< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

92/01/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 توضيح تكميلي درباره ادله قول سوم نسبت به ازاله نجاست از محل سجود. قول اول كه اختصاص داشت به مسجد جبهه و قوم دوم مربوط بود به ازاله نجاست از مواضع سبع و قول سوم تمام موضعي كه ساجد استفاده مي كند، تمام آن مكان بايد طاهر باشد و نجاست اگر در آن مكان ديده شود بايد ازاله شود.
 توضيح ادله قول به طهارت تمام محل سجده
 اما ادله قول سوم: منسوب است به سيد مرتضي و فخر المحققين و فخر المحققين هم نسبت داده به علامه و منسوب مي شود به ابو صلاح حلبي. قول منسوب به ابي صلاح حلبي اين بود كه طهارت مواضع سبعه لازم است و اين را مي توانيم برگردانيم به قول سوم چون از لحاظ عرف پاك بودن هفت موضع سجده مستلزم پاك بودن آن قسمت از مكان است. عرفا و طبق واقعيت ها لزوم طهارت به اين نحو نيست كه هفت موضع را دقيق مشخص كند و ازاله نجاست كند و بقيه اش را متنجس بگذارد بلكه تطهير هفت موضع مستلزم تطهير كل مكان مصلي است.
 نص خاص (موثقه ابن بكير موثقه عمار ساباطي)
 در مرحله ادله نسبت به قول سوم كه طهارت كل مكان مصلي باشد نصي داريم معتبر كه ما را در اين جهت مي كند: از جمله موثقه ابن بكير كه در آن حديث آمده است «يُصِيبُهَا الِاحْتِلَامُ‌ أَ يُصَلَّى عَلَيْهَا؟ فَقَالَ لَا» [1] كه دلالت دارد بر اينكه مكان بايد طاهر باشد. فرشي است كه آنجا احتلام صورت گرفته و متنجس شده،‌ آيا مي شود روي آن فرش نماز خواند، امام صادق مي فرمايد: «لا». همين طور نصوص ديگر هم هست: موثقه عمار ساباطي كه سند معتبر است «سُئِلَ‌ عَنِ‌ الْمَوْضِعِ‌ الْقَذِرِ يَكُونُ فِي الْبَيْتِ أَوْ غَيْرِهِ فَلَا تُصِيبُهُ الشَّمْسُ وَ لَكِنَّهُ قَدْ يَبِسَ الْمَوْضِعُ الْقَذِرُ قَالَ لَا يُصَلَّى عَلَيْه» [2] كه اين هم دلالت دارد بر اينكه مكان بايد پاك باشد.
 صحيحه زراره از امام صادق و امام باقر(ع)
 مضافا بر اين صحيحه زراره از امام صادق عليه السلام و از امام باقر عليه السلام
 سند روايات فوق
 محمد بن علي بن حسين باسناده عن زراره كه اسناد شيخ صدوق به زراره صحيح است و سند مي شود صحيح از امام باقر عليه السلام: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ‌ الْبَوْلِ‌ يَكُونُ عَلَى السَّطْحِ أَوْ فِي الْمَكَانِ الَّذِي يُصَلَّى فِيهِ فَقَالَ إِذَا جَفَّفَتْهُ الشَّمْسُ فَصَلِّ عَلَيْهِ فَهُوَ طَاهِرٌ». [3] اين روايت دلالتش از باب مفهوم شرط است. اگر شمس آن را خشك نكرده است نماز در آن مكان جايز نيست كه با مفهوم دلالت مي كند بر اينكه مكان مصلي بايد پاك و طاهر باشد. مفهوم شرط نه تنها در كلام فقها كه در اصطلاحات روايات هم مورد نظر است. زراره از امام صادق عليه السلام (رواياتي كه در كتاب اربعه نقل شده باش به نحوي امتياز و مدح به حساب مي آيد و رواياتي كه شيخ صدوق و شيخ كليني نقل كند به نحوي امتياز حساب مي شود) محمد بن يعقوب عن محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن حماد عن حريز كه همه از اجلاء و ثقات است عن زراره و حكيم بن ازدي جميعا «قَالا قُلْنَا لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع السَّطْحُ يُصِيبُهُ الْبَوْلُ أَوْ يُبَالُ عَلَيْهِ أَ يُصَلَّى فِي ذَلِكَ الْمَكَانِ فَقَالَ إِنْ كَانَ تُصِيبُهُ الشَّمْسُ وَ الرِّيحُ وَ كَانَ جَافّاً فَلَا بَأْسَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ يُتَّخَذُ مَبَالًا». [4]
 دلالت روايات فوق
 كه به مفهوم شرط مي فرمايد: آفتاب تابيد و باد وزيد و خشك شد، اشكالي ندارد و اگر خشك نشده باشد و شمس كه مطهر است خشك نكرده باشد، نجس است و نماز در آن مكان جايز نيست و دلالت دارد بر لزوم و وجوب ازاله نجاست از مكان مصلي. پس از اين مجموعه از روايات كه دلالتشان هم كامل و سند هم صحيح، سوال پيش مي آيد كه چرا فقهاء فتوا نداده اند بر طهارت كه قول اول اين بود كه ازاله نجاست از محل سجود تقريبا اجماعي است و اين نصوص چگونه معالجه كنيم؟
 نظر مرحوم آقاي خويي در مورد ادله قول سوم
 سيد الاستاد [5] قدس الله نفسه الزكيه اين مسئله را مورد تحقيق و بررسي قرار مي دهد و مي فرمايد كه اين قول ادله اش تمام نيست. براي اينكه اين عده از روايات كه دلالت بر طهارت مواضع سبعه يا مكان مصلي دارند، معارض اند با نصوصي كه دلالت دارد بر اينكه ازاله نجاست از تمام مكان مصلي واجب نيست.
 ارزيابي موثقه عمار و تعارض آن با صحيحه زراره و خبر ابن ابي عمير
  در اين رابطه اولا مي فرمايد: موثقه عمار كه عبارت بود از موثقه عمار بن موسي ساباطي درباره فرش، اين روايت معارض است با روايت صحيحه از زراره و ابن ابي عمير.
 معلقه و مرفوع بودن منافاتي ندارد كه روايت صحيحه هم باشد
 سوال و جواب: اصطلاح معلق يكي از مصطلحات رجالي است و با صحيح بودن سند منافات ندارد و معلق و مرفوعه مي شود صحيحه هم باشد. اگر از ابتداي سند چند راوي حذف شود مي شود معلق و اگر از انتهاي سند چند راوي حذف شود مي شود مرفوعه. اما صحيحه ابن ابي عمير: عن احمد بن محمد بن عيسي عن العباس بن معروف عن صفوان عن صالح النيلي عن محمد بن ابي عمير «قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أُصَلِّي عَلَى الشَّاذَكُونَةِ وَ قَدْ أَصَابَتْهَا الْجَنَابَةُ فَقَالَ لَا بَأْسَ». [6] نسبت به فرشي كه جنابت آنجا واقع شده است، سوال مي كند كه نماز بخواند در آن فرش؟ امام صادق مي فرمايد لا بأس. اما روايت موثقه ابن بكير كه در آن روايت آمده بود «يصيبها الاحتلام أيصلي عليها؟ فقال لا» كه با اين روايت معارض است.
 قاعده در تعارض روايت صحيحه و موثقه
 اگر صحيحه با موثقه معارضه كند، امتياز ابتدايي با صحيحه است هرچند ترجيح كامل ندارد اما امتياز اعلام مي شود و اگر امتيازات ديگر هم بود تقدم بر صحيحه است. اما روايت صحيحه زراره كه معارض است با موثقه: عن زراره عن امام الباقر عليه السلام «قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الشَّاذَكُونَةِ يَكُونُ عَلَيْهَا الْجَنَابَةُ أَ يُصَلَّى عَلَيْهَا فِي الْمَحْمِلِ قَالَ لَا بَأْسَ». [7] مكان مصلي اگر نجس باشد اشكالي ندارد و اين معارض شد. در مرحله ابتدايي مي گوييم دلالت آن موثقه بر مطلوب كامل نيست چون معارض دارد. اين طائفه اول روايات كه مربوط مي شد به شاذكونه اما طائفه دوم از روايات كه مربوط مي شد به مكان متنجس كه دو روايت بود صحيحه زراره از امام صادق و امام باقر عليهما السلام [8] كه دلالت مي كند بر تطهير مكان مصلي در حال صلاه.
 مدلول صحيحه علي بن جعفر
 اين دو روايت هم معارض است با صحيحه علي بن جعفر عليه السلام باب 30 از ابواب نجاسات حديث شماره 2 عن علي بن جعفر عن اخيه موسي بن جعفر «قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْبَوَارِيِّ يُبَلُّ قَصَبُهَا بِمَاءٍ قَذِرٍ أَ يُصَلَّى عَلَيْهِ قَالَ إِذَا يَبِسَتْ فَلَا بَأْسَ». [9] كه در روايت قبلي گفت اگر شمس خشك كند مي توانيد نماز بخوانيد و اينجا مي گويد «اذا يبست فلا بأس» و معلوم است كه اگر رطوبت داشته باشد كه مسري است و رطوبت نداشته باشد و خشك بشود، اطلاق دارد كه بدون تابش شمس خشك بشود يا با تابش شمس، اگر آن بوريايي خشك كه بشود نماز خواندن اشكال ندارد.
 مدلول روايت عمار در طهارت مكان مصلي
 همين طور روايت موثقه عمار: سوال شد «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْبَارِيَّةِ يُبَلُّ قَصَبُهَا بِمَاءٍ قَذِرٍ هَلْ تَجُوزُ الصَّلَاةُ عَلَيْهَا فَقَالَ إِذَا جَفَّتْ‌- فَلَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ عَلَيْهَا». [10] اين روايت دلالت دارد بر اينكه مكان مصلي لازم نيست كه طاهر باشد واگر متنجس هم باشد اشكال ندارد.
 روايت قرب الاسناد
 روايت بعدي كه اين حديث در قرب الاسناد آمده است. اين هم صحيحه علي بن جعفر بن جعفر عن اخيه موسي بن جعفر سوال مي شود «قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مَرَّ بِمَكَانٍ قَدْ رُشَّ فِيهِ خَمْرٌ قَدْ شَرِبَتْهُ الْأَرْضُ وَ بَقِيَ نَدَاهُ أَ يُصَلِّي فِيهِ قَالَ إِنْ أَصَابَ مَكَاناً غَيْرَهُ فَلْيُصَلِّ فِيهِ وَ إِنْ لَمْ يُصِبْ فَلْيُصَلِّ وَ لَا بَأْسَ». [11] مردي گذرش به جايي كه آنجا مشروب پاشيده شده بود و زمين آن مشروب را به خودش فرو برده بود و رطوبتي از آن شراب باقي بود، آيا مي شود آنجا نماز خواند؟ امام مي فرمايد: اگر جاي ديگري هست آنجا نماز بخواند و اگر جاي ديگر ندارد نماز همانجا بخواند و اشكالي ندارد بنابراين طهارت مكان مصلي شرط نيست. از يك سو روايات متعدد دال بر اشتراط طهارت و طرف مقابل هم روايات متعدد دال بر عدم اشتراط طهارت و وثاقت و اعتبار سند از سوي ديگر و دلالت ها هم واضح كه يك تعارض خطيري است.
 حل تعارض روايات دسته دوم و سوم
 براي معالجه اين تعارض سيد الاستاد فرموده اند كه جمع بين اين دو دسته از روايات به يكي از دو وجه ممكن است:
 حمل روايات دسته سوم بر كراهت
 1.روايات دال بر اشتراط طهارت حمل بشود بر كراهت به اين معنا كه نماز در مكان متنجس مكروه است. تطهير الزامي نيست و نماز در مكان متنجس مكروه است. شاهد جمع اين است كه مي فرمايد در موثقه ابن بكير كه اشتراط طهارت اعلام شده است مي فرمايد: نماز بر روي فرش متنجس جايز نيست كه كلمه «لا يجوز» ندارد و مي فرمايد «لا» كه مطلق است يعني ممكن است «لا» مصداقش مكروه باشد نه محرم. اين اطلاق را كه حمل مي كنيم به مكروه به قرينه اي كه در صحيحه زراره آمده بود كه يجوز (كه شك در نجاستش داريم أيجوز فرمود نعم لا بأس) پس «يجوز» صريح در جواز است و «لا» اطلاقش عدم جواز را شامل مي شود و به قرينه «يجوز» اطلاق «لا» را حمل مي كنيم به كراهت.
 ايجاد انقلاب نسبت (اعم و اخص مطلق درست شود)
 وجه دوم اين است كه نسبت را منقلب كنيم و بگوييم تعارض نيست بلكه اعم و اخص مطلق است. به اين معنا كه صورتي كه مي گويد جايز است نماز و سجده به مكان متنجس، قطعا تقييد مي شود آن نصوص به غير از محل سجده چون محل سجده طهارتش قطعا ثابت است پس شد خاص. اما موثقه ابن بكير كه مي فرمايد جايز نيست به طور طبيعي بايد بگوييم در حالتي كه رطوبت داشته باشد جايز نيست. پس آن روايتي كه مي گويد جايز است نسبت به غير محل سجده است و آن دسته كه مي گويد جايز نيست نسبت به محل سجده است. بنابراين جمع بين دو طائفه يا از باب اعم و اخص است كه وجه دوم است يا از باب حمل بر كراهت است كه وجه اول بود و اين دو وجه جمع را سيد فرموده اند و فقها هم در اين رابطه اختلاف نظري ندارند.
 تحقيق مطلب
 اما تحقيق اين است كه در تعارض اولا به متون مي نگريم كه خود متون تعارض دارند يا ندارند آنگاه كه تعارض صورت گرفت‌، اولا به مرجحات اصلي مراجعه مي كنيم يعني مخالفت عامه و موافقت كتاب. بنابراين اولا به متون حديث مراجعه كنيم قسمتي از احاديثي كه دلالت داشتند بر عدم اشتراط طهارت دلالتشان كامل نبود. مثلا صحيحه زراره كه مي فرمايد: «أَ يُصَلَّى عَلَيْهَا فِي الْمَحْمِلِ» كه مقيد به محمل شد و محمل يك ضرورت است و حديث ديگر كه فرموده است «إِنْ أَصَابَ مَكَاناً غَيْرَهُ فَلْيُصَلِّ فِيهِ» كه حكم اولي اين است و در صورت ضرورت اشكال ندارد. پس دلالت اينها دلالت بر عدم اشتراط طهارت نيست پس اول بايد به متن دقت كنيم. بعد مي رسيم به روايتي كه بسيار مهم هست صحيحه محمد بن ابي عمير از امام صادق درباره شاذكونه كه «وَ قَدْ أَصَابَتْهَا الْجَنَابَه» فرمود «لا بأس» اين متن توجيه درستي دارد نه تاويل به اين نحو كه فرش بزرگ است و جنابت هم آنجا واقع شده و محل را نمي دانيم كه آيا روي آن فرش نماز بخوانيم در حالي كه نمي دانيم روي آن همان محل نجس است كه اصاله الطهاره مي گويد اشكالي ندارد. بنابراين در مجموع روايات معارض دال بر عدم اشتراط طهارت نيست و جواز صلاه بر مكان متنجس را به طور صريح اعلام نمي كند. اين اشكال اول كه در تعارض مرحله اول متن است و متن ادله اي كه دلالت دارد بر عدم اشتراط ديديم كه كاري از پيش نبرد. از آن طرف ديگر نصوصي كه دال بر اشتراط بود موثقه ابن بكير «أَ يُصَلَّى عَلَيْهَا فَقَالَ لَا» كه اين دلالتش كامل است بر عدم جواز. همين طور رواياتي كه فرمود «إِذَا جَفَّفَتْهُ الشَّمْسُ فَصَلِّ عَلَيْهِ» كه معلوم است اگر مكان متنجس باشد و شمس آن را خشك نكرده باشد، نماز در آن مكان جايز نيست پس دلالت از اين طرف كامل و از آن طرف دلالت كامل نيست. بنابراين نصوص دال بر اشتراط طهارت به قوت خود باقي ماند و نصوص دال بر عدم اشتراط خارج مي شود. مضافا بر اينكه نصوص دال بر عدم اشتراط موافقت عامه هم هست. تتمه بحث جلسه بعدي.


[1] 1. وسائل الشيعه ، جلد 2 ، باب 30 از ابواب نجاسات ، حديث 6.
[2] 2. وسائل الشيعه ، جلد 2 ، باب 29 از ابواب نجاسات ، حديث 4.
[3] 3.وسائل الشيعه ، جلد 2 ، باب 29 از ابواب نجاسات ، حديث 1.
[4] 1. وسائل الشيعه ، جلد 2 ، باب 29 از ابواب نجاسات ، حديث 2.
[5] 2. تنقيح العروه الوثقي ،‌ جلد 3 ، صفحه 242 تا 246.
[6] 3. وسائل الشيعه ، جلد 2 ، باب 30 از ابواب نجاسات ، حديث 4.
[7] 4. وسائل الشيعه ، جلد 2 ، باب 30 از ابواب نجاسات ، حديث 3.
[8] 1. وسائل الشيعه ،‌ جلد 2 ، باب 29 از ابواب نجاسات ، حديث 1 و 2.
[9] 2. وسائل الشيعه ، جلد 2 ، باب 30 از ابواب نجاسات ، حديث 2.
[10] 3. وسائل الشيعه ، جلد 2 ، باب 30 از ابواب نجاسات ، حديث 5.
[11] 4. وسائل الشيعه ، جلد 2 ، باب 30 از ابواب نجاسات ، حديث 7.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo