< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/02/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اما المکروهات

«و اما المکروهات کاستقبال الشمس و القمر بالبول و الغائط و ترتفع بستر فرجه ولو بیده أو دخوله فی بناء أو وراء حائط و استقبال الریح بالبول بل بالغائط» در قسمت دوم آداب بحث مکروهات عنوان می شود. مستحبات از آداب گفته شد و اما مکروهات که عناوین متعددی را سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه تحت عنوان مکروهات آورده اند. در بحث تحقیقی گفته شد که سیدنا الاستاد می فرماید: این امور به طور اغلب ارشادات است که باب مولوی ندارد یعنی استحباب شرعی ثابت نمی شود. اگر عقل آن را اقتضاء کند، عقلاء هم آن را طالب باشد در آن صورت یک محبوبیتی دارد، اگر از ایجابیات بود فعلش دارای رجحان می شود و اگر از سلبیات بود ترکش موجب رجحان می شود. و استحباب و کراهت شرعی ثابت نیست مگر اینکه به قاعده تسامح استناد کنیم. اگر به قاعده تسامح هم استناد بشود قدر متیقن یا مدلول مستقیم روایات من بلغ که جانمایه قاعده تسامح است اختصاص دارد به مستحبات و شامل مکروهات نمی شود. شامل مکروهات اگر بشود دلیل می خواهد. در این رابطه نظر تحقیقی این است که مستحبات و مکروهات در قاعده تسامح فرق ندارد. اولاً فهم صاحب نظران این است، سید میرفتاح مراغی صاحب کتاب العناوین که قبل از شیخ انصاری می زیسته است و کتاب العناوین کتاب قواعد فقهی است. در یکی از این عنوان ها نوشته است که قاعده تسامح در ادله سنن شامل مستحبات و مکروهات است. فرق بین مستحبات و مکروهات نیست. شاید سنن گفته شده است از باب تغلیب یا تفضیل باشد. مضافا بر اینکه مستحبات و مکروهات در یک مرتبه قرار دارند یعنی از یک سنخ اند، سنخ غیر الزامی. چنانکه واجبات و محرمات از یک سنخ اند سنخ الزامی، این مستحبات و مکروهات هم از سنخ غیر الزامی است. در صورتی که از یک سنخ باشند براساس مبدأ انسجام به تقریب شهید صدر یا قانون «حکم الامثال بالامثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد» براساس فهم نظر اهل منطق این دو تا عنوان از این جهت فرق نداشته باشد. به این نکته توجه کنید که مکرهات را که بحث می کنیم ادله مکروهات روایاتی که درباره مکروهات آمده است به همان سبک و سیاق که اگر سند کامل نبود مرسل یا ضعف داشت با قاعده تسامح کنیم. نکته دیگر هم این است که فهم فقهاء برای ما در این موارد بسیار کارساز است. حتی می شود بگوییم که در فقه اگر فهم فقهاء در کار نباشد مسئله مستحبات یک مسائل بسیار پیچیده است که از یک سو اثباتش مشکل است و از سوی دیگر فرقش بین واجب و مستحب کار دشواری است. لذا سیدنا الاستاد در جمع همین مکروهات که آمده است استقبال شمس و قمر نهی آمده، بعضی از اعاظم هم حمل بر تحریم کرده اند که حرام است استقبال شمس و قمر، سیدنا الاستاد فرمودند که فهم اصحاب به این معنا که این مطلب در عین حالی که محل ابتلاء هم است اگر جزء احکام الزامیه بود اصحاب می فرمودند الان که اعلام نشده است معلوم است که جزء احکام الزامیه نیست. فرمایش ایشان دارای دو بخش است بخش اول این است که احکامی که در نصوص مستحب آمده است عمدتاً ارشادی است. ارشادی که بود جنبه مولوی ندارد و جنبه مولوی یعنی حکم شرعی مستحب نیست. بخش دیگر که ارشادی هم نیست سندش هم درست است و نهی هم شده است در این موارد ایشان می فرماید احتمال حرمت قابل التزام نیست. چنانکه بعضی از فقهاء شیخ مفید قائل به تحریم شده است. ولی سید می گوید که فهم اصحاب در کلّ این است که این مورد گویا کراهت شدیده داشته باشد. و این مطلب بین اصحاب متناول بوده و اگر حرمت بود می فرمودند، اینکه نفرمودند معلوم است که جزء محرمات نیست. مطلب دیگری که در این رابطه قابل ذکر است این است که این مواردی که سید الان می گوید در متن اولاً خود ذکر این مطالب در این متن کافی است برای اینکه ما مکروه بدانیم. چون یک فقیه متتبّع است و مستند به روایات کرده است و مکروهات مشهور را نقل کرده این کافی است برای چیزهایی که عند المشهور مکروه باشد و مستند روایی هم داشته باشد و سید طباطبایی هم با آن دقت که ایشان یکی از فقهائی است که به دقت نظر ایشان معجبند. بنابراین ما در متن همین مکروهات را که می خوانیم مطلب درست است. و در این بخش مکروهات اولاً به ابوابش ارجاع می دهند، و از لحاظ ابواب مکروهات روایاتی دارد که این روایات در کتاب وسائل ابواب احکام خلوت باب 15، 16، 17، 20، 22، 24، 25، 33 آمده است. البته بعضی از مکروهاتی که در متن است یا از ضمن این مجموعه روایات استفاده می شود شاید هم یکی دو مورد مدرکش احکام خلوت مستدرک است که در وسائل نیامده ولی عمده در همین ابوابی که گفتم. «اما المکروهات فی استقبال الشمس و القمر» مدرک این حکم این روایت است محمد بن الحسن باسناده عن محمد بن علی بن محبوب عن احمد البرقی عن النوفلی عن السکونی عن جعفر عن ابیه عن آبائه علیهم السلام «قال نهی رسول الله أن یستقبل الرجل الشمس و القمر بفرجه و هو یبول»،[1] در حالت بول مکلف نباید مستقبل شمس و قمر باشد. نهی دلالت بر حرمت می کند و سند از اعتبار برخوردار است و شیخ مفید هم حکم به حرمت اعلام کرده است. ما جمع بین این فتوای محققین و این روایت و این نظر شیخ مفید می گوییم کراهت شدیده که نزدیک به حرمت است. مثلاً درباره ازدواج مومنه و پیروان ولایت با کسانی که منکرین ولایت هستند کسی که منکر ولایت امیرالمومنین است با کسی که اهل ولایت امیرالمومنین ازدواجش یعنی ازدواج مومنه به منکر ولایت سید الخوئی می گوید کراهت شدیده نزدیک به حرام، بقیه ممکن است مکروه بگویند. ادامه اش می گوید «و ترتفع بستر فرجه ولو بیده أو دخوله فی بناء أو وراء حائط» می گوید این کراهت مرتفع می شود به وسیله ستر عورت. با دست خودش ستر کند یا در داخل بناء و ساختمانی باشد یا پشت دیواری باشد. در این صورت مواجهه صدق نمی کند منظور از استقبال در اینجا قدر متیقنش همان مواجهه است که دقیقاً مواجهه بدون ستر است و اگر ستر باشد مواجهه صدق نمی کند و کراهت ثابت نمی شود. مورد دوم «استقبال الریح بالبول بل بالغائط ایضاً و الجلوس فی الشوارع أو المشارع» این موارد را همان طوری که دیروز هم اشاره شد و سید هم فرمودند جزء مواردی است که می توانیم بگوییم ارشادات است یعنی ارشاد شده است به مصادری که در آنجا یک مرجوحیت عقلائی وجود دارد. مدرک این حکم روایتی است که سوال شده است از امام حسن بن علی علیه السلام درباره آداب غائط آقا فرمود: «لا تستقبل القبله و لا تستدبرها و لا تستقبل الریح و لا تستدبرها»[2] این اجتناب از روبروی بادی که در حال وزش باشد استقبال صورت نگیرد. ارشاد است برای اینکه اگر چنین عملی انجام بشود عقلاء می گوید که ممکن است تنجیس به عمل بیاید ذرات بول مثلاً پخش بشود به لباس و غیره. و سومین مورد «و الجلوس فی الشوارع و المشارع»، که در یک حدیث جامعی است همان که امام موسی بن جعفر فرمود «اجتنب افنیه المساجد» عده ای از مکروهات را دربر می گیرد. «و الجلوس فی الشوارع أو المشارع أو منزل القافلة، أو دروب المساجد أو الدور، أو تحت الأشجار المثمرة». که حدیث امام موسی بن جعفر می فرماید: «اجتنب افنیه المساجد و شطوط الانهار و مساقط الثمار و منازل النزال». تا اینکه می رسد «و لا تستقبل»[3] تمام این موارد را در این حدیث شریف آورده است. حدیث دیگر که سندش درست است که «نهی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم أن یتغوط علی شفیر بئر ماء یستعذب منها أو نهر یستعذب»[4] که این فراز بعدی متن ماست. که می فرماید: در آب هم نباید قضای حاجت داشت. در عداد مکروهات ادامه می دهد می فرماید «و البول قائما» اگر آدم در حال ایستاده بول بکند مکروه است. حدیث صحیحه است که آمده است سوال شده است «من بال فی ماء قائما» در این مورد در ذیل حدیث امام می فرماید: اگر اینگونه بول داشته باشد «فاصابه شئ من الشیطان لم یدعه الا ان یشاء الله»[5] آن روایاتی که بدون اینکه ما به ادله دیگر متمسک بشویم برای اثبات استحباب، متن اعلام می کند که این روایت از روایات مستحبه است جزء آن روایت این متن است که غرض این عمل را نشان می دهد و نکته اخلاقی دارد و از متن استفاده می شود که این حکم ارشادی است و الزامی نیست. مورد دیگر هم «و فی الحمام» در کلمه «فی الحمام» نصوص در وسائل نیامده و به مستدرک و عوالئ اللئالی می شود تمسک بکنیم. و شیخ کاشف الغطاء می فرماید: منظور از حمام همان آب حمام است که آن روایتی که نهی می کند از بول در آب شامل این هم بشود. «و علی الارض الصلبه» و باید به زمین سخت و سفت هم نباید قضای حاجت داشته باشد. این را هم مدرکش به این حدیث است که حدیث هم معتبر است. علی بن ابراهیم عن ابیه عن النوفلی، نوفلی شیخ ابراهیم بن هاشم است و از آن جهت هم اعتبارش اجمالاً به دست می آید. در این حدیث آمده است که «قال رسول الله من فقه الرجل» این متن هم از متونی است که اعلام می کند که این حکم الزامی نیست. «من فقه الرجل» از فهم و ادب مردم است، «ان یرتاد موضعاً لبوله»[6] اینکه جای نرم و خلوتی را اختیار کند برای بول خودش. این دیگر مطلب را کامل کرد که به ارض صلبه مکروه است و در حضور مردم و مکان مرتفع هم مکروه است جای خلوت و نرمی را پیدا کند برای قضای حاجت ولی ارشاد می شود. ما دو تا خطر داریم، یک خطر این است که این نصوص احتمال حرمت داشته باشد، و جهت دوم این است که به نفع کسانی می شود که می فرمایند مستحب شرعی مشکل است ارشادات است. اینها اکثریت ارشادات است. «و فی ثقوب الحشرات» لانه های خزنده ها و حشره ها که عمده اش لانه مورچه و از این قبیل زنبور و اینها. «و فی الماء خصوصاً الراکد» درباره ثقوب حشرات همانطوری که گفته شد مرجوحیتش یک امر عقلائی است. اگر مرجوحیت از سوی شرع ثابت نشده باشد مرجوحیت عقلائی اش مسلم است. از این باب می توانیم مکروه بگوییم. مستحب دو قسم بود: مستحب به معنای حکم شرعی و مستحب به معنای مطلق رجحان عقلائی. مکروه هم دو قسم است: مکروه به معنای حکم شرعی که از سوی شرع آمده باشد و مکروه به معنای مرجوحیت عقلائی. این مورد که «البول فی الماء» مدرکش این حدیث که اگر سهل بن زیاد را که مشهور می گویند معتبر است معتبر بدانیم سند می شود صحیحه و بقیه رجال درست است. روایت از محمد بن مسلم عن احدهما آمده است «لا تبل فی ماء نقیع و لا بقبر».[7] «و فی الماء خصوصاً الراکد و خصوصاً فی اللیل و التطمیح بالبول أی البول فی الهواء» در بلندی نشسته است بول در هواء بدهد این درست نیست. «و الاکل و الشرب حال التخلی بل فی بیت الخلاء مطلقا» این هم یک امر عقلائی است که بیت الخلاء بیت الخلاء است نه بیت خوردن. «و الاستنجاء بالیمین و بالیسار اذا کان علیه خاتم فیه اسم الله» اگر انگشتری باشد که در آن انگشتر اسم خدا باشد آنجا هر دستی آن انگشتر را دارد با آن دست استنجاء نکند با دستی که انگشتر ندارد که اسم خدا در آن است استنجاء بکند. خود انگشتر همراه داشتن در حال استنجاء اشکال ندارد ولی با انگشتری که اسم الله دارد استنجاء کردن درست نیست. «و طول المکث فی بیت الخلاء» زیاد مکث نکند هم عقلائی است هم روایتش وسائل جلد 1 باب 20 از ابواب احکام تخلی آمده است. «و التخلی علی قبر المومنین» باب 17، «اذا لم یکن هتکا» اگر تخلی در قبور هتک نباشد «و الا کان حراما» و اگر هتک باشد حرام است. «و استصحاب الدرهم البیض بل مطلقا اذا کان علیه اسم الله» و مکروه است درهم سفیدی که اسم خدا در آن نوشته شده باشد یا اسم محترم دیگر. «الا أن یکون مستورا» مگر اینکه داخل کیف باشد. «و الکلام فی غیر الضروره الا بذکر الله أو آیه الکرسی أو حکایه الآذان أو تسمیت العاطس» کلام یعنی صحبت نکند در وقت تخلی غیر از ضرورت مگر به دو چیز ذکر خدا همیشه است آیه الکرسی همیشه مجاز است. بدانیم این دو تا چقدر مهم است. و حکایت اذان اگر اذان را بشنود و با اذان هم صدا بشود و جملات اذان را تکرار کند اشکال ندارد. «او تسمیت العاطس» کسی که عطسه کند و «یرحمک الله» بگوید عیبی ندارد. مسئله یک و دو و سه چیز خاصی ندارد و خودتان مطالعه کنید فتواست. «یکره حبس البول» مسئله دو «یستحب البول عند اراده الصلاه» مسئله سوم «اذا وجد لقمه خبز فی بیت الخلاء یستحب اخذا» این دو تا حکم مستحبی و یک مکروه در سه تا مسئله آمده است که مشکلی ندارد، رسیدیم «فصل فی موجبات الوضو».


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo