< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

91/10/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 ادامه بحث از عدم اعتنا به شك در نجاست
 سيد طباطبائي مي فرمايد : احتياطي كه منجر به وسوسه بشود ، مكروه هست بلكه حرام .
 احتياط در اين باره مكروه يا حرام است
 در اين رابطه بحث داشتيم كه عمل بر طبق وسوسه يك حرام شرعي است يا خير؟ در اين رابطه نصوصي را يادآور شديم
 تفصيل روايت عبد الله بن سنان
 روايت اول كه صحيحه ابن سنان بود «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلًا مُبْتَلًى بِالْوُضُوءِ وَ الصَّلَاةِ وَ قُلْتُ هُوَ رَجُلٌ‌ عَاقِلٌ‌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَيُّ عَقْلٍ لَهُ وَ هُوَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ فَقُلْتُ لَهُ وَ كَيْفَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ فَقَالَ سَلْهُ هَذَا الَّذِي يَأْتِيهِ مِنْ أَيِّ شَيْ‌ءٍ هُوَ فَإِنَّهُ يَقُولُ لَكَ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ». [1] مي گويد به آقا عرض كردم كه كسي بر طبق وسوسه عمل مي كند به چه صورت اطاعت شيطان مي كند. آقا فرمود كه از او سوال كن كه اين كاري كه تو انجام مي دهي چه منشائي دارد ، مي گويد اين كار يعني همين احتياط و دغدغه از عمل شيطان است. مشهور از اين روايت استفاده كرده اند كه عمل بر طبق وسوسه حرام شرعي است .
 صحيحه ابي بصير از امام صادق
  روايت ديگر
 سند و دلالت روايت
 عن علي بن ابراهيم عن ابيه عن محمد بن اسماعيل بزيع عن فضل بن شاذان جميعا عن حماد بن عيسي كه از اصحاب اجماع هست عن حريزاز ثقات و اجلا عن زراره و ابي بصير جميعا «قَالا قُلْنَا لَهُ الرَّجُلُ يَشُكُّ كَثِيراً فِي صَلَاتِهِ حَتَّى‌ لَا يَدْرِيَ‌ كَمْ‌ صَلَّى‌ وَ لَا مَا بَقِيَ عَلَيْهِ قَالَ يُعِيدُ قُلْنَا فَإِنَّهُ يَكْثُرُ عَلَيْهِ ذَلِكَ كُلَّمَا أَعَادَ شَكَّ قَالَ يَمْضِي فِي شَكِّهِ ثُمَّ قَالَ لَا تُعَوِّدُوا الْخَبِيثَ مِنْ أَنْفُسِكُمْ نَقْضَ الصَّلَاةِ فَتُطْمِعُوهُ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ خَبِيثٌ مُعْتَادٌ لِمَا عُوِّدَ فَلْيَمْضِ أَحَدُكُمْ فِي الْوَهْمِ وَ لَا يُكْثِرَنَّ نَقْضَ الصَّلَاة فَإِنَّهُ إِذَا فَعَلَ ذَلِكَ مَرَّاتٍ لَمْ يَعُدْ إِلَيْهِ الشَّكُّ قَالَ زُرَارَةُ ثُمَّ قَالَ إِنَّمَا يُرِيدُ الْخَبِيثُ أَنْ يُطَاعَ فَإِذَا عُصِيَ لَمْ يَعُدْ إِلَى أَحَدِكُم» [2] عادت ندهيد شيطان را از سوي خودتان نقض صلاه را كه در طمع مي افتد شيطان يك خبيثي است كه عادت مي كند به هر چيزي كه عادت داده شود پس بايد ناديده گرفته شود و بگذرد از شما كساني از شما كه در حالت نماز كثير الشك هست از وهم خودش و شكستن نماز زياد انجام ندهد اگر آن مؤمن بي اعتنائي به شك را انجام دهد شك ديگر به طرف شكاك برنمي گردد. شيطان خواستش اين است كه اطاعت شود و هر چه نماز را بشكستي اطاعت شيطان است اگر شيطان مخالفت بشود يعني به شك اعتناء نكني برنمي گردد به سوي شما.
 نظر مشهور بر حرمت وسواس است
  از اين دو روايت مشهور استفاده كرده اند كه عمل بر طبق وسوسه حرام است . سيد الاستاد مي فرمايد عمل بر طبق وسوسه قبحش معلوم است تا بدانجا كه گفته مي شود قبح وسوسه همان طور كه در روايت آمده بود ، در حقيقت عمل بر خلاف عقل است و يك نوع جنون ناشناخته است . در اين رابطه سيد چند نمونه هم نقل مي كند ؛ مي فرمايد : كسي وسواس بود ، پشت بام خانه وضو مي گرفت ، آن آبي كه از پشت بام به زمين مي ريخت، فكر كرد كه يك قطره از زمين با آن ارتفاع چند متر آمد و پشت گردنش قرار گرفت . بنابراين آن آقا يك لحظه تصور كرد و سر عقل آمد كه آن قطره از آنجا امكان ندارد پس چيزي است غير طريق عقل و اصلاح شد. بعد مي فرمايد اين عمليات خلاف عقل تا بدانجاست كه يك طلبه كه انفعال آب قليل را خوانده بود ، در نجف بر اين عقيده بود كه كل مساجد نجس است براي اينكه بنايي كه مي كنند با‌ آب قليل هست و آن منفعل مي شود با نجاست اصابت مي كند ، ديوار و سقف و كف نجس است . بعد مي فرمايد : يك فرد عامي ديگري بود كه وضو مي گرفت ، شك مي كرد كه آب به بشره و پوست صورتش مي رسد تا نمي رسد ، در آخر ريش خود را كامل زد و حلق لحيه كرد تا وضوئش درست باشد.
 نظر مرحوم خويي بر عدم حرمت وسواس است
  پس عمل بر طبق وسوسه يك عمل خواست شيطاني و غير عقلاني و از شأن مؤمن به دور است ، با تمام اينها ايشان مي فرمايد در اين نصوص امري كه آمده است يا بياني كه مشاهده مي كنيم ، بيان مولوي نيست بلكه بيان ارشادي است . يك امر ارشادي درباره اطاعت مولي وجود دارد و يك نهي ارشادي درباره اطاعت شيطان هست . اطاعت خدا همان طور كه عقلا واجب قطعي است اگر امر بيايد مي شود ارشاد و مخالفت شيطان همان طور عقلا يك امر قعطي است و اگر نهي اي بيايد ارشادي است .
 انواع حكم ارشادي
 ارشاد دو قسم بود : ارشاد به سوي حكم عقل و ارشاد به سوي ملازمه عقلي يا ارشاد به حكم عقل و ارشاد به حكم عقلائي قطعي . نتيجتا ايشان مي فرمايد : عمل بر طبق وسوسه قبيح هست و زشت و ناروا اما حرمت شرعي به عنوان يك مطلوب مولوي از سوي شرع ثابت نيست .
 آيا هر نوع احتياط قبيح است
  بعد از اين مطلب اين سوال مطرح مي شود كه مطلق احتياط در اين امور ، موجب وسوسه است يا يك احتياطات ابتدايي عيبي ندارد؟ تحقيق اين است كه احتياط ابتدايي يا احتياطي كه به شكاكي و به كثير الشك منتهي نمي شود ، اشكالي ندارد مثلا اگر لباسي كه به خون اصابت كرده است و به آب جاري يك بار با آب تطهير كنيد ، پاك مي شود ، اگر دو بار هم تطهير كنيد اشكالي ندارد. آن احتياطي كه شكلش كثير الشك است ، آن احتياط منجر به وسوسه مي شود.
 آيا شك وسواس اعتبار دارد
 نكته دوم كه در ادامه فرمايش سيد الاستاد آمده است كه شك وسواس اعتبار دارد يا ندارد ؟ مي فرمايند هيچ اشكالي و ترديدي وجود ندارد كه شك آدم وسواس اعتبار ندارد ، چون شك آدم عادي موضوع اصل و حكم مي شود اما شك آدم وسواس اصلا اعتبار ندارد ؛ براي اينكه اولا منظور از شكي كه موضوع حكم يا موضوع قاعده يا موضوع اصل قرار مي گيرد ، شك متعارف است نه شك غير متعارف
 صحيحه محمد بن مسلم بر عدم اعتبار شك فرد وسواس
 و ثانيا نصوصي است كه صريحا دلالت دارد بر عدم اعتناء به شك كثير الشك از اين نصوص صحيحه محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام «قالَ: إِذَا كَثُرَ عَلَيْكَ‌ السَّهْوُ فَامْضِ عَلَى صَلَاتِكَ فَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَدَعَكَ إِنَّمَا هُوَ مِنَ‌ الشَّيْطَان» [3] . محل استشهاد ما ابتداء روايت هست . اگر سهو و شكي (سهو و شك و وهم و ظن تعابيري است كه در روايت آمده است كه تعابيري از يك عنوان كلي يعني غير علم) اعتنا نكن
 معتبره صدوق از امام رضا (ع)
  و همين طور حديث شماره 6 همين باب از امام رضا عليه السلام محمد بن علي بن الحسين قال قال الرضا عليه السلام كه اينجا اگر شيخ صدوق بدون واسطه از امام بگويد قال الامام اين سند معتبر است و پيش ايشان سند قطعي شده وعلم حاصل كرده به صدور مي گويد «قَالَ الرِّضَا ع‌ إِذَا كَثُرَ عَلَيْكَ‌ السَّهْوُ فِي الصَّلَاةِ فَامْضِ عَلَى صَلَاتِكَ وَ لَا تُعِد» [4] در صورت كثرت شك ، اعتنا به شك نكنيد .
 تشخيص كثير الشك
 سوال و جواب معيارش تشخيص عرف است اگر عرف بگويد كثير الشك است و خودش هم مي داند كه كثير الشك است و از اينكه عوام به فقهاء به مسائل جزئي هم مراجعه مي كنند ، فقها مجبور شده اند كه سه نماز يا در يك نماز سه تا شك ، مي شود كثير الشك ، اين حرف فقها فتوا نيست بلكه مجبور شدند مقلدين سوال كرده اند. اين بخاطر اقناع هست
 اعتماد به خبر وسواس در نجاست و طهارت
 بعد مي فرمايد اگر كثير الشك خبري بدهد از نجاست ، آيا به خبر ايشان اعتنا مي شود يا نمي شود ؟ اعتنا نمي شود براي اينكه وسوسه و دغدغه دارد . اما تحقيق اين است كه تفصيل مي خواهد كه اخبارش از نجاست باشد يا از طهارت . قلمرو وسوسه نجاست است آن به طهارت سخت تر از آدم عادي خضوع مي كند و اگر اخبارش از نجاست باشد ، خبر متعارف نيست علي الاقل شك در حجيت كه مساوي با عدم حجيت است. اما اگر خبر از طهارت بدهد ، اشكالي ندارد؛ چون در اين قسمت وسوسه كاري ندارد.
 اعتبار علم وسواس نسبت به خودش و ديگران
 اما درباره علم وسواس نسبت به خودش اعتبار دارد يا ندارد ؟ سيد الاستاد [5] كه علم وسواس نسبت به خودش اعتبار دارد ؛ براي اينكه حجيت قطع تخصيصي ندارد از يك سو و از سوي ديگر هم آن كثير الشك است نه كثير العلم ، بنابراين اگر علم به طهارت پيدا كند ، علمش اعتبار دارد و فقط براي خودش . آن هم به خاطر اطلاق حجيت قطع و از باب اينكه حجيت قطع تقييد نشده است بر اينكه آدم قاطع بايد وسواس نداشته باشد .
 بطلان و عدم بطلان عمل وسواس
 اما آيا عملش باطل هست ؟ عملش باطل نيست براي اينكه بطلان عمل مخالف امتنان هست و پس از اينكه عمل بر وفق شرع انجام شده است ، حكم به بطلان مخالف امتنان مي شود و احكام شرعيه و قواعد امتنانيه است .
 حكم ثانوي در اعمال وسواس
 سيد مي فرمايد : اگر عمل منجر بشود به تفويت واجب يا منجر بشود به ايذاء ديگران و به وجود آمدن مرض ، اين آثار و مسببات اگر در پي داشت از باب مقدمه حرام مي شود حرام . اگر مقدمه حرام شد ، صحتش هم زير سوال مي رود ؛ چون عمل حرام كه مبغوض هست ، محبوب واقع نمي شود.
 معالجه وسواس
 اما راه علاج وسواس درس آينده
 


[1] . وسائل الشيعه ، ج 1 ، باب 10 از ابواب مقدمه عبادات ، حديث 1.
[2] 2. وسائل الشيعه ، ج 8 ، باب 16 از ابواب خلل واقع في الصلاه ، حديث 2.
[3] . وسائل الشيعه ، ج 8 ، باب 16 از ابواب خلل واقع في الصلاه ، حديث 1. .
[4] وسائل الشيعه ، ج 8 ، باب 16 از ابواب خلل واقع في الصلاه ، حديث 6. .
[5] . تنقيح العروه الوثقي ، ج 3 ، ص 163.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo