< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

92/11/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فروعات بحث نماز با لباس نجس نسیانا
بررسی فروعات مسئله
سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه در مسئله دوم صلاه در نجس فروع متعددی را نقل می کند و در مجموع می فرماید: این فروع از موارد جهل در موضوع است. این فروع که در این مسئله شماره 2 آمده است، عبارت است از شش فرع: 1. «لو غسل ثوبه النجس و علم بطهارته ثم صلی فیه تا فلا یجب علیه الاعاده او القضاء». 2. «و کذا لو شک فی نجاسته ثم تبین بعد الصلاه انه کان نجسا»، 3. «و کذا لو علم بنجاسته فاخبره الوکیل فی تطهیره بطهارته او شهدت البینه بتطهیر ثم تبین الخلاف»، 4. «و کذا لو وقعت قطره بول و شک فی انها وقعت علی ثوبه أو علی الارض»، همین طور است که اگر یک قطره دم یا یک قطره بول افتاد و شک شد که این قطره بول به زمین افتاد یا به ثوب و لباس او، «ثم تبین انها وقعت علی ثوبه»، «ثم» یعنی بعد از نماز معلوم شد که آن قطره بر لباس اش افتاده. 5. «و کذا لو رأی فی بدنه أو ثوبه دما و قطع بانه دم بق أو دم القروح المعفو»، دید در بدن خودش یا ثوب خودش خونی را و یقین کرد که خون حشره داخلی که به لباس او افتاده یا دم قروح است که معفو است. «او انه اقل من الدرهم أو نحو ذلک ثم تبین انه مما لا یجوز الصلاه فیه»، این خون را دید و یقین داشت که خون معفو یا خون حشره لباس است، بعد از نماز دید که خون معفو نیست. 6. «و کذا لو شک فی شئ من ذلک ثم تبین انه مما لا یجوز» که خون خنزیر یا از دماء ثلاثه، «فجمیع هذه من الجهل بالنجاسه». که جهل در نجاست می شود جهل در موضوع. «لا یجب فیها الاعاده أو القضاء».
مسئله نماز در نجس از روی قصور از نظر فتوا و نص صحیح است
اما بررسی این فروع: اولا به اساس بحث توجه کنیم. گفته می شود مسئله صلاه در نجس عن جهل قصوری، این صلاه در این صورت درست است فتوا و نصا و قاعده. اما فتواً اختلاف آن چنانی در بین فقهاء تتبع شده است، دیده نمی شود و در حد نفی خلاف می توان قضیه را اعلام کرد.
روایت زراره
اما نصاً صحیحه زراره که آن قسمت از حدیث که مربوط به این مسئله است «فان ظننت انه قد اصابه»، در اصطلاح روایت ظن، شک است و اطمینان است و گاهی هم در اصطلاح ظن برای اطمینان هم به کار می رود اما در اصطلاح روایت ظن به معنای شک است. «فان ظننت انه قد اصابه و لم اتیقن ذلک فنظرت فلم أر فیه شیئا»، نگاه کردم و چیزی ندیدم بنابراین علم حاصل کردم، «ثم صلیت فرأیت فیه» بعد از اتمام نماز دیدم در آن ثوب نجاستی را. «قال تغسله و لا تعید الصلاه»[1]، آن نجاستی که الان دید باید تطهیر بشود اما اعاده ندارد. چون عن جهل قصوری بوده و جهل قصوری قطعا می تواند رافع تکلیف باشد.
صحیحه عبد الرحمن
و روایت دیگر صحیحه عبد الرحمن[2] که عین همین مطلب را می گوید که اگر نماز خواندید در نجس و قبلا نمی دانستید که لباس تان نجس است و بعد از نماز متوجه شدید، اعاده و قضاء ندارد. از لحاظ نصوص در حد استفاضه است.
قاعده استحاله تکلیف غافل
اما از لحاظ قواعد: قاعده استحاله تکلیف غافل. جاهل قاصر قطعا غافل است و او اگر از سوی شرع مورد خطاب و تکلیف قرار بگیرد، می شود تکلیف غافل و محال است. بنابراین اساس مسئله در نهایت استحکام است. این موارد آیا قطعا از مصادیق همان مسئله است یا نیست؟
نظر سید یزدی حکم به صحت نماز است ظاهرا
سید فرمود: ظاهرا این است که این موارد ششگانه که گفتیم از مصادیق همان جهل قصوری است. و سید الحکیم درباره شرح این مسئله که این شش تا فرع از مصادیق جهل قصوری است، می فرماید: با مراجعه به وجدان می بینیم در این موارد ششگانه مکلف نمی داند و علم به نجاست ندارد و علم به نجاست که ندارد، می شود جهل به موضوع و طبیعتا هم جهل قصوری است. براین اساس مصادیق می شود مصادیق آن کلی یعنی صلاه در نجس عن جهل قصوری.
بیان مرحوم خویی در استفاده از صحیحه زراره
سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: از نصوص مخصوصا از صحیحه زراره که صحیحه ای است که از ادله استصحاب است ولی مطالب دیگر هم شامل می شود. آن صحیحه مناط برای ما اعلام می کند، می فرماید: مناط در مسئله این است که حکم باید منجز شود و تا حکم منجز نشود به وسیله علم، هیچ گونه باعثیت و انبعاثی نیست.
ضابطه ای که صحیحه زراره یقینی می نماید
لذا درباره این حدیث می فرماید: این قسمت از صحیحه زراره تصریح می کند به مناط و ملاکه می فرماید: «قلت لم ذلک»، این حکم چرا این گونه است و چرا اعاده نکند در حالی که می داند در نجس نماز خوانده است؟ «قال لانک کنت علی یقین من طهارتک ثم شککت فلیس ینبغی ان تنقض الیقین بالشک». می فرماید: این قسمت از صحیحه زراره ضابطه را صریحا اعلام کرد که تا وقتی که علم پیدا نکنید، حکم منجز نشده و حکم که منجز نشده باشد، تاثیرگذار نیست. واقع نجاست است اما نجاستی که اثر داشته باشد، نیست. نجاست اثرگذار وقتی است که باید قبلا آن را بدانید. می فرماید: این ضابطه از این حدیث به دست آمد. پس از به دست آوردن ضابطه و توضیح سید الحکیم، در این مسئله دوم به این نتیجه رسیدیم که تمامی این شش فرع از موارد و مصادیق صلاه در نجس عن جهل قصوری است و اعاده و قضاء ندارد.
تحقیق مطلب
سه مورد از فروع ذکر شده محل تامل است
تحقیق این است که در این فروع ششگانه نسبت به سه فرع آن جای تامل و دقت و اشکال وجود دارد:
1. حجیت قول وکیل
1. حجیت قول وکیل. گفته شد که اگر لباس نجس باشد و وکیل خبر بدهد که تطهیر انجام شد، در این رابطه گفته شد که قول وکیل حجیت شرعی است چنان چه سید الحکیم می فرماید: «کونه بمنزله العلم». خبر وکیل حجت است.
خبر وکیل حجت است از باب حجیت خبر واحد در موضوعات یا از باب حجیت قول خبره
حجیت آن از دو راه است: یا از طریق حجیت خبر در موضوعات است. حجیت خبر در احکام مورد اتفاق است. حجیت خبر در موضوعات مورد اختلاف است. رأی محققین از اصولی ها از جمله سیدنا الاستاد بر این است که خبر در موضوعات هم اعتبار و حجیت دارد
خبر واحد در موضوعات به دو شرط حجت است
اما شرط دارد که شک نکنیم در حجیت آن و اگر شک در حجیت آن بکنیم دو تا مشکل دارد: مشکل اول این است که شک در حجیت مساوی با عدم حجیت است و مشکل دوم این است که دلیل اعتبار لبی است و شک در اطراف لبیات، دلیل لبی از کار می افتد. سید می گوید: سیره با قاطعیت تمام از اعتبار حجیت در احکام و در موضوعات پشتیبانی می کند. یا از باب حجیت خبر در موضوعات است و یا از باب حجیت قول خبره است که وکیلی در آن کار خبره آن کار است و بعد از که اهل خبره خبر بدهد، حجیت قول خبره از اعتبار عقلایی برخوردار است و جای بحث ندارد. هرکجا خبره ای خبری بدهد، قابل قبول است.
آیا وکیل همیشه خبره است
اما وکیل را همیشه نمی شود بگوییم که خبره است. گاهی وکیل عنوان خبره به خودش می گیرد که درباره امور خاص و تخصصی وکالت داشته باشد و گاهی عنوان خبریت به خودش نمی گیرد.
قول مرحوم حکیم در حجت قول وکیل از باب حصول علم
سید الحکیم این نکته را توجه کرده است که بگوییم این حجیت خبر به منزله علم است. اگر به منزله علم نگوییم، آن اشکالی که درباره اصاله الصحه در عمل بود، این جا وارد می شود. آن اشکال این بود که قول جاریه و عمل جاریه عمل شستشو بود و ما اعتماد به عمل جاریه کردیم از باب حمل صحت عمل مسلمان و این جا عمل بود و قول نبود، حمل صحت عمل از باب قاعده صحت است و اماره است، تا وقتی که کشف خلاف نشده است، اعتبار دارد اما اگر کشف خلاف شود اعتبارش از بین می رود و ترتیب اثر داده نمی شود و نمازی که با آن لباس خواندید، باید اعاده کنید. این جا قول است و عمل نیست، خبر است. خبر اگر حجت شد، حجیت آن می شود نازل منزله علم.
فرق اجرای اصل و اماره و ثمره آن در بحث
ما در بحث اجزاء و در فرق بین اماره و اصل گفتیم کشف خلاف درباره امارات اثر منفی دارد و درباره اصول اثر منفی ندارد. خبر واحد و بینه، اماره است و اماره هم بعد از کشف خلاف واقعی که خیال کرده بودید طاهر بوده اما طاهر نیست، چون اماره طریق است. راهی که رفته بودید، اشتباه بوده پس نجاست بوده و صلاه در نجس. بعد از این، اماره بودن خبر واحد و اماره بودن بینه از اوضح واضحات است و در اصطلاح اصول اگر مثال بزنید که اماره چیست می گویید بینه و خبر واحد. توجیه این چیست؟
فرق اماره شرعیه و عقلاییه در ثمره
اماره دو قسم است: اماره شرعیه و اماره عقلاییه. اماره عقلایی در اصطلاح محقق نائینی تتمیم جعل بود و عقلاء آن را به عنوان یک طریق برای خودشان داشتند.
اماره شرعی همان اثر علم را که حجت قطعی است دارد و اثر منفی ندارد
اماره شرعیه نگاه به طریقه عقلاء ندارد و امضائی نیست بلکه از سوی شرع مستقیما با نص خاص یک چیزی را اماره و طریق قرار می دهد. اماره شرعی اعم از این که آن اماره یک کشف و طریق عقلایی باشد یا نباشد منتها دستور شرع و نص شرعی آمده باشد و صریحا حجت اعلام کرده باشد مثل بینه که «البینه علی المدعی» یا خبر واحد که به طور صریح خبر واحد را حجیت اعلام بکند. اگر چنان چه اماره شرعی شد و از سوی شرع اعتبارش کامل شد، این اماره شرعیه با اماره عقلاییه فرق می کند. به منزله علم است و علم بعد از کشف خلاف اثر منفی به جای نمی گذاشت. اگر علم داشته باشید و نماز خواندید با علم به این که این طاهر است و بعد نجس درآمد، این اثر منفی ندارد، علم حجیت آن قطعی است. حجت شرعی که به منزله علم بشود، بعد از کشف خلاف تاثیر منفی به جا نمی گذارد چون حجیت آن قطعی است.
اماره شرعی نیز تا زمان عدم حصول علم وجدانی بر خلاف حجت است
سوال: بعد از این که کشف خلاف بشود، شرع این را معتبر نمی داند؟
جواب: در آن شکی نیست چون کشف خلاف شده است. اماره عقلایی که قاعده صحت بود، تا وقتی که کشف خلاف نشده، اعتبار دارد و اگر کشف خلاف شد چون اماره عقلایی بود، آثاری که قبلا داشته است هم سلب می شود چون طریق است و کشف شده که در واقع این نبوده و حجیت شرعی کامل نیست.
سوال: آیا اماره فراش شرعی است؟
جواب: قاعده فراش که الولد للفراش شرعی است.
سوال: در اماره فراش اثر منفی دارد. اگر امروزه با آزمایشات معلوم بشود که برای زوجین نیست، اثر منفی خودش را می گذارد.
جواب: اماره همیشه کارش می کند و اثرش را دارد اما با اعتبار شرعی. اگر اماره یک علم وجدانی بر خلاف آن قائم شد، دیگر اماره از کار افتاده. آن آزمایشات علم وجدانی است و با علم وجدانی زمینه برای اماره دیگر نیست.
توضیح تامل دوم: شک در معفو بودن نجاست
مورد دوم: شک در معفو بودن دم که جزء فروع ششگانه بود. دم است و شک می کنیم که معفو است یا معفو نیست. در این رابطه دو تا اشکال وجود دارد: اشکال اول این است که این کلامی که این جا سید فرموده اند با کلامی که بعدا در بحث نجاسات و دماء خواهد آمد، تعارض دارد. در آن جا می فرماید: اگر دمی را دیدیم و شک کردیم که دم نجس است یا دم طاهر، اصل در دماء نجاست است همان طور که اصل در میاء طهارت است. آن مطلبی که آن جا فرموده بود با این مطلب قابل تطبیق نیست. اصل در دماء نجاست باشد، این جا شک می کنیم که این دم نجس است یا نجس نیست، اعتناء نکنید و جزء شبهه در موضوع می شود. این اشکال واردی است البته توجیه کرده اند که دو مورد فرق می کند، ولی حقیقت آن این است که فرق نمی کند. شک در دم است و شک در دماء حمل بر دم نجس می شود بر مبنای خود ایشان. و سید بروجردی قدس الله نفسه الزکیه در همین فرع فتوا بر بطلان صلاه داده اند که اگر دمی بود و شک داریم که نجس است یا نجس نیست و نماز را شروع کردیم و بعد معلوم شد که نجس است، فتوای متن این بود که صلاه صحیح است اما سید بروجردی می فرماید اعاده یا قضاء است. چون از اساس شک در نجاست و عفو و عدم عفو، دم غیر معفو است و حکم بطلان نماز اعلام می شود که باید اعاده یا قضاء بشود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo