< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/02/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 54 سوره مائده در موضوع اهل بیت علیهم السلام

ایام ولادت سید الشهداء حضرت ابوالفضل و امام سجاد و بعد هم ولادت حضرت علی اکبر برای همه شما مبارکباد. این ایام خجسته را از طرف همه مان به محضر مولای عالم هستی سلطان کونین بقیه الله الاعظم همه ما تبریک عرض می کنیم و همین طور به محضر بانوی کرامت کریمه آل البیت تبریک و تهنئت می گوییم. بدانیم براساس رفتار و منش انسانی عادی یک احترام و ادب از طرفی که انسانیت رنگ ابتدائی هم داشته باشد متقابلاً ادب جواب مثبت می گیرد. و اما بدانید کسی که در برابر اظهار ادب تان ادب به خرج ندهد آن باطنش دیگر از انسان جداست. از انسانیت خبری برایش نرسیده، قرآن می گوید: «وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ»،[1] انتظار ادب را نداشته باشید. کسی که ادب را نفهمد و سلام و احترام را نفهمد باطن انسان نیازی به مکاشفه ندارد او خودش این علامت کشف انّی می کند از باطنی که جدای از انسانیت است، باطن او حیوان است. یادمان نرود هر موقع زیارت نامه می خوانیم یا تبریک عرض می کنیم آن هم برای روح معصوم، انسان کامل بقیه الله الاعظم آن روح و آن وجودی که «بوجوده ثبتت الارض و السماء و بیمنه رزق الوری» آن وجودی که به قول محقق اصفهانی جلوه اتم از تجلی اعظم است، به محضر آن مولی اگر تبریک عرض کنیم جواب می دهد. بنابراین اگر آدم موفق بشود به دعا همین که توفیق دعا را پیدا کردید دیگر حالت منتظره ندارد، این فهم ضعیف است که بگوید من دعا کردم و مظان استجابت هم بود آیا بشود یا نشود، قطعاً معنی ندارد با آن مقدمات و موخرات سلوک و معرفت و فقه و نصوص که خوانده ایم خدا که می شنود، قطعاً برای بنده ضعیف خودش آن کسی که ارحم الراحمین است جواب می دهد قطعاً منتها این بشر که نمی فهمد گاهی مثل بچه ای که تب دارد باز هم می رود ترشی می خورد، خب نمی فهمد. ممکن است اشکال طلبگی بکنید که ما قابلیت نداریم، اهلیت نداریم عدالت این است که به ما ننگرد و به آنکه اهلیت دارد، طبق عدالت است. می گوییم «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق» از طریق عدالت نرویم، ما باید تصمیم داشته باشیم «الهی عاملنی بفضلک یا کریم و لا تعاملنی بعدلک یا رحیم»، کرم معنایش بخشش از سر بزرگواری بدون در نظر گرفتن لیاقت و قابلیت است. کریم در به روی بینوا نمی بندد. بنابراین گفته بودیم دعا که بکنید موفق که شدید تمام است، جواب را گرفته اید، منتها فرق می کند. گاهی یک جواب هایی داده برای آدم خودش متوجه نمی شود. جواب داده است که پشت سر هم زیارت کربلا توفیقش می شود، جواب داده است که می آید درس ها را مستمر ادامه می دهد و می فهمد. جواب داده است که غصه های دلش خیلی کم شده. جواب می دهد از جاهایی که آدم گاهی اصلا متوجه نمی شود و گاهی مستقیما خواسته ام این قدر بدهکار هستم این مبلغ پرداخت بشود دقیقاً خود عدد. یک وقتی می گویند که شهریه آیت الله العظمی گلپایگانی که شهریه حوزه بود، یک مرتبه تمام درامدش قفل کرد. مقسم او می گوید فردا یا پس فردا شهریه است مبلغ عمده آن موقع سی میلیون تومان که شهریه کل حوزه است، مقسم می گوید با دل شکسته و اوقات تلخ جمکران رفتم از جمکران هم برگشتم کوچه آیت الله گلپایگانی رسیدم طرف خانه اش که نزدیک می شدم مثلا بگویید اسمش بود آشیخ احمد شریفی گفت از پشت سرم صدایی آمد گفت آشیخ احمد شریفی این سی تومان حواله برای دفتر آقا را بیا بگیر. دیدم که نمی شناسم و اسم من را هم بلد نبود عین مبلغ را دستم داد. از کجاست این برنامه؟ کرم است، کرم آدم را تنها نمی گذارد. شنیده اید که مومن کیس است، کیس بودن این است که پنجره کرم را پیدا کند راه باز است. ما اگر موفق شدیم حرم حضرت معصومه تبریک خدمت بانو گفتید دیگر تمام است و جواب تان را گرفته اید. لذا شاعر می گوید: «تو بندگی چو گدایان به قصد مزد نکن، که خواجه خود روش بنده پروری داند». جوابت را می دهد آن طوری که به نفعت است نه آن چیزی که نفس ات بخواهد. او مصلحت را می داند و او خیرت را می داند او بنده پروری می کند. برای پروراندن بنده خودش حاجتش را آن جوری می دهد که به صلاح و نفعش است.

 

تفسیر آیه 54 سوره مائده در موضوع اهل بیت علیهم السلام

روز چهارشنبه ما درس تفسیر آیات ولایی است و در ضمن نکات اخلاقی در مقدمه و موخره خودش دارد، آیه 54 از سوره مائده «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»، آیه دوم «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ» که آیه ولایت است.

 

ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده اید کسی که مرتد شود از جمع شما از دین خودش برود بیرون، ترجمه را که ببینید این آیه جزء آیاتی است که فهمش مقداری دقت می خواهد. کسی که مرتد بشود خدای متعال می فرماید: بزودی خداوند گروهی را می آورد که آن گروه را خدا دوست دارد و آن گروه هم خدا را دوست دارد.

 

اذله علی المومنین اعزه علی الکافرین

بعدش می گوید: «أذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ»، مترجمین یا افاضلی که آمده اند بافت این آیه را دیده اید از ظاهر این آیه کمی خودشان را آوردند بیرون که چطور می شود «أذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» اینکه خدا آنها را دوست دارد و آنها خدا را دوست دارند بعد آنها در پیشگاه خدا جهاد می کنند، این چه می شود؟ گفته اند که اینها در برابر مومنین تواضع می کنند ذلیل می کنند خودشان را و در برابر کفار خودشان را ذلیل نمی کنند و با عزت و هیمنه و کبر و غرور در برابر کافر، اذله و اعزه را این گونه معنا کردند تا این آیه درست بشود. بعد «يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ»، آنها کسانی که در راه خدا جهاد می کنند و ملامت ملامتگران حاشیه نشین را نگاه نمی کنند، توجه نمی کنند. ما شاخه درختیم پر از میوه توحید، هر رهگذری سنگ زند عار نداریم، بشنو ز دل زنده شمس الحق تبریز، از دوست به جز وعده دیدار نداریم. این ترجمه در این حد که آمده و ثبت شده است.

 

مراجعه به تفاسیر

اما تفسیر کتاب تفسیر قمی روایت هم معتبر و سند هم سندی است که در تفسیر علی بن ابراهیم قمی است، هر روایتی که در تفسیر علی بن ابراهیم قمی آمده باشد زیر مجموعه توثیق عام است، سند معتبر است. سیدنا الاستاد آیت الله العظمی خویی قدس الله نفسه الزکیه این توثیق عام را تایید می کند.

 

معنی ارتداد

در این روایتی که آمده است می فرماید: «و اما قوله يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ قال هو مخاطبه لاصحاب رسول الله الّذین غصبوا آل محمد حقهم»[2] اینها مرتدند. اینهایی که بعد از اعلام ولایت امیرالمومنین انکار ولایت کردند مرتدند. قوام دین الله ولایت مولی است، این ولایت را کنار گذاشتند یعنی مرتد. پس معنای ارتداد را فهمیدیم. اینها مرتد شدند، دین خدا و بندگان خدا اینها هم گروهی بودند و قسمتی هستند و منطقه دارند قدرت دارند، عربستان سعودی پنجاه و دو تا کشور اسلامی را با خودش کرده است، قدرت دارد. اینها را چه کنیم با این قدرت هم مرتد شدند، ولایتی که اکمال دین به وسیله او کتاباً و سنتاً اعلام شد ردّ ولایت یعنی ارتداد. ممکن است مومنین متأثر بشوند که اینها که رفتند دین چه می شود، دلداری می دهد که شما شیعه ها هستید.

 

فسوف یأتی الله بقوم چه کسانی هستند؟

می فرماید: «فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ» بزودی پس از ارتداد اینها دین متدینین منقضی نشد از بین نرفت گروهی می آید که اینها خدا را دوست دارند و خدا اینها را دوست دارد. کیانند؟ تفسیر فرات کوفی می فرماید اینها «علیّ و شیعته». اینها گروهی هستند که خدا را دوست دارند اهل ولایتند و خدا هم آنها را دوست دارد. در قرآن کریم طبق تفسیر که ببینیم شیعیان علی را خدا دوست دارد دیگر بالاتر از این چه می خواهیم؟ بهشت یعنی دوست داشتن خدا، برای کسی که اهل معرفت است آن بهشت نعیم و آن نعمت و آن نعمات آنها ارزش جدایی است ولی به یک محبت خدا و یک نگاه رحیمانه خدای متعال خیلی بالاتر از بهشت است. خدا دوست دارد. تفسیر دوم تفسیر عیاشی آمده است «فسوف یأتی الله بقوم هو المولی»،[3] چرا این یک گروه است؟ امیرالمومنین امام الکل است و امام الامه و روح الامه است، امام الشیعه و روح الشیعه است. بنابراین خود مولی علی که جزء مصداق این آیه به تنهایی هم قرار گرفته باشد یعنی کل امت یعنی ابوالشیعه، یعنی ابو الامه الناجیه. قبل از اینکه تفسیر سوم را هم بگویم به آن ترجمه ای که در آیه بود عنایت بکنیم که «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ» را براساس تناسب و قرائن بر خلاف ظاهر معنا کردیم اما ما تفسیر دیگری داریم، «اذله» به معنای خودش است و «اعزه» به معنای خودش است. دیده ایم آیات قرآن گاهی یک معنایی جواب سوال مقدری در وسط دارد و جمله معترضه. اولاً گویا سوال آمد که اینها اگر مرتد شدند چه می شود؟ قرآن فرمود «فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ» این تا «و یحبونه» تمام شد، این «اذله» برمی گردد به «مَن يَرْتَدَّ»، این مرتدین اذله علی المومنین هستند که مومنین را ذلیل می کنند، این مرتدین اعزه علی الکافرین که واقعا کافرین را عزت می دهد، عزت آمریکا و اسرائیل به خاطر سعودی است. از اول هم این گونه بوده. بنابراین در تفسیر قرآن جمع آیات که بعداً جمع شده است، آیه ها در وسط یک مطلب تازه می دهد به عنوان دفع دخل مقدر و به عنوان یک سوال را جواب می دهد. دفع دخل مقدر آمد «فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ»، این جواب سوال مقدر که داده شد وصف و خصوصیت مرتدین هم بیان شد که آن مرتدین «أذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِين». در ادبیات خوانده اید لف و نشر مرتب داریم و لف و نشر غیر مرتب داریم، هر دو درست است. گفته می شود که گاهی برای یک هدف لف و نشر مشوش مفید باشد، تنبه بدهد انتباه بدهد، یک مقدار تحرک بدهد برای مخاطب. ذهن را تکان بدهد تا بهتر بفهمد. بنابراین در این آیه درست لف و نشر مشوش است. دو تا عنوان است مرتدین و مومنین، در اینجا هم لف و نشر مرتب است یک لفّی داریم و یک نشری، لفّ مرتدین و محبین هستند، این لفّ است نشر عزت و ذلت و مجاهدت در راه خدا. اول مرتد آمد و عنوان دوم محبین، پشت سر آن براساس لف و نشر مرتب نشر مرتدین بیاید که «أذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ». و اما به همین منوال نشر محبین خدا که «یجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ» بنابراین براسا لف و نشر که یک بیان درست بلاغی است این آیه معنا شد.

 

تفسیر سوم آیه در مورد حضرت مهدی (عج)

تفسیر سوم کتاب تفسیر قمی می فرماید: «فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ نزلت فی القائم علیه السلام و اصحابه»،[4] شما الان امیدوار باشید که این مرتدین چه کارهایی نمی کنند، از علائم اینها همین است. الان بچه هایی که می روند در دفاع از حرم اهل بیت در سوریه «يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ» اینها خوفی از ملامت گران ندارند. اینها «عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ»[5] ما اینجا نشسته ایم در یک تاریک زاهایی فکر می کنیم خطری است آنها خطر را احساس نمی کنند به عشق دل بسته اند و عروج می کنند و پرواز. این یک بشارت است و یک تعیین خط است و یک مژده است که طبق تفسیر معتبر قمی که از تفاسیر قدیم که شیخ کلینی از علی بن ابراهیم قمی نقل می کند یعنی استاد شیخ کلینی است. در این کتاب معتبر این مژده آمده است، و یک نکته ختامی این وضعیت برای ما عنایت شده است بدانیم و شک نکنیم و تردید نداشته باشیم اما شکر می خواهد. «شکر النعمه اجتناب المحارم»، شکر نعمت دو تا معنی شده یکی همان بود که گفتیم و یکی هم معنای شکر حسن استفاده از نعمت است. قدر این تشیع و این ولایت را بدانید. این دلی که شما دارید و این روح عاشقانه که یک شیعه به مولی دارد که دیگر به دنیا برابر نمی کند. این همان طوری که آن خط ارتباط دارد تا آن غاصبین، این خط هم ارتباط دارد با مولی علی و تا مولایمان حضرت اباالفضل. که ولایت و احترام ولی الله را یا جهاد در راه خدا و یا فرهنگ و ادب یک انسان پیشانی بند انسانیتش ادب است، حضرت اباالفضل تجسم ادب است نه استاد و نه معلم. ترجمه ادب ابوالفضل است. آن ابالفضل که درباره اش نصی از امام سجاد آمده که فرمود: «رفع الله رایه عمی العباس» خدا رفعت داده است برافراشته است بلند و بالا پرچم عمویم عباس را. کسی که پرچم هدایت او را خدا رفعت داده باشد دیگر چه نشود. لذا هر کس حضرت عباس را شناخته و توسل به حضرت عباس دارد یعنی بصیرت دارد، یعنی توفیق دارد یعنی مورد عنایت است یعنی کارش درست است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo