< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مصطفوی

91/09/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 شهادت حضرت رقيه سلام الله تعالي عليها را تسليت مي گوييم اعظم الله لكم الاجر
 ادامه بحث از قواعد رجالي
 اما عنوان بحث ما قواعد رجاليه بود . تا حال هشت قاعده را بحث كرديم .
 قاعده نهم : فحص از مخصص و معارض
  قاعده نهم عبارت است از قاعده فحص از معارض و مخصص ؛ يك محققي كه از روايت استفاده حكم شرعي بكند ، سند كامل باشد و دلالت هم كامل بود و جهت هم كامل ، كار تمام نشده است ، قاعده فحص از معارض و مخصص داريم. شما در بحث هاي خودمان ملاحظه فرموديد كه گاهي نصوص داريم دال بر طهارت فقاع كه سند هم درست ، اگر به همان اكتفا‌ كنيم ، حكم كامل نيست و بعد از كه فحص مي كنيم مي بينيم روايات دال بر نجاست هم هست . و همين طور فحص از مخصص ما روايتي را مي بينيم كه همه مسكرات نجس است و سند درست و دلالت كامل ولي بعد از كه فحص مي كنيم مي بينيم كه مسكرات كه نجس هستند ، اختصاص دارد به مسكرات مايع و مسكرات جامد با تخصيص خارج شده است. لذا در استفاده احكام از روايات وجوب فحص يك امري است قطعي .
 قاعده دهم : رعايت ادبيات و معايير ادبي عرب
 قاعده دهم : قاعده رعايت ادبيات و معايير ادبي عربي در نصوص ؛ اينگونه فكر كنيم كه فردي كه از روايت مي خواهد استفاده كند ، اول آشنا به ادبيات و معايير ادبي عرب باشد ، البته در حدي كه بتواند صياغت و ساخت جمله ها را تشخيص بدهد نه در حد تخصصي مثل ادبي نيشابوري يا مدرس افغاني كه مجتهد در ادب باشد ، در حدي كه تركيب كلمات را و مفاد جملات را بفهمد و نصوصي كه مي بيند تجزيه و تركيب را رعايت كند. يك كلمه ناهيه در روايت مي تواند حال باشد و مي تواند تمييز باشد و مي تواند صفت باشد و مي تواند خبر باشد ، اينها را تشخيص بدهد و از خبر بودن تا حال زمين تا آسمان معنا فرق مي كند . بنابراين در استفاده حكم از روايات معايير ادبي عربي به كار گرفته شود و رعايت شود .
 قاعده يازدهم : شرط اجتهاد در استفاده حكم از نصوص
 قاعده يازدهم عبارت است از اشتراط اجتهاد در استفاده حكم از نصوص . ما در سالهاي قبل در يكي از دانشگاه ها ديديم كه از طرف يكي از حقوقدانها اعلام كرد عقد نكاح معاطاتي درست است و مستند كرده بود به روايتي از علي عليه السلام كه اولا آن روايت از علي عليه السلام نبود ، ابوالحسن بود كه فكر مي كند حضرت علي هست و بعد در روايت آمده بود كه امام يك معامله يا ارتباط غريزي بين دو نفر مجرد را زنا اعلام نكرده گفت پس معاطات بوده اين استنباط يك فرد دانشگاهي از نصوص هست . عدم اعلام زنا مساوي با عقد نيست بلكه لازم اعم از عقد است و معاطات در عقد نكاح عملا ممكن نيست و نصوص و اجماعات كه حصر كرده اند عقد نكاح را به لفظ . در هيچ عقدي از سوي شرع الزاما تقييد به لفظ نيست مگر در دو مورد طلاق و نكاح به دليل اهميت. مورد اجماع و تسالم هم هست و سيد الاستاد كه اجماعات را به سادگي قبول نمي كند ، اينجا مورد اجماع است. اجتهاد شرط است يعني كسي كه يك حكم را از يك روايت استفاده مي كند ، شرط استفاده حكم اين است كه اجتهاد داشته باشد. در قضاوت منصوب اجتهاد شرط است كه پايين تر از حد استنباط حكم است و در قضاوت اعلام حكم است و تطبيق حكم است مسلما شرط است و اختلافي در آن نيست اينجا كه استنباط حكم از روايت است به طريق اولي و قطعي اجتهاد شرط است . بدون اجتهاد استفاده حكم از روايات كار درستي نيست و اگر استفاده بشود به جا نخواهد بود و شايد بتوانيم بگوييم كه حرمت هم دارد چون اهليت محقق نشده است در صورتي كه اهليت محقق نباشد ، اعلام و استنباط حكم مي شود تشريع و محرم.
 قاعده دوازدهم : تحقيق از مدارك اعراض
 قاعده دوازدهم قاعده تحقيق از مدارك اعراض ؛ اعراض مشهور از روايت موجب وهن آن روايت مي شود ولي اين اعراض احيانا مدركي است مثلا درباره ارث بردن از عقار روايت ابن اذينه هست كه ارث مي برد و مذهب ابناء عامه هم اين است كه ارث مي برد ولي مذهب اهل بيت اين است كه از عقار براي زنها ارث نمي برند ، آن روايت ابن اذينه را مي گويد كه علاوه اينكه روايت مقطوعه است ، روايت معرض عنها هست. سرش اين است كه اعراضش مدركي است و موافق عامه است و بخاطر عامه از آن اعراض شده است. پس اعراض كه مدركي شد كه در اجماع گفتيم معلوم المدرك لازم نبود، محتمل المدرك هم كافي بود و در اينجا هم محتمل الاعراض منتها احتمال عقلائي نه احتمال عقلي ، اگر با احتمال عقلائي مدرك براي ما معلوم شد ، ديگر اعراض حجيت ندارد ؛‌ چون شك در تحقق و حجيت اش پيش مي آيد و شك در حجيت هم عدم حجيت است.
 قاعده سيزدهم : عدم حجيت ظن در مدلول روايات
 قاعده سيزدهم : عدم حجيت ظن در مدلول روايات ؛ ما در فقه قاعده حجيت ظن در شك ركعات هست . در حفظ عدد ركعات به طور خاص حجيت ظن هست و نصوص در اين رابطه هست و مفتي به هست در حد نزديك به اجماع .
 سوال و جواب در مثل انسداد عمل به ظن نمي شود بلكه عمل به دليل مي شود ، آن دليل معتبر است و اعتبار دليل قطعي است ولي مفادش ظني است و فرق است بين دليل قطعي و دليل مفيد قطع . دليل قطعي است اعتبارش قطعي است ولي مفادش ظن است كه آن ظنون اعتبار ندارد بلكه آن مفاد و اثرات دليل است و اعتبار براي آن ادله است. مثلا خبر واحد يا شاهد عادلي كه اعتماد داريد در موضوعات ،‌اين اعتبارش قطعي است اما مفادش ظن است و براي شما يقين نمي آورد، اينها از باب اعتبار ادله است .اما خود ظن كه در ذهنمان فقط ظن حاصل بشود كه دو ركعت است و پشت آن اماره نيست خبر واحد يا نشانه اي نيست ، خود ظن بما ظن ، حجيت ظن در عدد ركعات. قاعده حجيت ظن در حفظ ركعات يك قاعده فقهي است و قاعده رجالي عدم حجيت ظن در مدلول روايت ؛ مثلا شما روايتي را مطالعه كرديد ، مدلول روايت براي شما مظنون شد ،‌ديگر نمي توانيد بگوييد كه مدلول اين است و حكم اين است. مظنون بودن كافي نيست و نمي توانيد براساس ظن به مدلول حكم صادر كنيد ، بايد آنگاه مي توانيد به مدلول روايت اعتماد كنيد و حكم را از مدلول استفاده كنيد كه قطع يا اطمينان حاصل كنيد. بدون حصول قطع يا اطمينان نمي توانيم از مدلول روايت در جهت استنباط حكم استفاده كنيم.
 سوال و جواب : قطع و اطمينان هميشه اعتبارش شخصي است و قطع اگر نوعي باشد يعني قطع كس ديگر به درد ما بخورد. كسي كه متعادل است قطع خودش برايش حجت است.
 قاعده چهاردهم : استفاده حكم مستحبي از روايات شاذ در رجال
 قاعده چهاردهم : استفاده از روايات شذوذ در مستحبات ؛ ما در بحث رجال به اين نكته كه برمي خوريم مي گوييم روايت شاذ هست ، روايت شاذ موجب وهن است و در حكم الزامي قابل استفاده نيست اما در حكم استحبابي قابل استفاده است. مثال شيخ طوسي مي فرمايد روايتي كه درباره شهادت ثالثه اذان و اقامه آمده است شاذ است ، چون فقط علامه مجلسي و در احتجاج هم آمده اين روايت اما از روايت شاذ در حكم مستحبي مي توانيم استفاده كنيم ؛ براي اينكه براساس قاعده تسامح هم براساس ارزش ذاتي روايت و هم براساس عمل اصحاب .
 جلسه بعد فوائد رجالي
 چهارده روايت تجميع و ارائه شد ، يك بحثي هم فوائد داريم كه بحث بعدي . امام مجتبي مي فرمايد : التقوي باب كل توبه و رأس كل حكمه و شرف كل عمل ، آن عالم روحاني كه مي شود مجتهد و فقيه و زيرك و آگاه كه مي تواند تاريخ را عوض كند مثل امام خميني آن فرزانگي از تقوي مي آيد ، تقوا رأس حكمه ، خانه نشسته است منطقه كوچكي از قم زندگي مي كند اما مديريت سياسي اش جهان را تكان مي دهد و شرف كل عمل هر عملي كه شرافت پيدا مي كند بوسيله تقواست . شما يك منبر مي رويد كه قطعا با وضو مي رويد و قصد قربت و حتي هديه كند ثواب منبر را به يك امامي ، يك منبري را مي بينيد كه واقعا استفاده مي شود و مستمعين استفاده مي شود و تاثيرگذار مي شود. نكته ديگر از امام مجتبي در دعا عرض مي كند پيشگاه خدا : الهي ما يكون من الكريم الا الكرم [1] ، معرفتي و كياستي است معرفتي اش اين است كه آدم بداند كه از كريم نامتناهي بايد استفاده كنيم و از راه ديگر وارد نشويم كه راه كرم مانع ندارد. معرفتي اش اين است كه كريم رد نمي كند از در خانه اش ، ما يكون من الكريم الا الكريم كه در دعاي قنوت مي گوييد الهي عاملنا بفضلك يا كريم . از در كرم دست خالي بر نمي گردد. لذا گفت با اين وضعتي كه تو داري در خانه كريم ؟ گفت براي من كه عيب نيست من كه نا اهل هستم ولي براي كريم مناسب نيست كه كسي را رد كند . ان شاء الله ذهنمان و روحمان را به كرم وصل كنيم و از درب كرم وارد شويم كه رد نمي شود. يأس احتمال خلاف ، مشكل دارد . يقين داشته باشيد كه از طريق كرم رد نمي شود. بنابراين المومن كيس راه دعا فقط كرم است و آن هيچ وقت بسته نيست.


[1] . صحيفه حسنيه ، ص 114.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo