< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

92/07/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: حرمت تنجیس تربت حسینی و وجوب ازاله نجاست
 حرمت تنجیس تربت امام حسین (ع)
 مسئله 25 : سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: یجب ازاله النجاسه عن التربه الحسینیه بل عن تربه الرسول الاعظم و سایر الائمه صلوات الله علیهم اجمعین الماخوذ من قبورهم و یحرم تنجیسها و لا فرق فی التربه الحسینیه بین الماخوذه من القبر الشریف او من الخارج اذا وضعت علیها بقصد التبرک و الاستشفاء و کذا السبحه و التربه. مسئله 25 را سید طباطبایی به تربت پاک و مقدس آقا امام حسین علیه السلام اختصاص داده اند، می فرمایند که کالمساجد در حرمت تنجیس و وجوب ازاله نجاست مشاهد مشرفه، مصحف شریف، و تربت حسینیه. در این رابطه ادله به طور عمده همان ادله ای بودکه درباره حرمت تنجیس مشاهد مشرفه گفته شد.
 دخالت هتک در حرمت تنجیس
 سیدنا الاستاد [1] قدس الله نفسه الزکیه می فرماید بر همان سبکی که در مسائل قبل گفته شد، معیار و ملاک در حرمت تنجیس لزوم هتک است. اگر تنجیس باعث هتک بشود، قطعا حرام است و اگر بقای نجاست در تربت حسینیه موجب هتک باشد، باز هم قطعا حرام است. در غیر این صورت، دلیلی که دارای اعتبار شرعی باشد در این رابطه نداریم. فقط معیار هتک است. اما در مقام فتوا دیدیم که احتیاط لزوما حرمت تنجیس و وجوب ازاله. فرمایش ایشان را در فروع قبلی هم مرور کردیم و همان عرض ارادت هایی که داشتیم همان عرض ارادت هاست، با یک مختصر تفاوت هایی که هست تکرار می شود.
 نظر سید ابوالحسن اصفهانی در اشتراک حکم مساجد و مصحف و تربت
 اولا در فتوا سید ابوالحسن اصفهانی [2] قدس الله نفسه الزکیه مشاهد مشرفه و مصحف را با تربت در یک درجه قائل است. عظمت و اعتبار تربت حسینیه با مصحف شریف در یک حد و یک اندازه است. و همه این ها ملحق به مساجد هستند. سر الحاق تعظیم بود. این را گفتیم و شرح دادیم. اما در این رابطه باید بگوییم که تحقیق این است که حکم مربوط به تربت مقدسه حسینیه سلام الله علی مشرفها و مقدسها تنها منوط به هتک نیست. گفته شد اولا هتک در این مورد یعنی تنجیس، با هتک قابل تفکیک نیست. چرا قابل تفکیک نیست؟ برای این که در ذهن متشرعه تنجیس تربت قطعا هتک است و آن هایی که جاهل هستند و نمی دانند، آن وادی جهل جداست و آن حکم و موضوع جداگانه ای است اما کسانی که عالم هستند و می دانند این تربت است. حال جاهل به موضوع است یا جاهل به حکم نداریم، نمی داند که تربت است یا نمی داند که تنجیس آن حرام است، این موضوعا و حکما از قلمرو بحث بیرون است. اما کسی که بداند تربت است موضوعا و حکمش را بداند که وجوب تعظیم است. بنابراین تنجیس قطعا جدای از هتک نیست. هر جا فرض کنید صدق تنجیس کافی است. اگر می گویید تنجیس بسیار مقدار ناچیزی است که نادیده گرفته می شود، ما می گوییم توجه کنید به صدق آن، اگر صدق اسم بکند تنجیس صدق کند، جدا از هتک نیست.
 بحث تعظیم در تربت
 ثانیا تعظیم را گفتیم و این جا دو تا ویژگی اضافه دارد.
 تعظیم نسبت به مشاهدشریف و مصحف مسلم است
 شرح دادیم که تعظیم نسبت به مشاهد مشرفه، تعظیم نسبت به مصحف شریف امر مسلمی است. در اصل تعظیم هیچ شک و شبهه ای نداریم و همان طوری که در اصل تعظیم شک و شبهه ای نیست، در منافات تنجیس با تعظیم هم هیچ شک و شبهه ا ی وجود ندارد. بنابراین همان طوری که سید گفته است و امام خمینی [3] هم قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: لعل السر هناک التعظیم، براساس تعظیم ما نمی توانیم حرمت تنجیس را نادیده بگیریم.
 دو تا ویژگی در تربت امام حسین علیه السلام
 این که گفته شد، دو تا ویژگی تربت سید الشهداء اضافه دارد:
 تربت حسینی از شعائر الهی است
  • تربت سید الشهداء از شعائر مذهب است. شکی در آن نیست که مشاهد مشرفه و تربت حسینیه از شعائر مذهب ماست. ان الصفا و المشعر من شعائر الله، ان تربه الحسینیه من شعائر دین الله و مذهب آل البیت بلا شک و لا ریب. همین مصداق تعظیم شعائر که درست شد، مضافا بر تعظیم که گفتم ویژگی اضافه، اهتمام ویژه می طلبد. پس اهتمام ویژه در حفظ و حراست از شعائر اجتناب از تنجیس و احترام و تقدیس. این ویژگی اول،
 نصوص متواتر درباره تعظیم تربت حسینی وارد شده است
 ویژگی دوم را سید الحکیم [4] قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: بعضی از فقهاء فرموده اند که نصوص متواتر درباره تعظیم تربت حسینیه آمده است. خوب این یک ویژگی است که نصوص در حد متواتر درباره تعظیم و عظمت تربت حسینیه آمده باشد. خب این نصوص را که در حد تواتر باشد ما باید برایش ترتیب اثر بدهیم و یک قداستی برای تربت قائل باشیم. نتیجه اش چه می شود؟ قداست، قداست یعنی ضد نجاست. قداست ویژه ای برای تربت حسینیه قائل باشیم که در دلیل بعدی ما می آیدکه این قداست هست. از این نصوص که اشاره می کند، جمعی از این نصوص کتاب وسائل در بحث حج، ابواب مزار، باب 72 و 73 و 74، این ابواب روایات زیادی دارند که در مجموع حدود چهل تا روایت بشود این سه باب، به انواع و تعابیر مختلفی اشاره دارد این نصوص به عظمت و قداست تربت حسینیه.
 روایت امام کاظم علیه السلام در اهمیت تربت حسینی علیه السلام
 یک حدیث را به عنوان تیمن بخوانم، از امام موسی بن جعفر علیه السلام فان کل تربه لنا محرمه الا تربه جدی الحسین ابن علی علیهما السلام فان الله عزوجل جعلها شفاء لشیعتنا و اولیائنا. سند روایت هم تقریبا می شود بگوییم که درست است. چون شیخ صدوق نقل می کند در عیون اخبار. در مجموع روات هم در دید ابتدایی مشکلی به نظر نمی رسد. و شیخ صدوق هم در عیون اخبار نقل می کند و سندش هم مسند است. شما این را بگویید فعلا در روایت از شیخ صدوق از عیون اخبار و قابل اعتماد است.
 روایت دوم روایت شیخ طوسی از امام رضا علیه السلام
 روایت دیگر از امام رضا علیه السلام که نقل می شود این روایت سندش را بخوانم الان در دید ابتدایی این سند کاملا درست دیده می شود. عن حسن بن محمد الطوسی فی الامالی عن ابیه عن ابن خنیس که ابن خنیس در اعتبار و تضعیفش حرفی داشتیم ولی در مجموع در صورت که شیخ طوسی از او نقل کند و بعد آن هم ثقات و اجلا نقل کند، بقیه سند کاملا درست باشد، خالی از اعتبار نباشد.
 ترجمه معلی بن خنیس (ابن خنیس)
 ما ابن خنیس را که همان معلی بن خنیس است همان است که حدیث عید نوروز را نقل می کند، درباره اش بحث داشتیم. من در یک تحقیقم ایشان را معتبر نوشتم و یک جای دیگر ایشان را ضعیف اعلام کردم برای این که دیدم تضعیف و توثیق تعارض دارد و جایی که توثیق با تضعیف تعارض داشته باشد تضعیف مقدم است بر توثیق عام. ولی یک خصوصیاتی در این روایات است که معلی بن خنیس را این جا درست می دانیم. چون این روایتش کثرت نقل دارد. مطلب دیگر هم شیخ طوسی به آن اعتماد کرده است. اعتماد مستقیم ایشان گویا یک نوعی از توثیق عملی است و کثرت روایات هم ضمیمه کنید. این است که گفته بودم که اگر یک راوی ضعیف بود، فورا اعلام نکنید که از اعتبار ساقط است، حالت منتظره دارد، ممکن است اعتبارش را از راه دیگر کسب کند که این جا مثالش را زدیم. عن محمد بن عبدالله عن احمد بن محمد بن سعید که این ها مشایخ و اجلای قمی و شناخته شده هستند. عن علی بن حسن بن فضال که توثیق خاص دارد و بنو فضال است. عن جعفر بن ابراهیم بن ناجیه عن سعد بن سعد اشعری که اشعری ها را هم آدم های ثقه و درست و اصحاب هستند. ابراهیم بن ناجیه هم توثیق عام دارد. سعد بن سعد اشعری که از ثقات و اجلاست. از امام رضا علیه السلام سوال شد درباره طین، عن الطین الذی یأکل؟ فقال کل طین حرام کالمیته و الدم و ما اهل لغیر الله به ما خلا طین قبر الحسین علیه السلام فانه شفاء من کل داء، برای هر دردی درمان است. روایات زیاد، درباره فضیلت تربت سید الشهداء این روایاتی که سید الحکیم می گوید در حد تواتر است، بعید نیست کل سند را بررسی کنیم در حد تواتر باشد. مدلول هم در مجموع می شود تعظیم. این تعظیم یک ویژگی روی تعظیم عمومی اضافه می کند. تعظیم حرمات بود، این جا این همه روایات که به خصوص آمد، یک لایه دیگر از تعظیم را اضافه کرد، که گفتم یک ویژگی. لذا بعضی از فقهاء به این روایات استتنا درکرده اند که نصوص در حد تواتر نسبت به تعظیم تربت حسینیه آمده است.
 بیان سید حکیم که تعظیم در این روایات دیده نمی شود بلکه شعائر را می رساند
 سید الحکیم قدس الله نفسه الزکیه اشکالی دارد، اشکالشان این است که ما این روایات را مراجعه کردیم، در این روایات چیزی که ندیدیم تعظیم ندیدیم. شفاء دیدیم، دوا دیدیم، و پاکی دیدیم و جواز اکل دیدیم اما تعظیم ندیدیم. شما اگر تعظیم را ادعاء می کنید که از این روایات به دست می آید، این روایات به تعظیم اشاره نمی کند تا شما بخواهید از تعظیم استفاده کنید.
 سوال: یعنی روایات جهت دارد؟
 جواب: جهت هم نیست. یعنی به تعظیم کار ندارد. مدلول مشخصی دارد. جهت این است که یک مجموعه ای باشد دارای چند جهت، روایت یک جهت را که اختصاص به خود داد، آن جا می گوییم جهت. اگر روایات از اول مدلول خاصی داشت و به مدلول دیگر کاری ندارد این را اصطلاحا جهت نمی گوییم. تحقیق این است که این اشکال وارد نیست. برای این که این آثار شفاء، برکت و استثناء بودن این تربت، این همه نصوص بر فرض که تصریح نشده باشد تعظیم، ولیکن قطعا دلالت تضمنی اش تعظیم است. تعظیم در ضمن این تصریحات و این مدالیل قطعا وجود دارد و جدای از تعظیم نیست. تعظیم از این روایات موج می زند بلک تلقی ذهن متشرعه از این آثار و برکاتی که در تربت گفته می شود، تعظیم را برداشت می کند. چه عظمتی دارد که شفاء می دهد، چه عظمتی دارد که نورانیت می دهد، چه عظمتی دارد که در یک دانه تسبیحی که ذکر می گویید ثوابش برابر است با هفتاد ذکری که در تسبیح غیر تربت یگویید. همه را شما با ذهن متشرعه چه می گویید؟ می گویید عظمتی دارد. بلکه این آثار آثار عظمت است. برداشت و تلقی متشرعه عظمت است. بنابراین نقد سیدنا الحکیم قدس الله نفسه الزکیه با عرض ادب و احترام به بار ننشست.
 سوال و جواب
 سوال: در عسل شفاء است، آیا احترام هم دارد؟
 جواب: شفای دارویی تناسب حکم و موضوع است. شفای دارویی یک سوزن و یک آمپولی هم که می زنند حالت شفا بخشی دارد، این ها مداواست. معالجه ای که در طریق علاج قرار می گیرد، به تناسب حکم و موضوع آن از قداست و عظمت به دور است یک کار علمی است. مثل چیزی را عملا جا به کردن است. اما یک چیزی را که شکل توسل و معجزه و غیر طبیعی است، آن جنبه معنوی برای خودش پیدا می کند و جنبه قداست به خودش می گیرد. آن که جنبه قداست برای خودش گرفت، دیگر از حالت معالجه علمی بیرون می آید. شفایی است به جهت قطعا شفای تربت به جهت مداوای طبیعی نیست، شفایش به خاطر آن جنبه معنوی اش است، این تناسب حکم و موضوع معلوم است. در صورتی که شفاء به جهت آن عظمت معنوی اش بود، پس عظمت از تربت موج می زند.
 دلیل دیگر ارتکاز متشرعه برای احترام تربت حسینی علیه السلام
  اما دلیل چهارم: عبارت است از ارتکاز متشرعه که خیلی دلیل خوب و لطیفی است. متشرعه به معنای مومنین، ما این محدوده را متشرعه مومنین می دانیم، پیرون ولایت، این ها که تربت حسینیه را برمی دارند به عنوان یک شئ مقدس، قداستی برای آن قائل هستند، ارتکاز متشرعه قداست برای تربت قائل هستند. می بوسد و به چشم هایش می مالد و استفاده می کند و نورانیت می گیرد. قداست مرتکز در اذهان متشرعه.
 فرق تضاد و منافات در دو دلیل
 این ارتکاز متشرعه از اعتبار قطعی برخوردار است و مدلول این ارتکاز قداست است و قداست ضد نجاست و تنجیس است نه منافات، که منافات اعم از ضد است. منافات ممکن است واسطه بخورد ولی ضد بدون واسطه. قداست با نجاست متضاد است. با این خصوصیاتی که صحبت شد، حرمت تنجیس و وجوب ازاله احوط و احتیاط نیست بلکه اقوی است. اقوی حرمت تنجیس و وجوب ازاله نجاست از تربت حسینیه است.
 حیثیت اضافیه در تربت حسینی
 سوال: حیثیت اضافیه این جا هم هست.
 جواب: آن دلیلی بود که درباره مشاهد مشرفه گفتیم. ما در مشاهد مشرفه یک دلیل دیگری هم داشتیم به نام حیثیت اضافیه که سید الخویی هم گاهی به آن نکته اشاره می کنند و یک مطلب مسلمی هم هست. اضافه خودش عنوان می شود، عنوانی از عناوین احکام شرعی. تربت اضافه دارد به امام حسین علیه السلام. این را هم به عنوان دلیل پنجم ثبت کنید، اشکالی ندارد. منتها ما در بیان حقیر ارتکاز آن حیثیت اضافیه را در خودش گنجانده بود که منشأ ارتکاز حیثیت اضافیه است، حالا اگر حیثیت اضافیه را جدا کردید، لا باس. ولی در ضمن آن ارتکاز حیثیت اضافیه گنجانده شده است.
 سوال: داریم که تربت امام حسین علیه السلام از کعبه افضل است.
 جواب: آن روایاتی که آن گونه می گوید، آن ها روایات اخلاقی است. روایات اخلاقی که عمدتا تعبیر به افضل که یک زیارت افضل از صد تا حج است. روزه بیست و پنج ذیقعده مساوی یا افضل از روزه صد سال مثلا. در افضلیتی که غیر مبالغه ای است، مدلول مطابقی مراد است. در افضلیتی که مبالغه در کار است، مدلول می شود کنایی. چون این نکته را دیدم بعضی از اعاظم نمی گویم بلد نیستند، وقت نکردند باز کنند، می بینیم یک زیارت افضل از یک حج است. یک عمل افضل از کل اعمال عمر آدم است. این تعابیر که افضل می اید، خوب دقت کنید این ها اگر دو نکته داشت حل است: 1. مدلول مستحبی باشد، واجب نباشد 2. مبالغه باشد. استحباب و مبالغه که وجود داشت، روایات اخلاقی است، مدلول مطابقی مراد نیست، مدلول کنایی مراد است و اراده مدلول کنایی درست جزء تعبیرات بلاغی است و با بلاغت کاملا منطبق است که در شعر حافظ می گوییم دل به دست آور که حج اکبر است، از هزاران کعبه یک دل بهتر است. که واقعا این طور است؟ که نیست. قطعا این گونه نیست. مبالغه و امر استحبابی، مدلول مطابقی مراد نیست. مراد از این هزاران کعبه یک دل بهتر است این است که دل به دست آوردن فضیلت زیادی دارد. کنایه از فضیلت زیاد است. مدلول مطابقی مراد نیست.
 سوال: حیثیت اضافیه که در تربت حضرت امام حسین علیه السلام فرمودند در بقیه تربت های ائمه معصومین هم هست، در حالی آثار مترتب مثل اکل بر آن ها نیست.
 جواب: موضوع حکم فعلا در فقه فقط تربت حسینیه آوردیم. بقیه تربت ها را با یک تتمه ای ملحق کردیم که سید الحکیم می گوید به جهت وحدت مناط که می شود وحدت مناط آن تعظیم. اما تربت حسینیه فضیلت و ویژگی خودش را جدا دارد، موضوع بحث ما هم به عنوان مسئله این جا تربت حسینیه است.
 پذیرش قول به اقوی در مسئله
 پس در مجموع فتوا این است که حرمت تنجیس تربت و وجوب ازاله نجاست از تربت براساس همان ادله ای که گفته شد و مطابق با فتوای سید اصفهانی و امام خمینی. اما سید یزدی و سیدنا الاستاد قائل به احتیاط هستند که ما گفتیم اقوی این است.
 تذکر اخلاقی به مناسبت شهادت امام جواد علیه السلام
 روز شهادت آقا امام جواد سلام الله تعالی علیه فرداست، یک روایت از امام جواد برای شما بخوانم و یک توصیه هم بکنم. روایت معروف است المومن یحتاج الی ثلاث خصال [5] که بقیه آن را می دانید، حالا شرح آن را من می دهم. توفیق دست خود آدم نیست. توفیق الهی است. چند چیز در اختیار خود آدم نیست: 1. عزت، عزت و ذلت دست خود آدم نیست. هرچه آدم تلاش کند برسد به عزت، دست خودش نیست، تعز من تشاء. آن حرف های که عوامیانه یا جهال می زنندکه عزت دست خداست پس جبر است. ما چه می فهمیم؟ تو را راهی نیست به آن قدرت مطلق و علم مطلق و مصلحت مطلق، هر چه خدا بخواهد تو باید تسلیم باشی. ما مگر حق دلیل داریم؟ ما می پروریم دشمن و ما می کشیم دوست، کس را نه جای چون و چرا در قضای ماست. طلب که ندارید از نظر علمی کسی طلب داشته باشد، اشکال کند. براساس لطف خودش کسی را می خواهد بدهد و کسی را ندهد، جای اشکالی نیست، یک توفیق خدا. سه تا خصال، یکی توفیق خدا و موعظه نفس و قبول نصیحت. توفیق را گفتم الهی است، یکی از دعاهایتان یادتان نرود، من از استادم شیخنا العلامه آشیخ صدرا قدس الله نفسه الزکیه را به یاد دارم، اللهم وفقنی لما تحب و ترضی، این دعا یادتان نرود در قنوت هایتان، جزء دعای مستجاب باشد ان شاء الله.
 سوال: توفیق به چه معناست؟
 جواب: توفیق همین است که شما آمدید درس را گوش می دهید، اگر این توفیق نبود، وسط مدرسه نشسته بودید و با رفیق تان صحبت می کردید. توفیق علم، موفق شدن برای اموزش علم، موفق شدن برای عبادت، موفق شدن برای کار مثبت. این توفیق است. نکته دوم موعظه نفس، آدم باید خودش را موعظه کند. موعظه خود آدم دو نکته کوچک می خواهد، یک مراقبت کوچک اول روز و یک محاسبه آخر روز. مراقبت این است که تصمیم می گیریم که امروز گناه نکنم، خدایا کمک ام کن که امروز گناه نکنم. آخر شب هم محاسبه کند که خدایا من امروز چه کارهایی کردم؟ نگویید وقت ندارید، یک دقیقه بیشتر وقت نمی گیرد حالا شما فرض کن دو سه دقیقه، وقت زیاد نمی گیرد. بعد هم قبول نصیحت. قبول نصیحت بسیار چیز مهمی است. شما مخصوصا فضلاء، افاضل هستید و خیلی از چیزها بلد هستید و منبر می روید و موعظه می روید و یک چیزی به شما کسی بگوید، به سادگی ممکن است پذیرفته نشود. گوش به موعظه باشید. اگر کسی از سر دلسوزی و با ریش سفیدی مثل بنده حقیر، برای شما یک موعظه ای بکند و یک نصیحتی بکند این را گوش بدهید. در قبول موعظه هم خودش ثواب و هم برای آدم خیلی می تواند کمک کند. مثلا برای شما می گویم در امور زندگی تان در این سن و سال تان یک اصل تعیین کنید و بقیه فرع است. اصل درس است، بقیه امور زندگی می شود فرع. این آدم می شود موفق و این نصیحتی است به جای مانده. و تذکری که به شما عزیزان می خواهم بدهم این است که همین فردا یا امروز روز شهادت قطعا به حرم حضرت معصومه شرفیات بشوید و عرض تسلیت که این ها وظیفه اصلی یک طلبه است. مخصوصا امام جواد عزت خاصی دارد، به دلیل آن سنت کم و آن گونه شهادت مظلومانه مثل جدش امام حسین، که دو تا جسد در بیایان بعد از شهادت مانده بود بدون غسل و کفن، یک جسد مطهر مربوط است به امام حسین و جسد مطهری دیگری که بدون غسل و کفن چند روز مانده بود، بالای پشت بام جسد مطهر آقا امام جواد بود و کسی نبود که بیاید آقا را کفن و دفن کند. آجرک الله یا بقیه الله، آجرک الله یا کریمه آل البیت.


[1] . تنقیح العروه الوثقی، محقق خویی، جلد 3، صفحه 295.
[2] . وسیله النجاه، سید ابوالحسن اصفهانی، صفحه 71.
[3] . طهارت، امام خمینی، جلد 3، صفحه 251.
[4] . مستمسک العروه الوثقی، سید حکیم، جلد 1، صفحه 553.
[5] . تحف العقول، ابن شعبه حرانی، صفحه 544.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo