< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/06/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کیفیت غسل وجه

اسعد الله ایامکم سالروز ولادت اقا امام هادی به محضر مبارک فرزند حاضر و ناظرش آقا امام عصر تبریک و تهنیت باد. ان شاء الله از برکات امروز برای همه ما خداوند عنایاتی را مبذول بدارد. و همچنین این عید بزرگ را به محضر مبارک حضرت معصومه کریمه آل البیت تبریک و تهنیت می گوییم. امام هادی علیه السلام فرمودند طبق روایت «الدنیا سوق ربح فیها قوم و خسر آخرون». دنیا یک بازاری است یعنی خرید و فروش است که عده ای سود می برند و عده ای هم خسارت می کنند. همه در این دنیا متاسفانه خودشان را می فروشند و به چه قیمتی می فروشند؟ آنهایی که سود می کنند خود را به خدا می فروشند و آنهایی که خسارت می کنند خودشان را به خواسته های نفسانی و دنیا می فروشند. «هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»[1] یعنی ایمان به خدا یک تجارتی است که آدم خودش را به خدا بفروشد چه بشود عبد خدا. اگر هم پا گرفت اوج گرفت بالاتر می رود می شود ابرار. اگر باز هم اوج دیگر هم گرفت می شود می شود مقربین. این مدارج معامله با خداست. در خرید و فروش و معامله با خدا کار به جایی می رسد که اگر انسان خوب بتواند با خدایش معامله بکند علاقه اش به حد عشق می رسد به حد عشق به خدا که رسید ظرفیت که کامل شد ورق برمی گردد. عاشق معشوق می شود و معشوق عاشق می شود. «ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً».[2] گر تو بر من عاشقی ای محترم، پرده بر کن من به تو عاشق ترم. خدایا برای ما معرفت معامله با خدای متعال عنایت فرما.

 

بررسی نصوص دال بر کیفیت غسل وجه

گفته شد که غسل وجه اولین واجب از واجبات وضو و حکم متسالم علیه و مما لا خلاف فیه در حد ضرورت است که گفتیم. اما نصوصی آمده است که ما در بحث فقهی این نصوص را باید تنظیم و ترتیب بدهیم که از اضطراب یا اختلاف در بیان خودمان را خارج کنیم. ما دو گونه اضطراب داریم: اضطراب در متن روایات است احیانا که دست خورده باشد در حداقل که معنای اضطراب را گفتم که صدر با ذیل نمی خواند، قالب ادبیات نیست. یک اضطرابی برای خودمان است می بینیم روایت یک جا آمده سند صحیح است نص هم واضح است جای دیگر سند صحیح و متن واضح با هم جمع نمی شود. این اضطراب خود ماست. ما خودمان را از اضطراب بیرون بیاوریم. درباره وضعیت شستن صورت یا غسل وجه نصوص علی الظاهر اختلاف در تعبیر دارند که برای ما اضطراب ایجاد می شود.

 

سه صورت غسل وجه از دید سید الخوئی

سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: وضعیت شستن صورت در وضو در مقام ثبوت به سه صورت تصور می شود: صورت اول شستشو مثل شستن اشیاء متنجس که با آب کثیر شسته شود و پس از ازاله عین و غساله هم از انتهای مغسول خارج بشود. خروج غساله با آب نسبتا در حد زیادی که غساله خارج بشود. آیا شستن صورت به این وجه است که باید آب بریزیم به صورت ما تا آب از انتهای صورت و از چانه به اصطلاح خارج بشود، شستن صورت در این حد واجب است، این صورت اول. که علی الظاهر روایت صحیحه زراره ای که خواندیم از ظاهر آن حدیث فقط «اغسل» می آید ممکن است بگوییم که غسل قدر متیقن اش همین غسلی است که باید غساله خارج بشود. این صورت اول. صورت دوم را سیدنا می فرماید که به عکس صورت اول که عکس نقیض است که شستن صورت در حد اینکه آب را بمالیم مثل روغن مالی که آدم یک جایی از بدنش را با روغن بمالد روغن مالی یا به اصطلاح چربش کند. این صورت دوم را ما که غسل نمی توانیم بگوییم، این صورت دوم در نصوص ما آمده است محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه و عن محمد بن اسماعیل بن بزیع عن الفضل بن شاذان نیشابوری که از اجلاء و ثقات عن حماد که از اصحاب اجماع است عن حریز که حریز بن عبدالله از اصحاب واجلاء و ثقات است عن زراره و محمد بن مسلم، از دو نفر از مشایخ ثلاث نقل می کند می شود صحیح اعلائی. در این صحیح آمده است عن ابی جعفر علیه السلام «قال انما الوضو حد من حدود الله لیعلم الله من یطیعه و من یعصیه و ان المومن لا ینجّسه شئ». محل استشهاد ذیل روایت است «انما یکفیه مثل الدهن»[3] کفایت می کند مومن را برای وضو مثل روغن مالی، دیگر آب زیادی بریزد و غساله خارج بشود لازم نیست یک روغن مالی بکند کافی است. که «ان المومن لا ینجسه شئ» نکته دارد از هر زاویه، چون ولایت یک حفاظی است که آدم را از انجاس و ارجاس و آلودگی ها حفظ می کند. کسانی که در حفاظ ولایت مولی امیرالمومنین قرار دارند از هر آلودگی محفوظ است. مومن هم به معنای کلمه کسی است که معتقد به شهادت ثلاثه باشد. حدیث دیگر موثقه اسحاق بن عمار: باسناده یعنی به اسناد شیخ کلینی که روایت قبلی را شیخ کلینی نقل می کند. باسناده عن محمد بن احمد بن یحیی که از مشایخ شیخ کلینی و از اجلاء و ثقات است عن حسن بن موسی الخشاب که توثیق خاص دارد عن غیاث بن کلّوب که توثیق خاص دارد در شکل به خصوصی، شیخ طائفه می فرماید: غیاث بن کلّوب کسی است که «عمل الطائفه بروایاته»[4] دیگر توثیق خاص از سوی شیخ کشی یا شیخ نجاشی ندارد منتها از سوی شیخ طائفه این گونه توثیق برایش آمده و از اعتبار برخوردار است. اسحاق بن عمار هم موثق و معتبر عن جعفر عن ابیه «أنّ علیا علیهم الصلاه و السلام کان یقول الغسل من الجنابه و الوضو یجزی منهما اجزی من الدهن الذی یبلّ الجسد».[5] در حدی که جسد را چرب کند و روغن مالی کند کافی است. این روایات آمده ما باید این روایات با آن روایت اولی که آن روز خواندیم و با روایات دیگری که امروز می خوانیم چه طوری جمع کنیم؟ اینجا می گوید که شستن در شکل روغن مالی کافی است و آیا این روغن مالی قطعا مصداق غسل و شستشو هست یا نیست؟ سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه با آن دقت نظری که دارند می فرمایند در اینجا تشبیه غسل به دهن در صورتی به نفع قائلین به کفایت وضو در شکل روغن مالی تمام می شود که تشبیه از جهت بلّت و رطوبت و مسح باشد. اگر تشبیه از جهت بلّت و رطوبت باشد درست است برای وضو هم فقط صورت تان خیس بکنید تر کردید کافی است. اما هیچ دلیلی نداریم که تشبیه وضو با دهن از این جهت باشد بلکه می بینیم که تشبیه بین غسل وجه و بین دهن از جهت قلّت است که گویا یک نکته اخلاقی است که در آب اسراف نکنید به حداقل اکتفاء کنید و شاهد این مدعا یعنی شاهد این وجه هم این حدیث است که آن هم معتبر است. عنه عن حسین بن سعید اهوازی که از اجلاء و ثقات است عن صفوان بن یحیی که از مشایخ ثلاثه است عن ابن مسکان که عبدالله بن مسکان از اجلاء و ثقات عن محمد بن حلبی، صحیحه حلبی است. عن ابی عبدالله علیه السلام «قال اسبغ الوضو ان وجدت ماء و الا فانه یکفیک الیسیر».[6] برای وضو اگر آب در اختیارت بود به اندازه کافی، که سبوغ یعنی وفور را هم در ضمن دارد. «اسبغ الوضو ان وجدت ماء» وضو را با وفور با آب زیاد انجام بدهید اگر آب در اختیارتان بود «و الا فانه یکفیک الیسیر» و اگر آب در اختیارتان نبود کفایت می کند مقدار اندکی با یک کف آب می توانید صورت تان را بشورید که نیاز به این ندارد که آب زیادی بریزید و صورت تان را زیر پوشش آب کامل قرار بدهید. این شاهد شد برای تشبیه که تشبیه از حیث قلّت است نه از حیث بلّت. بنابراین ما با روایاتی که کلمه دهن و تدهین در ضمن داشت به مشکلی برنخوردیم و از اضطراب آمدیم بیرون. سیدنا می فرماید که صورت سومی هم در غسل هست و آن این است که غسل انجام بگیرد آب بر صورت آدم جاری بشود ولی لازم نیست که مثل شستشوی شئ متنجس غساله بیرون بیاید جریان آب کافی است. درباره این صورت سوم نصی داریم که ما را کمک می کند. صحیحه زراره از امام باقر علیه السلام عن عده من اصحابنا عن احمد بن محمد. عن عده من اصحابنا که آمد اعتبار دارد چون این عده من اصحابنا هم در رجال در فوائد رجال علامه حلی آمده است و هم در جزء آخر وسائل. منظور از این عده مشایخ کلینی است که احمد بن محمد بن عیسی اشعری و محمد بن یحیی العطار اشعری قمی و علی بن ابراهیم بن هاشم صاحب تفسیر قمی هستند. که این سه نفرند و چند تای دیگر هم هست. اینها مشایخ کلینی است و عده من اصحابنا اینها هستند. عن احمد بن محمد عن حسین بن سعید عن فضاله بن ایوب که وثاقت و صحتش مشهور است. عن جمیل که از اصحاب اجماع است عن زراره عن ابی جعفر فی الوضو «قال اذا مسّ جلدک الماء فحسبک»[7] یعنی اگر آب آمد و پوست صورت تان را مسّ کرد تو را بس است و این می شود وضو. وضویی که آب فقط جاری بشود. جریانش کافی است نه اینکه با دست تر صورت خیس شود در شکل مسّ. آب که جاری شد از صورت کافی است ولو آن آب از چانه خارج نشود. تا به چانه برسد کافی است. برای اینکه کمتر از آن صدق غسل نمی کند و بیشتر از آن دلیل ندارد. غسلی که جریان آب باشد کافی است و این معنا در عرف ابهامی و شبهه ای ندارد.[8]

 

سوال:

پاسخ: مسّ آب است نه مسّ به توسط دست. اینکه سیدنا الاستاد از این نص جریان را استفاده کرده است مسّ آب آب طبیعت سیال است، آب که مس بکند پوست صورت را یعنی در موضع خودش یک جریان را در ضمن دارد. بنابراین واجب در وضو این است که ما آب را به صورت مان جاری کنیم. جریان آب کافی است و تدهین آب را مثل روغن مالی کافی نیست. آنجا که تمثیل آمده تنظیر و تشبیه شده است به روغن مالی دلیلش این است که از اسراف و زیاده روی جلوگیری بشود. که گفته بودم روایات اخلاقی با روایات احکام یک فرقش این است که روایات اخلاقی لحن مبالغه دارد. اینجا هم اقتصاد و صرفه جویی در آب که یک نکته اخلاقی هست مبالغتاً به عنوان روغن مالی و تدهین گفته شده است. در نتیجه آن دسته از روایات هم معلوم شد که منظور از تدهین چیست و غسل واجب هم این.

 

اقوال صاحب نظران

روش بحثی ما این است که از اقوال قدماء برای تایید بحث استفاده می کنیم از شیخ طوسی تا فاضلان. که فاضلان در اصطلاح فقه و صاحب جواهر فاضلان محقق حلی و علامه حلی است. از شیخ طوسی تا فاضلان اقوال را نقل می کنیم برای اتقان مطلب. چون شیخ طوسی از فقهای قرن چهارم است و با تابعین ارتباط دارد و یک واسطه با امام عسگری. و علامه حلی با خود آقا مستقیم ارتباط دارد و جواب مسئله اش را از خود آقا امام عصر گرفته است. این ها مویدند و منصورند و وصل اند. لذا ما از فرمایشات اینها تایید می گیریم که تایید رأی اینها یعنی صحه بر حکم فقهی و فهم فتوا که ما داشته باشیم. علامه حلی درباره غسل وجه می فرمایند: اگر غسل که عبارت است از مسمی، و بعد ترجمه می کند مسمی یعنی فقط جریان آب نه اینکه آب به اصطلاح زده بشود به صورت یا مس بشود. آب جاری بشود. غسل یعنی مسمای غسل یعنی صدق جریان این برای غسل وجه کافی است. لذا برای شستن صورت درحال وضو شستن ابتدایی برای زدودن گرد و خاک و غباری و آلودگی مختصر از صورت آن وضو نیست، کف اول هم مستحب است کف دوم را البته لازم نیست کف اول مستحبی را انجام بدهید بعد از که پاک شد صورت همان کف اول را قصد وجوب کنید و یک کف کافی است. و کفی که به قصد وضو به صورت تان به اصطلاح می اندازید آن کف اول که به قصد وجوب هست باید از رستنگاه مو تا اندازه ابهام و وسطی و تا چانه بیاید. اگر ریش آدم پرپشت و خیلی متراکم باشد لزومی ندارد که خلال و تخلیل بشود روی آن آب که جاری شد کافی است. اگر ریشی که تازه درآمده و وسطش خالیگاه دارد آب هم به سادگی در وسط آن موهای صورت نفوذ می کند آب باید در داخل آن محاسن هم جریان پیدا بکند.[9] وجوب غسل وجه تا به اینجا خصوصیات و نصوص اش کامل شد. حالا مطلب بعدی گفته می شود که غسل باید از اعلی باشد از بالای پیشانی شروع بشود رو به پایین. اگر کسی احیانا آب به صورتش زد صورتش هم خیس شد آیا این شستشو و این غسل وجه کافی است یا کافی نیست؟ نصوصی دارد و اقوالی.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo