< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

94/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ظرف مستعمل در خمر

«يجوز استعمال أواني الخمر بعد غسلها ، وإن كانت من الخشب أو القَرع أو الخَزَف الغير المطلي بالقير أو نحوه ، ولا يضر نجاسة باطنها بعد تطهير ظاهرها داخلاً وخارجاً بل داخلاً فقط ، نعم يكره استعمال ما نفذ الخمر إلى باطنه إلا إذا غسل على وجه يطهر باطنه أيضاً». درباره استعمالات ظروفی که برای خمر به کار برده شده است بحث می‌شود. اگر ظرفی مورد استفاده خمر قرار گرفت به این معنا که در ظرفی خمر گذاشته شد و بعد اهل خمر آن خمر را استفاده کردند آنگاه این ظرف خمر متنجس می‌شود باید تطهیر کند آیا این ظرف خمر قابل تطهیر است یا متنجس می‌ماند به جهت نجاست غلیظه خمر. فتوای متن این است که اگر یک ظرفی مثلاً یک لیوانی یا یک کاسه‌ای که برای خمر استفاده شود اهل شراب از آن ظرف استفاده کنند و شراب بخورند بعد از آن ظرف متنجس است به طور طبیعی خمر نجس است. و آیا بعد از شستن پاک می‌شود و اگر پاک می‌شود شستنش به چه صورت باشد؟ متن فرمود که اوانی و ظروف خمر قابل تطهیر است. اگر شستشو بشود پاک می‌شود و در ظرف‌ها مثالی را هم سید فرموده‌اند ظرف چوبی باشد یا ظرف از پوست باشد یا ظرف از خزف باشد، سرامیک غیر مطلّی به قیر یعنی روکشی از قیر نداشته باشد. این گونه ظروف با شستشو و تطهیر پاک می‌شود و نجاست باطن این ظروف ضرری نمی‌زند. این فتوای متن است.

 

ظرف صیقلی و غیر صیقلی

در این رابطه قول مخالفی هم است سید الحکیم قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید: شیخ طائفه قدس الله نفسه الزکیه در کتاب نهایه و همین طور ابن جنید و ابن برّاج گفته‌اند که ظروفی که نفوذ پذیر باشند تا ابد متنجس می‌مانند و قابل تطهیر نیستند. و اما ظروفی که صیقلی باشد و فقط نجاست روی سطح آن ظروف نفوذ کند مثل خزف که الان چینی شده، در عصر روایات چینی و ظرف‌های شیشه‌ای نبوده و از مس هم یاد نشده در حالی که مس در آن زمان بوده. این ظروفی که نفوذپذیرند مثل ظرف چوبی، ظرف گلی در حدّ کوزه گلی مثلاً ظرفی از جنس کوزه‌ها. ظروفی که قابلیت نفوذ دارند نجس می‌شود که نسبت قول داده به شیخ و دو نفر از فقهای دیگر ابن برّاج و ابن جنید.[1]

 

ادله قائلین به عدم تطهیر در ظرف قابل نفوذ

دلیلی که از سوی قائلین به عدم تطهیر گفته می‌شود دو چیز است: 1. عدم تحقق تطهیر، نجاست نفوذ کرده است در داخل جسم، ظرف چوبی بود. بعد از که نجاست نفوذ کرده است با آب هر قدر تطهیر بکنید ظاهرش تطهیر می‌شود اما باطن آن جسم نفوذپذیر که ظرف چوبی بود باقی خواهد ماند.

 

رد دلیل اول

درباره این دلیل اوّل سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید: این دلیل مردود است. اولاً اگر این مطلب را ملتزم بشویم اختصاص به اوانی خمر ندارد اوانی که متنجس به بول می‌شود متنجس به نجاست خون بشود آنها هم قابل نفوذ در داخل آن جسم است و هیچ یکی از فقهاء در این رابطه اظهار رأی‌ای نفرموده‌اند یعنی احتمال عدم تطهیر نیست. همه فقهاء بالاتفاق می‌فرمایند که ظرف متنجس به بول اگر تطهیر بشود تطهیر ظاهرش کافی است. و اگر بناء بشود که نفوذ نجاست در باطن ظرف موجب تنجیس ابدی بشود ظرف متنجس به بول هم باید این گونه باشد در حالی که بدون هیچ شکی ظرف متنجس به بول یا با خون پس از تطهیر محکوم به طهارت است. پس تحلیلی که گفته شد جا ندارد اگر تحلیل واقعیت داشت باید در مورد متنجس به بول هم گفته می‌شد. اما ثانیاً جسمی که متنجس بشود و نجاست در باطن آن هم نفوذ بکند قابل تطهیر است. که با آب جاری یک مدتی مسح بکند بگذارد و آب کر یک مقدار آن نجس را بگذارد و نفوذ پیدا بکند که یقین یا اطمینان به نفوذ پیدا بکند پاک می‌شود. این گونه نیست که ظرف متنجس اصلاً قابل تطهیر نباشد. و ثالثاً از لحاظ فقهی و عمل اصحاب طهارت ظاهر کافی است. ما ظرف را برای طهارت تمامی ماهیت و اجزاء آن لازم نداریم ما ظرف را برای طهارت همان سطح ظاهر آن لازم داریم سطح ظاهر ظرف که تطهیر شد برای ما کافی است. و ظاهر تطهیر می‌شود و نجاست باطن به طهارت ظاهر چنانکه در متن آمده است «لا یضرّ نجاسه باطنها» نجاست باطن ضرری وارد نمی‌کند.[2]

 

سوال:

پاسخ: تبعیت این است که پاک بشود، مثلاً دست‌تان در موقع شستن ظرف و لباس‌ها که شستشو می‌کنید یا لباس متنجسی که در داخل ظرف شستشو می‌کنید لباس که پاک شد و آب جاری که با لباس وصل شد ظرف هم به تبعیت پاک می‌شود اینجا پاکی نیست نجاست باقی است اما حکم ندارد چون تاثیرگذار نیست. در محل وصل و اتصال نیست.

 

دلیل دوم نصوص

دلیل دوم روایاتی است که مورد استفاده قرار می‌گیرد، روایت اوّل: محمد بن یعقوب عن عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن عیسی، شیخ کلینی قدس الله نفسه الزکیه عن عده من اصحابنا هر موقع عن عده آمد یعنی از یک مجموعه‌ای از اصحاب دارای اعتبار و منظور از این عده هم یک عده خاصی است که در مشیخه مراجعه کنید اسناد آن هم مذکور است. در مجموع سندی که عن عده من اصحابنا بود دارای اعتبار بود. عن احمد بن محمد بن عیسی که از اجلاء و ثقات است عن حسین بن سعید که توثیق خاص دارد عن فضاله بن ایوب از ثقات عن عمر بن ابان الکلبی توثیق دارد عن محمد بن مسلم عن احدهما علیهما السلام، سند صحیح است. «قال سألته عن نبیذ قد سکن غلیانه الی أن قال و سألته عن ظروف فقال نهی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عن الدباء و المزفت و زدتم أنتم الحنتم یعنی الغضار والمزفت يعني الزفت الذي يكون في الزق ويصبب في الخوابي لیکون اجود للخمر». سوال کردیم از ظروف یک معنای اجمالی برای این روایت بگوییم و یک معنای تفصیلی که چند تا لغت آمده. اما اجمال این است که از ظروف خمر سوال شد، حضرت رسول نهی کرد از استعمال ظروف خمر و بعد هم براساس واقعیت‌های موجود در تاریخ سوال ظروف یکی یکی اسم برده شد اما به طور کلّ مطلب این است که ما وقتی که استدلال می‌کنیم به این روایت در جهت اثبات عدم جواز استعمال ظروف خمر این گونه می‌گوییم از پیامبر سوال شد درباره ظروف خمر و احد الصادقین فرمودند که پیامبر نهی کرده است از استعمال ظروف خمر. این استدلال ماست اما اسماء ظروف که در این روایت آمده براساس واقعیت موجود در تاریخ سوال بوده. اگر ذهن من بود که دیگر ظروف نمی‌رفتیم دنبالش تا یکی یکی معنا کنیم اما ذهن طوری است که باید لغات هم معنا شود. کلمات را معنی کنیم: عن الدباء، دباء مثل بیمه و بیما، ما در فارسی می‌گوییم بیمه و در اردو می‌گویند بیما، کلمه بیما اصلش هم اردو است. و این دبّه، دبّه در عربی قدیم دباء. و مزفت ظرفی است که با قیر روکش شده است و زفت در زقّ که زقّ از زقاق و زقاق کوچه است و قیرها در کوچه است و یک روکشی برای آن ظرف درست کند. حنتم هم ظرف غضار یعنی ظرف سفالی. این ها ظروفی که اسم برده شده «قال و سألته عن الجرار الخضر و الرصاص»،[3] باز هم سوال کردم من از آقا که جرار خضر که جرار جمع جرّه است و جرّه هم ظرفی است از ظروف سفالی و رصاص هم ظرفی است که روی آن مسکرها یک لایه سفیدی روی آن می‌کشند از سرب آب شده که قلع به آن می‌گویند این رصاص است. روایت دوم عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن الحسن بن محبوب عن خالد بن جریر عن ابی الربیع الشامی عن ابی عبدالله علیه السلام، این روایت می‌شود حسنه باشد، علی بن ابراهیم که توثیق دارد و ابراهیم بن هاشم هم که معروف و مشهور است و توثیقش به توسط فرزندش ثبت شده. عن الحسن بن محبوب که از مشایخ ثلاث است عن خالد بن جریر که توثیق دارد. عن ابی الرّبیع الشامی که مشترک است، ابی الرّبیع اسمش معروف نیست فقط به این کنیه معروف است و توثیق خاص درباره‌اش نیامده شک در تشیع و عدم تشیعش است. اگر اهل تشیع باشد توثیق دارد و اگر نباشد توثیق ندارد. سیدنا الاستاد به جهت ابی الربیع الشامی سند را معتبر اعلام نفرمود‌ه‌اند اما تحقیقی که شد اینجا نکته دارد که حسن بن محبوب از ایشان نقل کرده که از اصحاب اجماع است. و دو قول است قول قطعی‌اش این است که واسطه نخورده اما قول دیگر این است که هر قدر مروی عنه داشته باشد می‌شود اعتماد کرد. ابی الرّبیع ابن ابی عمیر هم از او روایت نقل کرده است تحت عنوان شامی نیست. در سند کامل الزیاره هم آمده است ابی الربیع منتها بدون لقب که مشترک می‌شود بین ابی الربیع شامی و غیر آن. در هر صورت سند اعتبارش کامل به نظر نمی‌رسد. عن ابی عبدالله علیه السلام «قال نهی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عن کلّ مسکر فکلّ مسکر حرام فقلت فالظروف التی یصنع فیها منه قال نهی رسول الله عن الدباء و المزفت»، طبق معاییر صرفی باید مزفَت باشد ولی در بعضی عبارات با تشدید فاء آمده مزَفَّت، مزَفَّت هم درست باشد. ظرفی که با قیر پوشیده شده. «و الحنتم و النقیر»[4] روایت ادامه دارد سوال شده است که حنتم چیه نقیر چیه، دباء و مزفت و حنتم را گفتم، نقیر را می‌گوید عبارت است از ظرف چوبی که حفر بشود یک کاسه چوبی است مثل ملاقه چوبی و ظرف چوبی الان هم پیدا می‌شود در بعضی از جاهایی که می‌خواهند غذاهای سنتی بخورند. این روایت سندش که گفته شد خالی از اشکال نبود اما متن هم متن روایت قبلی را دارد. از لحاظ سند مشکلی نداریم چون روایت اوّل که صحیحه بود و مضمون هم یکی بود طبیعتاً روایت دوم می‌شود موید. جایگاهش هم جایگاه تایید است. پس حدیث با سند صحیح و با داشتن موید در این مورد داریم.

 

سید الخوئی دلالت روایت کافی نیست

اما سیدنا الاستاد می‌فرماید: دلالت این روایت در مطلوب کافی نیست اولاً مدعا این بود که ظروفی که قابل نفوذ باشد و این ظروف قابل تطهیر نیست در مثال‌هایی که آمده است ظروف سفالی قابل نفوذ نیست پس مدعای شما چیزی است و دلیل شما چیز دیگری را بیان می‌کند. این ظروف که قابل نفوذ نیست اگر نهی هم شده باشد ممکن است نهی ملاک دیگری داشته باشد. ایشان می‌فرماید از جهت اینکه میکروبی باشد که از آن نجاست غلیظ به جای مانده باشد باعث بیماری بشود یا آن استخباثی که دارد آن زشتی عملی که درباره شرب خمر است شدّت اجتناب ازش به عمل بیاید. هرچند مسئله نجاست و خباثت نباشد شدت اجتناب که جنبه روحی و معنوی داشته باشد و از آن اجتناب به عمل بیاید از طریق نجاست نیست. و ثانیاً اگر بر فرض بگوییم این روایت دلالت بر نجاست می‌کند معارض می‌شود، معارض آن هم با موثقه عمار بن موسی عن ابی عبدالله علیه السلام که درباره ظروف خمر سوال شد «قال فی قدح أو أناء یشرب فیه الخمر قال تغسله ثلاث مرات». دلالت کامل بر اینکه قابلیت تطهیر دارد. اگر تطهیر بشود پاک می‌شود و برای اینکه ظرف خمر شده تا ابد متنجس نخواهد ماند. اما اشکالی که وارد است این است که این تعارض جا ندارد چون که روایتی که دلالت دارد بر تطهیر موثقه است و روایتی که دلالت دارد بر اجتناب صحیحه است. در تعارض بین صحیحه و موثقه صحیحه مقدم است. مگر اینکه بگوییم موثقه‌ای که معمول بها باشد قابلیت معارضه با صحیحه را هم دارد. لذا تعارض می‌کنند بعد از که تعارض کردند بعد از تعارض طبیعتاً اگر تعارض به عمل آمد تساقط می‌کند و بعد از تساقط ادلّه یا عموم ادله تغسیل محکّم است عموم ادله تغسیل قابل استفاده است ما با تمسک به عموم ادله تغسیل می‌گوییم پس از تغسیل تطهیر حاصل می‌شود. تمام مسئله درباره شستشوی ظرف خمر این بود اما سید در آخر یک نکته را اعلام می‌کند و آن این است که می‌فرماید: نعم یکره، استعمال ظروف خمر پس از تطهیر هم مکروه است. این مکروه و این یک کراهتی است بسیار درست که اجتناب از اعمال شیطانی را برای متدینین اعلام می‌کند و این کراهت را هم می‌توانید بگویید اشدّ کراهه هستند که احتمال آثار معنوی سلبی در ظروف استعمال شده برای خمر وجود دارد. و اجتناب اثر تبلیغی هم دارد. اثر تنبیه هم دارد که اهل شرب خمر تنبیه شوند و اجتناب از خمر هم در حدّ بسیار حاد و حساسی به عمل بیاید.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo