< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

91/12/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 شرط طهارت از حدث و خبث در اذان و اقامه
 سيد طباطبايي يزدي قدس الله نفسه الزكيه فرمودند كه طهارت بدن و لباس در نماز واجب است اما در مقدمات و مؤخرات نماز واجب نيست. مصداقي براي مقدمات اذان و اقامه بود، گفته شد كه در اذان طهارت از خبث لازم نيست و دليل بر اين مطلب نصوصي بود كه ذكر شد دال بر اينكه طهارت از حدث هم لازم نيست فضلا عن الخبث اما در اقامه طهارت شرط است. يك اشكالي مطرح شده بود و آن اين بود كه گفته مي شود اقامه جزء صلاه است و اين جزئيت محقق است براي اينكه در نصوص آمده است كه اقامه يعني وارد شدن در نماز بنابراين بايد حكم نماز را داشته باشد. صلاه احكامش طهارت از حدث و خبث هست كه طهور از موارد لا تعاد آمده.
 روايت كليني از امام صادق (ع) در لزوم طهارت در اقامه
 محمد بن يعقوب شيخ كليني روايتي نقل مي كند كه سند از اعتبار برخوردار است از امام صادق عليه السلام مي فرمايد: نماز را به پا داشتيد بايد اقامه نماز «وَ لْيَتَمَكَّنْ فِي الْإِقَامَه كَمَا يَتَمَكَّنُ‌ فِي‌ الصَّلَاه فَإِنَّهُ إِذَا أَخَذَ فِي الْإِقَامَه فَهُوَ فِي صَلَاه»ٍ [1]
  [2] در اقامه بايد ايستاده باشي مثل قيام نماز كسي كه اقامه شروع كند، آن در حقيقت در نماز است پس همان همان خصوصيات و احكامي كه نماز دارد، اقامه هم خواهد داشت. يكي از احكام نماز طهور بود و در اقامه بايد طهور محقق بشود.
 نظر مرحوم خويي در روايت فوق
  سيد الاستاد مي فرمايد: اين اشكال وارد نيست. براي اينكه اين حديث مدلول مطابقي ندارد بلكه مدلول التزامي دارد و آن اين است كه موقعي كه در اقامه قرار گرفتيد و در نماز هستيد جايگاه اقامه را بيان مي كند و مدلول مطابقي آن خلاف واقع است چون اقامه كه صلاه نيست. مدلول التزامي اش يعني از اهميت بالا برخوردار است. گفته بوديم كه فرق روايات اخلاقي و روايات دال بر احكام اين بود كه روايات اخلاقي مدلول مطابقي مراد نيست و در حقيقت كنايه مي شود از شدت فضيلت اگر مستحب بود و شدت كراهت اگر مكروه بود. اينجا هم گفته مي شود كه در ضمن بيان احكام نكته اخلاقي بيان شده است كه از اقامه ورود در صلاه است و بايد اهميت آن را درك كنيم. اين جواب اولي بود كه سيد الاستاد [3] قدس الله نفسه الزكيه مي فرمايند.
 روايت وسائل الشيعه در آغاز و انجام نماز
 جواب دوم: در ابواب تكبيره الاحرام مراجعه كنيد در اين حديث آمده است از امام صادق قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: «افْتِتَاحُ الصَّلَاه الْوُضُوءُ وَ تَحْرِيمُهَا التَّكْبِيرُ وَ تَحْلِيلُهَا التَّسْلِيمُ».بنابراين حدود صلاه مشخص شده است كه از تكبيره الاحرام وارد صلاه مي شويم.
 سوال و جواب: ابتدا روايت كه گفته است افتتاح الصلاه الوضو كه منظور از اين افتتاح وارد شدن در بدنه صلاه نيست و منظور از اين افتتاح اين است كه به سمت و سوي صلاه راه را باز كردن و مسير به سوي صلاه باز بشود بوسيله وضو است چون بعد فرمود تحريمها التكبير كه از آنجا مي شويد محرم براي صلاه و وارد صلاه مي شويد مثل آن احرام عمره. اين روايت از طريق ابناء عامه هم آمده است يعني وارد شده از طريق فريقين. اين فرمايش سيد قدس الله نفسه الزكيه تا اينجا.
 تحقيق مطلب
 اما تحقيق: در برابر عدم اشتراط طهور گفته مي شود كه طهور شرط باشد براي اذان و اقامه. براي اينكه اولا اذان و اقامه عبادت است و از عبادت هاي خيلي معروف و مشهور
 صحيحه محمد بن مسلم
 در حدي كه گفته شده است در روايتي و سند آن هم درست كه اگر كسي اذان و اقامه بگويد و نمازش را با اذان و اقامه بخواند، ثوابش برابر است با ثواب نمازي كه به جماعت خوانده شده است كه روايت صحيحه يا معتبره محمد بن مسلم از امام صادق عليه السلام كه فرمود: «إِنَّكَ‌ إِذَا أَذَّنْتَ‌ وَ أَقَمْتَ‌ صَلَّى خَلْفَكَ صَفَّانِ مِنَ الْمَلَائِكَه» [4] اگر تو اذان و اقامه بگويي و مشغول نماز بشوي، پشت سر تو دو صف از ملائكه صف مي بندند و به تو اقتدا مي كنند.
 صحيحه عبيد بن زراره از امام باقر (ع) (اذان عبادت است)
 در روايت ديگر صحيحه زراره: عبيد بن زراره عن ابيه ما عبيد بن زراره هم صحيحه مي گوييم هرچند بعضي ها حسنه بگويند كه فرزند زراره است و درباره اش توثيق خاصي وجود نداشته باشد اما روايت نقل مي كند از پدرش و امامي هم هست و ممدوح هم هست كه مي شود حسنه. اما ما مي گوييم آنكه روايت از زراره نقل مي كند و روايت هم متعدد نقل مي كند و اين را اعتبار در حد كامل مي دانيم و مي گوييم صحيحه. در اين روايت آمده است از امام باقر عليه السلام : إِنَّمَا الْأَذَانُ‌ سُنَّه. [5] پس اهميت اذان و عبادت بودن اذان كه امام فرموده است كه اذان سنت است.
 قرينه تناسب حكم و موضوع مي گويد اذان هم بايد با طهارت باشد
  پس از كه عبادت شد به معناي خاص يعني يك عبادت قطعي و سنت ديني و سنت بودن به طور قطع از روايت صحيحه استفاده شد كه نتيجه مي گيريم عبادت به معناي خاص به تناسب حكم و موضوع بايد با طهور باشد. به عبارت ديگر اذان عبادت داراي اهميت است و براساس قرينه تناسب حكم و موضوع عبادت داراي اهميت بايد با طهارت باشد كه قانون مسلم اصولي است و عقلايي شرعي است. پس اين دو دليل كمك كرد كه اذان و اقامه عن طهور باشد.
 سوال و جواب: فرق است بين عبادات عملي و عبادات قولي. در فقه كه مراجعه كنيد عبادات عملي وضو لازم ندارد اما عبادات قولي از صلاه و اجزاي صلاه و مانند آن در شرع بايد متطهر باشد مثل طواف و صلاه و اجزاي منسيه صلاه. قرآن هم وضو مستحب است و بنابر قولي اسم پيامبر و ائمه لمس با دست و ذكرش با زبان بدون وضو جايز نيست.
 ملحقات نماز طهارت مي خواهد پس توابع نماز هم طهارت مي خواهد
 دليل سوم اذان و اقامه اگر از توابع نباشد، از ملحقات نماز است. ملحقات هم مثل توابع بايد از احكام متبوع تبعيت بكند. دليل اينكه از ملحقات مي گوييم اين روايتي كه كه اقامه في الصلاه است كه فرمود: «إِذَا أَخَذَ فِي الْإِقَامَه فَهُوَ فِي صَلَاه » يعني ملحق به صلاه است. ما از باب الحاق كه بگوييم اقامه كه تطهير مي طلبد و اضافه مي كنيم كه نصوصي ديروز خوانديم كه دلالت داشتند كه در اذان طهارت شرط نيست و در اقامه شرط است. بنابراين در اقامه وضو شرط بود و در اين حديث فرمود كه اقامه ملحق به صلاه است و ملحقات شئ احكام آن شئ را دارد. در مورد اقامه مطلب كامل مي شود كه در اقامه بايد عن طهور باشد. اما در مورد اذان،‌ ملحق به اقامه است.
 تفصيل در لزوم طهارت در اذان اعلامي و اذان نماز
 اذان دو نوع است: اذان اعلامي و اذان نماز. در اذان اعلامي كه اعلان است مثل خبر رساني است و وضو شرط نيست. لذا آن نصوصي كه گفتيم كه در اذان طهور شرط نيست محملش اذان اعلامي است. اما اذاني كه در نماز باشد كه با اقامه رابطه دارد يعني مقدمه براي اقامه است با يك فاصله، در اين اذان كه جزء عبادات مي شود و طهارت محمل دارد.
 صحيحه حلبي در اهميت اذان
 دليل بر اين مطلب كه سند صحيحه است صحيحه حلبي كه ابن ابي عمير از حماد از حلبي از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه اگر اذان و اقامه را فراموش كردي «اِذَا افْتَتَحْتَ الصَّلَاه َنسِيتَ أَنْ تُؤَذِّنَ وَ تُقِيمَ ثُمَّ ذَكَرْتَ قَبْلَ‌ أَنْ‌ تَرْكَعَ‌ فَانْصَرِفْ‌ وَ أَذِّنْ وَ أَقِمْ وَ اسْتَفْتِحِ الصَّلَاه»َ [6] اگر اقامه را فراموش كرديد دوباره برگرديد و اگر به ركوع نرفته ايد نماز را بهم بزنيد و اذان و اقامه بگوييد. كه اهميت تا به آنجا كه نماز را اهميت بدهد كه اين مي شود اذان و اقامه خود نماز و اذان اعلامي ديگر نيست.
 روايت ابوذر از رسول خدا (ص)
  لذا حديث ديگر مؤيد بر اين مطلب كه شيخ طوسي اين را در مجالس نقل مي كند و روايت از ابي ذر از حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم: «يَا أَبَا ذَرٍّ إِذَا كَانَ‌ الْعَبْدُ فِي‌ أَرْضٍ‌ قِيٍّ يَعْنِي قَفْرَاءَ فَتَوَضَّأَ أَوْ تَيَمَّمَ ثُمَّ أَذَّنَ وَ أَقَامَ وَ صَلَّى أَمَرَ اللَّهُ الْمَلَائِكَةَ فَصَفُّوا خَلْفَهُ صَفّاً لَا يُرَى طَرَفَاه»‌ [7] يعني آن جايي كه اذان اعلامي نيست و تنهاست و اذان فقط براي نماز است. مي فرمايد: وضو بگير يا آب نباشد تيمم كند و بعد از وضو اذان و اقامه بگويد نماز بخواند ملائكه پشت سر او صف مي بندند و ته صف ديده نمي شود. اولا اين اذان اعلامي نيست و آن اذان هاي ديگر محمل پيدا مي كند براي اذان اعلامي. اذان كه اعلامي نباشد دستور آمده و اين سنت شرع است و اين جعل شرعي است و اين خود عمليات شرعي است كه تؤضو و اذن و اقام و صلي. پس در شرع اذان با طهور است. بعد از مطلب ديگر كه سيره متشرعه از الان تا زمان معصوم بر اين است كه بايد اذان نماز با وضو باشد و در زمان معصومين اين بود كه سوالاتي كه مي شود از اذاني كه راكب است يعني اذان اعلامي است. سوالاتي كه مي شود يك كسي اذان اعلام مي كند و وضو ندارد. سوالات محمل پيدا مي كند به اذان اعلامي.
 اذان مستحب است پس وضو هم در آن مستحب است
 بنابراين با اين شواهد و با اين ادله مي گوييم طهارت در اذان هم شرط است منتها هر امري كه مستحب است طبيعتا طهارتش هم مستحب خواهد بود. بنابراين در اذان و اقامه نتيجه اين اعلام مي شود كه احتياط بر اين است كه اذان بدون طهارت از حدث و طهارت از خبث نباشد و عملا وظيفه مصلين هم همين است كه با طهارت از حدث و خبث وارد صلاه مي شود. اما وجوبش را تبعا لسلفنا الصالح و تبعا للمتن و لما أراه سيد الاستاد وجوب را براي طهارت در اذان اعلام نمي كنيم اما استحبابش بر اساس اين ادله و سيره ملتزم مي شويم. فتوا اين مي شود ان شاء‌ الله كه طهارت وجوبا شرط نيست اما استحبابا شرط است در اذان اما در اقامه احوط وجوبي است چون اقامه وصل به صلاه است لذا اگر بدن متطهر نباشد، وارد نماز نمي تواند بشود و اگر برود براي تطهير، اقامه باطل مي شود بنابراين عملا در اقامه طهارت از حدث و خبث شرط است. لذا مي گوييم در اقامه همان طوري كه سيد الحكيم فرموده است كه محل اشكال است عدم اشتراط و ما مي گوييم اشتراطش احوط لزومي است ولي در اذان اشتراط طهارت احتياط استحبابي است.
 طهارت در دعاي بعد از نماز
 اما آنچه باقي ماند دعا در تعقيب نماز: آن دعايي كه جزء تعقيبات شرط وجوبي نيست براساس زيادتي فرع بر اصل چون اصل دعا مستحب است كه طهارت فرع او خواهد بود، مستحب خواهد بود و واجب نخواهد بود. (دعايي كه در تعقيب نماز آمده است از اهميت فوق العاده اي برخوردار است. چند جا دعا مستجاب است يك جا تعقيب نماز مخصوصا گفته مي شود كه سلام آخر نماز را كه گفتيد يك دعا مستجاب مي شود كه ان شاء الله مواظبت بفرماييد.
 صحيحه اعلايي زراره در تاكيد بر دعاي بعد از نماز از امام باقر (ع)
 صحيحه زراره اين صحيحه از آن صحاح اعلايي است: شيخ كليني از علي بن ابراهيم عن ابيه عن حماد بن عيسي عن حريز عن زراره رضوان الله تعالي عليهم كه همه از اجلاء و مشايخ عن الامام الباقر عليه السلام: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي‌ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ‌ قَالَ هُوَ الدُّعَاء» [8] در تفسير آيه «ان الذين يستكبرون عن عبادتي» اينها چه كساني هستند كه از عبادت استكبار مي كنند و خضوع نمي كنند براي عبادت كه امام فرمود: آن دعاست. يعني نعمتي خدا به ما داده كه در اختيار ماست كه اولين اثر آن عفو گناه است و جزء آثار عملي آن اين است كه انسان به عذاب الهي گرفتار نمي شود. اگر اين نعمت را آدم از آن استفاده نكند، مشمول آيه مي شود كه يستكبرون عن عبادتي كه از عبادت من سر باز مي زنند.
 تشبيه دعا به كهف اجابت
 در روايت ديگر آمده است كه آمده است كه «الدُّعَاءُ كَهْفُ‌ الْإِجَابَه كَمَا أَنَّ السَّحَابَ كَهْفُ الْمَطَرِ». [9] يعني دعا وسيله و زمينه گشايش كار است. همان طور كه ابر زمينه براي ريزش باران است. بعد هم در روايت ديگر آمده است كه «وَ لَا تَمَلَّ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِنَ اللَّهِ بِمَكَانٍ» [10] . شما فكر نكنيد كه دعا مدتي استمرار پيدا كرد و به اجابت نرسيد، يكي از جاهايي كه شيطان به سراغ آدم مي آيد كه دعايت مستجاب نشد، اينجا در ورودي شيطان است. همان مرحله كه تحمل كنيد اينجا مي فرمايد ملول نشويد و با اين عقيده كه خداوند عنايتش هست و حالا تاخير شده ولي قطعا اجابت مي شود و آن مرحله را كه گذرانديد به موفقيت مي رسيد ان شاء الله . از اميرالمؤمنين «مَا كَانَ‌ اللَّهُ‌ لِيَفْتَحَ‌ بَابَ‌ الدُّعَاءِ وَ يُغْلِقَ‌ عَلَيْهِ بَابَ الْإِجَابَه». [11] مي فرمايد: خدا از شانش اين نيست كه دعا را باز بگذارد و در اجابت را ببندد.
 دعا عين اجابت است
 اين تجربه سلف صالح ما اين بوده كه توفيق به دعا وسيله و مسير نيست بلكه هدف است. حاجت قطعي است منتها ذهن ما اشتباه مي بيند، گاهي ما يك هدفي را قصد مي كنيم و تمام حواس ما طرف آن هدف است ولي بعد از دعا مدتي مي گذرد و مي بينيم از جاي ديگر يك رفاه ديگر حاصل شد كه از آن دعاست منتها ما غافليم و ذهن وديد ما مختصر و محدود است. لذا در اين مي فرمايد در دعا باز بشود و در اجابت بسته باشد مگر مي شود؟ «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُم‌» بگو چه پوشش مي دهد زندگي ات را اگر دعايت نبود.
 دعاي اصلي دعا براي فرج امام زمان(عج) است
 يك دعايي كه اصلي باشد و هم پوشش مادي و معنوي بدهد دعا براي وجود و فرج آقا و ارباب عالم هستي است.


[1] 1. وسائل الشيعه ، جلد 4 ، باب 13 از ابواب اذان و اقامه ، حديث 12.
[2] 2. تنقيح العروه الوثقي ، جلد 3 ، صفحه 237 تا 239.
[3] 3. وسائل الشيعه ، جلد 1 ، باب 4 از ابواب تكبيره الاحرام ، حديث 10.
[4] . وسائل الشيعه ، جلد 4 ، باب 4 از ابواب اذان و اقامه ، حديث 2.
[5] . وسائل الشيعه ، جلد 4 ، باب 29 از ابواب اذان و اقامه ، حديث 1.
[6] وسائل الشيعه ، جلد 4 ، باب 9 از ابواب اذان و اقامه ، حديث 3.
[7] وسائل الشيعه ،‌ جلد 4 ، باب 4 از ابواب اذان و اقامه ، حديث 9.
[8] . وسائل الشيعه ، جلد 4 ، باب 1 از ابواب دعاء ، حديث 1.
[9] . وسائل الشيعه ،‌ جلد 4 ، باب 2 از ابواب دعاء ، حديث 5. .
[10] وسائل الشيعه ، جلد 4 ، باب 2 از ابواب دعاء ، حديث 11.
[11] . وسائل الشيعه ، جلد 4 ، باب 2 از ابواب دعاء ، حديث 12.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo