< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق تکمیلی و جمع بندی کیفیت غسل یدین

آراء ابناء عامه را از تفسیر کبیر و از کتاب مغنی یادآور شدیم گفتیم که فخر رازی در تفسیر کبیر گوید که شستن دست در وضو باید از سر انگشتان شروع بشود به طرف مرفق که مقتضای کلمه «الی» است «الی» غایت غسل است. و بعد اعلام کردند که جمهور فقهاء یعنی جمهور فقهای عامه می گویند اگر به عکس انجام بشود و از مرفق شروع بشود به سمت سر دست و انگشتان ضرری به صحت وضو نمی زند وضو را باطل نمی کند.[1] بنابراین جمهور فقهای عامه اعلام می کنند که وضو به طریقه ای که اتباع آل البیت انجام می دهند باطل نیست. نکته دیگر که برای ما از اهمیت برخوردار است این است که گفتیم آیه «فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ» در جهت بیان کمیت غسل است نه در جهت بیان کیفیت. کیفیت را تعرض نمی کند. چون کمیت متعدد است نیاز به بیان دارد. نکته قابل توجه دیگر هم این بود که گفتیم کلمه «الی» دلالت بر انتهاء و غایت ندارد. از خود آیه مثال آوردیم «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ» این «الی» برای انتهاء نیست برای ربط است بین فعل و مفعول. لذا گفتم این حرفی که می زنند که «علی» برای استعلاء هست مثال زدم کجا برای استعلاء هست؟ «حیّ علی خیر العمل» برای استعلاء یا برای ضرر، که «حی علی خیر العمل» بر ضرر خیر العمل که معنی ندارد. گفته شد که ما اعلام کردیم بر مبنای سید و بر معاییر بلاغی و ادبی که «الی» و همه حروف نقش آن ربط است. معنای حرفی یعنی از خود چیزی ندارد ربط بین جمله ها و معانی است که از کلام مولی علی هم استفاده می شود «ایجاد المعنی فی غیره». فقط ایجاد ربط است نقش دیگری ذاتی ندارد. اگر انتفاع یا ضرر یا غایت یا بدایت استفاده می شود از قرائن است. و اینجا جا برای سوال نباشد که بگوییم اگر حروف همه اش به معنای ایجاد ربط است پس هر یکی جای دیگری به کار ببرد؟ جوابش واضح است که حروف که مترادف نیستند. نقش اش ایجاد ربط است ولی هر کدام خصوصیت وضع شخصی دارد. «من» یعنی از، «الی» یعنی تا، «علی» یعنی بر، «فی» یعنی در. اینها حروفی است که وضع شده اند و خصوصیات وضعی دارند. هر کدام در ترکیب کلماتی که متناسب است به کار می رود. «من» مثلا «من ماله»، «الی» مثلا «الیه» و همین طور «علی» «علی المدعی». اینها هر کدام در مورد خودش متناسب با معانی که با هم ترکب پیدا کنند به کار می روند و جامعش هم این است که فقط ایجاد ربط می کند. برای تکمیل مطلب در مذهب ابناء عامه که مراجعه کنید احیاناً به کیفیت غسل اشاره اصلا به عمل نیامده.

 

کتاب ابن رشد قرطبی

مثلا کتاب معتمدی به نام بدایه المجتهد و نهایه المقتصد تالیف قاضی محمد بن احمد بن رشد که معروف به ابن رشد قرطبی. این کتاب ایشان تقریبا مشابه و مماثل کتاب المقتصر النافع ماست. مورد تایید مذاهب است. ایشان در این کتاب در بحث از افعال وضو غسل یدین را می گوید که «من فروع الوضو غسل الیدین و الذراعین فقط»[2] خود غسل را بیان می کند اما از کیفیت چیزی یادآور نمی شود. یعنی در مذهب ابناء عامه علی التحقیق و براساس ادله کیفیت کیفیت خاصی نیست فقط اندازه آن است که تا مرفق شستشو شود. مضافا بر این در بعضی از منابع ابناء عامه می بینیم که کیفیت وضو را به شکل و صورتی که ابناء عامه انجام می دهند مستحب اعلام می کند. مثلاً کتاب کفایه الاخبار تالیف دمشقی شافعی می فرماید: «یستحب الابتداء من الکف الی المرفق اذا بادر المکلف بنفسه و اذا توضوه غیره یبتدأ من المرفق» می گوید مستحب است اگر مکلف خودش وضو بسازد از ابتدای دست شروع کند رو به طرف آرنج، مستحب است. و اما اگر کس دیگری شخصی را وضو بدهد می تواند از مرفق غسل ید را شروع کند به سمت سر دست. از این متن چه می فهمیم؟ اولا مستحب، و ثانیا هم تفصیل. پس اصل مطلب نه اینکه بنیه و پشتوانه مستحکمی ندارد لذا اصل حکم در متون اصلی از استحکام و قطعیت و جزم برخوردار نیست. رأی جمهور فقهاء را هم گفتم که مدرک آن تفسیر کبیر فخر رازی بود. یک موید دیگری هم اضافه کنید مفسر معروف ابناء عامه سیوطی که مصری است صاحب کتاب الدرّ المنثور همین آیه وضو را مطرح می کند و بعد می فرماید: درباره کیفیت وضو روایتی آمده است که یک روایت است. دیگر کیفیت وضو آنچه گشتم در نصوص روایی ابناء عامه نص صریحی من نتوانستم پیدا کنم. و گفتند که در سطح اعلام گفته می شود که اجماع کرده اند. می گوید «اتفق الائمه». این جوری می گویند. و در این تفسیر سیوطی می گوید که یک روایتی درباره کیفیت وضو آمده است مصدرش هم سنن بیهقی و قطنی اعلام می کند در این دو مدرک آمده است که عن جابر بن عبدالله عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم که من دیدم پیامبر «ادار الماء علی مرفقیه». درباره معنای ادار آنچه از لغت نامه ها و استعمالات به دست می آید «ادار اقام»، متعدی یا باب افعال «دار» می شود. معنا این می شود که آب را گرفت در آرنجش خوب چرخاند و آرنجش را زیر پوشش آب قرار داد. از این حدیث استفاده می شود که شروع از مرفق شده است. این یک حدیث است و آن هم در حد ظهور بر این دارد که ابتداء از مرفق بشود.[3] در نتیجه تا به اینجا به این نتیجه رسیدیم که از مبانی و منابع ابناء سنت دو مطلب را به دست آوردیم: 1. کیفیتی که در وضویشان دارند قطعی و جزمی اعلام نمی شود. دلیلی که اقامه می کنند دلیل قاطع و جزمی نیست. 2. نکته دیگر که استفاده شد این است که وضو با کیفیتی که اتباع آل البیت انجام می دهند بنا بر مسلک و مذهب ابناء عامه هم صحیح است و باطل نیست. شاهد بر این مدعا کتاب تفسیر مجمع البیان که مولفش هم علامه طبرسی است که مورد قبول و تایید ابناء عامه هم هست. ابناء عامه در بین تفاسیر ما در یک جلسه رسمی بین المللی تفاسیر تفسیر مجمع البیان را تایید و دارای امتیاز اعلام کردند. لذا اگر شما مراجعه کنید طریقه عملی علماء مرجع تفسیری بین فقهاء مجمع البیان است. و بسیار ادیب و محقق و تقریبا تفسیر تقریبی است هم نصوص وارد از طریق اهل بیت را ذکر می کند و هم نصوص وارد از طریق ابناء عامه را ذکر می کند. در این تفسیر ایشان بعد از تحقیق دقیق این مطلب را اعلام می کند «اجمعت و اختلفت» می فرماید «اجمعت الامه علی صحه الوضو اذا ابتدأ من المرفق الی الاصابع» می گوید امت اسلامی اتفاق نظر دارند بر صحت وضو اگر از مرفق شروع بشود رو به طرف سر دست و انگشتها با شیوه وضوی اتباع آل البیت. و بعد می فرماید «اختلفت الامه فی صحه الوضو اذا توضو بالنکس و العکس من الکف الی المرفق».[4] که ابناء عامه می گویند درست است و اتباع آل البیت می گویند درست نیست. با این جمع بندی که به عمل آمد نتیجه تحقیق هم اعلام بشود نتیجه این شد که وضو براساس ادله کتاب و سنت و اجماع با شیوه ای که اتباع آل البیت انجام می دهند درست است و بلا اشکال. و اما وضو بر طریقه و شیوه ای که ابناء عامه انجام می دهند درست نیست براساس ادله و نصوص و اما براساس اتفاق و توافق ائمه مذاهب اربعه درست است. و هر دو تا طائفه هم شیعه و هم سنی اعلام کرده اند که اگر از آیه قرآن مطلب به عنوان واضح استفاده نشد از فعل پیامبر استفاده بشود. این یک مطلبی است که فریقین اعلام کرده اند. و ما در این رابطه گفتیم که روایات مستفیضه داریم که شکل و شیوه وضوی رسول اعظم را حکایت می کند که به همین طریقه شیعه بوده است. یک سوال را هم جواب بدهم و آن این است که سوال می شود که همه می گویند اسوه پیامبر است، برای همه فعل پیامبر اعتبار دارد. خب مگر پیامبر وضو نمی گرفته بین مردم، چرا اختلاف شده است؟ یک جواب نقضی داریم و یک جواب حلی. جواب نقضی اش این است که پیامبر اعظم در حضور دهها هزار جمعیت یا اقلاً هزاران نفر جمعیت با صراحت و تاکید فرمودند «من کنت مولاه فهذا علی مولاه». تاکید هم کردند موکد و خصوصیاتی هم ذکر کردند که کسی شبهه نکند که منظور از این ولایت چیز دیگری باشد. پس چرا قبول نمی شود؟ دیگر من وارد نمی شوم چون از فقه می رود بیرون. فقط جواب نقضی بود که شما بگویید اگر وضوی پیامبر را دیدند چرا انکار می کنند این نقض است. اما جواب حلی، جواب حلّی اش این است که در ادله ابناء عامه با یک مقدار تنازل و تسامح می توانیم اعلام بکنیم که آنها صحت وضو را با شیوه وضوی اتباع آل البیت قبول دارند می گویند وضو با این شیوه که اتباع آل البیت انجام می دهند درست است. ولیکن بعضی از صاحب نظران شان که نسبت به کلمه «الی» خیلی توجه اساسی به کار برده است گفته اند که شستن دست که شستن دست است این «الی» هم رعایت کنید. و از آنجا آمدند مذهب شد و مذهب دیگر هم از آن متابعت کرد. پس جواب حلی این شد که یک مخالفت اصلی اساسی ندارند و یک توجهی به «الی» معطوف داشته اند و دیگران هم که هم خط بودند قبول کرده اند و نتیجه این شد که «اتفق الائمه الاربعه».

 

سوال:

پاسخ: ثبت این شیوه از زمان ائمه مذاهب آمده و از زمان خلفاء شیوه این جوری به ثبت نرسیده و عمدتاً گفته می شود که ابوحنیفه روی ادبیات عرب زیاد کار می کرده از نحویین کوفی بوده است ابوحنیفه کوفی الفرع و افغانی الاصل است. پدرش افغانی است و مادرش عراقی است. کوفه به پدرش به عنوان اسیر رفته است و بعد آنجا اسارتش که به آزادی منتهی شده است یک زن عراقی سنی ازدواج کرده و ابوحنیفه به دنیا آمده است. کوفه مرکز ادب عرب بود، حروف «الی، من، فی، عن، علی» مرکزش کوفه است که «سرت من البصره الی الکوفه» این «الی الکوفه» از کوفه ای که ابوحنیفه آنجا آمد درس خواند و بعد آمد پیش امام باقر. مورخین سنی می گویند که ابوحنیفه سالیان متعددی پیش امام باقر درس خواند دو سال که آن دو سال اصلی برای خودش بود که مرحله اجتهادش بود که می گوید «لولا السنتان لهلک نعمان» آن دوره اجتهادش بوده و الا دوره فراگیری بیشتر پیش امام باقر داشته. بنابراین نظر ابوحنیفه که به ادبیات بسیار معطوف است و روی کلمه «الی» هم زیاد کار کرده است از یک سو از سوی دیگر هم دیده است که غسل الیدین است و اطلاق دارد کیفیتش از آیه صریح استفاده نمی شود بهتر این است که این گونه شسته شود. «الی» را بر فهم عرف و حالت طبیعی ترجیح داد. هرچند حالت طبیعی این است که باید از مرفق شسته بشود ولی «الی» اقتضاء می کند که از سر دست شروع بشود. یک نکته تکمیلی را هم اضافه کنید که در بحث عبادات یک قاعده داریم که محقق نائینی و سیدنا الاستاد به آن قاعده می گویند قاعده عبودیت و مولویت. و سیدنا الشهید صدر قدس الله انفسهم الزاکیات به آن قاعده می گوید قاعده حق الطاعه. براساس این قاعده در عبادات اگر شبهه و اشکالی در حدود و ثغور یا کیفیت در کار بود باید قدر متیقن را اخذ کنیم. اخذ به قدر متیقن می شود الزامی. براساس قاعده عبودیت و مولویت که ما عبدیم وظیفه انجام بدهیم اگر قدر متیقن نباشد شک در انجام وظیفه به وجود می آید و شک در انجام وظیفه مساوی با عدم انجام وظیفه است. این قاعده به طور قطع اعلام می کند که الزاماً باید کیفیت وضو طوری باشد که ابتداء از مرفق شروع بشود. چون این قدر متیقن است و مسئله هم که مسئله عبادی است در عبادات قدر متیقن الزامی است. اگر تنزل هم بکنیم در بحث های استدلالی یعنی از منظور عبادات چشم بپوشیم به منظور ادله بنگریم هر حکمی که مورد اجماع بود نسبت به حکمی که مورد اجماع نباشد مقدم است. طبیعتا وضو با شیوه اتباع آل البیت «اجمعت الامه علی ذلک». باز هم تنزل کنیم از اینکه اخذ به قدر متیقن در عبادات الزامی است و از اخذ از متقن ترین ادله هم تنزل کنیم که اخذ به مجمع علیه است. با تنزل از این دو مورد می گوییم احتیاط این است که باید وضو با شیوه ای که اتباع اهل بیت انجام می دهند انجام بگیرد. بحث غسل الیدین به شکل کامل پایان رسید بحث دوم هم همین شیوه را دارد که عبارت است از مسح رجلین و غسل رجلین ان شاء الله فردا.


[1] تفسیر کبیر، فخر رازی، ج11، ص160.
[2] بدایه المجتهد و نهایه المقتصد، ابن رشد قرطبی، ج1، ص49.
[4] مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج3، ص164.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo