< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

93/01/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 269 سوره بقره در موضوع ولایت اهل بیت علیهم السلام

آیه 169 بقره
آیه شماره 269 سوره بقره: «یوتی الحکمه من یشاء و من یوت الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا و ما یذکر الا اولوا الالباب».

ترجمه
خدای متعال حکمت را برای کسی که بخواهد می دهد و کسی را که خداوند حکمت می دهد، قطعا خیر کثیری داده است و این حقیقت را متذکر نشوند مگر کسانی که صاحب فهم و درک و درایتند.

حکمت تفضلی است و اکتسابی نیست
در اینجا صحبت از دادن حکمت و عنایت خاصه خدا به میان می آید. خداوند کسی را که بخواهد، حکمت می دهد و یک عطای ویژه الهی است. اینجا حکمتی است که تفضلی است و اکتسابی نیست. و بعد می فرماید اگر کسی را که خدا چنین عنایتی بکند و حکمت برایش بدهد، خیر کثیر داده است. خیر کثیر در قرآن غیر از اصطلاح عامی است که بگویند خیر کثیر. خیر کثیر یعنی آن فضل و حسن و جمال و کمالی که برای بشر قابل احصاء نیست و از محدوده علم انسان بیرون است. چون علم انسان در قرآن قلیل است و این کثیر است. خیر کثیر یعنی خیری که از حد علم انسان بالاست. و این حقیقت را یعنی حکمت چیزی است که خدا برای کسی که بخواهد، می دهد و حکمت به طور اجمال خیر کثیر است،

اولوا الالباب چه کسانی هستند؟
کسی یادآور نمی شود، مگر آن هایی که درک خوب و از صاحبان درک قوی هستند. اولوا الالباب ارباب معرفت هستند، اینها را می دانند و درک می کنند. اما این حکمت چیست و حکمتی که خدا موهبتی می دهد برای چه کسی می دهد؟ و خیر کثیر هم که معنا کردیم حسن و جمالی است تا بدانجا از محدوده علم انسان بیرون است، این چه باشد؟ و اولوا الالباب که صاحبان لب و درک صحیح و صاحبان معرفت صحیح، اینها چه کسانی هستند؟ پس از توجه به معنای ترکیبی این آیه، این حقائق را باید پیدا کنیم. اول معنای حکمت و بعد در این حکمت می بینیم ایتاء حکمت آمده نه تعلیم حکمت. در قرآن آمده سوره جمعه آمده است:«هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه[1]»،

4 مرحله رسالت
چهار مرحله برای رسالت آمده است که «یتلو علیهم آیاته» بحث عقائد و «یزکیهم» تربیت و «یعلمهم الکتاب» تعلیم دادن است و چهارم تعلیم حکمت است. قسمت ختامی رسالت تعلیم حکمت است. که به تعلیم حکمت، رسالت کامل می شود. در نصوص که مراجعه می کنیم، روایاتی آمده است از جمله روایتی از امام باقر که «الحکمه معرفه الامام». آخرین قسمت و پایانی رسالت است. به تاریخ رسالت هم نگاه می کنیم، پایانه رسالت هم غدیر و اعلام ولایت بود.


آیا حکمت اعطائی و تفضلی است یا تعلیمی
و بعد جای دیگر حکمت را می بینیم که اعطای الهی است. تعلیم حکمت مطلبی است و اعطای الهی مطلب دیگری است. این دو تا حکمت فرق آن این است که از حیث جلوه و تجلی است یا بین ذات نور و ضوء نور. ضوء نور تعلیم است و ذات نور اعطاء و فضل است. علی علیه السلام حکمت است و ذات نور است. معرفت علی در حقیقت نوری از آن ذات نور است. مولی عین حکمت است و تعلیم حکمت آشنایی به آن ذات مقدس است. «و من یوتی الحکمه فقد اوتی کثیرا»، فکر نشود که اجمال است بلکه کامل است و با دقت بیشتر معلوم می شود که «اوتی خیرا کثیرا» معنای کاملی است. خیرا کثیرا یعنی در آن حدی است که از فراخور علم ما بیرون است. کسانی این را یادآور نمی شوند و در ذهن کسی که ظلمت داشته باشد، نمی گنجد و از غیر خدا و ولی خدا ذهن را پاک کنید تا آن موقع بشود اولوا الالباب. اولوا الالباب به معنای کلمه این است که در ذهن او فقط معرفت حق و ولی حق باشد که (ناله ما هق هق ما هق هق است، شکوه از هجران نور مطلق است). ما آنچه که ناله و فریاد داریم، در حقیقت فطرت ما آن را می طلبد که تا آنجا نرسیم، هر راهی را فکر کنیم، بی راهه رفته ایم. عارف فقط یک نفر است که «عرف الله حق معرفته و اتق الله حتی تقاته» و آن بقیه الله الاعظم آقا امام زمان است و به طرف آقا بروید. راه به سوی آقا مثل راه به سوی خدا چون این ولی خداست. اولوا الالباب کسانی که پیروان ولایت هستند و دل شان نور ولایت دارد. و برائت دارند و گرایش به اغیار ندارند، اینها اولوا الالباب هستند و اینها قابلیت درک آن حقیقت را دارند. اینها می توانند در حد ظرفیت خودشان علی شناس باشند و امام شناس باشند. آدم اگر ولی الله را شناخت، راه توحید آماده شد. به آقا علی قاضی گفته بودند که شما از ولایت اینقدر می گویید، پس توحید چه می شود؟ گفته بود توحید عین ولایت است و ولایت عین توحید است و راه توحید، ولایت است. راه ولایت را که خوب آشنا شدیم، می فهمیم که ولایت می گوید: «الحمد لله الذی لا یبلغ مدحته القائلون و لا یحصی نعمائه العادون و لا یودی حقه المجتهدون الذی لا یدرکه بعد الهمم و لا یناله غوص الفطن»، این طریق توحید است.

مطلب عجیب
درباره این آیه «یوتی الحکمه من یشاء»، در نصوص از طریق اهل بیت چیزی نیامده است ولی در نصوص ابناء عامه این آیه درباره حضرت علی تطبیق شده است. سر آن این است که پس از آنکه روایات می گوید حکمت ولایت و معرفت امام است، دیگر لازم نیست که درباره امام آمده و مسلم تلقی شده و الا در نصوص امامیه و پیروان اهل بیت نیامده.

اما نصوص
شواهد التنزیل
حاكم حسكاني در کتاب شواهد التنزیل بعد از که آیه را نقل می کند، روایت اول با سند طولانی آمده است، می فرماید: حکمت عطای الهی است به حضرت علی بن ابی طالب، روایت دوم روایت مسند است عن ابن عباس قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «من اراد ان ینظر الی ابراهیم فی حلمه و الی نوح فی حکمته و الی یوسف فی اجتماعه فلینظر الی علی بن ابی طالب»، یعنی آن عطاء و آن فضل و آن فضیلتی که به حضرت علی داده شده، از ابراهیم و نوح و یوسف که در تاریخ یک برجستگی هایی این سه تا بزرگوار از پیامبران داشته اند، به علی ببینید. و در روایت سوم كه روایتی طولانی و با سندي خوب است، تا می رسد به آیه «و من یوتی الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا یعنی علیا». در روايت ديگر آمده است درباره معنای همین آیه «قال فیه حکیم حکماء علی بن ابی طالب هکذا بخط ابی الحسن فی عصره و هو عندی». راوی می گوید که ما به خطی که از راوی قبلی داریم، دستخط خودش آمده که این آیه درباره امیرالمومنین به طور دقیق نازل شده است. روایت نهم از ربیعه بن خثیم در ترجمه و تفسیر آیه «و من یوتی الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا قال علی العالم بالقضاء».

و تفسیر علی بن ابراهیم
و در کتاب تفسیر نور الثقلین هم روایاتی در این رابطه داریم که آن روایات مبنی بر این است که خیر کثیر معرفت امیرالمومنین است[2]. از تفسير قمي نقل شده است كه «و من یوتی الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا طاعه الله و معرفه الامام». با توجه به تفسیر قمی که گفت حکمت معرفت امام است

و تفسیر عیاشی
و با توجه به تفسیر عیاشی که آمده است «الحکمه المعرفه» و آنچه كه در تفسیر نور الثقلین آمده را هم ضمیمه کنیم به روایاتی که در تفسیر شواهد التنزیل آمده است، این می شود که حکمت یعنی علی و حکمتی که خدا تفضل کرده است. و معرفت را هم ترجمه کردیم که نور است یعنی علی عین نور است و بدون مبالغه. فرقی که در تعابیر بلاغی داریم، اگر وصف را عین موصوف بدانیم، مبالغه می شود ولی گاهی مبالغه نیست و عین حقیقت است. علی عین نور است و ذات نور است. و تعلیم حکمت چیست؟ متنور به آن نور است و آشنایی با آن نور است و آن اکمال رسالت است و آن نور تا ابد می تواند خط هدایت را حفظ کند و رسالت را جاودانی کند. و آن اتمام رسالت است که تطبیق می کند به آن حکمتی که خدا آن را داده است و مختص علی بن ابی طالب است. به اعتراف نصوص شیعه و سنی و به شهادت آیات قرآن از سوی دیگر و به درک و شناخت مقام ولایی و معرفتی و شخصیت امیرالمومنین از جهت سوم، نتیجه این شد که حکمت یعنی آن اتمام رسالت و آن کمال که کمال برای یک انسان مومن از لحاظ شریعت و طریقت، معرفت امیرالمومنین و رسیدن به معنای واقعی ولایت است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo