< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

91/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 
 ادامه مسئله دهم شك در نجاست اخف يا اشد
 نظر صاحب عروه بنابر نجاست اشد بود
 سيد طباطبايي درباره شك در تحقق نجاست اخف و اشد فرمودند كه واجب است اجراء اشد. اگر كسي يقين داشته باشد كه ثوبش متنجس شده است و شك بكند كه به دم متنجس شده است يا به بول؟ حكم اشد را بايد اجراء كند يعني تطهير مرتين. دليل بر اين مطلب كه استصحاب بود كه گفته شد و سيد الاستاد هم در اين رابطه اشكالي داشت كه اين استصحاب يعني استصحاب نجاست محكوم است و استصحاب حاكم داريم تحت عنوان استصحاب عدم ازلي كه شرحش را داديم.
 علم اجمالي نسبت به نجاست اخف و اشد
 پس از بيان اين مطلب عنوان شد كه در مسئله يك مدركي وجود دارد كه لازم به آن مدرك توجه بشود: علم اجمالي نسبت به اخف و اشد. بالاترين مدرك داريم تحت عنوان اجمالي. سيد چرا تمسك و اشاره به علم اجمالي ندارد؟ به جهت جريان استصحاب عدم ازلي. سيد گلپايگاني در تعليقه عروه اشاره اي دارد به علم اجمالي و مي فرمايد: اكتفاء به ترتيب حكم اخف بعيد نيست در صورتي كه شبهه دوران بين متباينين نباشد. اين جمله ارشاد مي كند به علم اجمالي. اما اينكه سيد الاستاد از علم اجمالي بحث نمي كند و استصحاب را جاري مي دانند وليكن تحقيق اين است كه استصحاب عدم ازلي كما عليه ميرزاي نائيني جاري نيست و استصحاب عدم ازلي از اعتبار برخوردار نيست.
 دو اشكال عمده در اجراي استصحاب عدم ازلي
  عمده ترين اشكال در عدم اعتبار استصحاب عدم ازلي دو چيز است:1. .استصحاب عدم ازلي اصل مثبت است. مستصحب كه عدم ازلي است كه اثر ندارد بلكه آن كه ادامه پيدا كرد و موضوع حكم خود ما را تحت تاثير قرار داد، لازمه عقلي آن مي شود.
 سوال و جواب در صحت اطلاق عدم ازلي
 سوال و جواب: عدم يا مطلق است يا مضاف. عدم مضاف اين است كه نسبت به يك شئ اي اضافه پيدا كرد اما اگر گفت عدم ازلي اينجا عدم مضاف هست منتها ازلي فلسفي نيست. عدم ازلي در اصول اگر عدم موصوف را در نظر گرفتيم و قبل از اينكه موصوف موجود بشود، آن عدم موصوف، ‌عدم ازلي به حساب مي آيد. اما عدم نعتي بعد از تحقق موجود است كه موجود وجود گرفت و صفاتي داشته و در يك برهه اي از زمان صفتش وجود نداشته اگر آن عدم صفت را استصحاب كنيم مي شود استصحاب عدم نعتي. اگر عدم صفت قبل از وجود موصوف (موصوف كه نيست صفتش هم نيست) استصحاب كنيم مي شود استصحاب عدم ازلي كه مبنايي است: دو اشكال دارد: 1. اصل مثبت است.
 توضيح اثر مثبت در عدم ازلي
 مثبت آن است كه مستصحب اثر شرعي مستقيما ندارد و مستصحب كه در پوشش استصحاب قرار گرفت، بعد از آن مستصحب يك چيز ديگري را با خود مربوط ساخت، آن شئ مربوط اگر اثر داشت مي شود استصحاب مثبت. و استصحاب صحيح آن است كه خود مستصحب اثر داشته باشد. مستصحب عدم ازلي است و عدم قبل از وجود زيد است،‌ اين عدم قبل از وجود زيد، اثر ندارد و اين عدم را ربط مي دهيم و مي گوييم زيدي كه نبود كه فسق نبود، حالا كه زيد آمده شك مي كنيم كه فسق آمده يا نيامده؟ اصل عدم فسق است و اين عدم فسق بعد از وجود با عدم قبل از وجود ربط مي دهيم و مي شود اصل مثبت.
 اشكال دوم بر عدم ازلي انصراف دليل استصحاب از استصحاب عدم ازلي
  اشكال دوم: دليل اعتبار استصحاب انصراف دارد از عدم ازلي و عدم ازلي را يقين سابق عرفا كسي حساب نمي كند پس آن دليل استصحاب كه «لا تنقض الدليل» است، منظور از آن يقين ازلي نيست، يقين نعتي است و يقيني است بعد از وجود باشد، بنابراين دليل اعتبار اصل استصحاب انصراف دارد از استصحاب عدم ازلي. بنابراين استصحاب عدم ازلي كه جاري نشد، علم اجمالي هست. نتيجه علم اجمالي شبهه مي شود:
 استفاده از شبهه اقل و اكثر استقلالي و ارتباطي
 شبهات به دو قسم است:1. شبهه اي كه عبارت است از دوران امر بين اقل و اكثر ارتباطي. شك داريم وجوب تعلق گرفته است به مقدار اقل يا تعلق گرفته است به مقدار اكثر ولي دو حقيقت نيست و اكثر و حقيقت در يك بدنه قرار دارند. مثلا شك مي كنيم در وجوب جلسه استراحت يا در وجوب استعاذه در صلاه، آيا صلاه واجب است در كمتر از استعاذه و جلسه استراحت يا واجب است با اضافه جلسه استراحت و استعاذه كه شك ارتباط پيدا مي كند با اقل و اكثر ارتباطي. اقل و اكثر ارتباطي دو نكته دارد: 1. اقل متيقن است. 2. اكثر مورد شك قرار مي گيرد و برائت عقلي نسبت به اكثر جاري است براي اينكه دليل اعتبار شاملش مي شود و مانعي نيست. پس برائت عقلي جاري است چون شك در تكليف داريم و بيان نداريم و برائت مانع هم ندارد براي اينكه برائت در اينجا معارض ندارد كه اشكال عدم جريان برائت، معارضه است و اينجا در اقل و اكثر ارتباطي معارض نيست چون اقل انجام مي شود و اكثر مشكوك مي ماند و برائت جاري شد بلا معارض است.
 اعمال برائت عقلي و عدم اجراي برائت شرعي
 اينجا چرا برئت شرعي نگفتيم؟ براي اينكه علم اجمالي داريم. برائت شرعي دليلش «رفع ما لا يعلمون» بود اما اينجا علم هست منتها علم اجمالي است و حديث رفع جاري نيست و برائت شرعي جاري نمي شود اما قبح عقاب بلا بيان جاري است پس برائت عقلي جاري مي شودر صورتي كه دوران بين اقل و اكثر ارتباطي بود چون قدر متيقن وجود دارد. اما اگر شبهه از قبيل دوران امربين متابينين باشد مثال معروفش يقين داريم كه يك نماز روز جمعه براي ما واجب است اما اين وجوب مردد است بين نماز جمعه يا نماز ظهر كه متباين هستند،
 دو خصوصيت موجود در اقل و اكثر استقلالي و حكم به احتياط
 در متباينين به اكثر ارتباطي دو نكته سلبي وجود دارد: 1. قدر متيقني نيست تا قائل بشويم كه علم اجمالي منحل مي شود به يك علم تفصيلي قدر متيقن و يك شك بدوي متعلق به مقدار اضافه و اكثر. 2. در مقايسه با اقل و اكثر ارتباطي متباين هستند و برائت جاري نمي شود و قدر متيقني در كار نيست، لذا اكثر قريب به اتفاق بر اين هستند كه در متباينين حكم احتياط است هم نماز ظهر را بخوانيد و هم نماز جمعه را. اما تطبيق: تحقيق اين است كه مورد بحث ما از قبيل دوران بين متباينين است و اقل و اكثر ارتباطي نيست. يك طرف از اطراف شبهه تنجس به دم هست و طرف ديگر تنجس به بول است و هر دو متباين هستند و قدر متيقني در كار نيست. مثل اينكه كسي يقين دارد كه حدثي از او سر زده كه اين حدث يا حدث اصغر است يا حدث اكبر است و قدر متيقن ندارد و هر دو متباين است و مقتضاي احتياط اجراء حكم اشد است. بنابراين در اينجا كه شك داريم كه متنجس ما تنجسش به وسيله دم بوده كه يك بار تطهير كافي است يا به وسيله بول بوده كه دو بار تطهير مي طلبد، دو مطلب جدا از هم هست و قدر متيقني نيست. بنابراين در اين مورد مي گوييم كه حكم همان است كه در متن آمده كه سيد طباطبايي مي فرمايد كه صحيح اين است كه «يجب اجراء حكم الاشد» و بايد دو مرتبه تطهير انجام بشود. مضافا بر اينكه در صورتي كه استصحاب عدم ازلي خالي از اشكال نبود، استصحاب نجاست هم جاري است و مضافا بر اينكه گفته مي شود قاعده احتياط در درون خود استصحاب دارد: اشتغال سابق يقين و شك در برائت. و مؤيد ديگر اينكه احتياط حسنش مورد وفاق فقهاست كه براساس تعبير شهيد صدر حق الطاعه يا به تعبير سيد الاستاد حق العبوديه و الربوبيه مي طلبد كه آدم عبادت و وظيفه را كامل انجام بدهد كه در حسن و استحكام احتياط شكي وجود ندارد
 مشكل عسر و حرج در اجراي احتياط
  اما احتياط اشكالي دارد كه عسر و حرج است اما در اين مورد عسر و حرجي در كار نيست . مضافا بر اينكه سيره متشرعه در تتبع قطعي در چنين موارد اجراء حكم اشد است.
 حديثي از امام حسن عسگري (ع) بمناسبت روز ولادت آقا
 حديثي از امام عسگري:«خَصْلَتَانِ‌ لَيْسَ‌ فَوْقَهُمَا شَيْ‌ءٌ الْإِيمَانُ بِاللَّهِ وَ نَفْعُ الْإِخْوَان»‌ [1] هر چه كه دقت كند، عمق كلام امام بيشتر معلوم مي شود.
 ايمان به خدا و سود رساندن به مؤمنين
  دو خصلت وجود دارد كه از اين دو خصلت هيچ چيزي بالاتر نيست يكي از لحاظ باطني مي فرمايد و يكي در امور زندگي. آنكه در باطن آدم تاثير گذار است ايمان به خداست. ايمان به معناي كلمه اين است كه آدم فقط آن مقدار سعي كند كه عقل و شرع چه مي گويد و حركت كند اما مديريت از بالاست. تو آزاد و آباد و بي كس و كار نيستي، «انا هدينا السبيل» كه راهت را برو، مديريت از بالاست. لذا اينكه ما درس را بخوانيم چه مي شود؟ تجربه كنيد آنكه درس خوانده و هيچ كاري ديگر نكرده اوضاعش صد برابر با مبالغه بيشتر از آن است كه شب و روز تلاش مي كند چون مديريت از بالاست. ايمان به خدا 2. نفع الاخوان سعي كنيد به برادران مومن اگر از دستتان كاري ساخته است، كمكش كنيد. مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني مرحوم والد نقل مي كند كه از طرف ايشان وكالت داشت و بينشان نامه نويسي هم بود كه الان نامه سيد ابوالحسن پيش من هست كه توصيه هاي خاص دارد مخصوصا توصيه كرده كه سادات را قدر بدانيد كه اين عزيزان ذليل نشوند. والد مي فرمود: مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني بعداز رحلتشان مكاشفه اي براي كسي كه سوال كرده بود در چه اوضاعي هستي و كارهايي كه كردي چه سودي داشت؟ آقا فرمود كه كارها خوب بود، اجتهاد و كارهاي مديريت ديني مردم سنگين است و چيزي كه برايم خيلي كمك كرد جسر كوفه بود. كوفه شطي دارد كه فرات است كه به طور طبيعي عبور و مرور سخت است، مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني پلي ساخت كه مردم عبور و مرور كنند و به كشت و كارشان برسند و راحت باشند و تا اواخر هم اسمش بود جسر سيد ابوالحسن اصفهاني. آنچه به من خيلي كمك كرد، اين جسر كوفه بود. بنابراين نفع اخوان كمك براي مردم مؤمن مثلا از دستتان بر مي آيد در حد ميسور. البته صوفي گري نيست كه چيزي از دستتان بر نيايد و خودتان را به زحمت بيندازيد و كمك كنيد كه اين مجاز نيست. اگر از دستتان ساخته بود و خودتان به عسر و حرج نيافتيد به مردم كمك كنيد.


[1] 1. تحف العقول ، صفحه 489.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo