درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
94/11/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر آیه 105 سوره نساء در موضوع اهل بیت علیهم السلام
موضوع بحث ما در تفسیر آیات ولایی یا آیاتی که مربوط به ولایت اهل بیت میشود است اما احیاناً بعضی از آیاتی که فهم آن آیه یا خصوصیتی دارد که باعث سوال و تحقیق برای عزیزان اهل علم شده باشد یادآور میشویم که در گذشته هم بعضی از مواردی را داشتیم که تذکر دادیم. یکی از این آیات که در دید ابتدائی سوال میآفریند آیه 105 سوره نساء است که در این آیه آمده است «وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيمًا». سوال میشود که نصّ این آیه چیزی را میفرماید که با این نصّ فهم ما قابلیت ندارد. نصّ این است که نسبت به خائنان خصم و عداوت نداشته باشیم، خصیم و دشمن برای خائن نباشید. این نصّ است این نصّ را گویا در ابتداء نمیفهمیم چطور میشود خائنین که خائنیناند و درباره مبغوضیت خائنین و مبغوضیت خیانت در شرع اسلام شبههای وجود ندارد. بنابراین وقتی که مبغوض بود برای مومن هر چی که مبغوض است مورد خصومت است و از آن باید اجتناب داشته باشد اگر افراد و اشخاص باشد اهل خیانت طبیعتاً مومنین باید از آن فاصله ذهنی که در حدی که با او دوستی و محبتی نداشته باشد بلکه خصومت داشته باشد این قاعده شرع است و مذاق شرع است چطور میشود که آیه قرآن میگوید «وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيمًا»، معنایش چیه. بعضیها که تفسیری هم نوشتهاند در این آیه که رسیده است یک توجیهی را اعلام کرده که معنای «وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيمًا»گفته است «للخاصمین»، لام را جدا کن، لام به معنای نفع بگیر بگو به نفع خائنین خصیم برای کس دیگری نباش. توجیه است دیگر، جزء آن مواردی است که خیلی توجیه شاخصی است. اولاً یادمان نرود این حرفی که ما میزنیم که لام برای انتفاع است و «علی» برای ضرر است، لام و علی و تمام حروف معنایش فقط ایجاد ربط است بیشتر از آن به چیزی دلالت نمیکند. و اگر یک چیزی اضافه از آن از جمله استفاده میشود به وسیله قرائن است. «علی» و استعلاء و نفع و همیشه علی برای ضرر نمیآید «حی علی خیر العمل» مگر برای ضرر است؟ برای ضرر وضع نشده، وضع برای ضرر و نفع نداریم. نه علی برای ضرر وضع شده نه لام برای نفع. منتها با قرائن «علی» بر ضرر به کار میرود و لام برای نفع. و اما جواب اصلی که در مورد این آیه داریم آیهای که ترجمه میکنیم هر آیه باید صدر و ذیلش را به هم ربط بدهیم. تفسیر موضوعی این است که یک موضوع در کلّ قرآن بگردید یک موضوع را پیدا کنید آیاتی که در آن موضوع آمده کنار هم قرار بدهید به کمک میکند و مطالب زیاد. شما اگر میخواهید درباره انسان شناسی یک مطلب تحقیقی بنویسید کلمه انسان را در کلّ قرآن بگردید جمع کنید، آیاتی که درباره انسان آمده از «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْر»[1] تا «وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»[2] «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ»[3] همه اینها را جمع کنید یک انسان شناسی به معنی کلمه از قرآن درمیآید. آن دانشمند اروپایی که گفته بود انسان موجود ناشناخته است درست گفته بود از طریق علم ناشناخته است انسان از طریق قران شناسایی میشود. حقیقت مطلب این است که انسان مفسّر قرآن نیست قران مفسّر انسان است. انسان نمیتواند قرآن را آن طوری که حقّش است تفسیر کند چیزهایی میفهمد تسامحاً میگوییم مفسر. قرآن مفسر انسان است که اگر قرآن نبود انسان به این عظمتی که دارد شناسایی و تعریف شده نبود در هیچ مکتوبات و مکاتبات. بنابراین هر آیهای که میخواهید معنایش را بفهمید صدر و ذیلش را هم مطالعه کنید. آیه «أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى ﴿6﴾ وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى»،[4] معنایش چی بود، اما اگر ایات قبل را با این تطبیق کنید معنای ضالّاً فهدی به دست میآید. آیات دیگر یک سوره را هم مطالعه کنید یک آیه را هم صدر و ذیلش را مطالعه کنید یک جمله از آیه معنایش اگر واضح نبود باید این کار را انجام بدهید. این هم جزء روش تفسیر القرآن بالقرآن است. این آیه صدرش را که ببینیم ذیل خودش روشن میشود. صدر آن «إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ» من کتاب را برایت نازل کردم به حق تا حکم کنی بین مردم به آنچه که خدا دستور داده، «وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيمًا»، برای خصومت نیست برای خائن آنچه را که خدا گفته است اجراء کن نه خصومت شخصی اعمال کن. «إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيمًا» اعمال خصومت نیست برای خائنین جزء قاعده، آن دستوری که خدا داده. خائن را شلاق بزن، خائن را نفی بلد کن، خائن را حدّ جاری کن، «بِمَا أَرَاكَ اللّهُ» نه اعمال خصومت شخصی. آیه دیگر از این سوره نساء آیه 117: «إِن يَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ إِنَاثًا وَإِن يَدْعُونَ إِلاَّ شَيْطَانًا مَّرِيدًا» ترجمه این آیه این میشود که میفرماید خدای متعال: نمیخوانند به غیر آن عنوان مگر کسانی که اناثند و مگر آن کسانی که میخوانند شیطان فریبکار و گمراه کننده. ترجمه مطلبی دارد که ما به این سادگی نمیفهمیم. چه باشد آن عنوان و اینهایی که به این عنوان نمیخوانند اینها یا اناثند یا شیطان مریدند. به تفسیر مراجعه میکنیم تفسیر عیاشی حدیث عن محمد بن اسماعیل رازی عن رجل سمّاه عن ابی عبدالله علیه السلام قال دخل رجل علی ابی عبدالله علیه السلام. محمد بن اسماعیل رازی از یک فردی که اسم آن فرد را هم برد و گویا من الان یادم نیست، از امام صادق روایتی نقل کرد که روزی یک کسی آمد وارد شد به محضر امام صادق «فقال السلام علیک یا امیرالمومنین فقام علی قدمیه»، امام صادق در برابر این حرف از جایش بلند شد سر پا ایستاد «فقال مه!» کجای کاری؟ «هذا اسم لا یصلح الا بامیرالمومنین». این اسم امیرالمومنین برای ائمه دیگر به کار نمیرود فقط برای مولی است. «الله سمّاه به»، خدا این اسم را برای مولی علی انتخاب کرده است. و کسی که به این اسم کس دیگری را خطاب کند آنها نیستند مگر اناث آن زنهایی که مصداقش ممکن است فرد یا دو سه فرد باشد آنها این اسم را برای غیر بکار بردند و این اسم را برای کسی به کار نمیبرد مگر شیطان مرید و الا این اسم مختص مولی امیرالمومنین است خدا این اسم را گذاشته است. با این اسم و این سمت جهان اسلام جهت میگرفت با این اسم و با این رسم صراط مستقیم پیش روی همه مردم گذاشته میشد که خرابش کردند. این شیطانها و این شیطنتها آمد خرابش کرد. «قال قلت فما ذا یدعی به قائمکم»، حالا این مولی امام اول که اب الائمه است امیرالمومنین است پس خاتم الاوصیاء اسمش پس چیه؟ وصف برجسته و اختصاصیاش چیه؟ «قال یقال له السلام علیک یا بقیه الله السلام علیک یابن رسول الله».[5] آقا را خاتم الاوصیاء را به این اسم یاد کنید. این کتاب و این نص معتبر است، صاحب کتاب از قدماء است و استاد شیخ مفید است. با این اعتبار که خود کتاب تفسیر عیاشی کتاب منبعی است برای ما یک نکته معرفتی آموخت که امیرالمومنین، بقیه الله خیر مصداقش اقا امام عصر است. اما امیرالمومنین از سوی خدا متعال اسم برایش تعیین شده و نکته دوم امیرالمومنین به معنای واقع کلمه امیرالمومنین است. این معنای امیرالمومنین یک معنای عامی دارد و یک معنای خاصی دارد. معنای عام این است که هر کسی که ایمان به خدا دارد امیرش مولی علی است. نکته این است که امیر درست نسبت به پیروان شخصی است که از لحاظ کمال و رشد در صدر همه باشد این امیرالمومنین است. مومنین یعنی ایمان به خدا، امیرالمومنین کسی است که به اعتراف خود ابناء عامه کرّم الله وجهه از اوّل قبل از زمان بلوغ به بت سجده نکرده است. امیرالمومنین کسی است که علمش نسبت به همه مومنین برتر و والاتر در چهره علی علیه السلام متجلی است. علم حضرت علی تا الان نیامده نظیرش. امیرالمومنین در بعد دفاع و جهاد باید از همه بالاتر با حضرت علی امیرالمومنین تطبیق میکند کلمه خیلی سنگین است ائمه معصومین میگوید برای ما نیست. و امیرالمومنین کسی است که برای حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نزدیکترین و امینترین و اهل راز برای حضرت باشد تا بشود امیرالمومنین. این امیرالمومنین واقعی معاییر دارد. امیرالمومنینی که حضرت رسول به معراج رفت به روایتی از طریق شیعه و سنّی است، مصدر سنیاش کتاب شرح عقائد تفتازانی است و مصدر شیعیاش هم کتاب شهادت ثالثه است که رفت معراج دید در قائمه عرش الهی نوشته شده است سه جمله «لا اله الا الله محمد رسول الله أیّدتک بعلیّ». این علی که آنجا به عنوان مویّد حضرت رسول در قائمه عرش الهی ثبت شده است امیرالمومنین واقعی است. امیرالمومنین واقعیت میطلبد. و امیرالمومنین در تاریخ پس از ظهور اسلام علی بن ابی طالب علیه السلام است یعنی آنان که مومنان واقعی هستند پیروان علی هستند و علی علیه السلام امیر آن مومنان است. اما امیرالمومنین بمعنی الاخص مومنین یعنی علماء، یعنی فقهاء، امیرالمومنین امیر فقهاء است، امیرالمومنین امیر علمای اعلام است. این امارت را دارد. کسانی که خودش را از پیروان به این معنا که بیعت به مولی دارد به معنای کلمه و مولی امیر اینهاست. اولا باید اعتراف کنیم و اعلام کنیم که امیر ما امیرالمومنین است، مولای ما امیرالمومنین است و ما صد درصد پایبندیم و معتقدیم به ولایت امیرالمومنین. در بحث عقیدتی اگر شک و تردید بکنید مساوی با کفر است نستجیر بالله بگوید من نمیدانم معادی است یا نیست، برای تعلیم باشد عیب ندارد در معنای شک قرار بگیرد کفر است. ولایت مولی و امامت از معتقدات ما است اگر بگویید مثل تقوا معلوم نیست ولایت ما درست باشد یا نباشد این خطر دارد. تقوایتان را بگویید که خود حقیر هم میگویم شما از حقیر بپرسید از نظر تقوا وضعش چطور است میگوییم معلوم نیست. اگر کرم بیاید که خوب است و اگر عدل بیاید خطرناک است. اما اگر سوال بکنید عقیدهتان درباره مولی علی چگونه است درباره ولایت و امامت، میگوییم صد درصد شک و شبههای وجود ندارد کمتر از این کفر است. بنابراین امیرالمومنین که امیر ما طلبههاست دو نکته توجه بشود: کسانی که میخواهد الان مصداق باشد برای پیروی مولی چه جوری باشد؟ شرط دارد شرط اول پایبندی به واجبات و محرمات الهی و در اعمال و افعال از خود مولی گوش بدهید امیرالمومنین میفرماید: المومن نفسه منه فی تعب و الناس منه فی راحه، رفتار ما باید طوری باشد تعب یعنی چی؟ اگر یک کسی به شما اسائه ادب کرد تحمل کردید نفس آدم رنج میبرد اما حرف طرف را گوش بدهید دلجوییاش کنید که سیره اهل بتی هم این بوده. از خانه شروع کنید، خانه که وارد میشوید بچههایتان که ببیند صدای حرکت پایتان و ودستتان که وارد شدید خوشحال بشوند نگویند که آخ مالک جهنم باز آمد. از همین خانه شروع کنید، از رفیقتان، رفیقتان یک حرفی میزند یک طمع بیجا دارد حوصله کنید با حوصله شرح بدهید. ناس و مردم جایی که سخنرانی میکنید اشکال میکنند و برخوردهای عجیب و غریب میکنند با حوصله گوش بدهید. مومن این است نفسه منه فی تعب و الناس منه فی راحه. این از این جهت از آن جهت بدانید هر عالمی که به جایی میرسد به وسیله عنایت مولی است، عنایت دارد لطف دارد. درس شیخ انصاری چرا الان میگوییم که علمای اعلام نجفاند پایه و پایگاه اصلی علم و فقه نجف است، از مولی علی میگیرند. قم شعبهای از نجف است. نجف یعنی جلوه نور مولی. مقدس اردبیلی در کنار مناره امیرالمومنین نشسته بود کل علمی من مولای، عنایت است لطف است. شیخ انصاری جلسه درس داشت طلبهها سوال میکردند یک طلبهای که سوادش خیلی بالا نبود خیلی دلش میخواست سوال کند نمیتوانست. یک روز رفت پیش مولی علی گفت عنایتی کن من آن سوادی ندارم از مولی سوال بکنم. امیرالمومنین یک بسم الله الرحمن الرحیم در گوشاش خواند فردا آمد جلسه بحث را شروع کرد با شیخ انصاری سوال و سوال بعد جلسه که تمام شد دم کفشداری رفت شیخ انصاری گفت بیا خیلی سر و صدا نکن آرام باش آن مولی علی که به گوش تو یک دانه «بسم الله الرحمن الرحیم» خوانده به گوش من سوره فاتحه را کامل خوانده. همه از عنایت مولی است. تا مولی عنایت نکند آدم به جایی نمیرسد منتها در این بعد فقاهت به جایی نمیرسد. خدایا عنایت مولی را شامل حال ما بفرما.