< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

94/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مطهریت انتقال

بررسی صورت اول از فرض دوم

انتقال که مثالش انتقال دم انسان به بدن حیوان طاهر بود از مطهرات بود. ادله اش را گفتیم، مسئله دو فرض داشت که فرض اول آن عبارت بود از علم به احدی الاضافتین یا علم به کلتا الاضافتین گفته شد. منظور از اضافه اولیه اضافه دم به محل اولیه یعنی به بدن انسان و منظور از اضافه ثانویه یعنی اضافه دم به بدن حیوان طاهر یعنی اضافه دم به بدن بقّ مثلا. و فرض دوم عبارت بود از شک در احدی الاضافتین و یا شک در کلتا الاضافتین. اما صورت اول این بود که علم به اضافه ثانویه که این خونی که الان به بدن بق منتقل شده است علم داریم که این اضافه صحیح است، دم البق، شک داریم که دم الانسان هم هنوز است یا نه. چون تازه خون انسان را مکید آمد بیرون، حالا این خون پخش شد و بق کشته شد.

 

توضیح شبهه موضوعیه و مفهومیه

در این صورت گفتیم شک ما مربوط می شود به شبهه، و شبهه هم دو قسم است مفهومیه و موضوعیه. و در شبهه مفهومیه استصحاب جاری نمی شود. برای اینکه استصحاب در مرحله حکم جاری نمی شود چون که اتحاد بین القضیتین محرز نیست و اما استصحاب موضوع جاری نمی شود چون شک در بقاء وجود ندارد که از ارکان استصحاب است. اما در شبهه موضوعیه مثال آن این دم که الان به لباس تان رسیده شک می کنید که قبل از تحقق اضافه ثانویه بوده و قبل از اضافه به بق بوده یا بعد از اضافه به بق. که اگر قبل از اضافه به بق است نجس است و اگر بعد از اضافه به بق است قطعا پاک است. اگر شبهه موضوعیه شد جایی برای استصحاب وجود دارد، چون حالت سابقه داریم. درباره این دم حالت سابقه داریم که این دم قطعا از جای نجسی و از حالت نجسی آمده است. استصحاب نجاست می کنیم. این استصحاب معارض می شود با دلیل طهارت دم منتقل الیه، دم حیوان طاهر. اطلاق دلیل می گوید که پاک است و این استصحاب می گوید نجس است. تعارض می شود.

 

سوال: تعارض دلیل با اصل

یک سوال و جواب، سوال این است که تعارض اگر بین دلیل و اصل باشد طبیعتاً دلیل مقدم است، اینجا که می گوییم تعارض بین دلیل و اصل است، بالعرض بین الاصل می گوییم ولی در حقیقت تعارض بین دلیل طهارت و دلیل نجاست است. منتها استصحاب برای دلیل نجاست موضوع درست می کند. موضوع که درست شد یعنی همان دم انسان بوده بعد دلیلش می آید که دلیل نجاست بود. تعارض می شود بین دو دلیل. صورت می شود مثل صورت قبلی که تعارض و مرجحات و تساقط و مراجعه به تخییر بنابر مشهور اگر تعارض بین اطلاقین باشد تساقط است و اگر تعارض بین عامین باشد تخییر است و مشهور می گویند تخییر و سیدنا الاستاد می فرماید تساقط است. بعد از تساقط هم بنابر اکثریت یا مشهور استصحاب نجاست جاری می شود. بنابر مبنای سیدنا استصحاب جاری نمی شود که استصحاب در شبهه حکمیه است و استصحاب در شبهه حکمیه همیشه معارض با استصحاب عدم جعل و بر می گردد به قاعده طهارت.

 

صورت دوم فرض دوم

صورت دوم این فرض این است که قطع و علم به اضافه اولیه و شک در اضافه ثانویه، در صورتی که یقین به اضافه اولیه است این دم انسان است در زالو آمده و نسبت به زالو ندارد، قطعا دلیل نجاست دم حاکم است متبع است و حاکمیتش هم بلا معارض است. چون دلیل اضافه ثانویه اینجا جا ندارد. چون که زمینه برایش مساعد نیست. یک شک ابتدایی است، تمسک به دلیل اضافه ثانویه یا به دلیل نجاست تمسک به عام در شبهه مصداقیه است. دیگر نیازی به استصحاب و اصل اصلا نداریم. خود دلیل نجاست بلا معارض وجود دارد و حکم به نجاست صادر می شود.

 

سوال:

پاسخ: دو اضافه دو نسبت است. تعدد اضافه در اجتماع ضدین وحدت اضافه شرط است. در تعارض هشت وحدت شرط است، وحدت شرط و اضافه، اضافه واحد باشد و اگر تعدد بود اضافه، تعدد اضافه تضادّ را از بین می برد. نمی گوید همین شئ یک اضافه دارد. در تناقض وحدت اضافه جزء نکاتی است که در معقول آمده. اضافه استخوان به دیوار است به اضافه دیوار و اضافه استخوان به حیوان است بالاضافه به حیوان، دو تا اضافه است. وحدت اضافه اگر بود اشکال داشت.

 

صورت سوم فرض دوم

صورت سوم این فرض که شک در کلتا الاضافتین، اگر شک در کلتا الاضافتین داشتیم، شک در اضافه اولی و شک در اضافه ثانی دو صورت دارد: یک شک برخواسته از شبهه مفهومیه است، اگر برخواسته از شبهه مفهومیه بود جا برای استصحاب نیست به قاعده طهارت مراجعه می شود. و اگر شبهه موضوعیه بود، استصحاب نجاست جاری می شود و حکم به نجاست صادر می شود بر مبنای مشهور که استصحاب در شبهات حکمیه درست باشد استصحاب محکّم است و نتیجه نجاست. بعد از این سیدنا الاستاد می فرماید: فرعی که سید فرموده اند در کتاب عروه که مثل بقّ پشه اگر خون انسان را بمکد، درباره بقّ دو گونه حکم وجود دارد: اگر استناد داشته باشد آن خون به بدن انسان حکم به نجاست می شود و اگر آن خون صحت استناد داشته باشد به بدن بق حکم به نجاست نمی شود. این مطلبی را که سید گفته است می فرماید این مطلب درباره این مصداق درست نیست. برای اینکه طبق تحقیق بقّ خون ذاتی ندارد، خونش از انسان است. اگر بناء بشود که فرق بین خون بقّ و خون انسان بشود اصلا فرق وجود ندارد، از اول خون انسان است. و اما از لحاظ ادله و نصوص باب بیست و سه از ابواب نجاست نصوصی که آمده است در طهارت دماء بقّ و برغوث و قمل، برای ما اعلام کرده است که خون بق مثلا پاک است، بر این اساس خونی که بقّ در بدنش داشته باشد یک اضافه است و آن دم البقّ و لیس بدم الانسان. این خون بقّ است، اضافه حقیقیه به منتقل الیه است. دیگر از منتقل عنه اضافه بریده شده. و اگر هم شک بکنیم که خون انسان هم اضافه اش آنجا درست است یا نیست، دم الانسان گفته می شود یا قابل اطلاق نیست، اگر شک کردیم کار کشیده می شود به تعارض و تساقط و بعد از آن قاعده طهارت است. اگر فرض کنیم علم به هر دو هم داشته باشیم هرچند علم به هر دو واقعیتش کار مشکلی است، مجرد فرض است، علم به هر دو داشته باشیم صورت سوم فرض اول بود که علم به کلتا الاضافتین داشته باشیم تعارض می کنند و تساقط و در نهایت امر قاعده طهارت ا ست. بنابراین مثالی که سید گفته است درباره خون بقّ مثال و فرع قابل التزام نیست هرچند می فرماید: اصل قاعده متین است که صحت استناد و عدم صحت استناد. خون به هر بدنی که استنادش صحیح بود حکم آن را دارد. به بدن حیوان طاهر حکمش طاهر است و به بدن حیوان نجس حکمش نجاست است. قاعده اصلش درست است و اما در مثال و فرع تطبیقش قابل التزام نیست. خون بقّ طاهر است هرچند تازه خون انسان را مکیده باشد و بعد کشته بشود و خونش به لباس پخش بشود.[1]

 

تحقیق

در تحقیق گفته می شود نظر عرف قلمرو خاصی دارد و اگر مسائل عرفی ساده و قابل فهم برای عموم بود زمینه برای نظر عرف است. اما اگر مسئله از غموضت و تخصّصیت برخوردار بود فنی بود، نیاز به مراجعه به اهل خبره دارد. باید به نظر خبرگان مراجعه کرد، نظر عرف دیگر آنجا جا ندارد. و اینجا اشکال کردند که در این رابطه باید به خبره مراجعه بشود، برای اینکه خون و تشخیص خون امر تخصصی است. خون پشه با خون انسان فرق دارد از لحاظ آزمایشگاهی. ترکیب و خاصیت و خصوصیات آن فرق می کند لذا این را باید مراجعه بشود به خبرگان. پس این کار را بکنیم؟ نه، نیاز به این کار اینجا نیست. برای اینکه مورد شک ما در اصل وجود ماهیت و بقاء ماهیت خون انسان نیست که بگوییم ماهیت خون انسان در خون پشه باقی است یا تغییر کرده، در این نیست. بحث ما این است که در حال مکیدن که هنوز زیر ماشین اختبار و آزمایشگاه نرفته، آن لحظه ای که شک می کنیم آن مقطع شک مورد بحث ماست. آنجا دیگر از آزمایشگاه خبری نیست و اگر هم آن فرمایش علمی را قبول کنیم دیدید که شهید گفت «سرعه الاستحاله» تا منتقل می شود استحاله است. ما در آن مرحله که شک بکنیم در اینجا همان قاعده عقلاییه که یکی از قواعد حقوقی مسلم است صحت استناد ، در تلف و ضمان و اینها خوانده اید که صحت استناد. به صحت استناد مراجعه می کنیم. صحت استناد عرفی است. الان در لحظه اول عرف مستند می کند پشه کشته شد که این خون خون پشه است یا خون انسان است؟

 

نظر عرف دو شرط دارد

و اعتبار نظر عرف دو شرط دارد: 1. نظر عرف قطعی باشد، 2. بلا معارض باشد. اگر نظر عرف لغزش داشت اعتبار ندارد، اگر نظر عرف معارض داشت اعتبار ندارد. بنابراین در آن مرحله از کار صحت استناد کاملا درست است. مضافا بر اینکه اگر ما در آن حینی که بق تازه خون مکیده و کشته شود، عرف بگوید این خون انسان است و منتقل نشده، حکم به نجاست اگر صادر بشود مطابق احتیاط در دین هم است. بنابراین آنچه سید می فرماید که مربوط به صحت استناد می شود حرف درستی است و مطابق با احتیاط است.

 

نظر محقق همدانی

و اما در بدن بقّ که جا گرفت همانطوری که فقیه همدانی فرمود طبق قاعده حکم به طهارت مشکل است. هم استصحاب و هم بقاء ماهیت. فرق آزمایشگاهی هم اگر داشته باشد می شود فرق در اوصاف و در حالات نه فرق در ماهیت. فرق ماهیتی که نباشد استحاله صورت نگرفته، تغییر و تبدل در صورت نوعیه ایجاد نشده. طبق قاعده ایشان می فرماید حتی در انتقال به بدن بقّ خون می تواند طبق قاعده محکوم به نجاست باشد به شرط اینکه نصوص نداشته باشیم. اینجا نصوص معتبره ای داریم که خونی که منتقل بشود و انتقال محققاً صدق بکند محکوم به طهارت است. و از این رو انتقال می شود از مطهرات. اما این فقط درباره دماء و خون است، آن حرفی که ما گفته بودیم در نباتات اگر دیدیم سبزیجات مثلا تره و نعناع که در قلمرو فاضلاب رشد می کنند و هیچ آب دیگر هم نداشته باشند مستقیما از آن تغذیه می شود طبق قاعده ای که فقیه همدانی گفت و براساس تایید علمی آب همان است فقط جا به جا شده است. لذا نجاست سبزیجاتی که پر از آب هم است آن آب از آسمان نیامده و آبی که از فاضلاب آمده و داخل بدنه شده. محکوم به نجاست است. در حیوانات طاهره نص داشتیم اینجا که نص نداریم. لذا علی احتیاط واجب باید از این گونه سبزیجات اجتناب کرد و محکوم به نجاست است. این مطلب تمام شد.

 

سوال:

پاسخ: این آب سبزی که ما داریم استصحاب هم کمک می کند و خود تحقیق میدانی و علمی صحت استناد درست می کند. و تقریبا از سوی علم هم مورد تایید است و می شود حقوقی علمی و اصولی. بنابراین آن سبزیجاتی که از فاضلاب به وجود می آیند پاک نیستند، محکوم به نجاستند منتها علی اصاله احتیاط واجب، و می تواند کسی به فقیهی مراجعه کند که اگر حکم به طهارت صادر کرده باشد. تا اینجا بحث انقلاب کامل شد.

 

فرع

یک فرع کوچکی است که اگر بق خونش در لباس ریخته باشد ولی شک بکنیم که این قبل از انتقال یا بعد از انتقال طبیعتاً محکوم به طهارت است چون صحت استناد به خون بق دارد و اضافه اولیه مشکوک است، اضافه ثانویه قطعی است، محکوم به طهارت است. هرچند بیشتر از یک درهم در لباس آدم از این خون ها دیده بشود. انقلاب یکی از مطهرات بود، درباره انتقال فقط انتقال دم که نص خاص دارد اما انتقال بقیه نجاسات دلیل ندارد مگر اینکه استحاله صورت بگیرد. بحث انتقال شد رسیدیم به مطهر هشتم اسلام.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo