< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

94/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسير آيه 174 سوره نساء در موضوع اهل بيت عليهم السلام

آيه 174 سوره نساء «يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا»

ترجمه

ترجمه: آي مردم رسيد براي شما از سوي خداي متعال برهان و فرستاديم براي شما نور مبين. ترجمه روشن است كه از سوي خدا آمده است براي مردم برهان و خداي متعال فرستاده است براي مردم نور مبين. و اين برهان و اين نور چه باشد كه خداي متعال به عنوان يك تنبه يا امتنان و اين عنايتي است و امتناني است از سوي خداي متعال. برهان و نور فرستاده است،

منظور از برهان و نور چيست؟

برهان و نور چه باشد؟ برهان هم در ترجمه لغوي‌اش به معني روشني و نور هم همين طور به معني روشني لغتاً و اما اينجا برهان يك عنايت ويژه الهي است و نوري كه فرستاده شده است هم نازل شده است نور. چه باشد اين برهان و اين نور؟

مراجعه به تفاسير

بايد مراجعه كنيم به تفسير ببينيم تفاسير چه مي‌گويد. اول تفسير قمي، علي بن ابراهيم قمي كه با سند معتبر روايات مربوط به تفسير را در اين كتاب شريف نقل مي‌كند مي‌فرمايد: «و قوله يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا فالنّور امامه اميرالمومنين»[1] يك موهبت الهي است. امامت اميرالمومنين واقعا نور است كه ليس كمثله نور، عنايت ويژه خداست. قدرش را بدانيم آنهايي كه قابليت دارند مي‌دانند جسمي كه چرك ندارد، قذارت ندارد نور را جذب مي‌كند، ولايت را مي‌گيرد، امامت را مي‌گيرد. اما اگر جسمي را و قلبي كه چرك دارد و حجاب دارد قابليت اخذ نور را ندارد. تفسير عياشي عن عبدالله بن سليمان روايت را از امام صادق نقل مي‌كند، «قال قلت لابي عبدالله عليه السلام قوله قَدْ جَاءكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا قال البرهان محمد صلي الله عليه و آله و سلم النّور علي عليه السلام».اگر خواستيد فرق يا تشابه يا تعريف يا ارتباط بين وجود مقدس حضرت رسول و اميرالمومنين فرق و ارتباط بين برهان و نور است، برهان و نور چقدر با هم ديگر ارتباط دارند. برهان نور دارد، نور برهان است علي پيامبر است و پيامبر علي است. ارتباط از اين قرار است. به قالب تعبير مصدر بيايد مي‌شود برهان و تعبير صادر بيايد مي‌شود نور. مظهر و ظاهر،‌ مجلي و جلوه، مجلي برهان است و جلوه نور است، مصدر برهان است و صادر نور است. ارتباط اميرالمومنين با حضرت رسول مثل ارتباط برهان و نور. «قال قلت له صراط المستقيم» برداشت خودش را راوي گفت از امام صادق مطلب را شنيد اين برداشت را كرد كه اين برهان است و بعد هم نورانيت است يعني اين صراط مستقيم است؟ «قلت له صراط مستقيم» اين صراط مستقيم است يا صراط مستقيم چيه؟ «قال الصراط المستقيم علي عليه السلام»[2] صراط مستقيم هم اميرالمومنين علي عليه السلام است كه نور است. كتاب تفسير فرات كوفي كه تفسير معتبري است و از حيث شهرت تفسير قمي اول و تفسير عياشي دوم و تفسير فرات هم سوم است. همين آيه كه ايه 174 بود فرات كوفي نقل مي‌كند به تعبير حديث معنعن نقل مي‌كند يعني روايت مسند است عن ابي جعفر عليه السلام، فرقش با تفسير عياشي اين شد كه تفسير عياشي از امام صادق نقل مي‌كرد و تفسير فرات از امام باقر نقل مي‌كند. «قال نزل جبرئيل عليه السلام علي محمّد بهذه الآيه يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا» نازل شده است اين آيه به توسط جبرئيل «في علي بن ابن ابي طالب و البرهان رسول الله» كلمه برهان كه در اين آيه آمده است مقصود رسول الله الاعظم است. در ادامه اين آيه آمده است آيه 175 «فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا» مي‌فرمايد: «قوله فاما الذين آمنوا بالله و اعتصموا به قال بولايه علي بن ابي طالب» منظور از «الذين آمنوا بالله و اعتصموا به» اعتصام به ولايت اميرالمومنين است. اين اعتصام به ولايت اميرالمومنين طبق اين روايت و مدرك معتبر اين آثار را در نص آيه قرآن مي‌بينيم. «فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ» اعتصام به ولايت اميرالمومنين آدم را در پوشش رحمت و فضل خدا قرار مي‌دهد. راه ورود در پوشش رحمت و فضل اعتصام به ولايت اميرالمومنين است، «وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا» و بعد از كه زير پوشش رحمت و فضل قرار داد خداوند هدايت مي‌كند آنها را به سوي صراط مستقيم يعني اميرالمومنين از ولايت اميرالمومنين مي‌رسيم به مقام بالاتر خود مولي را نور مولي را به طوري كه ظرفيتش را داشته باشيم از نزديك به‌اش مي‌رسيم. راه ولايت را برويد دسترسي به مولي علي، مسير اين گونه است. برويم به سمت و سوي ولايت، ولايت كه پا گرفت رحمت مي‌آيد غضب مي‌رود بعد پشت سر رحمت هم فضل مي‌ايد، فضل كه آمد عنايت‌ها شامل حال آدم مي‌شود رحمت دوري از غضب است فضل عنايت‌ها و موهبت‌ها شامل حال آدم مي‌شود. توفيقات، يكي از بارزترين مصداق فضل توفيقات الهي است، توفيق عبوديت، توفيق كسب علم. اين توفيقات كه حاصل شد علم و عبادت كه بالا گرفت مي‌رسد آدم به صراط مستقيم ،

دو معني صراط مستقيم

صراط مستقيم رسيدن دو تا معني دارد: يك معني‌اش اين است كه صراط مستقيم ديگر پل برگشت و خطر انحراف تمام است وديگر انحرافي وجود ندارد. آمد ولايت را ديد رحمت آمد فضل آمد ديگر تمام شد و يك راه دارد به طرف بهشت و راه اين طرف و آن طرف نيست. يكي از معاني صراط مستقيم است. معناي ديگر كه اين معاني را آدم با مقدمات و موخرات فهم قرآن است، فهم مجاز است، تفسير خطر دارد. اينها فهمي است فهم رجائي از مقدمات و موخرات. فرق است بين تفسير و فهم، درباره آيه قرآن رسيديد بگوييد ما از مقدمات و موخرات اين را مي‌فهميم خدا به شما فهم داده و قرآن هم براي فهم مردم نازل شده هر كسي به اندازه قابليتش مي‌رسد و هر كسي به هر مقداري كه به قرآن توجه كند گويا قرآن مثل اينكه با آدم معامله مي‌كند خوب با آن برخورد كرديد خوب با شما برخورد مي‌كند خوب برخورد نكرديد مي‌بينيد كه چيزي نمي‌دهد، داده‌هاش بستگي به قابليت و برخوردهاي طرف دارد. ولايي بشويم ذهن را پاك كنيم فقط ولايت يك چيز بيشتر راه ندهيم و آن ولايت اميرالمومنين سلام الله تعالي عليه است. كه غير از ولايت چيز ديگري نباشد حاكم بر ذهن ما و حاكم بر روح ما. بعد از كه ولايت حاكم شد ما را مي‌كشد به سمت هدايت. ولايت اثر طبيعي‌اش هدايت است بلكه گفته مي‌شود ولايت جنبه نظري‌اش ولايت است و جنبه عملي‌اش همان هدايت است. هدايت كه آمد بعد از هدايت يك مرتبه مي‌بينيد كه از غضب دور شديد خطري براي غضب ديگر نيست پوشش رحمت شديد. رحمت هم يك مقداري ادامه پيدا كرد، همه اينها ادامه مي‌خواهد همه اينها نياز به مداومت دارد، مداومت كه صورت گرفت مي‌رسد فضل و فضل كه رسيد موهبت‌ها است مي‌برد، «وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ»[3] فضل خداست. از در و ديوار كرم است و فضل. بعد از كه فضل آمد ديگر آدم اين سير را طي بكند صراط مستقيم است و تمام اعوجاجات و انحرافات بسته شد و نهايي شد اين يك معناي صراط مستقيم. معناي دوم صراط مستقيم نظري بود و از دور بود با مولي عرض ارادت داشتيد نزديك مي‌رويد، نزديك نزديك تا مي‌رسد به جايي كه مي‌رسيم حضوراً كه براي اميرالمومنين كه حيات و ممات را كه فرق بگذاريم كفر است يعني در عقيده‌مان اشكال پيدا مي‌شود، اشكال عقيدتي موجب كفر است. سيد نور الله شوشتري صاحب احقاق بعد از كه به شهادت رسيد به خاطر مولي، صاحب احقاق الحق زماني كه زندگي مي‌كرد دولت هندوستان دولت ناصبي بود يا آن و زيري كه اشراف داشت در آن ناصبي بود يك بار كه دستگير شد در محاكمه يك وزير شيعه بود از ايشان دفاع كرد نجات پيدا كرد. آن يك بيت شعري را آن وزير شيعه هم گفت به زبان اردو. آن قاضي استدلال كرد كه اگر حديث «لحمك لحمي و دمك دمي» درست باشد مدح حضرت علي و احترام از حضرت علي كه كفر نيست، گفت «گر لحمك لحمي ز حديث نبويه، بي صلّ علي نام علي بي ادبيه» اين قاضي در اين حد بود. بار دوم يك فردي را فرستادند نفوذي به نام خادم اين خادم خدمت سيد شوشتري كتاب‌هاي سيد را از نزديك ديد، ديد و يك مقداري هم كتابش دستبرد و سرقت كرد برد به آن قاضي ناصبي داد. مدارك را جمع كردند سيد را خواستند كه جواب اينها را بده. اسناد و مدارك را آورد نفوذي داشت و مدرك هم داشته كه به قول آنها رافضي است و به مولي علي اين همه ارادت دارد، ناصبي بوده. حكم اعدامش را صادر كردند حكم اعدام كه صادر شد جنازه‌اش را گرفتند در يك بياباني انداختند منطقه را هم غرق كردند كه كسي نرود جنازه‌اش را دفن كند شيعه‌ها. اين جا جنازه را گذاشتند در آن منطقه و تنها و تنها يك نفر از شيعيان حضرت علي عليه السلام خواب ديد كه برو جنازه فرزندم در بيابان بدون غسل و كفن افتاده بردار دفنش كن. ولايت علي اين جوري است. اين موفق شد از خواب بلند رفت و در منطقه جنازه را پيدا كرد سالم و جنازه را به خاك سپرد ديد يك شخصي سوار بر اسب آمد اين است كه آدم مي‌رسد به صراط مستقيم ولايت كه كارش را كرد ولايت تا مي‌رسد به خود آقا. سوار بر اسب آمد و كه گويا مراسم نماز جنازه و اينها انجام شده باشد بعد اين شيعه اصيل هندوستاني سوال كرد آقا بفرماييد اسم‌تان كيه؟ به اين مضمون هماني كه به‌ات دستور دادم الان آمدم كه كمك كنم. يعني مولي اگر ولايت آدم درست بشود رحمت و فضل بيايد آخر سر «يهديهم اليه صراطاً مستقيما» نسيه نگذاريد، نسيه‌اش دم مردن است. نسيه‌اش برزخ است، نسيه‌اش روز قيامت است. يكي از لوتي‌هاي تهراني از دوستان يا از مريداني خيلي قديمي ما است آن به نظر خودش روز قيامت آدرس علي بن ابي طالب را پيدا كرده است، مي‌گويد من آدرس را گرفتم از مردم مي‌پرسم كه حوض كوثر كجاست. حوض كوثر را به من نشان مي‌دهند مي‌روم حوض كوثر را پيدا مي‌كنم، حوض كوثر را كه برسم اميرالمومنين كنار حوض كوثر است، آدرس‌اش را پيدا كردم.

اعتصام به ولايت

سوال: كيفيت اعتصام چيه؟

پاسخ: ولايت است و رحمت است و فضل است و صراط مستقيم است. فرمود «و اعتصموا به» تولي و تبري مي‌خواهد. وانگهي بعد از تولي و تبري توسل به مولي، خط ثبت زيارت امين الله است يعني سند معتبر.

سوال:

پاسخ: اگر از كسي سوال بكنيم اعمالت چه جوري است، معلوم نيست كه در چه حدي باشد اگر بگوييد كه ولايت‌تان نسبت به مولي چگونه است؟ بايد بگوييد صد درصد، نود و نه و نيم نيست. نود و نه و نيم شبهه كفر دارد. در ولايت كه رسيديد تقيه نيست شك نيست، تردد نيست، تزلزل نيست. اگر كسي دغدغه دارد كه نكند مولي نپذيرفته باشد، ما كه صد درصد و ما كه ترك نمي‌كنيم سر راهش نشستم تا بيايد كف پايش به چشمانم بسايد. ما كه ترك نمي‌كنيم ولي او نظر مي‌كند يا نمي‌كند. ولايت را شك نداريم آن آقا نكند به ما عنايتي نداشته باشد شك از اين است. اين را از ذهن‌تان دور كن به خاطر يك كلمه و آن اين است كه مولي كريم است و كريم از در خانه‌اش كسي را رد نمي‌كند. بشنيده‌ام كه اهل فراست سروده‌اند نا اهل و اهل نزد كريمان دو تا يكي است. گفت با اين چه وضعيت مي‌روي در خانه كريم، وضعيت را درست كن، گفت براي من عيب نيست اين گونه رفتن كريم اگر رد كند نستجير بالله برايش مناسبت ندارد،‌ كريم رد نمي‌كند. فقط بگوييد كرم مولي، مولي از كرم خودش كسي را رد نمي‌كند. بنابراين ما كه دل بسته‌ايم به كرم مولي و اعتقاد شده است به ولايت مولي، خدايا تو شاهد باش ارباب عالم هستي آقا امام زمان تو شاهد باش ولايت ما به ولايم علي صد درصد است، خدايا اين ولايت صد درصد ما را مستحكم بدار. نكته بعدي هم ما را از در كرم مولي محروم مگردان.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo