< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: واجب چهارم مسح رجلین

بحث ما واجب چهارم، سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «الرابع مسح الرجلین من روس الاصابع الی الکعبین و هما قبله القدمین علی المشهور و المفصل بین الساق و القدم علی قول بعضهم و هو الاحوط»

 

مطالب

مسئله مسح رجلین مطالبی دارد بسیار مهم که باید مورد توجه قرار گیرد. مطلب اول اصل وجوب مسح از روس اصابع تا کعبین. مطلب دوم شرح معنای کعب، مطلب سوم کمیت مسح عرضا و طولا. مطلب چهارم کیفیت مسح که از روس اصابع باشد یا بالعکس و النکس هم جایز است. مطلب پنجم رد بر قول به وجوب غسل که ابناء عامه می گویند. پنج مطلب را باید در این مسئله بحث کنیم. اما مطلب اول اصل وجوب مسح: در این رابطه به ترتیب بحث مان ابتداء آراء قدماء و بعد رای مشهور و بعد رای تفصیل و تحقیق.

 

آراء قدماء

اما آراء قدماء: شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه در کتاب مقنعه بحث وضو می فرماید: وضو را از شستن صورت و دست شروع کنیم تا مسح رأس تا می رسد به مسح پا می فرماید: «ثم یضع یدیه جمیعا بما بقی فیهما من البلل علی ظهر قدمیه فیمسحهما من اطراف الاصابع الی الکعبین». 2. شیخ طائفه قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «ثم یمسح الرجلین یبتدأ من روس الاصابع الی الکعبین».[1] اصل مسئله از نظر قدماء یک امر مسلم و مفروغ عنه. اما رأی مشهور: محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «و یجب مسح الرجلین من روس الاصابع الی الکعبین».[2] رأی مشهور که گفته شد اما رأی تفصیلی و تحقیقی: صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه این فرض چهارم را بحث می کند و بیان می کند به همین ترتیبی که از مشایخ ذکر شد. بین قدماء و مشهور و متاخرین که رأی تفصیلی و تحقیقی هم هست تا اینجا اختلافی وجود ندارد.[3]

 

ادله وجوب مسح

صاحب جواهر می فرماید: «کذلک اجماعاً محصلا و منقولا». صاحب جواهر گاهی می گوید «الاجماع بقسمیه» آن قسمیه محصل و منقول نیست آن هر دو قسم منقول را می گوید که به خبر واحد است یا به خبر مستفیض. اگر اجماع محصل و منقول را نقل بکند صریحا می گوید در این مسئله از باب مثال صریحا فرموده است «اجماعا محصلا و منقولا» هم مورد اجماع محصل است و هم منقول بعد از آن هم بالاتر می برد که گویا مورد تسالم است از تسالم هم یک درجه بالاتر می فرماید بلکه ضرورت است. اشکال نکنید که ضرورت اگر بود اجماع چرا؟ مثبتات با هم اصطکاک ندارد و تنافی ندارد. می فرماید این حکم از لحاظ فقه اهل بیت مورد ضرورت است. محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: این مطلب یعنی مسح با مورد اجماع علمای اهل بیت است.[4] و همین طور علامه حلی می فرماید: این مطلب مورد توافق علمای ماست اجمع.[5] از لحاظ آراء و اجماع فهمیدیم که در نهایت استحکام است. شهید هم می فرماید: این مطلب مورد اجماع است عند الفقهاء.[6]

آیه وضو از محکمات است

و انگهی پس از اجماع شیخ طوسی می فرماید: این مطلب هم مورد اجماع فرقه است و هم آیه قرآن به این مطلب دلالت واضح دارد.[7] همین آیه وضو «وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ»، استدلالی که می شود درباره اثبات مسح به این آیه از این قرار است که گفته می شود این آیه درباره وجوب مسح ظهور قریب به نص دارد. «فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ»[8] ظهور در حد نص. لذا ابناء عامه هم روایت کرده اند که ان شاء الله در مورد رد بر قول به وجوب غسل شرح می دهیم که گفته اند وضو غسلتان و مسحتان است از ابن عباس هم نقل شده است که وضو غسلتان و مسحتان است. و از امیرالمومنین هم ابناء عامه نقل کرده اند که فرموده اند آیه قرآن درباره مسح پا نازل شده است. پس اول اجماع در حد ضرورت، دوم: دلالت آیه، بلا شبهه آیه از محکمات است. در آیاتی که محکمات باشد جایی برای تردید و اخذ به خلاف ظاهر وجود ندارد. محدث عاملی یعنی صاحب وسائل در کتاب وسائل از کتاب محکم و متشابه سید مرتضی علم الهدی قدس الله نفسه الزکیه مطلبی را نقل می کند می فرماید: اولا تعریف محکم، محکم چیست؟ محکم آن است که تاویلش تنزیلش است. تأویل و تنزیل یکی است. تأویل یعنی عمق معنا، عمق معنایش همان چیزی است که نازل شده است این محکم است. و می فرماید که آیه وضو از محکمات است که تأویلش عمق معنایش همان چیزی است که نازل شده است. «و امسحوا» به دو جا سر و پا، «اغسلوا» دو مورد دست و صورت. هیچ ابهامی نیست. تایید این مطلب اگر شما این جمله را به فارسی ترجمه کنید یا به هر زبان دیگر بگویید بشویید صورت و دست تان را و مسح کنید سر و پایتان را کسی در فهم معنا شک می کند؟ حالا به زبان های دیگر ترکی انگلیسی اردو، شکی برای فهم معنا وجود دارد؟ آیه محکم است.[9]

 

سوال:

پاسخ: محکم دو معنا دارد: محکم هم به نص اطلاق می شود و هم به ظهور قوی که نزدیک به نص باشد. چون در ذهن ما این مطلب ثبت شده بود که این آیه را محکم گفته اند لذا گفتیم قریب به نص هرچند جای آن دارد که ما بتوانیم بگوییم که این آیه نص در مطلوب است. دلیل سوم: روایات. صاحب جواهر و حتی سیدنا الاستاد که در این رابطه به آسانی تواتر اعلام نمی کند می فرمایند که روایاتی که در این رابطه داریم به اندازه تواتر است. و سید مرتضی در کتاب انتصار که ضمن جوامع فقهیه چاپ شده است می فرماید: روایات در این باب اکثر من عدد الرمل و الحصا، از عدد ریگ و شن بیابان عدد روایات بیشتر است. البته تعبیر مبالغه ای است. اینقدر زیاد است. یک مثال واقعی اش را بگویم کتاب وسائل جلد اول باب پانزدهم از ابواب وضو این باب بیست و شش روایت دارد و اکثریت این اسناد معتبر است از این بیست و شش روایت بیست و پنج روایتش اعلام می کند که در وضو باید سر و پا را مسح کرد. شما عدد متواتر را چند تا می خواندید؟ ده تا که قطعا در حد تواتر است، بیست و پنج روایت در یک باب. یک روایتش را به عنوان مثال و تیمن برای شما بخوانم، عن علی بن ابراهیم عن ابیه و عن محمد بن اسماعیل که همان ابن بزیع است که از اجلاء و ثقات عن فضل بن شاذان که اشتهار در وثاقت برای ما ثابت است توثیق خاص هم دارد. جمیعا عن حماد بن عیسی که از اصحاب اجماع است عن حریز عن زراره «قال قال ابوجعفر علیه السلام الا احکی لکم وضوء رسول الله فقلنا بلی فدعا بعقب فیه شئ من ماء» آقا امام باقر فرمود که وضوی پیامبر برای شما حکایت بکنم؟ عرض کردند بله، یک ظرفی که یک مقدار آب در آن بود طلبید و وضو را شروع کرد عملاً، از شستن صورت و دست تا اینجا که «و مسح مقدم رأسه و ظهر قدمیه ببله یساره»[10] تا به اینجا این جمله مورد استشهاد ماست که «و مسح ظهر قدمیه» تصریح دارد که روی پایش را مسح کردند. بنابراین از لحاظ روایات در حد بالاتر از تواتر از لحاظ آراء بالاتر از اجماع و از دید استدلال به آیه قرآن در حد محکم. بنابراین اصل بحث از ضرورت فقهی است.

 

اما مطلب بعدی تفسیر کعب

و اما شرح کوتاهی درباره کعب: کعبی که در این آیه آمده است کجای از پای انسان است تا آنجا مسح انجام بشود؟ از آنجا که وجوب مسح تحدید شده است اندازه خاصی برایش در کتاب الله ذکر شده است که تا کعبین است، باید معنای کعبین را شرح بدهیم و توضیح بدهیم تا اینکه آن وظیفه ای که مکلف دارد که مسح را تا کعبین انجام بدهد کعبین کجاست؟ متنی که در کتاب عروه دیدیم سید فرمودند که «مسح الرجلین من روس الاصابع الی الکعبین و هما قبه القدمین علی المشهور» کعب قبه یعنی آن ارتفاع و برآمدگی که روی پا قرار دارد بین مفصل و انگشتان. ان را سید کعبین اعلام کرده اند. این فتواست. برای تحقیق مطلب آراء قدماء و مشهور و آراء صاحب نظران لغت را بیان بکنیم و اختلاف نظری که درباره معنای کعب بین اتباع آل البیت و ابناء‌عامه وجود دارد هم شرح بدهیم. اجمالاً ابناء عامه می گویند کعبین آن دو تا قسمتی که در دو طرف چپ و راست پا انتهای ساق پا قرار دارد آن دو برآمدگی عبارت است از کعبین. شیعه به اتفاق می فرماید که کعب ظهر القدم است. این اتفاق بین شیعیان و آن نظر بین ابناء‌عامه البته این نکته را به ذهن تان بسبارید که ابناء عامه درباره معنای کعبین بین خودشان اختلاف دارند مثل اتباع ال البیت نظر متحدی ندارند. مسئله که طرح شد، آراء قدماء و رأی مشهور و رأی تحقیقی و استفاده از لغت و روایت ان شاء‌الله برای فردا.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo