به چه کیفیت باشد؟ امام علیه السلام ضمن حدیث می فرماید: «یا زراره قاله رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و نزل به الکتاب من الله عزوجل لان الله عزوجل قال فاغسلوا وجوهکم فعرفنا أن الوجه کلّه ینبغی ان یغسل ثم قال و ایدیکم الی المرافق فوصل الیدین الی المرفقین بالوجه فعرفنا أنه ینبغی لهما أن یغسلا من المرفقین ثم فصّل بین الکلام فقال و امسحوا بروسکم فعرفنا حین قال بروسکم أن المسح ببعض الرأس لمکان الباء ثم وصل الرجلین بالرأس کما وصل الیدین بالوجه فقال و ارجلکم الی الکعبین فعرفنا حین وصلهما بالرأس أن المسح علی بعضهما»[3] بیان از این واضح تر نمی شود. ما حصل معنای این حدیث این شد که در آیه قرآن که آمده است «و امسحوا بروسکم» مسح به بعض از رأس است مسما کافی است. چون آن بعض از کلمه باء استفاده می شود. باء برای تبعیض است. «و ارجلکم» را که عطف فرموده است به «روسکم» همان کلمه باء اینجا هم هست یعنی مسح کنید به بعض از روی پایتان که مسمّی کافی است. در نتیجه اجماع و صحیحه اخوین و این صحیحه زراره و فتوای متن حکم این است که مسح روی پا از لحاظ طول باید بین الحدین باشد که حدّ تعیین شده است. در اصطلاح استدلالی می گویند غایت دلالت بر این مطلب دارد و ما گفتیم که تعیین حدّ بین الحدین انقطاع معنا ندارد و اما از حیث عرض مسمّی کافی است که ادله اش را گفتیم این قول اول و حکم هم مفتا به است که سید می فرماید: «و یکفی المسمی عرضا و لو بعرض اصبع أو اقل». این قول اول،

 

قول دوم مسح به اندازه سه انگشت

اما قول دوم که در متن به عنوان افضل آمده است که مسح روی پا به اندازه سه انگشت و قول سوم هم مسح کلّ روی پا با تمام کف دست. در فتوا این بود که «یکفی المسمی و الافضل أن یکون بمقدار عرض ثلاث اصابع». این قول قائلی برایش گفته شده است اما قائل مشخص نشده است که کی باشد. علامه حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: مسح به اندازه سه انگشت در مورد مسح پا قولی است که بعضی از علماء گفته اند که مسح به این صورت یعنی توسط سه انگشت منضمّاً واجب است.[4] در صورتی که علامه حلی بگوید گفته شده است و بعضی از علماء گفته اند معلوم است که قولی در این رابطه وجود دارد اما قائل به طور مشخص و معین اعلام نشده است. دلیل بر این مطلب روایتی است که عبارت است از و عنهم عن احمد بن محمد عن شاذان بن خلیل النیسابوری عن معمّر بن عمر عن ابی جعفر علیه السلام. عنهم که عن عده من اصحابنا است و دارای اعتبار. احمد بن محمد که احمد بن محمد بن عیسی اشعری است و از اجلاء و ثقات، عن شاذان بن خلیل که توثیق دارد. عن معمّر بن عمر این شخص نه توثیق خاص دارد و نه توثیق عام. سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید که معمّر بن عمر اصلا توثیق و اعتبار ندارد سند ضعیف است. یک نکته ای رجالی داریم و آن این است که ما در توثیقات می گفتیم توثیق لفظی و توثیق عملی. لذا عمل قدمای اصحاب اگر ثابت بشود توثیق عملی. در اینجا یک نکته ظریفی وجود دارد و آن این است که اگر یک راوی معتبر و دارای وثاقت از یک راوی دیگری به طور خاص روایتی را نقل کند و آن راوی هم از امام معصوم روایت نقل کند. خود آن راوی که از امام معصوم روایت نقل می کند توثیق ندارد اما راوی قبلی که از او روایت نقل کرده توثیق و اعتبار دارد. نتیجه اش توثیق عملی است یعنی آن راوی معتبر که می داند این شخص از امام نقل کرده از قول او کلام امام را نقل می کند قطعا به او اعتماد کرده است و اعتمادش در حقیقت توثیق است و خود او هم فرض ما این است که موثق و معتبر است. از سوی دیگر ما در رجال بنایمان جمع کردن امتیازات بود. این روایت در جوامع معتبر روایی هم آمده باشد و اصحاب به او در بحث و در باب اعتماد کرده اند در کتب استدلالی هم آورده اند و بعضی از فقهاء براساس آن فتوا داده باشند. بنابراین این روایت از این خصوصیات برخوردار است هرچند اعتبار روشن تحت عنوان توثیق خاص یا توثیق عام درباره این راوی دیده نمی شود. این قول دوم است و این قول دوم را سید صاحب عروه قدس الله نفسه الزکیه به عنوان مستحب تلقی کرده اند که مسح روی پا به وسیله سه انگشت منضما مستحب است. این قول در حد استحباب رسید.

 

سوال: استحباب از کجا استفاده شد؟

پاسخ: هر روایتی که دلالتش بر مطلوب در حدی بود که روایت یا دلیل دیگر کمتر از آن را به طور قطع اعلام می کرد اینجا جا برای استحباب آماده است که آن قدر متیقن می شود الزامی و این به طور طبیعی در مرحله استحباب قرار می گیرد و این استنباطش هم استنباط اجتهادی است.

 

اما قول سوم

اما قول سوم که سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: عمده این قول سوم است که گفته می شود که مسح پا باید با تمام کف دست تمام روی پا انجام بگیرد. و این قول قائل و مستندی دارد. اما قائل شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «و یمسحهما جمیعاً معاً بکفّیه»[5] گفته می شود که ظاهر کلام شیخ مفید این است که تمام روی پا باید مسح بشود هرچند صریح کلامش این نیست. و اما رأی صریح در این رابطه شیخ صدوق قدس الله نفسه الزکیه در کتاب فقیه روایتی را نقل می کند دالّ بر بیان حدّ مسح. بعد از آنکه حد مسح را بیان می کند و روایت هم ذکر می کند تتمه ای دارد که آن تتمه تصریح دارد که مسح روی پا باید به طور کامل باشد.[6] تتمه در ادامه روایت امده احتمال این است که از روایت باشد و احتمال دیگر هم این است که کلام خود شیخ صدوق باشد. فرق نمی کند. چون دیده ایم که شیخ صدوق در فقیه اگر حکمی را هم بیان می کند در حقیقت از روایت گفته است. روایتی که نقل می کند صحیحه زراره از امام باقر علیه السلام. «اخبرنی عن حد الوجه» حد وجه و حد رأس و حد ید و حد رجل را بیان کنید. این روایت را که نقل می کند در انتهای روایت که امام علیه السلام حد وجه را بیان کردند و حد کامل وجه که بیان شد تتمه اش را شیخ صدوق می فرماید در فقیه که آن تتمه در وسائل نیامده. دو تا دلیل دارد یکی اش این است که وسائل روایات را تقطیع می کند هر بابی که عنوان می شود متن روایت را متناسب آن باب ذکر می کند چیزی که اضافه باشد ذکر نمی کند. باب بیان حد وجه است تتمه اینجا نیامده. شیخ صدوق قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «و حد مسح رجلیک أن تضع کفّیک علی اطراف اصابع رجلیک الی الکعبین»[7] این مطلب صریح است که ایشان حد بیان می کند و به صراحت می فرماید که حد مسح این است که با تمام کف دست تمام روی پا را باید مسح بکنی. در این رابطه اقوال از فقهای دیگر هم در جهت تایید آمده است. علامه حلی قدس الله نفسه الزکیه ضمن نقل روایتی را نقل می کند در انتهای این حدیث می فرماید: ظاهر این حدیث این است که مسح باید به تمام کف دست روی پا تماماً انجام شود.[8] حدیث آن قسمتی که محل استشهاد است این است، روایت صحیحه است. در انتهای حدیث معتبری که گفتیم آمده است که امام باقر علیه السلام می فرماید: وضو بیانیه است وضوی رسول الله «و مسح مقدم رأسه و ظهر قدمیه».[9] علامه حلی می فرماید که این بیان ظاهر در استیعاب دارد ظاهرش این است که ظهر قدم روی پا و تایید می کند تحدید لغت. می فرماید آنچه که در لغت آمده است این را تایید می کند. لغت اینجا صحبت از کعبین نیست لغت اینجا صحبت از ظهر القدم است، ظهر القدم در لغت کل روی پا است و بیان هم این است که «و مسح ظهر قدمیه» روی پایش را مسح کرد. می فرماید ظاهر این حدیث در استیعاب است یعنی فراگیر کل روی پا باید مسح بشود. صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه شاید به اقتباس از علامه می فرماید: روایات مخصوصا تعبیر «مسح ظهر قدمیه» ظهور دارد بر اینکه کلّ روی پا کمّا و کیفاً مسح بشود طولا و عرضاً از روس اصابع تا کعبین. ظهور را می گوید اما بعد می فرماید اجماع محقق شده است که از لحاظ عرض مسمّی کافی است.[10] تایید دیگر محقق اردبیلی قدس الله نفسه الزکیه کتاب مجمع الفائده و البرهان که شرح ارشاد الاذهان علامه حلی است در این کتاب روایتی را نقل می کند حسنه عبد الاعلی مولی سام. از امام صادق نقل می کند که گفتم خدمت آقا «عثرت فانقطع ظفري فجعلت على أصبعي مرارة فكيف أصنع بالوضوء؟ قال: يعرف هذا وأشباهه من كتاب الله عز وجل، قال الله تعالى: ما جعل عليكم في الدين من حرج، امسح عليه»[11] سند روایت حسنه بود عبد الاعلی توثیق خاص و عام ندارد اما از اصحاب است و مدح دارد. خود محقق اردبیلی هم این روایت را حسنه گفته است. [12] دلالت این است که آقا سوال کرد که بعضی از قسمت روی پایم را بسته ام و بعضی از قسمت هایش هم باز است طبیعتاً، چه کنم؟ آقا فرمود «ما جعل علیکم فی الدین من حرج» روی آن مسح کنید دلالت دارد بر اینکه مسح باید به تمام روی پا باشد و الا به جزء روی پا که مسح ممکن بوده و سوال نداشته است. پس مفروغ عنه است که مسح لازم بوده الان که ممکن نیست روی مرارت یعنی روی آن باندی که روی آن بسته، روی آن مسح کند. پس معلوم است که روی پا مسح داشته است که آورده است روی دسته روی پایتان هم مسح کنید. بعد می فرماید: در صورتی که مطلب از این قرار است اگر مصنّف یعنی علامه حلی نمی گفت که مسمی کافی است قول به وجوب مسح کلّ روی پا جیّد و عالی بود و همین مطلب را محدث کاشانی در کتاب مفاتیح الشرائع می فرماید: اگر اجماع نبود قول به وجود مسح کل روی پا قول درستی بود.[13] قائل و ادله گفته شد اما مضافا بر این روایت صحیحه ای داریم صحیحه بزنطی که سیدنا الاستاد می فرماید دلیل بر لزوم مسح روی پا به طور کامل این صحیحه بزنطی می تواند باشد[14] که ان شاء الله فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo