< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

91/11/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 سيد طباطبايي مي فرمايد: در تنجيس نجس و يا متنجس بايد رطوبت مسريه وجود داشته باشد و اگر جافين باشد، ملاقات موجب نجاست نمي شود.
 در سرايت نجاست مايع بودن ملاقي با ملاقا شرط است
 مي فرمايد: «ثم ان كان الملاقي للنجس او المتنجس مائعا، تنجس كله كالماء القليل المطلق و المضاف مطلقا والدهن المايع و نحوه من المائعات». مي فرمايد شئ اي كه با نجس و متنجس ملاقات كرده است، اگر مايع باشد، اين ملاقي كثير باشد يا قليل به محض ملاقات نجس مي شود.
 رسيدن نجاست به آب قليل يا مضاف كثير موجب تنجس مي شود
 منظور از ماء قليل آبي كه كمتر از كر باشد و جاري هم نباشد و مضاف مطلقا اعم از اينكه حد كر باشد يا نباشد و همين طور روغني كه مايع هست و مانند اين روغن از مايعات ديگر مثلا شير و شيره و ماست و هر چيزي كه از مايعات هست، اگر ملاقات بكند با نجسي به مجرد ملاقات با نجس متنجس مي شود. يك ظرف بزرگي به اندازه چندين ليتر آب شربت گذاشته ايد، يك گوشه اش قطره خوني ريخت، كل آن مايع با همان حجم كبير و بزرگش نجس مي شود
 سوال و جواب: بحث استهلاك و استحاله و ضرر و غيره اينجا فعلا راه ندارد. پس فتوا اين شد آب كمتر از كر يا شئ مضاف باشد يا آبگوشت و آش و هر چيزي كه مضاف هست به مجرد ملاقات با نجس متنجس مي شود و محض ملاقات باعث نجاست است.
 بيان سيد حكيم در مستمسك
 سيد الحكيم [1] اين مطلب يعني ملاقات مايع با شئ نجس باعث انفعال و تنجس است ولو در كميت زيادي باشد مثلا ديگ بزرگي يا ظرف بزرگي.
 وجود اجماع و ارتكاز متشرعه و نصوص وارده
 دليل بر اين مطلب: اجماع فقهاء كه اين اجماع محصل و محقق است. 2. ارتكاز عرفي. مرتكز عرف است كه با ملاقات با نجس اگر شئ مايع باشد، نجاستش قطعي است. البته اين دليل دوم را بايد يك نكته اي اضافه كنيم و بگوييم ارتكاز متشرعه چون نجاست و طهارت اعتبارات شرعي است فقط ارتكاز متشرعه مي تواند كارساز باشد و اگر خود سرايت بود به عنوان يك موضوع، ارتكاز عرف مي توانست راه گشا باشد. 3. نصوصي كه در ابواب مياء آمده درباره ماء قليل و درباره ماء مضاف و درباره مايعات،‌ مقدار زيادي است كه بسيار به صراحت و وضوح مطلب را بيان مي كند. اما به عنوان نمونه يك روايت را يادآور شويم:
 روايت معتبره زكريا بن آدم
  روايت اول: از امام رضا عليه السلام و راوي هم زكريا بن آدم نقل مي كند «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ قطرة خَمْرٍ أَوْ نَبِيذٍ مُسْكِرٍ قَطَرَتْ‌ فِي قِدْرٍ فِيهَا لَحْمٌ كَثِيرٌ وَ مَرَقٌ كَثِيرٌ؟ فَقَالَ (ع): يُهَرَاقُ الْمَرَق» [2] سوال كردم از امام درباره ‌ يك قطره خمر يا نبيذ مسكري كه در ديگ بزرگي كه گوشت زيادي داخل آن ديگ هست و آبگوشت آن هم زياد است افتاد، فرمود كه آبگوشت را دور بريزيد. ظاهر اين روايت دلالت دارد بر تنجيس اين آبگوشت.
 روايت صحيحه ابا بصير
  روايت دوم: صحيحه ابا بصير درباره زيتي كه موشي در آن زيت افتاده امام مي فرمايد: اگر آن روغن جامد است، محيط اطرافش را برداريد و از بقيه اش استفاده كنيد«وَ إِنْ‌ كَانَ‌ ذَائِباً فَأَسْرِجْ بِه»‌ و اگر آن روغن مايع است فقط براي روغن چراغ استفاده كنيد كه اين هم دلالت دارد بر مطلب به طور كامل هم عدم تنجيس ملاقات جامد و هم تنجيس ملاقات مايع.
 فرمايش آقاي حكيم در نجاست امثال درياچه هاي مضاف
  سيد الحكيم در ضمن فرعي را مورد توجه قرار مي دهد: درياچه ها يا بحيرهاي نفتي كه در يك منطقه وسيعي جمع شده و كميت زيادي هم هست، اينها مضاف است و قابل انفعال است و قطعا ملاقات با نجس هست اينجا چه مي شود؟ طبق مسلكي كه تا اينجا آمديم ملاقات با نجس در صورتي كه ملاقي مايع و مضاف باشد، به محض ملاقات نجس مي شود قليل باشد يا كثير. مي فرمايد: بحيرها مثل چاه نفت در قسمت از آن مايعات كه كميت زيادي دارند، حكم به استقذار و تنجيس مشكل است براي اينكه مي گويد ادله لفظيه نداريم و اما اگر ادله لفظيه داشتيم از اطلاق استفاده مي كرديم كه هر قدر زياد باشد در حالي كه عمده ترين دليل ما اجماع است و عموم اجماع تا اين حد محل تامل است چون حداقل شك مي كنيم و شك در قلمرو اجماع يعني خروج از قلمرو اجماع. دليل اصلي كه ايشان فرمود بر عدم تنجيس بحيره نفتي، عدم دليل بود و اصاله الطهاره جاري مي كنيم. سيد الاستاد مي فرمايد: ملاقي نجس اگر جامد باشد قطعا تنجيسي در كار نيست و ملاقي نجس اگر مايع باشد، نجاست قطعي است لذا مي فرمايد اگر به جانب شرقي يك ديگ بزرگ آش ملاقات صورت گرفت، طرف غربي آن ديگ بزرگ آش نجس شده و ديگر نصوص و ادله ذكر نمي كند و مي فرمايد اين جزء واضحات است.
 بيان مرحوم آقاي خويي و فرعي كه ايشان ذكر مي نمايند
 سيد الاستاد فرعي را ذكر مي كند مي فرمايد: اگر ارض ممطوره باشد و زميني كه باران زده و باران در حدي است كه زمين خيس شده و رطوبت هم مسريه است ولي زمين منطقه وسيعي است مثلا كل آبادي و يك ده بزرگ و نجاست هم هست مثلا كلبي از آنجا عبور مي كند. (رطوبت مسريه حكمش حكم مضاف است درجايي كه به اندازه ديگ بزرگ گلي مرطوب باشد و مسري باشد، يك گوشه اش با نجاست ملاقات كند گوشه ديگر مي شود نجس).
 جايي كه قسمتي از زمين مرطوب نجس شود صرف اتصال به نجاست براي نجاست كافي نيست
 مي فرمايد: در چنين موردي كه رطوبت مسريه باشد و زمين ممطوره است در حد وسيعي است، اگر در يك قسمت يك گوشه اي از آن منطقه ملاقات با نجاست صورت بگيرد، در گوشه ديگر يا كل آن زمين حكم به نجاست صادر نمي شود هرچند رطوبت مسريه است و ملاقات با نجس است. عمده ترين نكته اي كه از فرمايش ايشان استفاده مي شود اين است كه اتصال با نجس تنها كافي نيست بلكه سرايت لازم است و بايد از نجس به متنجس سرايت بگيرد.
 تحقيق مطلب
 تحقيق اين است كه از بيان فقهاء و مذاق فقه و احراز معيار تنجيس، اين نكته به دست آمد كه معيار تنجيس سرايت است و سرايت هم يك امر وجداني است و سرايت امر تعبدي نيست.
 در نجاست شئ ملاقي با رطوبت سرايت محقق مي شود
 سرايت موضوع تنجيس است و خود يك امر وجداني است. با اين معيار اين دو فرعي كه دو تا سيد فرمودند براساس همان معيار مي تواند از تنجيس بيرون برود و از سوي ديگر مويد ضمني مي شود براي مسلك تحقيق. چرا كل آن بحيره متنجس نمي شود؟ براي اينكه سرايت در كل محقق نيست. علماً و وجداناً ملاقات با يك نجس كل آن بركه متاثر نمي شود يعني مرتبط نمي شود. در ارض ممطوره كه يك گوشه از شهر يا آبادي اگر ملاقات با نجس صورت گرفت، كل آن شهر سرايت صورت نگرفته و ارتباط رطوبتي بين نجس و كل آن زمين برقرار نيست. اما يك كوچه تنگي در يك آبادي مي بينيد از آن كوچه يك كلبي عبور كرده و زمين آن كوچه هم مرطوب مسري است، محكوم به نجاست است چون احتمال سرايت مي دهيد. بنابراين ملاك اصلي سرايت است و ارتباط با خود نجس است بنابراين اگر ما علم پيدا كرديم به عدم سرايت در جايي ولو ملاقات شده، علم حجيت و اعتبارش بالاتر از اماره و ظواهر است مثلا يك ديگ بزرگ آش كسي قاشق بزرگ دستش هست يك قطره خون در يك گوشه اي افتاد، به سرعت با محيط اطرافش برداشت و علم حاصل كرد كه با افتادن آن قطره سرايتي به عمل نيامد، قطعا نجس نيست طبق قاعده براي اينكه سرايت محقق نشده و دليل بر نجاست وجدانا وجود ندارد. لذا حتي يك سطل آبي بزرگي است و مورد استفاده است، يك قطره نجاست در آن ريخت اگر با سرعت با يك قاشق بزرگي فورا توانستيد آن نجس ناچيز با محيط اطرافش برداشتيد و علم حاصل كرديد كه تسري نيست، وجدانا تنجيس نيست. بنابراين ما استفاده از اصل و معيار نجاست كه سرايت هست و ارتباط رطوبتي است و با استفاده از دو مويد كه سيد الحكيم و سيد الخويي فرمودند و با استفاده از حجيت قطع و علم، مي گوييم طبق قاعده آنجا تنجيسي در كار نيست اما احتياط همان است كه در متن آمده است و احتياط وجوبي اجتناب است.


[1] . مستمسك العروه الوثقي ، جلد 1 ، صفحه 468.
[2] . وسائل الشيعه ، جلد 2 ، باب 38 از ابواب نجاسات ، حديث 8. 2. وسائل الشيعه ، جلد 12 ، باب 6 از ابواب ما يكتسب به ، حديث 2. 3. تنقيح العروه الوثقي ، جلد 3 ، صفحه 185.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo