< فهرست دروس

درس تفسیر استاد مصطفوی

92/03/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 تفسير آيات فضيلت و ولايت اهل بيت -آيه 58 سوره بقره
 خداوند متعال مي فرمايد:«وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَ سَنَزيدُ الْمُحْسِنين‌ فَبَدَّلَ الَّذينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيْرَ الَّذي قيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُون‌». طبق نظم بحثي كه داريم،‌ اول به متن مراجعه كنيم آنگاه به تفسير و پس از آن به نصوص و برداشت ها. در اين آيه كه دقت كنيم، خداي متعال مي فرمايد: داخل اين آبادي بشويد و از نعمت ها استفاده كنيد، اين يك مطلبي است در مورد نعمت هاي الهي و براي آسايش بشر كه مورد بحث ما نيست. اما در ادامه مي فرمايد:«و ادخلوا الباب سجدا و قولوا حطه نغفر لكم خطيكم»؛ سجده كنان و در حال خضوع از در خاصي وارد شويد و و بگوييد حطه كه محو و رفع و پاك شدن گناه است تا گناهان و خطاياي شما بخشيده شود و پس از آن كه گناهان بخشيده شد و اين راه طي شد، از محسنين مي شوید.
 باب حطه يعني چه؟ و چه آثاري دارد؟
 دقت در آيه: اول مي فرمايد: «و ادخلوا الباب» منظور از باب اطلاق ندارد چون اگر اطلاق داشته باشد خصوصيتي در پي ندارد و اينجا خصوصيت دارد. باب چه بابي است؟ آيا باب كعبه است يا باب بيت المقدس یا باب ولايت يا اميرالمؤمنين است كه مي فرمايد: «انا مدينه العلم و علي بابها»؟
 مرحوم سيد شبر مي فرمايد: سجود ما حطه است و موجب ريزش و پاك شدن گناه است. اثري كه بر باب حطه مترتب مي شود مغفرت ذنوب است. اين ورود چه ورودي است و اين باب حطه چه بابي است كه اثرش غفران ذنوب است؟ و اثر بعدي آن (سنزيد المحسنين) هم محسنين و هم سنزيد مي شود. سنزيدي كه اطلاق دارد يعني در دنيا و آخرت به نعمت هايش افزوده مي شود. با اين دقتي كه كرديم ديديم آيه بسيار پر محتوا و از عمق پر نوري برخوردار است و آثاري در اين آيه ديده مي شود كه از اهميت غير قابل وصفي بهره مند است.
 تفسير آيه در روايت سليمان الجعفري ازتفسير عياشي
 مرحوم شيخ عياشي روايتي را نقل مي كند درباره تفسير همين آيه عن سليمان الجعفري قال سمعت اباالحسن الرضا، روايت در حدی از اعتبار است چون تفسير عياشي در يك مرحله از اعتبار است ولي راوي ها حذف شده است. «عَنْ‌ سُلَيْمَانَ‌ الْجَعْفَرِي‌ قَالَ‌ سَمِعْتُ‌ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع‌ فِي قَوْلِ اللَّهِ‌ وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ‌ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع نَحْنُ بَابُ حِطَّتِكُم» [1] امام رضا فرمود كه امام باقر فرموده است كه ولايت ائمه آل البيت باب حطه است. يعني آن بابي كه اگرانسان وارد شود اين آثار (عفو ذنوب و ازدياد نعمت و مغفرت) را در پي دارد.
 بيان تفسير الدر المنثور سيوطي در مورد آيه فوق
 سيوطي از ابناء عامه، در كتاب الدر المنثور درباره تفسير اين آيه مي گويد: اخرج ابن ابي شيبه عن علي بن ابي طالب عليه السلام قال:«انما مَثَلُنَا فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ كَسَفِينَةِ نُوحٍ وَ كَبَابِ‌ حِطَّةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيل» [2] ‌. اگر شما تنزيل و تشبيه كنيد، مثل ما اهل بيت مثل سفينه نوح مي شود و اگر درباره احوال و قضاياي بني اسرائيل و باب نجات آن تاريخ مي خواهيد تشبيه كنيد، مثل ما اهل بيت باب حطه است. بابي كه وارد شوید و گناهان شما بريزد و مغفرت بيايد و ازدياد و عنوان محسنين هم صدق كند.
 ترجمه آيه 59 سوره بقره(فبدل الذين ظلموا قولا .....)
 ترجمه آيه بعدي «فَبَدَّلَ الَّذينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيْرَ الَّذي قيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُون». اين است كه خداوند مي فرمايد: آنهايي كه ظلم كرده اند، چيزي كه برايشان گفته بود به چيز ديگر تبدیل کردند. «فانزلنا علي الذين ظلموا» ما براي آنهايي كه ظلم كرده اند از آسمان رجس فرستاديم به سبب آنكه آنها كار خلاف انجام دادند و مرتكب فسق شدند. اما با دقت در آيه روشن می شود که خدا مي فرمايد قولي را كه از سوي خدا فرستاده شده، را به قول ديگر تبديل كردند. «فبدل الذين ظلموا» و اين تبديل هم ظلم است تبديل عادي نيست بلكه تبديلي ظالمانه است و اين كارظلمي بود كه تاخير نمي شد جزایش را بياندازيم بلكه جزايش داديم فانزلنا علي الذين ظلموا براي اينهايي كه ظلم كردند از آسمان پليدي نازل كرديم( يكي از معاني رجز رجس است). واقعا در سيماي آنهايي كه قول الهي را از روی ظلم عوض كردند پليدي پيداست. لذا بعضي ها مي گويند كه آنهايي كه منكر ولايت هستند، از قيافه شان شناخته مي شوند. رجزي از آسمان نازل كرديم كه كارهايشان و رفتارشان و وضعيت روحي و جسمي شان پليد است. بما كانوا يفسقون به جهت آن فسقي كه انجام دادند وخداي متعال اين ظلم را در آخر آيه به فسق تطبيق مي كند و تبديل قول خدا به قولي كه خودشان مي خواستند فسق و ظلم است.
 بيان تفسير عياشي با استناد به روايت زيد شحام در آيه فوق
 شيخ عياشي قدس الله نفسه الزكيه دركتاب تفسير مي فرمايد: عن زيد الشحات كه از اجلاء و ثقات بود و اگر روات ديگر بود صحيحه مي شد هرچند الان در حد اعتبار ابتدايي هست. زيد شحات عن ابي جعفر عليه السلام: «نَزَلَ جَبْرَئِيلُ ع بِهَذِهِ الْآيَةِ عَلَى مُحَمَّدٍ ص هَكَذَا فَبَدَّلَ‌ الَّذِينَ‌ ظَلَمُوا آلَ‌ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ رِجْزاً مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُون» [3] اين را بعضي ها با برخورد ابتدايي مي بينند، ‌تلقي می کنند كه در نصوص معتبر شيعه بعد از ظلموا آل محمد و حقهم ، آيات محرفه وجود دارد غافل از اينكه اين قسمت که در ادامه آورده روايت است و چون در آيه متعلق ظلم ذكر نشده، متعلق ظلم را معنا كرده است و شرح داده است.. پس اشكالي كه از گروه تكفيري محرف بدعت گذار مشرك وهابي مي شنويد كه تفسير علي بن ابراهيم قمي از اين روايات دارد و فكر مي كند كه محرف است، غافل از اينكه توضيح و تفسير غير از تحريف است. متعلق ظلموا ذكر نشده بود نياز به تفسير داشت و روايت تفسيرش را گفت. آنهايي كه حق پيامبر و اهل بيت پيامبر را تبدیل كردند و جاي ولايت را خلافت گذاشتند اينها ظلم کردند و رجس شامل اينهاست و اينها پليد هستند. لذا از اين آيه بر نجاست منكرين ولايت استفاده مي شود كه رجس و پليد هستند. آيه از مصدر و منبع معتبر فقهاي اهل بيت است زیرا تفسير عياشي تفسير معتبري است، مطلب روشن شد.
 بیان حسكاني در مورد آيه 25 انفال (واتقوا فتنه ....) در معني و تفسير ظلم و فتنه
 (حاكم حسكاني در بين ابناء عامه در حد علامه حلي پيش ماست و در اين حد از اعتبار است. ايشان كتابي به نام شواهد التنزيل نوشته كه مربوط به آياتي است كه درباره اهل بيت آمده است.)
 حاكم حسكاني درشواهد التنزيل درباره آيه 25 سوره انفال مطلبي را نقل مي كند كه مربوط به ظلم است و متعلق ظلم درآنجا هم ذكر نشده و طبق تفسير متعلق آن ظلم هم ظلم در حق اميرالمؤمنين است.
 جايگاه قتاده و سعيد بن مصيب و ابن عباس در سلسله روات اهل سنت
  در ان منبع قتاده از سعيد بن مصيب از ابن عباس نقل کرده(قتاده و سعيد بن مصيب تا ابن عباس مثل اين است كه بگوييم ابابصير و محمد بن مسلم و زراره كه در حد بالايي از اعتبار است) «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ‌ لَمَّا نَزَلَتْ: وَ اتَّقُوا فِتْنَةً- لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَنْ ظَلَمَ عَلِيّاً مَقْعَدِي هَذَا بَعْدَ وَفَاتِي- فَكَأَنَّمَا جَحَدَ نُبُوَّتِي وَ نُبُوَّةَ الْأَنْبِيَاءِ قَبْلِي‌» [4] . در اين آيه الذين ظلموا بدون متعلق آمده و در مورد اين ظلم که خداوند متعال آن را فتنه دانسته و فنته خاصي است، حسكاني از ابن عباس مي گويد: كسي كه در حق علي ظلم كند و بعد از وفات من خلافت و ولايت را از او بگيرد اين ظلم و فتنه است. اين ظلمي است كه پيامبري من و انبياي قبل از من انكار كرده است. در اين نصوص كه از مدارك معتبر شيعه و سني نقل كردم، دلالت در حد فوق العادي عالي بود و مطلب كامل شد.
 تاييد مطلب از كتاب كافي (كتاب حجت باب فيه النكت و لطف من التنزيل في الولايه)
 فقط به عنوان تاييد از كتاب كافي (سند اين روايت صحيح به نظر مي آيد منتها ابي حمزه از ابي جعفر عليه السلام كه ابي حمزه پدر علي هست كه سند داراي اعتبار است.) «عن الباقر(ع) قَالَ: نَزَلَ جَبْرَئِيلُ ع بِهَذِهِ الْآيَةِ هَكَذَا إِنَّ الَّذِينَ‌ ... ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ‌ لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً. إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً [5] ثُمَّ قَالَ‌ يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ‌ فِي وَلَايَةِ عَلِيٍ‌ فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ‌ وَ إِنْ تَكْفُرُوا بِوَلَايَةِ عَلِيٍ‌ فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ مَا فِي‌ الْأَرْض»‌ تاكيد شد كه اين آيه مثل آيه قبلي (سوره نساء آيه 167) است « لا ليهديهم طريقا الا طريق جهنم خالدين فيها ابدا و كان ذلك علي الله يسيرا»مي فرمايد: اينهايي كه بر آل پيامبر ظلم كرده اند اينها قابل مغفرت و عفو نيستند چون اينها دين و مسلك و مذهب را خراب كردند و این گناه و فسق عادي نيست بلكه تخريب دين است. و لا ليهديم و قابل هدايت هم نيستند و فقط راهشان جهنم است. پس از اين مي فرمايد: «ياءيها الناس قد جاءكم الرسول بالحق من ربكم في ولايه علي فآمنوا خير لكم و ان تكفروا بولايه علي فان لله ما في السموات و الارض». روايت، ولايت محور را قرار داد و براساس اين نصوص معتبر و مدارك معتبر شيعه و سني، ظلمي است كه درباره ولايت شده قابل مغفرت نيست و طريقش فقط جهنم است.
 
 


[1] 1. تفسير عياشي ، جلد 1 ، صفحه 45.
[2] 1. الدر المنثور‌ ، جلد 1 ، صفحه 160.
[3] 2. تفسير عياشي ، جلد 1 ، صفحه 45.
[4] 1. شواهد التنزيل ، جلد 1 ، صفحه 271.
[5] 2. كافي ، جلد 1 ، كتاب حجت ، باب فيه النكت و لطف من التنزيل في الولايه ، حديث 59.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo