درس خارج فقه استاد مصطفوی
92/07/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حكم تنجيس و ازاله نجاست از مشاهد مشرفه
ادامه بحث مسئله 20
ادامه بحث درباره مسئله بيستم فصل مربوط به احكام نجاسات.
تقسيم سه صورت مسئله
گفته شد كه سيدنا الاستاد قدس الله نفسه الزكيه مسئله را به سه صورت تصوير فرمودهاند كه ماحصل بيان ايشان اين ميشود كه اگر تنجيس مشاهد مشرفه موجب هتك بشود، حرام است بلا خلاف. و اگر موجب هتك نشود، تنجيس براساس قاعده الوقوف حرام است و اما ازاله نجاست واجب نيست. دليلي بر وجوب ازاله نجاست از مشاهد مشرفه در دست نيست. اگر وجوب ازاله نجاست در مساجد داريم، تابع دليل خاص خودش است. مشاهد مشرفه موضوعا غير از مساجد است. لذا سيد هم در متن عروه همين فتوا را ميدهد كه تنجيس محرم است اما ازاله نجاست واجب نيست، بلكه يك احتياط است. و دليلي بر وجوب ازاله در كار نيست.
اشكال و جواب
اشكال و جوابي را مطرح ميكنند، سيدنا الاستاد ميفرمايد اگر سوالي بشود كه تنجيس و وجوب ازاله از فروع تعظيم است و مشاهد قطعا از شعائر الله است. شعائر الله تفسير سيد شبر همين آيه، و من يعظم شعائر الله فانها من تقوي القلوب
[1]
ميفرمايد منظور از شعائر الله، اعلام الدين است، نشانههاي دين است. و منظور از تعظيم، هتك آن حرام است. بنابراين براساس آيه شعائر الله مشاهد مشرفه هم از شعائر الله است و حدوث نجاست و بقاي نجاست با تعظيم منافات دارد. بنابراين بايد ازاله هم واجب باشد. اين اشكال را كه ميفرمايد، بعد جواب ميدهد، ميفرمايند كه تعظيم اولا خود تعظيم اطلاق ندارد، ما از خود اين بيان اطلاقي نميفهميم و فقط مواردي كه قطعا از سوي شرع عظمت ثابت شده است مثل حرمين و كوفه و حرم سيد الشهداء و امثال. جايي كه تعظيم و عظمت دقيقا ثابت نشده باشد، اطلاقي در اين آيه نداريم. مضافا بر اين سيره عقلاء به طور سيره قطعيه، بر اين است كه تمامي شعائر را تعظيم يا تمامي تعظيمات را واجب نميدانند. ما در سيره اين را شاهديم، پس اگر شما قبول نكنيد كه منعي و نص و آيه اطلاق ندارد، ما ميگوييم سيره قطعيه، اطلاق را نقض كرده است، اطلاق را نفي كرده است قطعا. لذا در مثالي كه ديروز گفته شد، سيره را ميبينيد يك كسي مثلا يك كمي انگشتش خوني است، به اندازه غير معفو زير فرش كنار در حرم ميمالد و فرش را هم روي آن ميكشد، اين سيره است. و از اين قبيل، ميبينيم يكي از تعظيمات و تكريمات نظافت حرم است. زوار ميآيد، مومنين، خوراكي همراه خود دارد و ريخت و پاش ميكند، هيچ كسي نميگويد كه اين تعظيم واجب است، تعظيم آن اين است كه پاك كند و تنظيف كند، هيچ كسي قائل به وجوب نيست. پس سيره بر عدم وجوب تعظيم به طور مطلق محقق است. تحقق سيره اطلاق تعظيم را از كار مياندازد. بعد هم خود سيد
[2]
ميفرمايد كه تعظيم اصلا گاهي ممكن است كه بگوييم امكان ندارد. تعبير امكان ندارد را بكار ميبرد شايد نظرشان اين است كه به عسر كشيده ميشود. مثال ميزنند، ميفرمايند تصوير نجس در رواق حرم، ممكن است در بعضي حرمها ببينيد از باب تزيينات، صورت و عكس نجس را آنجا به ديوار چسباندهاند، مثلا داستان جنگ خيبر اميرالمؤمنين است و مرهب و جنازه زمين افتادهي مرهب كه عكس آن به ديوار است. مرهب طاهر است يا نجس؟ نجس اصل و فرع است، الان هم مرده آن آنجا قرار دارد يك مرداري است، تصوير و صورت نجس. و يا در همين طور ماجراها از قبيل لشكر و سپاه كه ترسيم ميكنند عكس يك كلبي هم آنجا هست و روي ديوار نصب ميكنند. تصوير نجس است. اين تصوير نجس است و تصوير نجس در ديوار مسجد و حسينيه و مشاهد مشرفه خلاف تعظيم است و منافات دارد با تعظيم اما در عرف متشرعه ميبينيم كه براساس سيرهشان به اينگونه تعظيمات هيچ اثري قائل نيستند، اين تعظيمات را واجب نميدانند. بنابراين تعظيم شعائر به طور مطلق واجب نيست. اطلاق كه نداشت دليل از كار ميافتد. شما اگر بگوييد تعظيم شعائر، ما ميگوييم تعظيم شعائر اطلاق ندارد و ممكن است مورد مشهدها و حرمها را شامل نشود چون اطلاق ندارد. بنابراين از طريق تعظيم هم نميتوانيم كاري از پيش ببريم. در نتيجه همان فتوايي كه در متن آمده، ميفرمايند درست است. حرمت تنجيس قطعي و بلا اشكال اما وجوب ازاله نجاست دليل ندارد. فرمايش ايشان كامل شد.
استدلال سيد حكيم بر حرمت تنجيس و وجوب ازاله
اما استدلال سيد الحكيم بر اثبات حرمت تنجيس و وجوب ازاله: سيد الحكيم
[3]
ميفرمايد: حرمت تنجيس مشاهد مشرفه، يك حكمي است كه خلافي در آن وجود ندارد بلا خلاف. و عمدهترين دليل در اين رابطه هتك حرمت است. كه هتك حرمت محقق ميشود و هتك حرمت از محرمات قطعيه شرعيه است. بعد ميفرمايند اگر تعظيم را در نظر بگيريم كه از باب تعظيم شعائر، حرام است تنجيس مشاهد و واجب است ازاله نجاست از مسجد. اگر اين دليل را در نظر بگيريم، التزام به اطلاق تعظيم كار مشكلي است مثل سيد الخويي كه ايشان هم ميفرمايد كه سيره بر خلاف تعظيم وجود دارد. در مواردي ديده ميشود كه متدينين تمام موارد تعظيمات را رعايت نميكنند. همان كه گفتم از جمله ريخت و پاش در مشاهد يك نوع عدم تعظيم است. تعظيم اين است كه نظافت و پاكيزگي رعايت بشود. اگر بنا بشود با ريخت و پاش خورد و ريز خوراكي، كف حرم و زمين حرم آلوده بشود، اين ديگر تعظيم نشده ولي سيره به اين تعظيم اعتناء ندارند پس وجوب تعظيم طبق سيره قطعيه عمليه كامل است و بنابراين مطلق نيست، همان اشكالي كه سيد الخويي داشت. وانگهي ميفرمايند دليل اصلي براي اثبات اين مدعا حرمت تنجيس و وجوب ازاله نجاست از مسجد ارتكاز متشرعه است. ميفرمايد ارتكاز متشرعه هم اعتبارش مثل سيره عمليه است. صحيح است استناد به ارتكاز همان طور كه صحيح است استناد به سيره عمليه.
فرق سيره متشرعه و ارتكاز متشرعه
گفتهايم كه فرق بين سيره و ارتكاز: اولا توجه كنيد آنجا كه ميگوييم سيره عمليه قيد توضيحي است. سيره به نامي سيره عمليه و سيره نظريه نداريم، سيره فقط سيره عمليه است و قيد توضيحي است نه تخريجي. در برابر سيره عمليه كه سيره عمليه هم ميگوييم و سيره متشرعه هم ميگويند. فرق ارتكاز با سيره عمليه اين است كه در سيره خود عمل و رفتار اهل شرع در سيره متشرعه و خود رفتار و عمل مردم در سيره عقلاء معيار و ملاك است. عمل و رفتار خارجي و واقعي اما در ارتكاز قرار مرتكز در اذهان اهل شرع يا آن واقعيتي كه در ذهن اهل شرع جا افتاده است، آن معيار و ملاك است، آن عنوان دليل است، آن عنوان ارتكاز است و طبيعتا متعلق سيره عمليه هم اعمال است، اعمال خارجي و تعاملات. و متعلق ارتكاز امور حقوقي و اعتباري است. در سيره عمليه مثال: مثل سيره عمليه درباره بيع معاطاتي كه عملا مردم داد و ستدشان بدون عقد است كه واقعي و عملي و خارجي است. در ارتكاز مثل ارتكاز ذهني عقلاء و متشرعه نسبت به شرط سلامت نسبت به مبيع. بيع ميكند معامله ميكند، نميگويند كه شرط كردم با تو اين معامله را كه بايد مبيع سالم باشد، اين را نميگويد اما اگر معامله صورت گرفت و مبيع معيب درآمد خيار تخلف شرط ارتكازي دارد. اين را مراجعه كنيد با تعبير ايشان خيار تخلف شرط ارتكازي است كه اسمش را ميگذاريم خيار عيب كه خيار عيب عنوان است.
تمسك سيد حكيم به ارتكاز متشرعه
در اين مورد سيد الحكيم ميفرمايد كه مطلب ما و مدعاي ما يعني حرمت تنجيس مشاهد ارتكاز متشرعه است، بيان نميخواهد، عمل نميخواهد، در ذهن متشرعه مرتكز است. كسي كه پيروان ولايت هستند كه حرمها پاك هستند و پاكيزه نگهداري بشود حدوثا و بقاء. اين ارتكاز متشرعه اعتبار شرعي دارد و دليل است. اعتبارش همان اعتباري است كه سيره عمليه دارد منتها اين ديگر استمرار كافي است و دنبال امضاء رفتن لازم نيست. فقط ثبوت استمرار مثل سيره متشرعه كه گفته بوديم يك شرط لازم دارد اما سيره عقلاء دو تا شرط داشت: امضاء و استمرار. اما سيره متشرعه استمرار كافي است چون از دامن شرع برخواسته است و امضاء نميطلبد. سيد الحكيم بعد از بيان اين مطلب ميفرمايد ممكن است بگوييم در ارتكاز فرق بين حدوث و بقاء وجود ندارد. حدوث نجاست كه عبارت است از حرمت تنجيس، همان مطلب مرتكز است كه بقاي نجاست هم يك مبغوضيتش يك امر مرتكز است. پس بر اساس اين ارتكاز ميتوانيم اعلام بكنيم حرمت تنجيس و وجوب ازاله نجاست از مشاهد مشرفه.
اشكال سيد حكيم در مورد تشكيك در حرمت هتك
بعد اشكال ميكند، ميفرمايد مگر اينكه بگوييم كه اصل حرمت هتك در بعضي از موارد ثابت نيست. يك اموري كه هتك هم هست ولي حرمت آن ثابت نيست. تشكيك در حرمت هتك داشته باشيم. اگر تشكيك در حرمت هتك داشتيم اين مورد ما ميشود شك موضوع و شك در موضوع كه شد ميشود شبهه مصداقيه و دليل شامل شبهه مصداقيه نميشود. لذا در آخر ميفرمايد كه وجوب ازاله نجاست از مشاهد مشرفه مورد احتياط كه هست اما شرعا قول به وجوب و فتواي به وجوب خالي از اشكال نيست.
تحقيق مطلب
كل مطلب در اين قسمت گفته شد و كامل شد، اما تحقيق: تحقيق مطلب اين است كه درباره حرمت تنجيس و وجوب ازاله نجاست از مشاهد بين فقهاء اختلاف نظر وجود دارد. يك اختلاف نظر نسبتا قابل توجهي. دو دسته قابل توجه دو تا مسلك را اختيار كردهاند.
كساني كه ازاله نجاست از مشاهد را واجب نميدانند
يك عده از فقهاء بر اين هستند كه تنجيس حرام است و ازاله نجاست واجب نيست كه اينها عبارتند از خود سيد صاحب عروه، سيدنا الاستاد، سيد الحكيم و عده از فقهاي ديگر.
كساني كه ازاله نجاست را واجب ميدانند
دسته دوم از فقهاء بر اين هستند كه تنجيس مشاهد حرام است و ازاله نجاست از مشاهد هم واجب است. اين عده هم عبارتند از شيخ مفيد، شهيد، محقق كركي، سيد ابوالحسن اصفهاني در وسيله النجاه و سيد الامام در تحرير الوسيله، اين عده ميفرمايند مشاهد احكامش درباره تنجيس و ازاله نجاست مثل مساجد است.
نظر شهيد اول در ذكري
شرح مسئله: شهيد
[4]
قدس الله نفسه الزكيه ميفرمايد الحق المفيد المشاهد بالمساجد لتحقق معني المسجديه مع زياده ميفرمايد شيخ مفيد قدس الله نفسه الزكيه مشاهد مشرفه را به مساجد ملحق كرده است و اين الحاق را آخر ميفرمايد كه دليل مسجديت در مشاهد محقق است يعني محل عبادت. مع زياده كه زيارت معصومين است. بعد از كه گفتيم شهيد مطلب را نقل كرد و به دليل هم اشاره كرد، در آخر ميفرمايد و هو حسن اين رأي خود شهيد است كه تنها نقل قول نبود، اين مطلب خوب است كه مشاهد مشرفه مثل مساجد است.
نظر جامع المقاصد
بعد از ايشان مرحوم محقق
[5]
ميفرمايد الحق بعض اصحابنا مسجد النبي و المشاهد المشرفه بالحرم. ايشان در بحث حج است و احكام حج، احكامي كه حرم دارد را بحث ميكند. در ضمن آمده ميگويد مسجد النبي و مشاهد مشرفه در يك بسته، مشاهد مشرفه با مسجد النبي يك بسته است. اين يك بسته ملحق به حرم است و احكام حرم را دارد. او بقيه احكامي كه در حج هست سر جاي خودش، احكامي كه ما كار داريم، حرمت تنجيس و وجوب ازاله. در آخر بحث كه كامل ميكند ميفرمايد و هو المتجه اين رأي، رأي با وجهي است، وجهي دارد. مشاهد مشرفه و حرم حضرت رسول كمتر از حرم نيست، اينها هم حرم اولياء الله و حرم الله هستند.
نظر وسيله النجاه
اين مطلب را هم گرفتيد، يك اشارهاي هم به بيان سيد اصفهاني قدس الله نفسه الزكيه هم بكنيم. ايشان در كتاب وسيله النجاه
[6]
ميفرمايد يلحق بها المشاهد المشرفه و الضرائح المقدسه، ملحق ميشود به مساجد مشاهد مشرفه و ضريحهاي مقدسه معصومين. سيدنا الامام
[7]
قدس الله نفسه الزكيه عين همين متن سيد اصفهاني را دارد. چون تحرير الوسيله در حقيقت روي وسيله آمده با يك تغييرات و تكميلات و توضيحاتي. نقل اقوال را گفتم، بعد از كه نقل اقوال گفته شد، اعلام ميشود كه تحقيق اين است كه فتواي صحيح و داراي استحكام همان است كه شهيد و شيخ مفيد تا سيد اصفهاني و سيد الامام فرمودهاند. براي اينكه ادلهاي در اين رابطه داريم كه اين مطلب را به طور كامل ميتواند پوشش بدهد.
ادله دال بر الحاق مشاهد بر مساجد
ادله دال بر الحاق مشاهد بر مساجد: به طور خلاصه ادلهاي را كه ميتوانيم در اين رابطه ارائه كنيم عبارتند از 1. الحاق موضوعي، كه شهيد رحمه الله تعالي عليه تصريح فرمودند كه فرمود به نقل از مفيد لتحقق معني المسجديه فيها. اين الحاق موضوعي است. الحاق موضوعي كه به عمل بيايد، نياز به دليل براي اثبات حكم نداريم، چون مشاهد شده است مساجد و نياز به بحث نيست. الحاق هم فهميديم كه يك الحاق درستي است، عبوديت و عبادت و زيارت.
الحاق موضوعي و توضيح آن
سوال: آنچه در الحاق موضوع معتبر است چيست؟
جواب: آنچه در الحاق موضوعي اعتبار دارد بايد سنخيت بين افراد موضوع ثابت و محقق بشود كه اگر موضوعات واقعيه و حقيقيه بود، سنخيت واقعي از لحاظ جنس و فصل و اگر موضوعات اعتباري بود، سنخيت از جهت اعتبار و آثار. چون اين موضوعات موضوعات اعتباريه است و سنخيت آن از طريق اعتبار و آثار ثابت است. همان اعتبار و عظمتي كه مسجد دارد مشهد مشرف دارد. همان آثار آنجاست و اينجا هم هست.
سوال: چه فرقي بين الحاق موضوعي و تنقيح مناط است؟
جواب: فرق است بين الحاق موضوعي و تنقيح مناط. تنقيح مناط به موضوع كار ندارد، علت حكم مناط حكم را پيدا ميكند. ميگويد اين خمر حرام است، مناطش اسكار است. اسكار موضوع نيست و موضوع خمر است و تنقيح ميكنيم فقاع كه اسكار دارد. اما الحاق موضوعي ما ثابت ميكنيم از حيث اعتبار شرعي كه گفتم سنخيت دو شاخصه دارد: اعتبار شرعي و آثار شرعي. از حيث اعتبار شرعي و آثار شرعي بين مسجد و مشهد سنخيت وجود دارد. وحدت سنخي وحدت موضوعي است.
تعظيم شعائر در مشاهد و توضيح آن
اما دليل دوم عبارت است از تعظيم شعائر. ما ميگوييم دليل اصلي ما تعظيم شعائر است. براي اينكه مشاهد مشرفه قطعا از شعائر است. ما شك و ترديدي در شعائر بودن آن نداريم. شك در ترديد برميگردد به شك در عدم معرفت ما از مذهب. گره خورده به اصل مذهب ماست كه از شعائر است و در اين بحثي نداريم. تعظيمش هم كه دستور قرآني است كه شكي نداريم. و اما فقط اشكال و جواب بگوييم: درباره تعظيم شعائر كه سيدنا الاستاد و سيد الحكيم فرمودند كه با سيره قطعيه ديدهايد كه تمام تعظيمات واجب نيست. با ادب و احترام عرض ميشود كه اين فرمايش اين دو سيد علم، قابل التزام نيست. اولا تعظيم همان طوري كه سيد شبر در تفسير گفت، در مقابل هتك است، تعظيم هست و هتك كه يا تعظيم است يا هتك، ضدين است. لا يحل هتكه، تفسير شده است. بنابراين سيد الاستاد كه فرمودند صورت نجس در رواق كه مشاهده ميكنيم يك عكس نجس، نجس شرعي نيست. با نصب يك پوستر نجس تنجيس به عمل نميآيد. و در عرف خاص هتك هم اولا به عمل نميآيد يا حداقل ترديدي در تحقق هتك داريم. بنابراين در اين مثالي كه زده شد، سيره قطعا بر عدم وجوب تعظيم محقق نيست. اما اگر گفته شود كه مواردي داريم عوام ميرود، در حرم سيگار ميكشد يا از كارهاي خلاف آداب و اسائه ادب. اينها اصلا آن را قبول نكرديد كه تعظيم به حساب نميآيد، قطعا خلاف تعظيم از او اعمالي سر ميزند. جوابش اين است كه ميگوييد دقت كنيد اين سيره، سيره جهال است. كسي كه معرفت ديني دارد ما به او ميگوييم متشرعه. اسمش اگر مؤمن است، و مسائل را بلد نيست، معرفت ديني ندارد رفتارش را سيره متشرعه تلقي نميكند، سيره جهال است. مردمهاي جاهل كارهاي خلافي ميكند و معيار نميشود. عمل جاهلانه كه معيار نيست. بنابراين سيره بر خلاف تعظيم محقق نيست. سيره كه بر خلاف تعظيم محقق نبود، تعظيم به قوت خودش باقي است و خلاف تعظيم هتك است. تنجيس مشاهد و بقاي نجاست در مشاهد، ميشود هتك و خلاف تعظيم و هر عملي كه هتك باشد و خلاف تعظيم باشد، حرام و محرم است. تكميل بحث جلسه آينده.
[1] حج/سوره22، آیه32
[2] . تنقيح العروه الوثقي، محقق خويي، جلد 2، صفحه313.
[3] . مستمسك العروه الوثقي، سيد حكيم، جلد 1، صفحه 515.
[4] . ذكري، شهيد اول، جلد 1، صفحه 278.
[5] . جامع المقاصد، محقق كركي، جلد 5، صفحه 10.
[6] . وسيله النجاه، سيد ابوالحسن اصفهاني، جلد 1، صفحه 71.
[7] . تحرير الوسيله، امام خميني، جلد 1، صفحه 116.