< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسائل افعال وضو

توضیح تکمیلی وسواسی و خطورات

گفته شد که اگر کسی گرفتار بیماری وسواس بشود اول یک نکته معرفتی و بعد هم ذکر تهلیل ده بار علی الاقل در مورد هر وسوسه ای که برای آدم پیش می آید. هرگونه وسوسه حتی در جهت بحث اگر آدم یک مرتبه حساس می شود داغ می کند کنترلش همین «لا اله الا الله» است ده بار «لا اله الا الله» بگویید. چون طلبه شدیم قدم اول این است که طلبه باشیم، طلبه یعنی حمله علوم اهل البیت و معارف تربیت آل البیت. تا آقا از ما راضی باشد. رضایت آقا امام عصر سلام الله علیه گره خورده به دو مطلب: 1. عبودیت مان درست باشد، همراه با تربیت، 2. درس را قربه الی الله و خوب بخوانید. یک طلبه ای که کار اصلی خودش را درس قرار می دهد و کارهای دیگر زندگی را فرعی قرار می دهد این طلبه طبق تجربه هم موفق است هم مشکلات زندگی اش از بالا مدیریت می شود. بعضی ها می گویند کار دارم الان کارم سبک بشود می آیم درس، کارش سبک نمی شود و از درس هم عقب می ماند. لذا آنهایی که به جا رسیده اند درس اول و بقیه مسائل در درجه دوم. از مصادیق و موارد وسوسه خطورات است خطورات بد ذهنی. این را گفته می شود به نادر استثناء باشد. لذا قرآن می فرماید «أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ».[1] و کسی نیست جزء معصومین یا افراد بسیار نادری که خطورات بد به اش حمله نکند. درباره معالجات این خطورات یک قسمتش نظری است و به اصطلاح فکری است و تفکر است و یک قسمتش عمل است که ذکر باشد. در مقدمه اش این نکته را عنایت کنید عمدتاً خطورات به سراغ مومنین می آید به فسقه کار ندارد آنها هستند با آنها راحت اند. مومنی که در راه خدا مستقیم می شود آزارش می دهد که خطورات ذهنی اذیتش کند. در این مرحله مقدماتی بدانیم که خطورات گناه نیست و اما از لحاظ تحلیلی و فکر این نکته را عنایت کنید همان لحظه ای یا هر موقعی که خطورات می آید نه خود آدم آن ر ا می خواهد نه ریشه فلسفی دارد که علت و معلول باشد نه ریشه علمی دارد که تجربه باشد خودش ناخواسته می آید. اینکه ناخواسته می آید که ردیابی کنیم فقط ردپای شیطان است. اگر برای کسانی بگویید شیطان شناسی می گوید ردّپایش خیلی روشن است آنجا نه علم می گوید بیاید خطورات را چون هر چیزی علت دارد نه فلسفه می گوید که علت و معلول باشد نه خودتان می خواهید و نه ارادی است ولی می آید. از کجا می آید؟ یک راه بیشتر ندارد فقط القاء ات شیطانی است که قرآن می گوید «أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ». بنابراین این خطورات را یک لحظه تفکر خیلی ظریف این است که خطورات که آمد یک لحظه تفکر کنید که این خاطره بد را خودم که نمی گویم خواسته روح من و ذهن من که نیست من که این را نمی خواهم همین که گفتید من این را نمی خواهم جدایی مشخص می شود که من طرفدار این خطورات نیستم خودم که این را نمی خواهم. خب درک می کند جدایی اش مشخص درک می شود. اینکه درک شد آدم نفس اش آزاد می شود که این مال خودم که نیست من که این را نمی خواهم. این ایذائی است پس معلوم است از طریق شیطان وارد می شود. علاجش همان لا اله الا الله باز هم اینجا تکرار کنید با یک اضافه ای که فورا «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم لا حول و لا قوه الا بالله العظیم» ده بار «لا اله الا الله» نفس آزاد می شود. و شنیده ایم شیاطین انس و جن هست اگر یک کسی آمد کنار شما قاعده اش این است اگر شما را از عبودیت از علم خواست دور کند این علامت شیطان انسی است. او حتی خود او نمی فهمد که خودش شیطان است. دستخوش و کارگزار شیطان است. اگر یک کسی آمد کنار شما گفت این همه درس می خوانی که چی، زندگی را بگیر، مردم می روند درآمد دارند تهران این قدر نزدیک کار است چند جا امامت جماعت می شوی و پول می دهند و امکانات و ماشین و زندگی، خودت را به این بدبختی زدید، یادتان نروید یواشکی بگویید اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. اینها وسوسه های شیطان انسی است هر کسی و انسانی که شما را از عبودیت، می گوید خدا که قبول می کند این همه ذکر می گویی مختصرش کن. سه تا سبحان الله کافی است، سبحان ربی العظیم می گویی صلوات را می گویی، طولانی است. اینقدر تفصیل ندهید ذکر مختصر هر چه سبک باشد بهتر است. اینها همان القاءات شیطانی است هر چیزی که به شما خمس تعلق نمی گیرد مالی ندارید حساب می کنی، چیزی نداری. بنابراین اگر می آید از علم و عبودیت دور بکند اینجا دیگر رد پای شیطان است یواش «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» بگویید. خطورات علاجش را گفتیم و چیزهایی هم اضافه شد.

 

مسئله بیست

مسئله بیست: سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «إذا نفذت شوكة في اليد أو غيرها من مواضع الوضوء أو الغسل لا يجب إخراجها» اگر در دست آدم که اعضای وضو باشد و یا در بدن آدم که اعضای غسل باشد خار و تیغی از گیاهان یا خار و خاشاکی نفوذ بکند وارد زیر پوست آدم وارد بشود در موقع غسل و وضو بیرون کردن آن شوکه واجب نیست. «إلا إذا كان محلها على فرض الإِخراج محسوباً من الظاهر» مگر آنکه جایی که آن شوکه و تیغ و خار فرو رفته در صورت اخراج آن جا محلی که آن تیغ فرو رفته بود از ظاهر حساب بشود. به طور طبیعی این گونه مثال با آن خاری که از گیاهان به دست آدم وارد می شود قطرش در حدی نیست که جایش ظاهر بدن را فرابگیرد که بیرون بیاوریم تا اینکه ظاهر بدن غسل و شستشو بشود. مگر اینکه مثل میخی باشد که آن دیگر در بدن اگر وارد بشود مجروح می کند و نوبت به جبیره می رسد. این مسئله واضح است و مشکلی در این باب نداریم. از واضحات است منتها چون دأب سید تعرض بر جزئیات است این مسئله جزئی را تعرض فرموده اند که یادآور شدیم.

 

مسئله بیست و یک

مسئله بیست و یک: «صح الوضوء بالارتماس مع مراعاة الأعلى فالأعلی، لكن في اليد اليسرى لابُدّ أن يقصد الغسل حال الإِخراج من الماء حتى لا يلزم المسح بالماء الجديد ، بل وكذا في اليد اليمنى ، إلا أن يُبقي شيئاً من اليد اليسرى ليغسله باليد اليمنى حتى يكون ما يبقى عليها من الرطوبة من ماء الوضوء» وضوی ارتماسی، اولا اصل وضوی ارتماسی از لحاظ فقهی درست است و بلا اشکال. برای اینکه مشمول اطلاق دلیل می شود و شستشوی دست از مرفق تا سر انگشتان به شکل ریختن آب هم میسر است و به شکل قراردادن آن دست در داخل آب هم غسل است. بلا شبهه صحت وضوی ارتماسی از لحاظ دلیل درست است. مضافا بر اینکه اطلاق دلیل شامل این گونه وضو می شود اختلافی هم در مسئله دیده نشده است بلکه می توانیم حکم را در حد اجماع اعلام بکنیم. پس اصل مسئله درست و بلا شبهه و لا اشکال است. اما شیوه آن، هرچند مورد ابتلاء هم به صورت نادر باشد ولی مسئله است باید شرحش بدهیم. سید فرموده اند که شیوه غسل ارتماسی از این قرار است که مثلاً دست تان را در حوض آبی که در دسترس تان است از مرفق و از آرنج داخل آب می گذارید همین طور تا همه دست داخل آب قرار بگیرد از آرنج تا سرانگشتان یک انگشت هم بیرون نباشد. اول دست راست و بعد دست چپ. اما سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: در این عملیات وضو درست می شود ولی بعد از درست شدن وضو آب جدید روی دست قرار می گیرد. مثلا کسی ک دست خودش را به قصد وضو داخل آب گذاشت وضو تمام شد. همین که دست را بیرون بکند و از جایش حرکت بدهد آب جدید است. اب جدید ریختن و قرار گرفتن روی آب وضو، وضو را باطل نمی کند منتها اشکالش در مسح است. دست چپ را هم که گذاشتیم به همان ترتیب که قرار دادیم داخل آب در همان مرحله اول قرار دادن وضو کامل شد. از جایش که بیرون می آوریم با آب تماس دارد. آن تماس ها تماس های با آب جدید است. آب وضو دیگر نیست، وضویش باطل نشده اما مسح را چی کار بکنیم؟ باید مسح با آب وضو باشد وضو برای دو دستش درست شد اما الان مسح سر و مسح پا به چه صورت انجام بگیرد؟ سید دو راه علاج ارائه می کند. می فرماید که یا این که قصد وضو را در حالت اخراج از آب در نظر بگیرید که ورود دست به آب مقدمه باشد. موقعی که دست را از آب بیرون می آورید همان حالت اخراج و بیرون آوردن دست همراه باشد با قصد وضو. در آن صورت آن آب آخرین آبی است که با دست آدم همراه است آب وضوست. دست چپ هم همین طور. راه علاج دیگر این است که می فرماید که دست راست تان که ارتماسی وضو ساختید دست چپ تان را که می رسد یک قسمتش را ارتماسی انجام ندهید جایز است که یک عضو مثل دست قسمتی ارتماسی و قسمتی غیر ارتماسی باشد. از چهار انگشت مثلا از آرنج به پایین ارتماسی بود از آن قسمت به پایین با دست راست تان یک کف آب می گیرید می گذارید در آن قسمت باقیمانده و وضو را کامل می کنید. آن دست چپ تان با آب وضو الان آغشته است و آن دست راست تان هم که آب برای وضو گرفته است آب وضو در آن است. وانگهی با این دو دست تان مسح را انجام می دهید. این راه علاج دوم بود. و درباره صورت هم همین طور است صورت تان را هم حوضی که جلوی روی تان قرار دارد به تدریج یعنی بر عکس از پیشانی شروع می کنید داخل آب گذاشتن تا کل صورت که اعضاء در آن حدی که برای وضو لازم است داخل آب قرار بگیرد. بنابر مبنای سید طباطبایی یزدی حین الاخراج قصد وضو درست است.

 

نظر سید الخوئی

اما سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه مسئله را با خصوصیات شرح می دهد می فرماید: قصد وضو عند الاخراج خالی از اشکال نیست. برای اینکه غسل دستور شرع است اما عملیات غسل معنای عرفی دارد. غسل در دید عرف ایجاد تغسیل است یعنی ایجاد غسل است ایجاد عملیات شستشو است. و این ایجاد در اولین مرحله صورت می گیرد دست را که داخل آب قرار بدهیم احداث الغسل و ایجاد الغسل شده است. اما در نهایت آخر کار که دست را از آب بیرون می آورید آن بقاء و استمرار آن عمل است و نیت در مرحله نهایی درست نیست. نیت باید همراه با انجام عمل صورت بگیرد. انجام عمل همان مرحله ادخال دست به آب است نه مرحله اخراج دست از آب که مرحله اخراج می شود مرحله استمرارغسل نه خود غسل. خود غسل اولین وجودی است که احداث می شود. لذا قصد در حین اخراج علی الاقل مورد شک قرار می گیرد. اگر شک در صحت عمل به وجود بیاید در حقیقت شک در امتثال است. و شک در امتثال هم حکمش عدم اجزاء این گونه از وضو است. و می فرماید در وضوی ارتماسی برای اینکه مسح درست بشود باید قسمتی از دست چپ را زیر آب نبرد و در حالت رمس قرار نداد تا با دست راست آبی ریخته شود و دست راست و انتهای دست چپ از آب وضو بهره داشته باشد و مسح درست بشود.[2] البته این مسئله اولا در حد زیادی قابل ابتلاء نیست. و عملیاتش با همین شرحی که دادم کافی است و جایی برای بحث ندارد.

 

مسئله بیست و دو وضو با آب باران

مسئله بیست و دو: «يجوز الوضوء بماء المطر ، كما إذا قام تحت السماء حين نزوله فقصد بجريانه على وجهه غسل الوجه مع مراعاة الأعلى فالأعلى ، وكذلك بالنسبة إلى يديه ، وكذلك إذا قام تحت الميزاب أو نحوه ، ولو لم ينو من الأول لكن بعد جريانه على جميع محال الوضوء مسح بيده على وجهه بقصد غسله وكذا على يديه إذا حصل الجريان كفى أيضاً، وكذا لو ارتمس في الماء ثم خرج وفعل ما ذكر». درباره وضو به وسیله آب باران آدم اگر کسی از دسته ارباب ذوق باشد که بگوید یک وضوی بارانی بگیرم والا به طور عمده اتفاق نمی افتد. دید باران آمد می روم یک وضوی بارانی می گیرم روی سرش یک کلاهی گذاشت که آب به فرق سرش نفوذ نکند تا مسح اش به مشکل برنخورد. صورتش را به طرف آسمان گرفت باران آمد قطرات جاری شد سید می گوید صبر کن قطرات که جاری شد پس از جریان با دستش بکشد از قسمت پیشانی رو به طرف زنق. و بعد دستش را همین طور زیر باران بگیرد تا جریان صورت بگیرد و تا سر انگشتان وانگهی دست چپ و پاهایش هم در حجاب باشد که خیس نشده باشد تا مسح انجام بشود. این راه ممکنی است برای کسانی که وضو به آب باران بگیرند در شرائط عادی. اما در شرائط استثنائی اتفاق می افتد. رفته اید برای سیاحت یا برای گردش یا شکار بیابان است و آب در دسترس نیست و می خواهید وضو بگیرید باران آمد. زیر باران می توانید وضو بسازید. حکمش را سید گفته است که ما به مشکلی برنخوریم. در اینجا هم این موردی که فرمودند «لکن بعد جریانه علی جمیع محال الوضو مسح بیده علی وجهه بقصد غسله و کذا علی یدیه» این را سیدنا الاستاد می فرماید که خالی از اشکال نیست به همان شکلی که در ارتماس گفتیم. که عملیات غسل ایجاد و احداث است. ایجاد و احداث منطبق است به اولین وجود. ادامه آن ایجاد نیست استمرار است. پس غسل به احداث غسل صدق می کند نه به استمرار آن. لذا باید به آب باران در همان لحظات اولی که آدم عضو وضویش را زیر باران قرار می دهد قطرات هم در جریان گرفت باید قصد وضو بکند البته احوط هم این است این قدر متیقنش است.

 

سوال:

پاسخ: اگر کسی وضو می گیرد در حال وضو باران می آید اگر شدت باران زیاد است که آبی که شما برای وضو استفاده می کنید باران بر آن آبی که شما گرفته اید غلبه دارد اشکال دارد. چون آب باران را قصد نکرده اید آبی که قصد کرده اید مغلوب است. اما اگر باران قطراتی است می آید ولی آبی که شما قصد کرده اید قطرات باران چیزی نیست دراین صورت حکم ملحق به اغلب است یعنی وضوی شما درست است. مسئله بیست و سه: «إذا شك في شيء أنه من الظاهر حتى يجب غسله أو الباطن» اگر شک در محلی از اعضای وضو داشتید که این ظاهر است یا باطن اینجا شقوق و صوری دارد و اصل احتیاط است بنابر مبنای سید طباطبایی و بنابر مبنای سیدنا الاستاد که قائل به اجرای اصل عدم ازلی است عدم وجوب غسل است، شرح مسئله ان شاء الله پس فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo