< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

92/09/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:حکم نماز خواندن در لباس یا بدن متنجس با جهل به موضوع
بررسی روایات دال بر تفصیل بین فحص و عدم فحص
تفصیل دوم این بود که اگر مکلف قبل از نماز فحص کرده باشد و بعد از اتمام صلاه متوجه بشود که صلاه در نجاست واقع شده است، اعاده ندارد و اگر فحصی به عمل نیامده و بعد از صلاه ملتفت شده، موجب اعاده است. در این رابطه نصوصی مورد استناد قرار گرفته که این نصوص از لحاظ سند مورد اعتبار است که به چند مورد از این نصوص به عنوان نمونه اشاره می شود.
صحیحه زراره در وسائل الشیعه
1. صحیحه زراره، که در این حدیث دو تا مطلب بیان شده است، مطلب اول این است که می فرماید: اگر احساس شود که لباس متنجس است در حین صلاه، باید نماز را اعاده کرد. «فطلبته فلم اقدر علیه فلما أن صلیت»، تمام نکرده و مشغول نماز شده «وجدته قال تغسله و تعید الصلاه». مطلب دوم این است که «فان ظننت انه قد اصابه و لم اتیقن ذلک فنظرت فلم أر فیه شیئا ثم صلیت فرأیت فیه» که «فرأیت فیه» ظهور دارد که صلاه تمام شده، «قال تغسله و لا تعید الصلاه قلت لم ذلک»، چرا اعاده ندارد؟ «قال لانک کنت علی یقین من طهارتک»[1]، استناد به استصحاب شد. که می فرماید: معیار استصحاب است اما فحص و عدم فحص مدخلیتی ندارد.
استناد به استصحاب و اشکال آن در روایت مذکور
سوال: این جا یقین سابق و شک لاحق وجود ندارد.
جواب: متن این است «فان ظننت انه قد اصابه و لم اتیقن ذلک فنظرت فلم أر شیئا ثم صلیت»، در حالت طبیعی نجاستی در لباس نبود که یقین بر عدم نجاست است. و بعد یک شکی پیش آمد و گشتم و چیزی نیافتم، نماز را خواندم و بعد از نماز دیدم که نجس بوده، می گوید در همان حال نماز یقین سابق داشتی و شک لاحق داشتی و طهارت ظاهریه داشتی، که طهارت که شرط صلاه است اعم است از طهارت ظاهریه و طهارت باطنیه.
صحیحه محمد بن مسلم
روایت دوم صحیحه محمد بن مسلم: «و عنه» عن محمد بن الحسن باسناده عن حسین بن سعید که این عنه به حسین بن سعید اهوازی ضمیر راجع می شود چون طبقه، به طبقه حسین بن سعید اهوازی تطبیق می کند. و عنه عن حماد که از اصحاب اجماع است عن حریز بن عبدالله که از اجلاء و ثقات است عن محمد بن مسلم «عن ابی عبدالله علیه السلام قال ذکر المنی فشدده فجعله أشد من البول ثم قال ان رأیت المنی قبل أو بعد ما تدخل فی الصلاه فعلیک اعاده الصلاه و ان أنت نظرت فی ثوبک فلم تصبه ثم صلیت فیه ثم رأیته بعد فلا اعاده علیک فکذلک البول»[2]. می فرماید: «و ان نظرت» اگر تو فحص کردی در لباس خودت و نیافتی، آنگاه نماز اقامه کردی و بعد از نماز آن تلوث و آلودگی را دیدی، این اعاده ندارد. مفهومش این می شود که اگر فحص نکرده باشی و بعد از نماز التفات پیدا بکنی اعاده دارد. طبق تحقیق، فقهاء از روایاتی که در جمله شرطیه می آید، بدون اختلاف مفهوم می گیرند در حد اتفاق است. در فقه و روایات هر کجا قضیه شرطیه بود، مفهوم آن مسلم و محقق است.
قول مشهور بر حجیت مفهوم شرط و قول غیر مشهور تفصیل است
در اصول گفتیم که مشهور این است که شرط مفهوم دارد اما خلاف مشهور می گوید تفصیل دارد و سیدنا الاستاد هم که اشکال می کند، تفصیل قائل است در شرائطی مفهوم دارد و در شرائطی مفهوم ندارد. از این صحیحه استفاده شد که فحص و عدم فحص قبل از صلاه، اثر دارد بنابراین تفصیل بین فحص و عدم فحص مستند است به این روایت.
روایت میمون الصیقل
3. صحیحه میمون الصیقل روایت شماره سه همین باب:
سند و دلالت روایت مذکور
محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن حسن بن علی بن عبدالله که از اجلاء و ثقات است عن عبدالله بن جبله که از اجلاء و ثقات عن سیف که موثق است عن میمون الصیقل «عن ابی عبدالله علیه السلام قال قلت له رجل اصابته جنابه باللیل فاغتسل فلما أصبح نظر فاذا فی ثوبه جنابه فقال الحمد لله الذی لم یدع شیئا الا و له حد» خدا را شکر که چیزی نگذاشته مگر این که برای آن حد و حکمی بیان کرده. «ان کان حین قام نظر فلم یر شیئا فلا اعاده علیه» اگر بپا خواست برای اقامه نماز و چیزی را ندید، نماز خواند و بعد از نماز تلوث دید اعاده ندارد.«و ان کان حین قام لم ینظر» اگر موقعی که بپا خواست برای انجام نماز، نگاه و فحصی نکرد بعد از اتمام نماز، التفات پیدا کرد که نجاستی در ثوب بوده «فعلیه الاعاده»، این دلالت واضح و مفهومی هم نیست و منطوقی است. اگر بگوییم تفصیل از خود این متن برداشت شده باشد، هیچ مبالغه ای نیست. دلالت کامل است. این سه تا روایت گفته شد، مستند تفصیل هم روایات و نصوص بود و کسانی که قائل به این تفصیل هستند، اعلام هستند مثل شهید و محدث بحرانی و شیخ صدوق طبق نسبت.
نظر مرحوم آقای خویی در مورد روایات مذکور قائل به تفصیل
اما سیدنا الاستاد[3] قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: استدلال به این روایات در جهت اثبات تفصیل کامل نیست.
بررسی صحیحه زراره توسط مرحوم خویی
اما استدلال به صحیحه زراره باید توجه کنیم که استنباط و استخراج از روایت، دقت بیشتری می طلبد و با یک نگاه اجمالی و دید ابتدایی نمی شود مطلب را استنباط کرد. در صحیحه زراره تفصیل و نظر و فحص که آمده است، در کلام راوی آمده است نه در کلام امام. امام حکم را معلق به فحص و عدم فحص نکرده است و راوی خودش می گوید که فحص کردم و ندیدم اما امام حکم را به یقین سابق معلق کرده است حال فحص کرده باشی یا فحص نکرده باشی، چیزی به نام تعلیق به فحص و عدم فحص در این جا دیده نمی شود. در سوال آمد که «فان ظننت انه قد اصابه و لم اتیقن ذلک فنظرت فلم أر فیه شیئا ثم صلیت» که فرمایش امام بود «تغسله و لا تعید الصلاه»، حکم آن است که آن محل آلوده از ثوب را تطهیر کنی و نماز را اعاده نکنی اما پس از آن که از امام سوال شد که این برای چیست؟ در جواب نظر و فحص و این ها مدار اعتبار نیست، امام حکم را تعلیق تعلیق به عدم فحص نکرد بلکه تعلیق به یقین به سابق کرد. بعد می فرماید: مضافا بر این در متن خود این حدیث دو شاهدی آمده است که دلالت دارند بر عدم اعتبار فحص و عدم فحص در اعاده و عدم اعاده. آن دو تا شاهددر متن خود روایت است، شاهد اول همین جواب بود که «لانک کنت علی یقین» که حکم معلق شده است به یقین سابق نه به فحص و عدم فحص.
سوال و جواب در مورد یقین ذکر شده در روایت زراره
سوال: یقین از فحص حاصل می شود بنابراین فحص ملاک است
جواب: یقین از فحص حاصل می شود و از راه های دیگر هم حاصل می شود. این جا یقین بعد از فحص که نیست، یقینی که قبلا داشته. فحص و یقین در این جا هیچ گاه مورد توجه نیست، یقین به توسط فحص بیاید، ممکن است ولی دخل به بحث ندارد. حکم که عدم اعاده بود معلق شد بر یقین نه بر فحص.
شاهد دوم: ذیل روایت زراره فحص فقط تاثیر در رفع وسوسه دارد
شاهد دوم: ذیل روایت که در وسائل کامل نقل شده و در منبع اصلی آمده و پاورقی در وسائل آورده است. در ذیل روایت آمده است که «قلت فانی قد علمت انه قد اصابه و لم أدر أین هو فأغسله قال تغسل من ثوبک ناحیه التی تری انه اصابها حتی تکون علی یقین من طهارتک، قلت فهل علیّ ان شککت فی أنه اصابه شئ أن أنظر فیه» که این سوال از فحص است که آیا فحص برایم لازم است؟ «هل علیّ ان شککت فی انه» اگر شک کنم که نجاست اصابت کرده باشد که «ان انظر فیه» که فحص کنم؟ «قال لا» فحص لازم نیست «و لکن انما ترید ان تذهب الشک الذی وقع فی نفسک»، نظر و نگاه و فحص نقش رفع وسوسه دارد نه نقش در عدم اعاده. وظیفه فحص نیست، فحص درباره عدم اعاده تاثیری ندارد بلکه تاثیر فحص درباره رفع وسوسه است، این شاهد بسیار زنده و بارزی است برای این که فحص هیچ گونه مدخلیتی ندارد و از سوی شرع فحص مدار اعتبار نیست. اگر مدار اعتبار بود، قطعا این جا اشاره می شد که مستقیما از خود فحص سوال به میان آمد. با بودن این دو تا شاهد، این صحیحه دلالتش بر تفصیل کامل نیست.
سوال: در صدر روایت ظن آمده در حالی که شک می تواند یقین را خدشه دار بکند.
جواب: در روایات استصحاب خواندیم که ظن به معنای شک است نه به معنای ظن اصولی و منطقی.
بررسی صحیحه محمد بن مسلم توسط مرحوم آقای خویی
صحیحه محمد بن مسلم، سیدنا الاستاد می فرماید: این روایت سندش درست است اما دلالت این بر مطلوب کامل نیست. صحیحه محمد بن مسلم که می فرماید: «ان رأیت المنی قبل أو بعد ما تدخل فی الصلاه فعلیک اعاده الصلاه و ان أنت نظرت فی ثوبک فلم تصبه ثم صلیت فیه ثم رأیته بعده فلا اعاده علیک».
بررسی سند و دلالت روایت محمد بن مسلم
می فرماید: این روایت جهت دار است. در جهت بیان این مطلب این است که اگر قبل از صلاه، علم به تنجس داشته باشی و غفلت نکنی و نماز بخوانی، بعد از نماز یادتان بیاید، نماز باطل است
کلمه نظر به معنی فحص در روایت محمد بن مسلم نیست
و آن «علمت» که به «نظرت» تعبیر کرده است به دلیل این است که ذکر سبب و اراده مسبب است که نظر معمولا در این گونه اشیاء علم حسی است و علم حسی مسیرش نظر و نگاه کردن است. در جهت بیان علت و معیار اعاده است. معیار اعاده علم به تنجس قبل از صلاه است، کلمه نظر به معنای فحص نیست. بنابراین دلالت این روایت هم بر مطلوب کامل نخواهد بود.
بررسی روایت میمون صیقل توسط مرحوم اقای خویی
روایت سوم را سیدنا الاستاد می فرماید و تحقیق هم این است که دلالت آن روایت میمون الصیقل به طور درست کامل است. فحص و عدم فحص را اصلا توضیح داده که اگر بپا خواست و فحص کرد بعد ندید چیزی و نماز خواند و بعد از نماز چیزی دید، اعاده ندارد اما اگر بپا خواست به طرف نماز و فحص نکرد، بعد از نماز ملتفت شد که نماز در ثوب نجس بوده، اعاده دارد که دلالت کامل است. اما سند ضعف دارد، ضعفی که از لحاظ معاییر رجالی این ضعف قابل جبران هم نیست. آن ضعف مربوط می شود به میمون الصیقل اولا میمون صیقل نسخه بدل دارد که منصور صیقل است، و منصور صیقل با میمون صیقل دو نسخه ای است که اختلاف نسخه اعلام می شود. و میمون و منصور هیچ کدام توثیق که ندارد و مدحی هم ندارد و امتیازی هم ندارد، این سند جزء اسناد ضعیفه است و هیچ شاهد بر اعتبارش نداریم. یک سند می شود دارای ضعف مطلق و غیر قابل اعتماد. بنابراین براساس ضعفی که در سند این روایت وجود دارد و هیچ راه جبرانی هم نداریم، این روایت قابل اعتماد نیست. بنابراین روایت صیقل که دلالتش تمام بود، سندش تمام نیست و قابل اعتماد نیست. فعلا این نتیجه را گرفتیم که استناد قائلین به تفصیل بین فحص و عدم فحص به روایات وارده در ابواب مختلف، قابل التزام نیست و استدلال کامل و تمامی نخواهد بود. بنابراین تفصیل وجهی ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo